نسخه چاپی

مقاومت هوشمند

صالح اسكندری

"جوزف ناي”، استاد روابط بين الملل و علوم سياسي دانشگاه هاروارد که برخي وي را تحت عنوان تئوريسين قدرت نرم ايالات متحده مي شناسند در سالهاي آغازين هزاره سوم با تاکيد بر مقوله اي تحت عنوان” قدرت هوشمند” (1) در انتقاد به سياست هاي جنگ طلبانه "جرج دابليو بوش" در دو جنگ عراق و افغانستان بيشترين تاثير را بر سياست هاي خاورميانه اي دولت دموکرات "باراک اوباما" داشته است. به نحوي که سياست هاي اخير دولت ايالات متحده در قبال تحولات خاورميانه و بخصوص درباره مقابله با نفوذ منطقه اي و فرامنطقه اي ايران و همچنين برنامه هسته اي جمهوري اسلامي را مي توان در قالب اعمال استراتژي "قدرت هوشمند" صورتبندي کرد. جوزف ناي در کتاب ”آينده قدرت ”(2) با مفروض قرار دادن دو مقوله انتقال قدرت و انتشار قدرت بر افول تدريجي قدرت آمريکا صحه مي گذارد و در درجه نخست بر اين باور است که قدرت از غرب به شرق در حال انتقال است و از آن تحت عنوان خيزش قدرت هاي جديدي نظير چين، هند و ... ياد مي کند.وي تاکيد مي کند که کشورهاي آسيايي در حال بازگشت به وضعيت نرمال خود هستند يعني جهان در حال حرکت به وزن کشي است که پيش از انقلاب صنعتي وجود داشت. بعد از انقلاب صنعتي به دليل تفوق تکنولوژيک اروپا و آمريکا از آسيا پيش افتادند اما در هزاره سوم معادله در حال تغيير کردن است. جوزف ناي در مفروض دوم خود بر اين باور است که قدرت در عين اينکه در حال انتقال از غرب به شرق است در حال انتشار نيز
مي باشد.يعني علاوه بر دولت ها بازيگران غير حکومتي و غير دولتي نيز در هزاره سوم در حال قدرت يابي هستند.وي دراين باره در مصاحبه با "آنا بلاندي" مي گويد: "آنچه از لحاظ انتشار قدرت از حکومت ها به بازيگران غير حکومتي جالب است اين است که اگر فقدان ناگهاني الکتريسيته، ذخيره آب يا حمل و نقل در بريتانيا يا ايالات متحده به‌وجود بيايد، ما نمي دانيم چه کسي آن را ايجاد کرده است، يک شخص يا يک دولت." به عنوان نمونه جوزف ناي به ويروس رايانه اي "استاکس نت" اشاره
مي کند که به منظور ايجاد اخلال در روند فعاليت هاي سانتريفيوژهاي ايراني طراحي شده و از آن سوي دنيا با استفاده از فرصت هاي بي‌شماري که اينترنت در اختيار قرار مي دهد عليه يک کشور ديگر بدون اينکه دولتي مسئوليت آن را بپذيرد ارسال مي شود.
وي بر اساس اين دو مفروض معتقد است بهترين استراتژي براي بقاي هژموني آمريکا و همچنين بازسازي چهره مخدوش آمريکا در دولت بوش اعمال قدرت هوشمند است که عملا ترکيب هوشمندانه قدرت سخت و قدرت نرم محسوب مي شود.
جوزف ناي قدرت نظامي و اقتصادي را قدرت سخت و قدرت فرهنگي، ديپلماسي رسمي و عمومي مشروع به منظور اشغال اذهان و قلوب ملت ها را قدرت نرم مي نامد.در واقع به باور وي قدرت سخت توانايي استفاده از هويج و چماق، تحميل و پرداخت است و قدرت نرم کشش و اقناع انجام کاري است.که تنها با آميختن هوشمندانه آنها در بافت هاي متفاوت جهان مي توان به نيل به اهداف توسعه طلبانه و يک جانبه گرايانه آمريکا چشم دوخت.
جوزف ناي بر اين اساس اعمال تحريم هاي اقتصادي در قرن بيست و يکم را بهترين شکل قدرت هوشمند مي داند.وي معتقد است در تحريم از ارسال مواد و محمولات ( قدرت سخت) به مقصد خاصي جلوگيري
مي شود در عين حال در تبليغات رسمي افقي تصوير مي شود که اگر کشور مورد تحريم رفتار مطلوب از خود نشان دهد چه چشم انداز روشني در مقابلش قرار خواهد گرفت.
حداقل در يک سال گذشته سياست روشن آمريکا در مواجهه با برنامه هسته اي جمهوري اسلامي از استراتژي قدرت هوشمند پيروي کرده است. در سال 1391 تحريم هاي اقتصادي به شکل بي سابقه اي عليه دولت و ملت ايران به خصوص در حوزه هاي نفتي و مالي اعمال شد. در کنار اين سياست خصمانه آمريکايي ها از طريق ديپلماسي عمومي مرتب در تلاش بوده اند در تماس با ملت ايران اينگونه القا کنند که اگر دولت ايران از برنامه هسته اي خود کوتاه بيايد و رفتار مطلوب آمريکايي ها را انجام دهد
