نسخه چاپی

زاكاني پاسخ داد:

چرا حداد عادل را كاندیدای اصلح می دانم/ انتخاب حداد به معنی نفی جلیلی نیست

ضمن احترام فراوان به برادر جانباز و ارزشی جناب آقای دكتر جلیلی، وظیفه دارم بگویم بنده جناب آقای دكتر حداد عادل را اصلح و دارای تجارب مدیریتی بیشتر و ارزنده‎تری در انقلاب اسلامی برای اجرایی شدن و تحقق این گفتمان می‎دانم و معتقدم صحنه رقابت در میان معتقدان به گفتمان انقلاب اسلامی آن‎چنان پاك و زلال است كه استدلال بنده مورد احترام خواهد بود.

به گزارش نما به نقل از مشرق، دکتر علیرضا زاکانی در سر مقاله این هفته پنجره نوشت: این آخرین سرمقاله‎ای است که پیش از حضور گسترده و حماسه‎ساز مردم در انتخابات 24 خرداد در پنجره می‎نگارم؛ لذا ضروری دانستم روند طی‎شده در یک سال گذشته را به‎مثابه خلاصه‎ای از یک جریان پیوسته و البته پرجوش‎وخروش بازگو کرده و بگویم که چرا اکنون و در این مقطع حساس به تصمیم حمایت از جناب آقای دکتر حدادعادل رسیده‎ام.

در مقدمه لازم است بر اهمیت سخنان ارزشمند رهبر حکیم انقلاب در حرم مطهر امام راحل (رحمت‎الله‎علیه) تأکید کنم؛ آن‎جا که پس از برشمردن اصول نقشه راه امام فرمودند رأی به هر کدام از 8 نامزد انتخابات ریاست‎جمهوری، رأی اعتماد به نظام و سازوکار‎های انتخاباتی جمهوری اسلامی است. همچنین ایشان از نامزد‎های انتخابات قول‎ها و تعهداتی را مطالبه کردند که مهم‎ترین آن‎ها عدم امتیازدهی به دشمن به بهانه کاستن از عصبانیت او و حاشیه نساختن و بازنگذاشتن دست اطرافیان خود در امور کشورداری است؛ نقطه ضعفی که رئیس‎جمهوری کنونی به آن مبتلا شد و نتوانست خود را از حاشیه‎ها دور کند.

اما پس از اهمیت اصل انتخابات و مشارکت گسترده مردم در آن، تحقق چند ضرورت برجسته‎تر از سایر مؤلفه‎هاست.

اولین ضرورت ـ ‎همان‎طور که بار‎ها بر آن تأکید کرده‎ام ‎ـ حفظ جهت‎گیری اصول‎گرایی در کشور است. براساس برآورد‎های متعدد، نامزد‎های جریان‎‎های سازندگی و دوم خرداد تاکنون مورد اقبال چندانی واقع نشده‎اند و از قبل آنها تهدید جدی برای اصول‎گرایان حادث نشده است؛ لذا رقابت سلایق مختلف و متنوع درون جبهه اصول‎گرایان بلااشکال می‎نماید بلکه برای ارائه نظرات متنوع در چهارچوب نظام اسلامی و بر مبنای ارزش‎‎های انقلاب اسلامی توسط نامزد‎های اصول‎گرا و همچنین ایجاد زمینه حضور حداکثری مردم پای صندوق‎‎های رأی با افزایش شور و نشاط، رقابت انتخاباتی توصیه هم می‎شود، اما نمی‎توان تا لحظه آخر این خطر را کاملا منتفی دانست؛ از این‎رو در صورت جدی شدن این تهدید در هفته آخر، تمام نامزد‎های اصول‎گرای حاضر در صحنه باید به همگرایی نهایی متعهد باشند.

با فرض عدم تهدید و جواز رقابت درونی اصول‎گرایان، ضرورت دوم انتخاب فردی از میان معتقدان به «گفتمان پیشرفت اسلامی» مبتنی بر «مقاومت مدبرانه» است. همچنان که در آخرین بیانیه انتخاباتی خویش تأکید کردم آقایان دکتر حدادعادل و دکتر جلیلی را بیش از دیگران بر این‎ گفتمان استوار می‎دانم. اما در شرایط کنونی نیز بین این دو نفر ترجیحی وجود دارد که علاوه‎بر «هم‎گفتمان بودن» است. به‎عبارت دیگر شرط لازم «هم‎گفتمان بودن» است اما شرط کافی، برخورداری از ویژگی‎های دیگری است که در ضرورت بعدی به آن‎ها اشاره خواهم کرد.

