نسخه چاپی

بازی موازی كارگزاران با جهانگیری و روحانی

به گزارش نما، كیهان در ویژه های خود نوشت:

بازي موازي كارگزاران با گزينه جهانگيري و روحاني

دبير كل حزب كارگزاران در خصوص احتمال اعلام كانديداتوري جهانگيري به نمايندگي از جريان اصلاحات گفت: صحبت هايي در اين خصوص شده؛ اگر اصلاح طلبان اجماع كنند و بخواهند از ايشان حمايت كنند بله وي ممكن است بيايد. كارگزاران هم مستقل و جداي از اصلاح طلبان عمل نمي كند و اگر همه اصلاح طلبان بر روي وي اجماع كنند، كارگزاران نيز حمايت خواهد كرد.
به گزارش وب سايت اميد كه از نامزدي عارف حمايت مي كند، كرباسچي همچنين گفته است: بيشتر افرادي كه اكنون به عنوان نماينده در انتخابات اعلام حضور كرده اند مستقل هستند و ممكن است برخي از گروه ها از آنها حمايت كنند. اما آقاي جهانگيري، قرار نيست شخصي و مستقل بيايد و كانديداتوري او از سوي جريان اصلاحات نظام خواهد بود. اگر اصلاح طلبان به نتيجه برسند و از ايشان بخواهند، وي در انتخابات حضور مي يابد. اما در نهايت ايشان به صورت مستقل وارد نخواهند شد.
او همچنين درباره نظر حزب كارگزاران درباره كانديداتوري عارف گفت: حزب كارگزاران با مجموعه اصلاح طلبان در حال مذاكره است و قرار بر اين است كه كانديداي جمعي بدهند. قرار نيست هيچ حزبي از جمله كارگزاران در اصلاحات به صورت مستقل در عرصه انتخابات وارد شود. اگر مجموعه اصلاح طلبان و آقاي خاتمي به نتيجه برسند، كارگزاران هم با كانديداتوري عارف موافقت مي كند.
همزمان پايگاه اينترنتي عصر ايران گزارشي نزديك به اظهارات كرباسچي منتشر كرد و نوشت: سرانجام شوراي مشورتي اصلاح طلبان بعد از آنكه از آمدن خاتمي و هاشمي نااميد شدند از ميان 4 گزينه موجود (عارف- جهانگيري- نجفي- مهرعليزاده) اسحاق جهانگيري را به عنوان نامزد مورد اجماع اكثريت اصلاح طلبان انتخاب كرد.
براساس اين گزارش، با توافق هاي انجام شده در روزهاي اخير و توصيه صريح هاشمي و خاتمي به جهانگيري، وي كار اجرايي ستاد انتخاباتي خود را آغاز كرده است. هاشمي و خاتمي به اسحاق جهانگيري وعده حمايت همه جانبه را داده اند و وزرا و مديران دولت هاي سازندگي و اصلاحات را به پشتيباني از جهانگيري فراخوانده اند.
اين گزارش حاكي است: قرار است تا جهانگيري در نقش كانديداي حداقلي اصلاح طلبان، فضاي سياسي را براي آنها در آستانه انتخابات فراهم كند، البته اگر هاشمي يا خاتمي در انتخابات ثبت نام كنند، جهانگيري به سود آنها اعلام انصراف خواهد كرد. با انتخاب جهانگيري به عنوان كانديداي اجماع اصلاح طلبان، عارف، شريعتمداري و روحاني ناچار خواهند بود كه يا از انتخابات كناره بگيرند يا به شكل مستقل وارد شوند.
در همين خصوص گفته شده است كه سيدمحمد خاتمي تلاش خواهد كرد عارف را قانع كند كه كناره گيري كند، هاشمي هم قرار است حسن روحاني را قانع كند كه به نفع جهانگيري كناره گيري كند.
از سوي ديگر خبرگزاري مهر با اشاره به ملاقات نوروزي خاتمي و هاشمي رفسنجاني نوشت: در اين ديدار، خاتمي به هاشمي پيشنهاد كانديداتوري مي دهد اما هاشمي نمي پذيرد و در عين حال پيشنهادي را به رئيس دولت اصلاحات ارائه مي كند مبني بر اينكه اصلاح طلبان به سمت تشكيل يك ائتلاف بروند.
وي در تشريح پيشنهاد انتخاباتي اش براي اصلاح طلبان به خاتمي، مي افزايد: همانطور كه اصولگرايان ائتلاف سه گانه را براي رسيدن به اجماع برگزيده و معرفي كرده اند، خوب است كه اصلاح طلبان هم ائتلاف 1+2 را با حضور جنابعالي و آقايان اسحاق جهانگيري و حسن روحاني تشكيل دهند. اگر خروجي اين ائتلاف سه نفره براي كانديداتوري در انتخابات رياست جمهوري آينده شما باشيد كه بهترين حالت براي اصلاح طلبان به وجود خواهد آمد، در غير اين صورت ضمن موافقت با كانديداتوري يك نفر از بين اسحاق جهانگيري و حسن روحاني از آنها حمايت كنيد.
يادآور مي شود اخيراً اسحاق جهانگيري در مصاحبه با روزنامه دنياي اقتصاد گفته بود: حمايت خاتمي اول پشت برنامه است، بعد به صورت طبيعي كانديداي اول اصلاح طلب ها كه مكرراً گفته شده آقاي خاتمي است يا آقاي هاشمي. اما در صورتي كه اين دو بزرگوار به هر دليلي تصميمشان اين باشد كه وارد صحنه انتخابات نشوند، تلاش اصلاح طلب ها اين است كه از بين نيروهاي ديگرشان يك نفر را معرفي كنند.
وي مي افزايد: من در اين دوره مشورت هاي زيادي انجام دادم. مشكلات كشور را از نظر خودم، سبك و سنگين كردم كه آيا اگر بيايم مي توانم كاري انجام دهم يا نه. حالا اين كارها را كه انجام دادم، الان احساسم اين است كه در صورتي كه يك مأموريتي از طرف جريان اصلاحات در اين مقطع به عهده من گذاشته شود كه نامزد شوم، در آن صورت ممكن است كه قبول كنم؛ ولي اگر احساس كنم، چنين مأموريتي قرار نيست كه به عهده من واگذار شود، خودم شخصاً وارد اين فضا نمي شوم.