تحريم ها را کاهش خواهند داد. به موازات اين سياست با ارسال پيغام هاي کتبي و شفاهي خود را طرفدار مذاکره اعلام مي کنند در حالي که از مذاکره تنها براي مذاکره و حربه اي به منظور فريب افکار عمومي استفاده مي کنند.آنها مي خواهند در سطح افکار عمومي داخل و خارج از ايران اينگونه القا کنند طرفدار حل مسالمت آميز برنامه هسته اي جمهوري اسلامي هستند.اين در حالي است که آنها به هيچ وجه متمايل به اتمام گفتگوهاي هسته اي نبوده و نخواهند بود و از آن به عنوان محملي براي گفتگو با ايران که يکي از شقوق اعمال قدرت نرم است استفاده مي کنند. در کنار اين به طور کاملا جدي ضمن اعمال قدرت سخت با تشديد فشارهاي اقتصادي و سياسي بر ايران از طريق تحريم ها در صدد هستند مانع از توسعه نفوذ منطقه اي و فرامنطقه اي جمهوري اسلامي شوند.به زعم آنها برايند اعمال هوشمندانه قدرت نرم و سخت به طور توامان ضمن نااميد سازي مردم ايران آنها را نسبت به حاکميت بي اعتماد مي کند در عين حال افکار عمومي بين المللي را درباره ايراني ها بدبين مي سازد.محصول افزايش نارضايتي هاي عمومي در يک مقطع حساس مثل "انتخابات" قابل درو است و آنها کافي است تنها از يک جريان که حامي سازش با غرب است حمايت کنند تا اين جريان به پيروزي برسد. البته در ادامه اين سناريو پيروزي گروه طرفدار عقب نشيني در مقابل غرب به معناي کاهش فشارها نيست. بلکه نقطه آغازي بر تشديد مضاعف فشارها براي به زانو در آوردن نهايي ملت ايران محسوب مي شود.
اين سناريو اگر چه در طراحي بي نقص است اما در مرحله عمل تا امروز نتوانسته است به اهداف اصلي خود دست پيدا کند.البته فشارهاي اقتصادي بر روند فعاليت هاي مالي و تا حدودي نفتي ايران موثر بوده اما در عين حال همين فشارها بخشي از ظرفيت هاي پنهان کشور را فعال نموده که به خودي خود دستاورد بزرگي است. ناکامي دشمن در عمده اهداف خود محصول نوعي ايستادگي ملت و دولت ايران در برابر فشارهاي سياسي و اقتصادي است که ذيل تدابير داهيانه مقام معظم رهبري مي توان آن را استراتژي "مقاومت هوشمند" ناميد.به تعبير حضرت آيت الله خامنه اي "حوادث سال 91 درس بزرگي به ما مي‌دهد؛ اين درس اين است كه يك ملت زنده از تهديد و فشار و سختگيري دشمن هرگز به زانو در نخواهد آمد. براي ما و براي همه‌ كساني كه مسائل ايران را دنبال مي‌كنند، معلوم شد كه آنچه براي يك ملت مهم است، تكيه به استعداد دروني خود، توكل به خداي بزرگ، اعتماد به خود و عدم تكيه‌ به دشمنان است؛ اين است كه مي‌تواند يك ملت را به جلو ببرد."
مقام معظم رهبري در بيانات مهم خود در جوار مضجع نوراني ثامن الحجج (عليه السلام) برخي شقوق مقاومت هوشمند در برابر جنگ هوشمند آمريکا را مطرح فرمودند که مي توان رئوس آنها را اينگونه ليست کرد:
1- فعال کردن نيروها و ظرفيت هاي دروني ملت
2- خود تنظيمي اقتصادي با اقتصاد بدون نفت
3- التزام به سياست هاي کلان اقتصادي
4- حزم و تدبير مسئولان در اداره کشور
5- حرکت جلو تر از دشمن و اجتناب از انفعال در برابر توطئه ها
6- ارتباط مستمر با جامعه جهاني و آشنا سازي آنها با پيشرفت هاي ملت ايران
7- تقويت پيوندهاي ملت و دولت
8- حفظ امنيت
9- توسعه دايره نفوذ جمهوري اسلامي در خاورميانه
10- تقويت اميد به آينده
برخي از شقوق مقاومت هوشمند در چند سال گذشته فعال شده است و برخي ديگر از آن نيازمند اهتمام بيشتر مردم و مسئولان است. مثلا حضور با نشاط ملت ايران در راهپيمايي 22 بهمن سال گذشته نشان دهنده
پيونده هاي عميق ملت و دولت در ايران و مشت محکمي بر دهان آمريکا بود و يا تلاش دانشمندان هسته اي کشور در غني سازي 20 درصدي که يک گام جلوتر از دشمن محسوب مي شد.حرکتي که دشمن را در توطئه ندادن سوخت 20 درصد ناکام گذاشت.

