نسخه چاپی

خرج كردن هنر در بازار سياست

ایامی كه سیاستمداران از هنرمندان یاد می‌كنند

عکس خبري -ايامي که سياستمداران از هنرمندان ياد مي‌کنند

طی دهه‌های اخیر عرصه‌های مختلف هنر شاهد چالشی بوده و آن هم خرج كردن هنر در بازار سیاست توسط برخی هنرمندان و همچنین گرایش برخی سیاستمداران در ایام انتخابات ریاست جمهوری به هنر و استفاده تبلیغاتی از چهره‌های هنری هستیم.

به گزارش نما به نقل از خبرگزاری مهر در طول تاریخ وقتی به اتفاقات و رویدادهای مختلف رجوع می‌شود تأثیر عرصه‌های هنری و چهره‌های هنری در تحولات اجتماعی و سیاسی غیر قابل انکار است. در قرون مختلف فرهیختگان و هنرمندان جامعه که از اقشار آگاهی بخش بودند همواره نقش تعیین‌کننده‌ای در سرنوشت جوامع و موردم ان داشته‌اند. در زمانی که جوامع اجتماعی شاهد پیدایش هنر هفتم یا همان سینما نبود، تئاتر و هنرهای تجسمی و نویسندگان و شاعران بار آگاهی‌بخشی و پرورش ذهنی افراد اجتماع را عهده‌دار بودند. در این بین در عرصه‌های مختلف سیاسی تلاش‌های بسیاری به چشم می‌خورد که طی آن‌های برخی سیاستمداران قصد به‌کارگیری هنر یا هنرمندان را در راستای نیات و اهداف خود داشتند.

تاریخ جهان بیانگر لغزیدن برخی چهره‌های فرهنگی و هنری به سوی سیاستمداران و در مقابل پایداری برخی چهره‌های هنری برای جلوگیری از سوءاستفاده‌های سیاسی از هنر و هنرمندان بوده است. وقتی سینما پا به عرصه ظهور گذاشت تب و تاب استفاده سیاستمداران از این هنر نیز بالا گرفت. با مروری بر تاریخ معاصر جهان در آمریکا، اروپا، آسیا و آفریقا بارها و بارها اتفاقی مشاهده می‌شود که در برخی از آن‌ها هنر قربانی و هزینه سیاست می‌شود یا چهره‌های هنری با تصور اینکه با قرار گرفتن در کنار چهره‌های سیاسی مقبولیت پیدا می‌کنند خود را به عنوان ابزاری برای بهره‌برداری سیاسی ارائه می‌دهند.

سینمای هالیوود؛ نمونه بارز سیاسی کردن هنر

سینمای هالیوود نمونه بارز چنین مدعایی در چندین دهه گذشته است. هنرمندانی که به صورت آشکار یا پنهانی ابزاری برای پیش‌برد اهداف سیاستمداران یا تبلیغ برخی چهره‌های سیاسی بوده‌اند. در تاریخ معاصر ایران نیز نمونه‌های بسیاری از این مدعا وجود دارد. در دوران طاغوت سیاستمداران از برخی چهره‌های هنری برای سوءاستفاده‌های سیاسی خود بهره می‌بردند و هنرمندان مدنظر هم بی‌توجه به تأثیرگذاری این عملکرد بر اقشار مختلف اجتماع و تغییر نگاه مردم نسبت به هنر و هنرمندان تن به این کار داده و خود و هنرشان را هزینه سیاستمداران می‌کردند.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران این روند تغییر کرد و با شکل‌گیری سینما و تئاتر و هنرهای انقلابی به ویژه در دهه 60 فعالیت‌های هنری شکل و شمایلی دیگر پیدا کرد و هنرمندان خود را متعهد به تفکر انقلاب اسلامی می‌دانستند. اما با گذشته دهه 60 و ورود به دهه 70 این روند تغییر پیدا کرد. در دهه‌های 70 و 80 شاهد بهره‌برداری سیاسی از عرصه‌های مختلف هنری توسط برخی چهره‌های سیاسی هستیم که یا به صورت مستقیم با استفاده از هنرمندان به عنوان چهره‌های تبلیغاتی خود یا با نشان دادن تمایل و علاقه خود به هنرهای مختلف در برهه‌های مهم سیاسی انجام شده است.

این روند در دهه 80 و در یکی دو سال پایانی دهه 80 و آغاز دهه 90 مدام پررنگ و پر رنگ‌تر شد. طی سال‌های مدنظر در مقاطعی که روند سیاسی کشور به جریان‌های مهمی نظیر انتخابات شورای شهر، انتخابات مجلس شورای اسلامی و انتخابات ریاست جمهوری شده ارتباط سیاست به هنر رنگ دیگری به خود گرفته است. با نگاهی آماری به دوران سازندگی، اصلاحات و دوره 8 ساله اخیر ریاست جمهوری مشخص می‌شود که نقطه مشترک تمام این دولت‌ها و برهه‌های سیاسی کمبود امکانات و توجه لازم به فرهنگ و هنر و به ویژه عرصه‌های مختلف هنری و هنرمندان بوده است.

تورقی در بایگانی نشریات و مکتوبات رسمی کشور بیانگر آن است که هنرمندان سینما، تئاتر و هنرهای تجسمی همواره از بی توجهی و عدم تعهد مدیران و مسئولان و سیاستمداران دوره‌های سیاسی مدنظر گله کرده‌اند ولی هیچگاه خواسته‌ها و گلایه‌های هنرمندان پاسخی شفاف دریافت نکرده‌اند اما در همین مقاطع زمانی مدنظر شاهد حضور پررنگ برخی چهره‌های هنری در کنار سیاستمداران اعم از رئیس‌جمهور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، شهردار و ... بوده‌ایم.

