نسخه چاپی

روایت اپوزیسیون از قمار اصلاح‌طلبان

به گزارش نما، كیهان در ویژه های خود نوشت:

پايين آوردن نرخ ارز کار شما بود يا بالا بردن آن؟!

برخي نوسانات در بازار مشخص کرد که چه جرياني مديريت برهم زدن بازار و فضاي اقتصادي کشور را به صورت «هماهنگ برعهده دارد و اختلالات ارزي و طلا و ساير محصولات را هدايت مي‌کند».

رجانيوز با انتشار مطلب فوق نوشت: اجراي نمايش «ميام، نميام»، با نمايش همزمان «انتظار بازار براي حضور هاشمي در انتخابات» تکميل شد و صحنه اقتصاد سياسي کشور شاهد يک تئاتر تمام عيار از سوي برخي کانون‌هاي قدرت و ثروت بود؛ موضوعي که با اقدام تبليغاتي برخي صرافي‌ها کليد خورد و با گزارش‌هاي خبري و يادداشت‌هاي مختلف در رسانه‌هاي زنجيره‌اي دنبال شد.

ابتدا برخي سايت‌هاي خبري با انتشار برخي تصاوير، بازار تهران را در التهاب و هيجان نشان دادند. سپس، روزنامه «شرق» در سرمقاله‌اي با عنوان «لبخند استانبول به هاشمي»، حضور وي در انتخابات را «راه نجات اقتصاد ايران» عنوان کرد.

اين گزارش مي‌افزايد: وضعيت يکي دو روز اخير در بازار نشان داد که بسياري از تلاطمات سال‌هاي اخير در اقتصاد کشور که منجر به کاهش ارزش پول ملي، بالا رفتن قيمت طلا با وجود پايين آمدن قيمت جهاني و غيره شد، نه نشانه نابساماني وضعيت اقتصادي کشور بلکه نتيجه دخالت برخي کانون‌هاي قدرت و ثروت در اين زمينه است.

در واقع بايد گفت آن چيزي که روزنامه شرق از آن ياد کرده، بهبود وضعيت اقتصادي نيست؛ بلکه نشانه‌اي از آن است که دست‌هاي مورد اشاره اندکي از آشفته‌نمايي در فضاي اقتصادي کشور کاسته‌اند تا به صورت مصنوعي، آنها هم قطعه‌اي از پازل منجي‌نمايي از هاشمي را پر کنند.

رجانيوز در پايان نوشت: به نظر مي‌رسد اين کانديداتوري نتايج زيادي دارد که يکي از آنها، مشخص شدن عوامل پشت پرده بالا و پايين کردن غيرمنطقي بازار و فضاي اقتصادي کشور است.

وقتي زنداني محکوم ايثار را به نهايت مي‌رساند!

يک محکوم دادگاه مطبوعات روغن ريخته را نذر نامزدي يک هم محفلي فاقد صلاحيت انتخابات کرد.
علي‌اکبر جوانفکر مديرعامل سابق ايرنا که به اعتبار محکوميت در دادگاه، تا چندي پيش دوره زندان را سپري مي‌کرد، مدتي است در مرخصي به سر مي‌برد. او با استفاده از همين فرصت مرخصي، اقدام به ثبت‌نام براي نامزدي انتخابات کرد و اکنون مي‌گويد که به نفع اسفنديار رحيم‌مشايي کنار مي‌رود.

جوانفکر مدعي شده«در احترام به نظر و تشخيص دکتر احمدي‌نژاد ضمن استعفا از نامزدي در انتخابات، از عموم مردم و علاقه‌مندان و هواداران عزيز دعوت مي‌کنم تا با انتخاب مهندس مشايي، فرصت لازم براي برداشتن گام‌هايي بلندتر در مسير پيشرفت و شکوفايي و آباداني کشور فراهم آورند».