تلگراف: آمريكا بارها در مذاكرات هسته اي با ايران كارشكني كرد

يك روزنامه انگليسي روايتي خواندني از سرگذشت پيشنهادهاي ايران در مذاكرات 10 ساله هسته اي منتشر كرد و نهايتا دولت آمريكا را مقصر اصلي بن بست توصيف نمود.
روزنامه تلگراف به نقل از كتاب پيتر او بورن به از دست رفتن فرصت ها براي حل چالش هسته اي ايران مي پردازد و مي نويسد «اين غرب و نه ايراني ها هستند كه؛ دستيابي به توافق مخالفت مي كنند». در اين گزارش خاطر نشان شده كه كشورهاي غربي تحت فشار آمريكا سال 2005 تاكيد كردند ايران بايد برنامه غني سازي را تعطيل كند.
روزنامه انگليسي به پيشنهاد ارائه شده در آن سال توسط مذاكره كنندگان ايراني (از جمله محمدجواد ظريف) مي پردازد و مي نويسد: هيئت ايراني نسخه پاورپوينتي را ارائه كرد كه تيم مذاكره كننده اروپايي را شگفت زده كرد. اين نسخه؛ مبنايي براي يك توافق بود. علاوه بر اين منافعي را براي دو طرف پيشنهاد مي داد، هر چند كه هر دو طرف بايد تن به مصالحه مي دادند. به اين ترتيب براي نخستين بار در سالن وزارت خارجه فرانسه كه متعلق به قرن 19 است، اين حس پديد آمد كه راهي براي خروج از بن بست هسته اي ايران و غرب وجود دارد. ايرانيان در ادامه توضيح دادند كه براي دست كشيدن از برنامه هاي توسعه سانتريفيوژها آمادگي ندارند اما در مقابل سطح برنامه هاي غني سازي را در حدودي حفظ مي كنند كه صلح آميز بودن استفاده از آن را تضمين كند. آنها همچنين پيشنهاد دادند كه ايران به پيمان منع اشاعه هسته اي براي هميشه پايبند بماند و آژانس نظارت هاي خود را گسترش دهد.
در ادامه اين گزارش آمده است: ديپلمات هاي اروپايي اجازه نداشتند احساس خود را از اين پيشنهاد روي صورت هايشان به نمايش بگذارند. اما يكي از مقامات به ياد مي آورد كه چيزي كه در آن روز شنيد يك پيشنهاد بسيار جذاب بود. به گفته وي، تيم مذاكره كننده اروپايي درك كرده بود اين يك پيشنهاد معتبر و جامع است كه با معاهده هاي بين المللي نيز هماهنگي دارد. اين ديپلمات مي افزايد در آن زمان اعتماد يك موضوع مورد بحث نبود چرا كه در 18 ماه پيش از آن طرف ايراني را شناخته بوديم و اطمينان داشتيم كه ايرانيان مي توانند تعهدات خود را عملي كنند.
پس از اينكه ايرانيان توضيح در مورد طرح پيشنهادي خود را به پايان رساندند، طرف اروپايي درخواست وقت استراحت كرد تا بتواند اين موضوع را بررسي كند. اما آنها در نهايت به اين نتيجه رسيدند كه پيشنهاد ايران نمي تواند براي مقامات عالي تر در اروپا، پذيرفتني باشد. يكي از شاهدان عيني ماجرا، مشكل را اينگونه توصيف مي كند كه در آن زمان شانس موافقت جورج بوش با اين پيشنهاد اندك بود چرا كه جمهوريخواهان و اسرائيل احتمالا چنين معامله اي را نمي پذيرفتند. بنابراين، تيم مذاكره كننده اروپايي يك ساعت بعد به زحمت و بدون اينكه هيچگونه تعهدي داشته باشد، به ميز مذاكره بازگشت و براي بررسي موضوع در پايتخت هاي اروپايي از طرف ايراني درخواست زمان كرد.
