نسخه چاپی

هر دو در عقد سازمان «سیا» هستید!

به گزارش نما، کیهان در ویژه های خود نوشت:

اوباما مبتلا به آلزايمر شده!

مرور ادبيات آخرين اظهارات باراك اوباما تحت عنوان پيام نوروزي به مردم ايران نشان مي دهد كه وي همچنان از موضع خودكامگي و تكبر حرف مي زند.

وي در اين پيام كه در لفافه تبريك نوروز پيچيده شده مي گويد: من از زمان آغاز رياست جمهوري فرصتي را به دولت ايران ارائه داده ام- در صورت عمل به مسئوليت هاي بين المللي اش، فرصتي براي ايجاد روابط تازه ميان دو كشور ما امكان پذير است، و ايران مي تواند به جايگاه واقعي اش در ميان جامعه جهاني بازگردد.

وي همچنين مي گويد: مقامات ايران مي گويند برنامه هسته اي آنها براي تحقيقات پزشكي و توليد برق است. اما تاكنون نتوانسته اند جامعه جهاني را متقاعد كنند كه برنامه هسته اي شان صرفاً مقاصد صلح آميز دارد... مردم ايران بهاي زياد و غيرلازمي براي عدم تمايل رهبران ايران براي رسيدگي به اين مسئله پرداخته اند. همان گونه كه من هميشه گفته ام، ايالات متحده ترجيح مي دهد اين مسئله را به طور صلح آميز و ديپلماتيك حل كند.

وي همچنين اين شعر را از حافظ خوانده كه «درخت دوستي بنشان كه كام دل به بار آرد، نهال دشمني بركن كه رنج بي شمار آرد»
درباره اين سخنان گفتني است كه؛ 1- رئيس جمهور آمريكا كه دستور ساخت يكصد و پنجمين رآكتور اتمي را سال گذشته در دولت خود صادر كرد و همزمان برخي انفجارهاي نظامي اتمي در آمريكا انجام گرفت چگونه به خود اجازه مي دهد، برنامه صلح آميز ايران را متهم كند و بعد بگويد به «ايران فرصت مي دهد»!؟

2- آيا ايران بايد با وجود هزاران نفر ساعت بازديد بازرسان آژانس و عدم حصول كوچك ترين مدركي مبني بر انحراف برنامه اتمي ايران به سمت اهداف نظامي، سند ارائه كند كه برنامه هسته اي او صلح آميز است يا آمريكا كه 16 نهاد اطلاعاتي اش دست كم اذعان دارند كه ايران طي يك دهه اخير (2003-2013) دنبال برنامه نظامي اتمي نبوده است؟

3- چرا اوباما به خود اجازه مي دهد از طرف جامعه جهاني و نه در اندازه دولت خود سخن بگويد حال آن كه 120كشور عضو جنبش غيرمتعهدها در اجلاس شهريور گذشته اين جنبش در تهران از برنامه هسته اي ايران حمايت كردند؟ او به جاي اين سخنان بايد توضيح دهد كه چرا فكري براي تسليحات اتمي آمريكا نمي كند و چرا دولت وي آذر ماه سال گذشته در دفاع از رژيم اسرائيل مانع از برگزاري كنفرانس خاورميانه عاري از سلاح هسته اي در هلسينكي شد؟

4- آقاي اوباما اگر قدرت تشخيص دارد به جاي دلسوزي براي مردم ايران، فكري به حال 48 ميليون گرسنه مطلق كشور خود و بدهي و كسري بودجه 16 هزار و 700 ميليارد دلاري دولت متبوع خويش بكند و مثلاً هزينه تحريم و مداخلات نظامي و عمليات تروريستي را از روي دوش مردم آمريكا بردارد. اوباما ركورددار بدهكارترين رئيس جمهور در تاريخ آمريكاست.