صرف‌نظر از اينکه جوانفکر کمترين تناسبي با رجليت سياسي-مذهبي ندارد و در دوره تصدي مديريت ايرنا نيز امانتداري نکرده، محکوميت وي در دادگاه، فقدان صلاحيت نامبرده را دوقبضه مي‌کند؛ همچنان که مشايي نيز در خوش‌بينانه‌ترين ارزيابي‌ها کمترين نسبتي با «رجليت سياسي و مذهبي و مديريت و حسن سابقه و امانت و تقوا» که تصريح اصل 115 قانون درباره شرايط نامزدهاي رياست‌جمهوري است برقرار نمي‌کند و البته تا دلتان بخواهد پرونده تخلف و قانون‌شکني دارد. با اين اوصاف معلوم نيست اقدام جوانفکر در ثبت‌نام و انصراف از نامزدي و سپس نشاندن مشايي در جايگاه نامزدي از کدام منطق پيروي مي‌کند.

گفتني است پيش از اين رحيمي معاون اول رئيس‌جمهور به طور وکالتي براي نامزدي اقدام کرده بود که ظاهرا به خاطر مخالفت احمدي‌نژاد، انصراف خود را از نامزدي اعلام کرد.پيش از اين رويتر در گزارشي، با اشاره به نام‌نويسي مشايي نوشته بود: نامزدي وي پتانسيل ايجاد تفرقه سياسي بيشتر ميان افرادي مانند احمدي‌نژاد و شخصيت‌هاي وفادار به نظام دين‌سالار اسلامي را دارد. دار و دسته او به طور مرتب خط قرمز‌هاي جمهوري اسلامي را نقض کرده‌اند.

روايت اپوزيسيون از بي‌آيندگي و قمار اصلاح‌طلبان

نشست گروهک اتحاد جمهوريخواهان در برلين با موضوع انتخابات برگزار شد.
مهران براتي از اعضاي گروهک مذکور در ميزگرد برگزار شده در برلين تصريح کرد: انتخابات امسال با انتخابات چهار سال پيش تفاوت دارد و شرايط آن زمان الان قابل تکرار نيست به همين دليل بايد برخوردي ديگرگونه با انتخابات امسال داشت.
وي همچنين با اشاره به اين نکته که هاشمي در ذهن توده بزرگي از مردم ايران، نماد تغيير نيست افزود: «قدرتي را که هاشمي براي تغيير توازن قدرت مي‌خواهد، خاتمي در دوره دوم رياست جمهوري خود داشته آن هم در شرايط خطير بين‌المللي بعد از حمله آمريکا به عراق، اما موفق به تغيير خاصي نشد.»

براتي معتقد است: اصلاح‌طلبان دچار بي‌آيندگي هستند. من راه را در اميد بستن به سياست‌هاي آقاي هاشمي نمي‌بينم.
مليحه محمدي عضو ديگر اتحاد جمهوريخواهان (عضو سابق گروهک فدائيان خلق) نيز در نشست مورد اشاره، ضمن تاکيد بر اهميت اتخاذ سياست انتخاب ميان بد و بدتر گفت: ايرانيان باوري به حضور اعتراضي در خيابان‌ها ندارند.

وي خواستار حمايت از هاشمي شد.اما فواد تابان ديگر عضو گروهک اتحاد جمهوريخواهان و سردبير سايت آن تصريح کرد: «من شرم مي‌کنم از اين انتخابات؛ شرم از اين که راي مردم را مي‌دزدند و بعد معترضان را سرکوب مي‌کنند؛ اين انتخابات از نظر من جايي براي افتخار ندارد».
وي غايب بزرگ انتخابات آتي را «جنبش سبز» دانست و گفت: کل اين انتخابات مشروعيتش زير سؤال است چرا که حداقلي‌ترين نماينده‌اي که مي‌توانست شرکت کند آقاي خاتمي بود که رسما گفت به من اجازه شرکت نمي‌دهند.