تلگراف مي نويسد: زماني كه سر جان ساورز پيشنهاد ايران را به لندن انتقال داد، اين پيشنهاد به سرعت به دست فراموشي سپرده است. منابعي در وزارت خارجه انگليس مي گويند، توني بلر، وزيرخارجه وقت مي خواست اطمينان حاصل كند كه موضوع بيشتر ادامه پيدا نمي كند. بعدها سر جان نيز به حسين موسويان، مذاكره كننده ايران توضيح داد كه چرا غرب نمي تواند اين پيشنهاد را بپذيرد. او به موسويان گفت كه واشنگتن حتي با فعاليت يك سانتريفيوژ در ايران نيز موافقت نمي كند. بنابراين طرح صلح مذاكره كنندگان ايراني در نطفه خفه شده و اين در حالي بود كه هيات مذاكره كننده اروپايي اعتقاد داشتند اين پيشنهاد عادلانه و مطابق با قوانين بين المللي است. يكي از ديپلمات هاي اروپايي كه در آن زمان در مذاكرات حاضر بود، مي گويد قدرت مانور اروپا در اين زمينه اندك بود.
روزنامه انگليسي در ادامه نوشت: ديپلمات هاي اروپايي در 5 آگوست 2005، با پيشنهاد متقابلي پاي ميز مذاكره با ايران نشستند. آنها از ايران خواستند غير از احداث و فعاليت رآكتورهاي آب سبك و تحقيقاتي، به هيچ وجه عمليات چرخه سوخت را دنبال نكند. به بيان ديگر تمامي عمليات غني سازي و مرتبط با غني سازي بايد در ايران متوقف مي شد. اين به معناي آن بود كه انگليس، فرانسه و آلمان تمامي تعهدهاي خود در مذاكرات به منظور به رسميت شناختن حقوق ايران مطابق با معاهده منع اشاعه هسته اي براي بهره مندي صلح آميز از انرژي هسته اي كه همواره موضوعي براي تضمين هاي عيني بود را زير پا بگذارند. با اين حال بار ديگر در جريان اين مذاكرات، ايران پيشنهادي به سه بزرگ اروپايي ارايه داد كه در آن تضمين هاي عيني براي ماهيت صلح آميز برنامه هاي هسته اي بدهد. اما مذاكره كنندگان اروپايي اين طرح را به عنوان مبنايي براي مذاكره قبول نكردند.
تلگراف در ادامه نوشت: مدتي بعد محمود احمدي نژاد، رئيس جمهور ايران، در سخنراني 17 سپتامبر 2005، در مجمع عمومي سازمان ملل پيشنهاد كرد كه برنامه غني سازي ايران از سوي يك كنسرسيوم بين المللي مديريت شود. كنسرسيومي كه ايران مالكيت آن را با ديگر كشورها شريك مي شود. اما بار ديگر آمريكا و اروپا يك پيشنهاد خوب از سوي ايران را نپذيرفتند. اين موضع غرب موجب شد كه ايران به خوبي درك كند تنها كشور عضو معاهده منع اشاعه هسته اي خواهد بود كه از غني سازي اورانيوم در خاك خود منع مي شود. بنابراين جاي تعجب نبود كه ايرانيان با پيشنهادهاي متقابل غرب مخالفت كنند. در نتيجه ايران برنامه هاي غني سازي خود را از سر گرفت و امروز نيز شاهد عواقب آن هستيم. در همين حال براي اروپا نيز يك فرصت تاريخي براي دستيابي به يك راهكار جامع با ايران درخصوص طيفي از موضوعات، از دست رفت. اما چرا غرب با تضمين هاي عيني ايران موافقت نكرد و در پي تحريم اقتصادي رفت؟ پاسخ اين است كه آمريكا و متحدانش دستور كار ديگري را در نظر دارند و آن تغيير رژيم در ايران است. آنگونه كه از سابقه مذاكره در سال 2005، مي توان نتيجه گرفت، بايد گفت كه ايرانيان در آن زمان براي توافق با غرب آماده بودند اما اين غرب بود كه بارها از پذيرش صلح و معامله با ايران خودداري كرد.