5- اگر هدف از چالش هسته اي بهانه جويي نباشد آن گونه كه طي 10 ساله گذشته بوده، راه حل هاي روشن و قابل حصولي وجود دارد. اما اينكه دولت هاي آمريكا تعهدات 1+5 در بيانيه ها و توافقات تهران، بروكسل، ژنو و اسلامبول را زير پا بگذارند و سپس ادعا كنند كه دنبال تعامل و تفاهم با ايران به شرط دست كشيدن از حقوق مسلم بين المللي خويش هستند ، چيزي جز رو شدن دوباره دست چدني در پوشش دستكش مخملي به دنبال نخواهد داشت. در واقع اوباما نقشي را براي فريبكاري و چشم بندي بازي مي كند كه پيشاپيش نزد ناظران و از جمله ملت ايران لو رفته است. او در واقع خود را دست مي اندازد.

هر دو در عقد سازمان «سيا» هستيد!

ارگان رسمي سازمان سيا به انتقاد از سوءاستفاده جنسي از زنان تونسي در ميدان جنگ سوريه پرداخت.
وبسايت راديوفردا در تحليلي به قلم رويا كريمي مجد نوشت: تندروهاي افراطي و مذهبي در تونس، دختران و زنان تونسي را به «جهاد نكاح» تشويق مي كنند. آنها از زنان مي خواهند كه نيازهاي جنسي معارضان را در سوريه برآورده سازند و با اين روش دختران و زنان تونسي مطلقه را به سوريه اعزام مي كنند.

راديو فردا اين اقدام را غيرانساني و غيرمدني و ضدحقوق بشري توصيف كرده اما به اين حقيقت نپرداخته كه گروه هاي معارض وارداتي به سوريه- با همراهي رژيم سعودي و قطر و تركيه- به طور نيابتي از سوي همان سازمان سيا هدايت مي شوند كه راديو فردا مديريت و هدايت مي شود و معارضان سوريه در خدمت همان اهداف استكباري آمريكا قرار گرفته اند كه گردانندگان شبه ايراني راديو فردا.

نشنال اينترست: با اين گرفتاري ها آمريكا بايد سرش به كار خودش باشد

ناظران آمريكايي بسياري تأكيد دارند كه ايالات متحده بايد مسائل داخلي و بدهي هاي خود را سامان دهد و از دامنه مداخلات خارجي خود بكاهد؛ پيش از اينكه اين تعهدات سنگين آمريكاي ابرقدرت را از پا درآورد.

اين تحليل را نشريه آمريكايي نشنال اينترست، ضمن درج گزارشي تحليلي درباره آثار ويرانگر مداخلات نظامي براي ايالات متحده منتشر كرد و نوشت: درباره اين مساله كه آمريكا نمي تواند از عهده يك جنگ ديگر برآيد و يا حتي يك مداخله نظامي انساندوستانه گسترده را عملي كند، توافق نظر چشمگيري وجود دارد. اما در واقع مساله حاد هزينه خود جنگ نيست، بلكه هزينه هاي هنگفتي است كه در پي بسياري از جنگها صرف پديده اي بنام ملت-سازي مي شود.

هزينه جنگي كه ما در افغانستان براه انداخته ايم، برابر با مخارج 500 مداخله نظامي از نوعي است كه آمريكا در ليبي در سال 2011 صورت داده است. طبق برآورد وزارت دفاع، جنگ در ليبي تقريبا يك ميليارد دلار براي ايالات متحده هزينه داشته است. و بنا به گزارش پروژه اولويت هاي ملي، هزينه جنگ در افغانستان بيش از 500 ميليارد دلار بوده است. اگر معيار سنجش هزينه ها نه تنها پول، بلكه جان آدمي باشد، در آن صورت اين تفاوت، چه در رابطه با هزينه هاي ما و چه هزينه هاي ديگراني كه درگير آنند، بسيار ژرف تر خواهد بود.

