نسخه چاپی

در دفاع و انتقاد از یك «رسوایی»

عکس خبري - در دفاع و انتقاد از يك «رسوايي»

ورود به زندگی خصوصی افراد منتسب به طیف روحانیت از موضوعاتی است كه در 15 سال اخیر به سینما راه یافته است. نكته بارز دراین فیلم ها این است كه هیچ یك چهره ای كامل از این قشر مهم جامعه امروز ما را ترسیم نكردند و هر یك به برجسته سازی یك شاخص پرداختند. اهمیت «رسوایی» در این است كه در میان همه این فیلم ها سعی كرده تا نمای به مراتب كامل تری از روحانیت طراز را به تصویر بكشد، هرچند كه این نما نیز ...

اختصاصی نما:«رسوايي» به عنوان چهارمين فيلم سينمايي مسعود ده نمكي در ادامه نگاه و دغدغه هاي اجتماعي اين فيلمساز قرار دارد. حركت در زير پوست جامعه، داشتن دل مشغولي طبقات محروم، عدالتخواهي توأم با معنويت، موضع غمخوارانه و عارفانه نسبت به انسان، رويكرد ژورناليستي در روايت، برخورد تهاجمي با زالوصفت ها، آميختگي كمدي و ملودرام، انتخاب موضوعات ملتهب، شتاب در حركت بر لبه خطوط قرمز و البته داشتن هواي ذائقه و پسند عامه، شاخص هاي ثابت نگاه او هستند. شاخص هايي كه پيش از اين در آثار مطبوعاتي، مستند، سينمايي و تلويزيوني اش نيز تجلي يافته بودند. اما آنچه در اين فيلم اهميت دارد محور قرار گرفتن شخصيتي روحاني است. از اين منظر «رسوايي» يكي از مهم ترين و بحث برانگيزترين فيلم هاي تاريخ سينماي ايران محسوب مي شود. ورود به زندگي خصوصي افراد منتسب به طيف روحانيت از موضوعاتي است كه در 15 سال اخير به سينما راه يافته است. در ابتدا فيلم هايي چون «مارمولك» و «زير نور ماه» اين باب را گشودند و در ادامه، آثار ديگري چون «او»، «وقت چيدن گردوها»، «پابرهنه در بهشت»، «طلا و مس»، «آفتاب، مهتاب، زمين» و... اين راه را طي كردند. البته سه گانه «اخراجي ها» هم همواره شخصيت روحاني در فيلم وجود داشت. اما نكته بارز درباره همه اين فيلم ها اين است كه هيچ يك چهره اي كامل از اين قشر مهم جامعه امروز ما را ترسيم نكردند و هر يك به برجسته سازي يك شاخص پرداختند. اهميت «رسوايي» در اين است كه در ميان همه اين فيلم ها سعي كرده تا نماي به مراتب كامل تري از روحانيت طراز را به تصوير بكشد، هرچند كه اين نما نيز صددرصد آرماني و بالغ نيست كه در ادامه به اين مسئله هم پرداخته مي شود.