ضرورت سوم تحول همه‎جانبه در کشور است و این مهم محقق نمی‎شود مگر با رئیس‎جمهور شدن فردی که علاوه‎بر اعتقاد به گفتمان اصیل انقلاب اسلامی، هم از ویژگی‎ها و تجارب مدیریتی و تدبیر بالاتری برخوردار باشد و هم در مهم‎ترین زیرساخت تحول که فرهنگ است، جلوتر از بقیه باشد. لذا با توجه به شناختی که از این دو برادر بزرگوارم دارم و ضمن احترام فراوان به برادر جانباز و ارزشی جناب آقای دکتر جلیلی، وظیفه دارم بگویم بنده جناب آقای دکتر حداد عادل را اصلح و دارای تجارب مدیریتی بیشتر و ارزنده‎تری در انقلاب اسلامی برای اجرایی شدن و تحقق این گفتمان می‎دانم و معتقدم صحنه رقابت در میان معتقدان به گفتمان انقلاب اسلامی آن‎چنان پاک و زلال است که استدلال بنده مورد احترام خواهد بود.

ما معتقدیم که تفاوت اصلی و نقطه تقابل ماهوی دو گفتمان «پیشرفت اسلامی» و «توسعه غربی» تفاوت نگاه به جامعه است که در اولی محوریت با فرهنگ است و در دومی اقتصاد محوریت دارد که حقیر در سرمقاله شماره 168 پنجره با عنوان «اولویت فرهنگ و فوریت اقتصاد» به این مهم به‎طور مبسوط پرداخته‎ام. مهم‎ترین ویژگی دکتر حدادعادل محوریت فرهنگ در اندیشه و عمل سیاسی، اجتماعی و مدیریتی ایشان است؛ به گونه‎ای که همه اذعان دارند ایشان به‎عنوان یک عنصر فرهنگی در عرصه سیاست خوش درخشیده است.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر خویش با فرهنگیان تصریح کردند: «ایجاد هرگونه تحول در جامعه، مبتنی بر وجود زیر‎ساخت اصلی یا همان آموزش و پرورشِ برخوردار از جهت‎گیری اسلامی است.» و بنده نیز معتقد بوده و هستم که زیرساخت جامعه اسلامی، فرهنگ و پیشران تحول در جامعه، تعلیم و تربیت است. در این ویژگی آقای دکتر حدادعادل برجسته‎تر است، چرا‎که علاوه‎بر صبغه فرهنگی، سابقه درخشانی در حوزه تعلیم و تربیت کشور دارد و حتی در میان سایر نامزد‎های حاضر در صحنه نیز هیچ کس از یک‎دهم تجارب ایشان در این حوزه برخوردار نیست. ایشان از سال 1359 تا 1361 به مدت دو سال مشاور وزیر آموزش و پرورش و از سال 1361 با نظر مثبت حضرت آیت‎الله خامنه‎ای (در مسئولیت آن زمان) تا سال 1371 به مدت 9 سال معاون وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان پژوهش و برنامه‎ریزی آموزشی (مسئول تدوین کتاب‎های درسی) و از همان زمان تاکنون نیز عضو شورای عالی آموزش و پرورش کشور بوده است که اخیرا موفق به تنظیم سند تحول آموزش و پرورش شده‎اند. علاوه ‎براین‎که با تأسیس المپیاد‎های دانش‎آموزی کشور، زمینه رشد و کشف استعداد‎های علمی کشور را فراهم کردند. یکی از اقدامات فرهنگی ـ سیاسی مهم ایشان این بود که پس از حذف معاونت پرورشی در مدارس توسط جریان اصلاحات، با پیگیری دکتر حدادعادل در مجلس هفتم قانون احیای معاونت پرورشی و تربیت بدنی در وزارت آموزش و پرورش به تصویب رسید.