تابان تصريح کرد هاشمي رفسنجاني در تمام سرکوب‌هاي جمهوري اسلامي، شريک و متهم است و نبايد از او به عنوان نماد تغيير ياد شود.
وي همچنين افزود: با جلوگيري از نامزدي خاتمي، و با ثبت نام رفسنجاني، سناريوي مطلوب رهبري براي انتخابات آتي متحقق خواهد شد.
در همين حال پايگاه اينترنتي گويانيوز، هاشمي را «مهره با نفوذ و سرسخت در جمهوري اسلامي که با آيت‌الله منتظري کاري کرد کارستان» توصيف کرد و نوشت: آقاي رفسنجاني اين قمار بسيار بزرگي است. تو در دوره گذشته موسوي را جلو انداختي. بيا و در آخرين قمار زندگي اظهار ندامت کن(!)

اما احمد سلامتيان در مصاحبه با شبکه بي‌بي‌سي و درباره اين که هاشمي در 2 دوره انتخابات ناموفق بوده گفت: رفسنجاني کنوني با رفسنجاني هشت سال پيش و حتي مي‌توان گفت با 16 سال پيش که به نوعي قدرت را بعد از دوم خرداد به اصلاح‌طلبان تحويل داد از رفتار، گفتار، چهره‌اي که دارد و حتي خانواده‌اش تغييرات بسيار زيادي پيدا کرده است.

اما پايگاه خودنويس با اشاره به مطالب مثبتي که اکبر گنجي تحت عنوان استفاده از فرصت نامزدي هاشمي منتشر مي‌کند، به سابقه اتهامات تندي که گنجي عليه هاشمي منتشر مي‌کرد پرداخت و نوشت: اکبر گنجي مسئول ستاد فراموشي سوابق اکبر هاشمي شد. او زماني مسئول پروژه حذف هاشمي با مديريت سعيد حجاريان و همکاري عباس عبدي بود. گنجي همين اواخر گفت رفسنجاني ديگر عاليجناب سرخپوش نيست و به توجيه شرکت در انتخابات پرداخت.

چرا توافق هسته‌اي پا نمي‌گيرد؟ کارشناسان آمريکايي توضيح مي‌دهند

«دليل اصلي استنکاف آمريکا از به رسميت شناختن حقوق هسته‌اي ايران اين است که اين کار به منزله پذيرش جمهوري اسلامي به عنوان شخصيتي مشروع و برخوردار از منافع مشروع ملي است و اين همان چيزي است که نه تنها اوباما که هيچ‌يک از روساي جمهوري آمريکا خواستار آن نيستند.»

اين تحليل را وبسايت خبري الجزيره منتشر کرد. در اين تحليل که به قلم فلينت لورت و هيلاري لورت (از مقامات سابق ارشد بخش خاورميانه در شوراي امنيت ملي آمريکا) نگاشته شده، مي‌خوانيم: ناکامي مذاکرات ايران و گروه «پنج به علاوه يک» حاصل عدم تمايل غرب به پذيرش حق ايران براي غني‌سازي اورانيوم در چارچوب پادمان‌هاي بين‌المللي است.

ايران به عنوان کشوري مستقل و عضوي از «معاهده منع اشاعه هسته‌اي» (ان‌پي‌تي)، در صورت انتخاب غني‌سازي اورانيوم، از اين حق در چارچوب پادمان‌هاي بين‌المللي برخوردار است. اگر واشنگتن، حق ايران را براي غني‌سازي اورانيوم به رسميت بشناسد، تنها طي چند هفته معامله هسته‌اي با ايران انجام خواهد شد و تا زماني که واشنگتن از به رسميت شناختن اين حق خودداري کند، هيچ توافق مهم و قابل توجهي حاصل نخواهد شد.

نويسندگان تحليل درباره علت عدم تمايل مقامات آمريکا براي به رسميت شناختن حقوق قانوني ملت ايران خاطرنشان کردند: اين عدم تمايل آمريکا در بخش‌هايي از فرهنگ راهبردي واشنگتن ريشه دارد، به اين معني که آمريکا با کشورهايي که سياست‌هاي خارجي خود را بر مبناي اولويت‌هاي مورد نظر واشنگتن تنظيم نکنند، خصومت مي‌ورزد. از اين رو و با توجه به غلبه اين فرهنگ، بعيد است اوباما در دوره رياست‌جمهوري‌اش، روي چيزي سرمايه‌گذاري کند که مستلزم سوق دادن سياست آمريکا در قبال ايران در راستاي واقعيت راهبردي باشد و در نتيجه، جنجال بر سر فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران همچنان ادامه خواهد داشت.