«رسوايي» نيز همچون ساير آثار ده نمكي، فيلمي است كه مخاطب اصلي اش مردم عادي هستند و براي نيل به اين مقصود، در آن از همه عناصر لازم براي جذب و تهييج مخاطب استفاده شده است. از ايجاد لحظات اشك انگيز گرفته تا دستاويز قرار دادن موقعيت هاي طنز، از بازي با احساسات پاك تا توجه به ذائقه نازل مخاطب. كافي است مرور كوتاهي به داستان فيلم داشته باشيم؛ دختر بدنامي كه هدف طعمه يك مرد پول پرست و رياكار (با تيپ و بازي كليشه اي محمدرضا شريفي نيا) قرار گرفته، به منزل حاج يوسف، روحاني خوشنام محله (با بازي چشمگير اكبر عبدي) پناه مي برد؛ اما برخلاف انتظار، حاجي او را نه تنها از خود نمي راند، بلكه ياري اش مي رساند و زندگي اش را نجات مي دهد. اتفاقي كه البته براي حاج يوسف تبعات ناگواري دارد و موجب قرار گرفتن وي در مظان اتهام از سوي هم محله اي هايش مي شود. قدرت فيلم در ترسيم و تعريف روايت در قالبي سينمايي، بالاتر از سطح متوسط سينماي كشورمان قرار دارد. اگر منصفانه بنگريم، اين اثر از بسياري از فيلم هاي پرادعا كه در آن ها حتي اصول اوليه داستان گويي و روايت پردازي رعايت نشده، جلوتر است. مشكل بزرگ اغلب فيلم هاي سينماي امروز ما فقر و كمبود روايت و داستان است كه «رسوايي» در اين زمينه نه ايده آل، بلكه از حداقل برخوردار است.همان طور كه گفته شد، «رسوايي» تلاش دارد تا تصويري از روحاني متعالي و داراي شمايل انسان كامل را به تصوير بكشد؛ عارفي كه كارنامه اش نزد باري تعالي را مهم تر از پرونده سازي هاي مردم مي داند و براي رستگاري انسان ها حتي از بزرگ ترين سرمايه خودش كه همان آبرويش است نيز مي گذرد. آخوندي كه به جاي گرفتن مچ گناهكاران، در پي گرفتن دست آنها و رهنمون ساختن شان به سوي خير و سعادت است. اين نما اگرچه نزديك به آرمان و مترقي است؛ اما كامل نيست. چون از نگاه اخلاق اسلامي، بنابر توصيه هاي مكرر معصومان(ع)، مومن به هيچ وجه نبايد خود را در موضع تهمت قرار دهد؛ حال آنكه روحاني فيلم نه تنها علاقه اي به رفع اتهام در افكار عمومي ندارد، كه گويي خودش علاقه مند است كه خويشتن را متهم جلوه دهد

مشكل ديگر اين فيلم، آلوده بودن آن به تصاوير و صحنه هايي است كه با حال و هواي آرمان گرايانه فيلم در تضاد هستند. واقعيت محكوم و محتوم در سينما اين است كه يك فيلم تنها زماني مي تواند مقصود مدنظر خود را تجلي بخشد كه ساختار و محتواي آن، هم راستا و هم داستان بوده و ظاهر و باطن فيلم وحدت داشته باشد. نمي توان از ابزار و لوازمي كه كاركردشان به فريب و اغواي مخاطب محدود مي شود براي آگاه كردن بهره برد. نحوه حضور و ظهور دختر بدنام (با بازي الناز شاكردوست) دقيقاً با رويكرد كلي فيلم تناقض دارد. البته يك فيلم بايد به گونه اي به ماجراها بپردازد كه باورپذير باشد و كارگردان اين فيلم هم بايد رسوايي برانگيز بودن شخصيت زن فيلم را واقعي نشان مي داد؛ اما فيلم ديني و انقلابي برخلاف فيلم فارسي، بايد زشتي ها را به زيباترين روش ممكن نشان دهد. اين موضوع درباره دقايق پاياني فيلم نيز صادق است؛ آنجا كه ابتدا مردم با صحبت هاي شخصيت منفي فيلم، تحريك مي شوند و خانه دختر را سنگباران مي كنند و ناگهان با سخنراني دختر تغيير مسير مي دهند و پشت حاج يوسف قرار مي گيرند. اين سكانس به گونه اي شكل گرفته كه تصويري منفي و موهن از مردم را نشان مي دهد. «رسوايي»، باطني پاك و دلنشين اما ظاهري پرغل وغش دارد. رسوايي منزلي است از سلوك سينمايي ده نمكي و باوجود همه نقاط و نكات نااميدكننده اش، يك آزمون و خطاي اميدواركننده براي اعتلا و بلوغ بيش از پيش اوست. ديگر وقت آن رسيده كه «مسعود سينماي ايران» از تجربيات دوران آزمون و خطا استفاده كند و سينماي آرماني و ناب انقلابي خود را متبلور سازد

۱۳۹۲/۲/۴

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...