یکی از باور‎های عمیق ما که در انتخاب نام «دولت مردم» هم تبلور داشت، ضرورت به میدان آوردن مردم در عرصه‎‎های مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است. در این مسیر نیز آقای دکتر حدادعادل یکی از افراد پیشرو بوده است. در دهه اول انقلاب یکی از باور‎های جریان موسوم به چپ مخالفت با هرگونه مدرسه مردمی و غیردولتی بود که با نامه‎نگاری‎ها و روشنگری‎‎های افرادی چون حدادعادل، امام (رحمت‎الله‎علیه) فرمودند که مدرسه‎‎هایی را که مردم می‎خواهند درست کنند، اجازه دهید درست کنند. خود ایشان در عمل به این توصیه نیز جلودار شدند و مجموعه مدارس فرهنگ با همت ایشان تأسیس شد. خوب است دقت شود که در مدارس فرهنگ، حوزه علوم انسانی در اولویت قرار گرفت که مورد دغدغه رهبری است و اخیرا نیز توجه به آن در میان سایرین نیز جدی شده است و این علاوه‎بر سایر مشغله‎‎های فرهنگی ایشان از قبیل عضویت در شورای سرپرستی سازمان صداوسیما، معاونت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مدیرعاملی بنیاد دایره‎المعارف اسلامی، عضویت در شورای‎عالی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، ریاست فرهنگستان زبان و ادب فارسی، ریاست کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی و عضویت در شورای‎عالی انقلاب فرهنگی بوده است. به‎عبارت دیگر ایشان در حوزه فرهنگ هم صاحب اندیشه است، هم کار خرد فرهنگی کرده است و هم در سطوح کلان فرهنگی کشور حضور فعال و جریان‎ساز داشته است و این مهم بخشی از دلایل بسیار متقن ارجحیت ایشان است.

در این‎جا لازم است روند طی‎شده در یک سال گذشته را تاکنون اجمالا بیان کنیم تا مشخص شود مسیری به هم پیوسته و مبتنی بر اصول و باور‎ها پیموده شده است.

سال گذشته در همین روز‎ها و پس از فراغت از امر خطیر انتخابات مجلس نهم بود که در «جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی» به اهمیت «گفتمان پیشرفت اسلامی» پی‎ برده و تلاش کردیم فارغ از بحث انتخابات ریاست‎جمهوری در آن روز‎ها به مطالعات عمیق در این مقوله بپردازیم. سخنان 14 خرداد سال گذشته رهبر معظم انقلاب اسلامی در حرم مطهر امام راحل (ره) یکی از مهم‎ترین بیانات ایشان در این مقوله بود که پس از آن بار‎ها در عبارات دیگر بر آن تأکید شد و «پیشرفت اسلامی» از مسیر «مقاومت مدبرانه» کلیدواژه سخنرانی‎‎های ایشان قرار گرفت. بر همین اساس بود که آذرماه سال گذشته سومین کنگره سراسری جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی با شعار «پیشرفت عادلانه؛ مقاومت مدبرانه» به منظور اعلام رویکرد در انتخابات ریاست‎جمهوری برگزار شد و پس از آن هم فعالیت گروه‎‎های مختلف فعال در حوزه‎‎های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی مبتنی بر گفتمان پیشرفت اسلامی تقویت شد.

در همان ایام که زمزمه‎‎های حضور افراد مختلف در انتخابات ریاست‎جمهوری از جمله آقای دکتر حدادعادل در قالب ائتلاف سه‎گانه مطرح شده بود، زمانی که از بنده در این‎باره سؤال شد اعلام کردم در میان افرادی که تاکنون مطرح شده‎اند ایشان را از همه به خود نزدیک‎تر می‎دانم. لذا ایشان را ترجیح می‎دهم این ترجیح ناشی از شناخت بیش از 9 ساله بنده به‎دلیل همکاری در سه دوره مجلس خصوصا در مجلس هفتم با ایشان بود و این‎که ایشان را معتقد به گفتمان اصیل انقلاب اسلامی دانسته و می‎دانم.