هنرمندانی که بدون توجه به جایگاه هنر و هنرمند و تنها برای مطرح شدن در سطح اجتماع و استفاده از شرایط و امکاناتی که به واسطه قرار گرفتن در کنار مقامات سیاسی برای‌شان میسر می‌شود، این کار را انجام داده‌اند. از طرف دیگر سیاستمدارانی هم که در شرایط حساس سیاسی و مقاطع مربوط به انتخابات مدنظر در کشور نیاز به نشان دادن فرهنگ و هنردوستی خود به جامعه هستند از رغبت چنین چهره‌های هنری به راحتی استفاده کرده و داعیه فرهنگ و هنر داشته‌اند.

این روند در دو یا سه سال اخیر بسیار پررنگ شده و حتی حواشی متعددی را برای برخی هنرمندان و برخی چهره‌های هنری ایجاد کرده است. نکته قابل توجه این است که جایگاه هنر و هنرمند باید جایگاهی بی‌طرف نسبت به گرایش‌های سیاسی باشد و وظیفه هنر و هنرمند این است که در جایگاهی بی‌طرف شرایط اجتماعی، اقتصادی و زندگی اقشار مختلف جامعه را در دوره‌های سیاسی مورد بررسی هنرمندانه قرار داده و جسارت نقد عملکرد سیاستمداران و برهه‌های سیاسی را داشته باشد.

اما حداقل در سال‌های اخیر روند به شکل دیگری بوده است. برخی هنرمندان که بی‌طرف نبوده‌اند به نفع سیاست یا سیاستمدار مدنظر خود جریان سیاسی یا سیاستمدار دیگری را مورد نقد قرار داده‌اند و از آن طرف برخی جریان‌های سیاسی یا سیاستمداران از هنرمندان مورد وثوق خود استفاده و حمایت کرده و راه را برای آن‌ها در جهت فعالیت‌های بیشتر در عرصه‌های هنر هموار کرده‌اند. در این بین هنرمندانی که به هیچ جناح و چهره سیاسی وصل نبوده و بی‌طرفانه زبان نقد و نقادی داشته‌اند و نفع سیاستمداری را مدنظر قرار نداده‌اند از گردونه فعالیت کنار رفته و در حاشیه قرار گرفته‌اند. اگر هم گه‌گاه فرصتی برای فعالیت این هنرمندان فراهم شده فرصتی مقطعی بوده و با شرایطی سخت برای‌شان فراهم شده است.

ماجرایی به نام فیلم‌های تبلیغاتی

در سال‌های اخیر در برهه انتخابات ریاست جمهوری شاهدیم که نامزدهای انتخاباتی مختلف گرایش عجیبی به سوی هنر و هنرمندان پیدا می‌کنند و در آستانه انتخابات مدام اخباری مبنی برای ساخت فیلم‌های تبلیغاتی نامزدهای ریاست جمهوری توسط چهره‌های شناخته شده هنری و سینمایی هستیم که اکثر این اخبار هم تکذیب می‌شوند. این امر بیانگر نگاه پر رنگ ابزاری و تبلیغاتی برخی چهره‌های سیاسی از عرصه هنر است.

نکته قابل تأمل این است که برخی هنرمندان تلاش دارند که وجهه خود را از طریق نزدیکی به جریانی سیاسی یا چهره‌ای سیاسی به دست آورند و از این رو جلوتر از چهره‌های سیاسی مدنظر به دنبال هزینه کردن خود و هنری که در آن فعال هستند برای سیاستمدار مدنظر استفاده می‌کنند. این روند باعث شکل‌گیری جریانی نامناسب بین هنر و سیاست در ایران شده و نتیجه این جریان این است که هنر به جای نقد سیاست و سیاستمدار به ابزاری برای سیاست و سیاستمدار تبدیل شده است.

حتی در برخی موارد برخی هنرمندان از با سابقه و به قولی پیشکسوت گرفته تا جوان و جویای نام با میل و رغبت جایگاه هنر را به نام سیاست تغییر می‌دهند. واکنش این گروه از هنرمندان که با بازخوردهای منفی و گلایه آمیز جامعه نیز مواجه می‌شوند همانند حکایتی از مولوی است که در آن مردی به سوراخ کردن بخشی از قایق که خود در آن قرار داشت مشغول بود و در پاسخ به دیگران می‌گفت که زیر پای خود را سوراخ می‌کند و به دیگران کاری ندارد.

یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اوج قربانی و هزینه شدن هنر به پای سیاست بخصوص در عرصه تئاتر بود و جامعه هنری و علاقه‌مندان به هنر را هم تحت تأثیر قرار داد. اما برخی نسل‌های مختلف که در عرصه‌های هنر فعال هستند هم با پیش رو قرار دادن چنین نگاهی همچنان به قربانی کردن هنر مشغولند. غافل از اینکه اغلب چهره‌های سیاسی که در مقاطع مختلف زمانی هنرمندان را در کنار خود قرار داده و به عرصه‌های هنر سری می‌زنند در روزها و ماه‌های دیگر سال و گذر از برهه‌های حساس مدنظر خود دیگر سراغی از هنر و هنرمندان نمی‌گیرند و توجه به فرهنگ و هنر را در اولویت‌های غیر قابل دسترس خود قرار می‌دهند.

۱۳۹۲/۳/۹

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...