البته اين فقط به دانشمندان هسته اي محدود نمي شود بلکه به تعبير رهبر معظم انقلاب بايد همه اعم از دولتها، صنعتگران، كشاورزان، سرمايه‌داران و كارآفرينان، پژوهشگران علمي، طراحان علمي و صنعتي همه موظفند به اين وظيفه‌ اخلاقيِ بزرگ، به اين وظيفه‌ عاقلانه، كه پيش از نياز، خودشان را آماده كنند و يك قدم جلوتر از نقشه‌ دشمن حركت كنند.
در برخي از شقوق مقاومت هوشمند، کشور نيازمند تلاش بيشتر است. مثل خود تنظيمي اقتصادي و قطع نياز کشور به فروش نفت و يا ارتباط مستمر با جامعه جهاني و آشنا سازي آنها با پيشرفت هاي ملت ايران و يا ...
مآلا بايد گفت موفقيت ملت ايران در مقاومت هوشمند تاکيدي بر فرايند انتقال قدرت از غرب به شرق است. مقايسه وضعيت ايران در 34 سال گذشته با آمريکا از سال 1979 تا کنون حکايت از رشد صعودي قدرت ايران در حوزه هاي سخت و نرم با توسل به استراتژي مقاومت هوشمند و سقوط قدرت آمريکا دارد. اين همان نگراني اي است که جوزف ناي از آن تحت عنوان
منفعت هاي نسبي ياد مي کند.او به نقل از توسايديدس نويسنده کتاب تاريخ جنگ پلونزي(3) مي گويد:مردم نه از منفعت هاي مطلق بلکه از منفعت هاي نسبي نگران مي شوند. يعني ما همگي در حال بهتر شدن هستيم اما اگر شما بهتر از آنچه من هستم شويد، شما قادر خواهيد شد که برمن اعمال قدرت کنيد و من بيشتر مضطرب مي شوم.

پي نوشتها:
1- Smart power
2- The Future of Power,by Joseph S. Nye
3- History of the Peloponnesian War , by Thucydides

۱۳۹۲/۱/۲۳

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...