به فرموده جناب گوستاو يونگ همه ما ول معطليم!

وبسايت وابسته به طيفي از روزنامه نگاران زنجيره اي مقيم خارج از دعوت كنندگان خاتمي به انتخابات پرسيد مسئله اصلي، برنامه است يا شخص.
سايت خودنويس مي نويسد: اخيرا عده اي از كنشگران سياسي سعي داشته آقاي خاتمي را با نامه نگاري ترغيب به نامزدي كنند. اشكالي هم ندارد اما آيا دوستان فكر مي كنند پانسمان هاي موقتي و استفاده از چسب زخم مي تواند جلوي خون ريزي مهلك را بگيرد؟ خوب تصور بر اين است كه دوستان فراموش نكرده اند كه آقاي خاتمي در اوج اقتدار اصلاح طلبان و در حالي كه مجلس هم در اختيارشان بود نتوانستند جلوي حكم حكومتي را بگيرند و سرانجام مطبوعات چه شد. الان كه اصلاح طلبان در موقعيت ضعيف تري هستند چه ابزاري در اختيار هست تا اين امر تحقق پيدا كند؟ آقاي خاتمي در كدام كلاس خودباوري و مهندسي ذهن ثبت نام كرده است كه امروز از ايشان توقع داريد كه كاري را كه در اوج قدرت نتوانست بكند در 4 سال آينده انجام دهد؟
خودنويس مي افزايد: دوستان آيا فراموش كرده اند چه بر سر مجلس ششم آمد؟ مهندسي انتخابات سال 84 در دوران رياست جمهوري كدام رئيس جمهور انجام شد؟ كدام رئيس جمهوري به غير دموكرات ترين انتخابات تن داد؟ همچنين درصدي از زندانيان امروز در سال هاي حضور آقاي خاتمي در كاخ رياست جمهوري به زندان رفتند، هنوز زندانياني از حادثه 18 تير 1378 در زندان هستند، آقاي خاتمي براي آزادي آنها آن موقع چه كرد كه امروز از وي توقع داريم براي آزادي بقيه همت كند؟ مگر همين آقاي خاتمي شرط آزادي سران جنبش سبز را براي حضور در انتخابات مجلس مطرح نكرد و بعد به دماوند نرفت كه راي دهد؟
وبسايت وابسته به نيك آهنگ كوثر (كاريكاتوريست نشريات زنجيره اي دوره اصلاحات در پايان مي نويسد: گوستاو يونگ روان شناس حرف خوبي مي زند؛ «تجربه بدون تفكر امكان ندارد». آيا دوستان ما به «تجربه خاتمي» به اندازه كافي فكر كرده اند؟ يا صرفا تصور مي كنند تكرار عملي كه نتيجه آن را قبلا ديده اند و انتظار نتيجه ديگر از آن داشتن محتمل است؟... تا وقتي كه نخبگان به جاي برنامه دنبال شخص هستند، در همين دايره اسيريم، تا وقتي كه حضور امثال خاتمي صرفا به خاطر «نه گفتن» به حاكميت مورد اقبال عده اي واقع شود و ايشان بتواند بدون ارائه برنامه، بدون توضيح ظرفيت هاي معطل مانده قانون اساسي و بدون نشان دادن مسير به صحنه برگردند، وقت تلف كردن است.

۱۳۹۲/۲/۲

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...