تحليلگران آمريکا اضافه کردند: مذاکرات 2003 تا 2005 انگليس، فرانسه و آلمان با ايران و توقف حدود دو ساله غني‌سازي در ايران به منظور تشويق دستاوردهاي ديپلماتيک به خاطر امتناع دولت «جرج بوش» به شکست انجاميد. تلاش‌هاي سال2009 تا 2010 براي مذاکره درباره مبادله اورانيوم غني شده در ازاي دريافت سوخت مورد نياز راکتور تهران نيز به دلايل مشابه شکست خورد. دولت اوباما از پذيرش بيانيه تهران، برزيل و ترکيه به اين دليل خودداري کرد که طبق گفته او، اين بيانيه به صراحت حق ايران را براي غني‌سازي به رسميت شناخته بود. ايران، بر شانس موفقيت‌هاي ديپلماتيک تاکيد دارد.

نويسندگان اين گزارش با اشاره به عدم حسن نيت غرب، خاطرنشان کردند: ايران پس از حدود دو سال وقفه، فعاليت غني‌سازي را آغاز و تاکنون، 12هزار سانتريفيوژ نصب و راه‌اندازي کرد و در پي مخالفت اوباما با بيانيه تهران بود که ايران روند توليد اورانيوم 20درصدي را براي تامين نياز راکتور تحقيقاتي تهران سرعت داد.

روايت رئيس شوراي روابط خارجي آمريکااز جهان بدون آمريکا

رئيس شوراي روابط خارجي آمريکا نسبت به تشديد چالش‌هاي جهاني و از بين رفتن قدرت کاخ‌سفيد هشدار داد.
ريچارد هاس در تحليلي تحت عنوان «جهان بدون آمريکا» به برخي تهديدهاي احتمالي عليه منافع آمريکا در جهان پرداخت و منشأ آنها را نه در خارج از آمريکا بلکه در درون سيستم اقتصادي و سياسي آن کشور جستجو کرد.

او در تارنماي انديشکده پروجکت سنديکيت مي‌نويسد: چيزي که امروزه و حتي براي يک آينده قابل پيش‌بيني به عنوان خطرناک‌ترين تهديد عليه آمريکا محسوب مي‌شود، ظهور چين، کره‌شمالي بي‌باک؛ ايران هسته‌اي، تروريسم جديد و يا تغييرات زيست‌محيطي نيست، بلکه تهديد واقعي در درون خود سيستم حکومتي آمريکا نهفته است.

هاس مي‌افزايد: اگرچه همه موارد فوق جزو تهديدهاي بالقوه و واقعي عليه آمريکا هستند، ولي بزرگترين چالش آمريکا، بدهي‌هاي رو به تزايد، زيرساخت‌هاي فاسد و زوال‌پذير، سيستم آموزشي درجه دوم در مقاطع ابتدايي و متوسطه، سيستم قديمي و منسوخ مهاجرتي و رشد اقتصادي بسيار کند آن و بطور خلاصه، بنياد‌هاي ضعيف داخلي براي نمايش قدرت آن هستند.

اين تحليل خاطرنشان مي‌کند: خود شهروندان آمريکا و آن دسته از کساني که اين ملت را نمايندگي مي‌کنند در بروز اين احساس دشمني از طرف ديگران بي‌نقش نبوده و نيستند. علت اصلي بروز اين حس در ديگران و اتهامي که بر شهروندان آمريکايي وارد آمده در بي‌ثباتي و تناقضي است که در اصول اعتقادي و عمل آمريکايي‌ها و گفتارشان وجود دارد و همچنين رياکاري مقامات آمريکا. وي مي‌افزايد: وقتي خود آمريکايي‌ها به اصولي که خود براي ديگران وضع مي‌کنند وفادار نيستند، چگونه مي‌توان انتظار داشت ديگران از اين رياکاري دچار خشم و نفرت نشوند.

۱۳۹۲/۲/۲۴

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...