در اواخر سال گذشته، با توجه به ‎نظرات بزرگانی از حوزه و دانشگاه و نیز درخواست‎های مکرر همرزمانم در دوران دفاع مقدس و نیز اندوخته‎‎های مدیریتی و اجرایی و با عنایت به نتایج اولیه مطالعات پروژه‎‎های بیان‎شده و نیز یک‎سوم بودن احتمال ماندن آقای حدادعادل در صحنه به‎دلیل تعهد ایشان به دو نفر دیگر ائتلاف، تصمیم به حضور در صحنه انتخابات ریاست‎جمهوری گرفتم و به صراحت اعلام کردم دغدغه‎هایم در قالب ائتلاف‎‎های سیاسی نمی‎گنجد. پس از نهایی شدن تقریبی افراد حاضر در صحنه یقین کردم که تحقق گفتمان پیشرفت اسلامی با برنامه‎ها و ایده‎‎هایی که آماده کرده‎ام بهتر محقق خواهد شد و اگر خود را اصلح نمی‎دانستم به تعبیر حدیث نبوی خائن بودم که بمانم و به همین دلیل هم تا آخرین مرحله‎ای که در آن دخیل بودم، ماندم و انصراف ندادم. در این مدت البته همواره از جناب دکتر حدادعادل به نیکی و بزرگی یاد کردم و او را نزدیک‎ترین فرد به خود دانستم؛ همچنان‎که متقابلا ایشان نیز همواره لطف خود را شامل حال بنده می‎نمود.

در جلسه‎ای که اوایل سال جدید و به مدت حدودا دو ساعت و با نیت مشورت با جناب آقای دکتر جلیلی داشتم، دغدغه‎ها و دلایل حضورم را بیان کردم و ایشان ضمن بیان دغدغه‎‎های گفتمانی خویش با ذکر این‎که نگاه‎هایمان منطبق است، عنوان کرد که خوب است با سایر دوستان معتقد به گفتمان انقلاب اسلامی نظیر دکتر لنکرانی تجمیع ظرفیت کرده و یکی شویم. البته تأکید نمودند که خود ایشان هنوز به تصمیم برای حضور نرسیده و در حال فکر کردن هستند. در انتهای جلسه قرار شد که ایشان پا پیش گذاشته و برای پیشنهاد خویش جلسه‎ای را ترتیب دهند که البته به دلایلی که نمی‎دانم هیچ‎گاه محقق نشد و خبری هم به بنده در این‎خصوص داده نشد. پس از رسانه‎ای شدن دیدار ما، در پاسخ به سؤال خبرنگاران و دانشجویان در جلسه دانشجویی دانشگاه تربیت مدرس و... و براساس تأکید جناب آقای دکتر جلیلی در جلسه مشترک‎مان و تفاهم صورت‎گرفته در آن، بیان کردم که با یکدیگر هم‎گفتمان و هم‎دغدغه هستیم و پس از ثبت‎نام هم گفتم که اگر آقای دکتر جلیلی ثبت‎نام کند با وی ائتلاف گفتمانی تشکیل خواهم داد و هنوز نیز ایشان را هم‎گفتمان با خود می‎دانم.

با ثبت‎نام آقای هاشمی رفسنجانی در انتخابات و جدی‎تر شدن تهدید برای اصول‎گرایان و نیز ثبت نام آقای جلیلی، در مصاحبه تفصیلی با خبرنگاران مدلی برای اتحاد اصول‎گرایان مبتنی بر اصل بیان‎شده در صدر این نوشته را با طرح ائتلاف گفتمانی میان نامزد‎های معتقد به گفتمان انقلاب اسلامی بیان کردم. پس از آن در صفحه نخست شماره 170 پنجره، عکس چهار نامزد انتخاباتی معتقد به این گفتمان در کنار جمله «من اگر ما نشوم تنهایم» درج شد و متعاقب آن در نشست خبری‎ام در خبرگزاری مهر در تاریخ یکشنبه 29 اردیبهشت و دو روز مانده به اعلام نتایج احراز صلاحیت‎ها، به صراحت ضرورت شکل‎گیری ائتلاف گفتمانی چهار‎نفره‎ای با حضور آقایان حدادعادل، جلیلی، لنکرانی و خود را اعلام نمودم.

پس از اعلام نظر نهایی شورای محترم نگهبان، از میان این چهار نفر، دو نامزد یعنی آقایان دکتر حدادعادل و دکتر جلیلی در صحنه باقی ماندند که بنده در بیانیه تشکرم از شورای نگهبان تأکید کردم که بر تحقق گفتمان پیشرفت اسلامی اصرار دارم و از میان هشت نامزد احراز صلاحیت شده وظیفه خود را حمایت از گفتمان این دو نفر می‎دانم. از آنجا که در آن زمان همچنان ائتلاف سه‎نفره برقرار بود، این احتمال که دکتر حدادعادل به‎نفع یکی دیگر از اعضای ائتلاف کنار برود، مانعی بود تا این‎که ترجیح خود را از میان این دو بزرگوار بیان کنم.