آميتاي اتسيوني تحليلگر نشنال اينترست خاطر نشان مي كند: پيش از مداخله نظامي در ليبي، با توجه به هزينه هاي هنگفت جنگ هاي آمريكا در عراق و افغانستان، در مورد خطر تشديد كسري بودجه در خود آمريكا و در ميان متحدان آن، هشدارهاي جدي داده شد. انستيتوي واتسون براي مطالعات بين المللي در دانشگاه براون، يك برآورد كلي از مجموع هزينه هاي جنگي، با احتساب مبالغي كه به عمليات در عراق، افغانستان و پاكستان اختصاص يافته و نيز تعهدات آتي مربوط به حقوق جانبازان و هزينه هاي جاري جنگ، منتشر كرد.

طبق اين ارزيابي، هزينه اين جنگها بين 2/3 تا 4 تريليون دلار بوده است. مدتها پيش از جنگ در عراق و افغانستان، شماري از دانشجويان برجسته روابط بين المللي چيزي را پيش كشيدند كه بايد آن را تئوري اسراف ناميد، كه بنابر آن، امپراتوري ها آنقدر فربه مي شوند كه نتوانند سنگيني پيكر خود را تحمل كنند و زير فشار ناشي از بار سنگين «تعهدات» آنسوي درياها از پاي در مي آيند. پل كندي در كتاب «طلوع و غروب قدرت هاي بزرگ» از اين تزها، در رابطه با آمريكا به نحو چشمگيري بهره گرفته است.

حمله سال 2003 به عراق و بركناري رژيم صدام به سرعت و با تلفات كم هزينه اندك انجام گرفت. تنها 56 ميليارد دلار براي عمليات عراق اختصاص داده شد. تلفات انساني نيروهاي ائتلاف 172 تن بود. اما در پي آن، فاز ملت سازي آغاز شد كه داستاني ديگر بود. پس از ماه مه 2003، بيش از 4000 آمريكايي كشته شدند و هزينه مستقيم عمليات ايالات متحده در اين كشور از 650 ميليارد دلار گذشت.

نشريه آمريكايي با بيان اينكه سناريوي ملت سازي و مهندسي اجماعي از دور در كشورهاي عراق، هائيتي، پاكستان و افغانستان به شكست انجاميده، مي افزايد: شكست استراتژي عمليات ضدشورش در افغانستان كه در گزارش سال 2010 گروه تحقيق افغانستان مورد تاكيد قرار گرفت، مورد توافق بيش از 50 كارشناس خارجي از همه طيف هاي سياسي بوده است.

در اين گزارش آمده است كه «جنگ افغانستان آمريكا به جاي سرنگوني تروريست ها، به كوششي جاه طلبانه و بي ثمر براي ملت سازي بدل شده است. ما در باتلاق جنگي داخلي در افغانستان فرو رفته ايم و در حال مبارزه براي تاسيس يك حكومت مركزي كارآمد در كشوري هستيم كه ساليان سال غيرمتمركز و پاره پاره بوده است».

براساس اين گزارش سرهنگ دانيل ديويس در مقاله اي در مجله نيروهاي مسلح مي نويسد: حاصل يك رشته گفتگوي طولاني طي يك سال با نظاميان در همه سطوح، و با شهروندان افغان و ماموران امنيتي، بيانگر يك «عدم موفقيت واقعي در تمامي سطوح» است.

همچنين، گزارشي از سرهنگ هيو.دي.بير براي طرح تحقيق استراتژي كالج نظامي ايالات متحده، حاكي از آن است كه استراتژي عمليات ضدشورش «بعيد است كه در افغانستان موفق شود». به علاوه «اين كار، آسيب زدن به نيروهاي مسلح آمريكا و خزانه آمريكائيان است. و هنوز همه هزينه هاي مالي و جاني، برآورد نشده و عمق فاجعه روشن نيست».

نشنال اينترست در پايان نوشت: برخي از ناظران مهم تاكيد دارند كه ايالات متحده بايد مسائل داخلي خود را سامان دهد، قرض هاي روز افزون خود را بپردازد و وابستگي مالي و سطح تامين انرژي از كشورهاي ديگر را كاهش دهد. آنها نتيجه مي گيرند كه آمريكا بايد از دامنه عمل خود در آنسوي درياها بكاهد.

