نسخه چاپی

انتظاری بیش از این از تلویزیون ایران نداریم!

«بال‌های خیس» با وجود عاریه گرفتن نام زیبا و محتوای ادعایی تهیه‌كننده و كارگردان، به خوبی نتوانست مفهوم گسست نسلی بین رزمندگان و فرزندانشان را به نمایش بگذارد.

به گزارش نما به نقل ازایسنا، هوشنگ صدفی، منتقد با اعتقاد به جمله بالا، در قالب یادداشت، نقدی بر سریال «بال‌های خیس» داشت که در آن آورده است:

«مجموعه «بال‌های خیس» آخرین تجربه‌ی عباس رنجبر در حوزه‌ی سریال‌سازی تلویزیونی است. به رغم موفقیت او در پردازش مناسب و تاثیرگذار سریال «به رنگ صدف» در سال 75 باید صادقانه پذیرفت که این بار امتحان خوبی در حوزه کارگردانی تلویزیون از خود بروز نداد، شاید یک دلیل آن را باید وری وی از تولید برنامه‌های تلویزیونی و یا متن ضعیف و پراکنده «بال های خیس» دانست که با وجود عاریه گرفتن نام زیبا و محتوای ادعایی تهیه کننده و کارگردان به خوبی نتوانست مفهوم گسست نسلی بین رزمندگان و فرزندانشان را به نمایش بگذارد.

وی با اشاره به سابقه‌ی کارگردانی عباس رنجبر آورده است: باید گفت در دهه 70 عباس رنجبر در تجربه مجموعه «به رنگ صدف» توانست نمره قبولی از خود بر جای بگذارد.

صدفی سپس با اشاره به اینکه در «بال‌های خیس» گره‌های بسیاری در هر قسمت آن مجموعه مطرح می‌شود، نوشته است: قصه «بال‌های خیس» را در کلیت مرور کنیم شاید به این نکته برسیم که نویسنده بدون ادامه، خط و ربط اصلی قصه، دچار پراکنده‌کاری و ورود به حوزه‌های فرعی قصه است. این موضوع حتی از دید بازیگران مجموعه نیز مغفول نمانده است. به باور هژیر آزاد، گره‌های بسیاری در هر قسمت از سریال مطرح می‌شود که به عقیده وی مخاطب را سردرگم می‌کند.

این منتقد همچنین خطاب به کارگردان سریال «بال‌های خیس» تاکید کرده است: عباس رنجبر باید بپذیرد که تماشاگر مشکل پسند امروزی مثل سابق به راحتی هرنوع پردازش داستانی را از تلویزیون نمی‌پذیرد، مخاطب شاید برای طراحی صحنه، کارگردانی و فیلمبرداری نمره پایین یا بالایی بدهد، اما تا زمانی که قصه مجموعه او را جذب نکند، مطمئنا شبکه تلویزیونی را به حال خودش رها می‌کند.


سریال«بال های خیس»
او در یادداشت خود به حضور مهدی قاسمی به عنوان رزمنده در سریال «بال‌های خیس» اشاره کرده و آورده است: در طول قصه برغم معرفی مهدی قاسمی به عنوان رزمنده و شخصیت مطبوعاتی، کمتر شاهد فعالیت‌های او در مجله «بال‌های خیس» هستیم؛ در حالی که در شخصیت‌پردازی داستان، شغل به عنوان عامل موثری در پیشبرد حوداث داستانی به شمار می‌آید.

وی اضافه کرده: نویسنده «بال‌های خیس» در گره‌افکنی قصه، اغلب درگیر قصه فرعی عشق و عاشقی محسن، سارا و افراست تا پرداختن به قصه اصلی پژوهش دکتر پرتو. هر چند عباس رنجبر بر این باور است که در کلیت قصه به مقوله پژوهش، دانش و فناوری پرداخته اما بخش اعظم قصه حول محور ارتباط عشق و عاشقی «محسن»، سارا و «افرا» و گسست نسلی بین فرزندان می‌چرخد.

صدفی با اشاره به حضور بازیگران تئاتر در «بال‌های خیس» خاطرنشان کرده است: با وجود حضور بازیگران تئاتری، انتظارات مخاطبان برآورده نمی‌شود، چرا که بیننده نمی‌داند چگونه علی عمرانی، بازیگر پیشکسوت نمایش رادیویی، تئاتر و تلویزیون و جمشید جهان‌زاده بازیگر سینما و تلویزیون نمی‌توانند از عهده نقش خوبی برآیند.

او در نقد خود به سریال «بال‌های خیس» شبکه اول آورده است: به گفته‌ی جهان‌زاده، قرار بود سکانس‌های‌ او به دلیل نقش و شغلش جلوتر پخش شود، ولی به دلیل پراکندگی نقش‌ها، تماشاچی نمی‌تواند موضوعی خاص را دنبال کند و در جایی هم مخاطب نمی‌داند اصلا باید چه ‌چیزی را دنبال کند، در این خصوص با کارگردان هم صحبت کردم و گفتم پراکندگی قصه وجود ایده‌های متفاوت و تعریف‌های گاه بی‌جای شخصیت‌ها از یکدیگر، باعث پس زدن مخاطب می‌شود.

این منتقد در ادامه اشاره‌ای هم به تهیه‌کنندگی «بال‌های خیس» کرده و گفته است: با وجود تاکید جواد نوروزبیگی - تهیه‌کننده مجموعه «بال‌های خیس» - مبنی بر پرداختن برنامه به بچه‌های جنگ و تلاش نسل فداکار، تنها در یک یا دو قسمت شاهد این موضوع هستیم؛ بنابراین نمایش تک صحنه‌هایی از دفاع مقدس و پرداختن به فرمانده مهدی قاسمی، در یک یا دو قسمت برنامه نمی تواند جایگاه او را به عنوان یک رزمنده دفاع مقدس در دل مخاطبان باز کند.

او همچنین اظهار کرده است: عباس رنجبر - کارگردان با تجربه سریال‌های تلویزیونی چون «گوهر کمال‌»، «به رنگ صدف» و «بالهای خیس‌» - پس از 30 سال به سراغ ژانر‌ جنگی رفته که لازم بود با بررسی نیاز فعلی جامعه، تلاش رزمندگان دیروزی و دانشمندان علمی امروزی را بدون پرداختن به قصه عاشقی محسن و سارا در مجموعه دنبال می‌کرد.

صدفی در پایان متن خود با اشاره به تنوع شخصیت‌های داستانی در «بال‌های خیس» آورده است: درباره‌ی تنوع شخصیت‌های داستانی «بال‌های خیس» باید اذعان کرد که بکارگیری برخی از شخصیت‌های داستانی کمکی به گره‌گشایی داستان نمی‌کند و حتی برخی از شخصیت های قصه به حال خود رها می شوند؛ از جمله گوینده زن رادیو، دختر خانواده یا وکیل، بازپرس و قس علیهذا در برنامه حضور کمرنگی دارند. با تمامی فراز و نشیب‌های موجود در قصه باید پذیریم که بضاعت تلویزیون وطنی در پردازش قصه همین هست و انتظاری بیش از این از تلویزیون ایران نداریم!

۱۳۹۲/۲/۲۱

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...