با اعلام منتفی شدن ائتلاف سه‎گانه که با تصمیم هر سه عضو آن انجام گرفت و برداشته شدن قید تعهد برای کنار رفتن دو نفر آن‎ها به‎نفع نفر نهایی ائتلاف و مستقل شدن تصمیم آقای دکتر حدادعادل از تصمیم سایرین، بنده با طیب خاطر و به علت‎‎های مختلف از جمله دلایل بیان‎شده در این یادداشت، ایشان را علاوه‎بر برخوردار بودن از گفتمان انقلاب اسلامی، ولایت‌مداری درست و صداقت مثال‌زدنی حائز ویژگی‎های دیگری می‎دانم که از جمله آن‎ها تجربه عظیم مدیریت چهار‎ساله بر یکی از قوای سه گانه کشور است که موجب پختگی بیشتر و عمیق‎تر شدن دیدگاه کلان سیاسی ایشان شده. بنده دوران ریاست ایشان در مجلس هفتم را از نزدیک درک کردم. مجلسی که به فرموده رهبر فرزانه انقلاب از میان سنگلاخ تنش‎های سیاسی مجلس ششم روئید، با مدیریت ایشان هم در عمل به قانون قاطعیت داشت و هم آرامش را به‎جامعه تزریق کرد. اصرار ایشان برای قرائت نتیجه تحقیق و تفحص از قوه قضائیه و پافشاری بر عمل به قانون در برابر برخی قانون‎شکنی‎‎های رئیس‎جمهوری، نشانه قاطعیت ایشان بود که البته هیچ‎گاه از چهارچوب قانون و اخلاق خارج نشد. اعتقاد ایشان به مقاومت در فضای بین‎المللی در زمان ریاست مجلس در کنار ایستادگی‎اش در مجلس ششم و مقاومت اصولی و اخلاقی وی در ایام دوم خرداد و علی‎الخصوص بصیرت مثال‎زدنی وی در برابر جریان‎های فتنه و انحراف از یک سو و از سوی دیگر فساد‎ستیز بودن وی و توجه به کارآمدی مجلس و برنامه‎ریزی پیرامون آن در حوزه‎های قانون‎گزاری و نظارتی و ارائه مدیریتی قاطع و منصفانه با بهره‎گیری از همه ظرفیت‎های ممکن، نشان داد که یکی از مهم‎ترین گزینه‎‎های گفتمان اصیل انقلاب اسلامی در معرض انتخاب مردم قرار گرفته است.

به‎نظر می‎رسد در میان نامزد‎های محترم حاضر در صحنه، نیازمند رئیس‎جمهوری هستیم که دولتش را از میان سنگلاخ‎‎های اقتصادی و اخلاقی شکل‎گرفته در جامعه برویاند و با تکیه بر تقوا و تدبیر و با بهره‎گیری از تجربه 4 سال حضور در سطح اول تصمیم‎گیری کشور و با اهتمام به خرد جمعی و مشورت‎پذیری، زمینه تحول در جامعه را فراهم نماید. این مهم را با انتخاب آقای دکتر حدادعادل به تحقق نزدیک‎تر می‎دانم و این تصمیم را نفی سایر نامزد‎های اصول‎گرا خصوصا برادر بزرگوارم آقای دکتر جلیلی نمی‎دانم علاوه‎بر این‎که همچنان‎که در سطور قبل بیان داشتم «فعلا» با عنایت به آرایش صحنه و نبود تهدیدی برای جهت‎گیری اصول‎گرایانه کشور، هیچ حجتی برای تنازل ندارم و وظیفه‎ام انتخاب اصلح است. البته تنازل را وقتی مجاز می‎دانم که حفظ جهت‎گیری اصول‎گرایی کشور با جدی شدن خطر نمایندگان کارگزاران و دوم خردادی‎ها به مخاطره افتد؛ ‎که آن‎جا محل آزمون دیگری است برای نامزد‎های اصول‎گرا و طرفداران ایشان.

امید است که انتخاب همه ما مبتنی بر حجت شرعی، اصول، عقلانیت و به انگیزه اعتلای انقلاب اسلامی ایران و قابل دفاع در پیشگاه الهی باشد. ان‎شاءالله

۱۳۹۲/۳/۱۸

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...