آري، ما ممكن است از عهده مداخله نظامي نظير آنچه در كوسووو، و ليبي ديديم و يا برقراري مجدد نظم در كويت برآئيم. اما در هر حال، حتي وقتي هم كه ايالات متحده در وضعيتي فوق العاده مناسب نيز باشد، چيزي كه بايد از آن پرهيز كرد، ملت سازي احمقانه و بي ثمر است.

مرعشي: شك نكنيد كه شوراي نگهبان در بررسي صلاحيت ها كوتاه نمي آيد

سخنگوي حزب كارگزاران مي گويد كسي نبايد در صلابت و قاطعيت شوراي نگهبان در زمينه بررسي صلاحيت نامزدهاي انتخابات ترديد كند.
حسين مرعشي در مصاحبه با روزنامه دنياي اقتصاد گفته است: اصلا در صلابت روحانيت و شوراي نگهبان ترديدو تشكيك نكنيد. شوراي نگهبان صلاحيت يك روحاني عضو مجلس خبرگان رهبري را كه يك سال قبل تر تاييد صلاحيتش را از شوراي نگهبان گرفته و به عنوان مجتهد در انتخابات خبرگان شركت كرده و راي آورده و وارد مجلس خبرگان شده و همين الان عضو مجلس خبرگان است به اسم آيت الله [ع]، ايشان را تحت عنوان عدم التزام عملي به اسلام براي كانديداتوري در انتخابات مجلس نهم رد كرد.

وي مي افزايد: اين نظام سه اصل دارد كه به اين سه اصل همه ما بايد توجه كنيم. اولين اصل نظام اين است كه حفظ نظام از اوجب واجبات است. اين را امام فرموده. دومين اصل نظام اين است كه ميزان، حال فعلي افراد است. حال فعلي افراد را هم تو تشخيص نمي دهي، طرف مقابلت تشخيص مي دهد. سومينش اين است كه نظام با هيچ كس عقد اخوت ندارد.

مرعشي هرچند اين سخن را درباره نامزد حلقه انحرافي عنوان كرده اما معطوف به افراد آلوده به فتنه سال 88 نيز هست. به همين دليل هم مرعشي در مصاحبه خود از لزوم نامزدي افراد ميانه تري نظير اسحاق جهانگيري و حسن روحاني سخن به ميان مي آورد و مي گويد: به نظر من آقاي جهانگيري يا آقاي روحاني كارآمدند. يا مثلا آقاي ناطق نوري از اصولگرايان كارآمد است.

او درباره نقشي كه خاتمي و هاشمي مي توانند ايفا كنند، گفته است: به نظر من كاري كه آقاي هاشمي و آقاي خاتمي مي توانند انجام دهند و به نظر من براي انتخابات آينده اولويت اصلي است، اين است كه بايد با نظام وارد يك گفت وگو بشوند و اين اطمينان را حاصل كنند و مجموعه نظام را به اين نقطه برسانند كه در دايره اي كه شوراي نگهبان تاييد صلاحيت مي كند.

دراين دايره، رقابت جدي باشد و ديگران حق نداشته باشند در سازمان يافتن انتخابات نقش بازي كنند. يعني در دايره اي كه نظام قبول دارد و 5نفر، 4نفر يا هر چند نفر كه هستند، در اين دايره مطمئن شويم كه رقابت جدي است. اگر چنين اتفاقي در انتخابات آينده بيفتد، اين انتخابات يك نقطه عطف مي شود، يعني برگشت به تاثيرگذاري...

نقش دولت چيست؟ وي با اذعان به حاشيه افتادن فتنه گران و كوتاه شدن دست آنان از انتخابات مي افزايد: اين كاري كه آقاي هاشمي و آقاي خاتمي مي توانند بكنند، مهم تر از كانديدا شدن و معرفي كانديدا است. بايد در تعامل با نظام، نظام را به نقطه اي برسانند كه در محدوده مورد تاييد شوراي نگهبان واقعا نهادهاي مدني و سياسي تعيين كننده باشند.وي اين را هم گفته كه «اگر ما نتوانيم با تعامل با نظام يك راهكاري پيدا كنيم گرفتار مشكل مي شويم. من اين را به آقاي هاشمي و آقاي خاتمي هم گفتم».

درگيري شديد خاتمي با رئيس شوراي مركزي مجمع روحانيون!

رئيس شوراي مركزي مجمع روحانيون در حالي تملق سران گروهك نهضت آزادي را مي گويد كه پيش از اين آنان را همسو و هم زبان ديگر گروه هاي منافق مي دانست.

سيد محمد خاتمي اخيرا به بهانه درگذشت احمد صدر سيدجوادي وزير كشور دولت موقت كه بارها اقدام به هتاكي عليه جمهوري اسلامي كرده بود، به عنوان بزرگمرد ايران و آزادگي و شجاعت ياد كرده و ضمنا با تجليل از بازرگان نوشته بود «[او] پس از پيروزي انقلاب در كنار شخصيت والاقدر حضرت آقاي مهندس بازرگان در خدمت به جمهوري اسلامي و پاسداشت حق و حرمت بود.»

اين در حالي است كه خاتمي در سال 1360 و در پي موضع گيري هاي مهندس بازرگان به نفع سازمان منافقين -با ادعاي خشونت و بي رحمي حاكميت- مقاله اعتراضي تندي منتشر كرده بود. به گزارش خبر آن لاين و به نقل از كتاب «سازمان مجاهدين خلق»، خاتمي در آن مقاله كه در روزنامه كيهان و به هنگام سرپرستي اين روزنامه نوشته، تاكيد مي كند «درنظر جناب بازرگان، حكومتي متهم به خشونت و بي رحمي مي شود كه تنها طي 4 ماه در اثر قهرماني هاي جوانان جانباز، رئيس ديوانعالي كشور، رئيس جمهور، نخست وزير، ده ها جوان ايثارگر و پرشور از پاسداران و بسيجيان و صدها مرد و زن و كودك معصوم به خاك و خون كشيده مي شوند باز هم آن كه ظلم نموده مظلوم مي شود و مورد دفاع قرار مي گيرد نه مظلوم ترين حكومت عالم كه ]سازمان[ تلاشگران در راه براندازي آن است.»

خاتمي همچنين نوشته بود: «... براي درك درست مطلب بايد به ميان محرومان و نمايندگان آنان رفت تا شور و شوقشان را نسبت به اسلام و اميدي كه به رهبري امام دارند، دريافت... لحن تعبيرات آقاي بازرگان را اندكي تغيير دهيد، خواهيد ديد كه تفاوت چنداني ميان سخنان ايشان و بسياري از مقالات و گزارش هايي كه در راديوهاي ضد انقلاب و رسانه هاي گروهي امپرياليستي مي آيد، وجود ندارد... آقاي بازرگان از اينكه حتي در مجلس نمايندگان، آزادي عقيده و بيان وجود ندارد، سخت ابراز ناراحتي مي كند و راست هم هست.

ديگر گروهك هاي ملحد و منحرف و محارب نمي توانند آزادانه عليه نظام جمهوري اسلامي به لجن پراكني بپردازند و زمينه براندازي را فراهم آورند. ديگر نمي شود آزادانه به نهادهاي انقلابي كه بر ريشه خون هزاران شهيد ايستاده اند تاخت و تاز نمود و ديگر آزادانه نمي توان اذهان مردم را مشوب نمود و آزادانه از اعدام رذل ترين سرسپردگان رژيم شاه چون هويدا برآشفت. ديگر نمي شود در جمهوري اسلامي مكتب و مكتبي را به باد تمسخر گرفت و بالاخره نمي توان آزادانه جرياناتي كه به جنگ مسلحانه دست زده و روياروي مردمي ترين رژيم عالم ايستاده اند، تقويت روحي و سياسي نمود.

۱۳۹۲/۱/۱۷

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...