نسخه چاپی

گفتگوی خواندنی با مجری زن هفت ترانه

عکس خبري -گفتگوي خواندني با مجري زن هفت ترانه

برنامه هفت ترانه بهانه ای شد تا به سراغ «نجمه جودكی» مجری این برنامه برویم و نظرات او را در خصوص نوع اجرایش جویا شویم.

به گزارش نما به نقل از جام نیوز، برنامه هفت ترانه بهانه ای شد تا به سراغ «نجمه جودکی» مجری این برنامه برویم و نظرات او را در خصوص نوع اجرایش جویا شویم.

سال گذشته سالی پرکار برای این مجری جوان بود تا استعدادهای خود را در غیاب مجریان قدیمی و پرطرفدار زن نشان دهد، که البته با افتتاح شبکه دیجیتالی «شما» این فرصت دو چندان نیز شد و این روزها برنامه «هفت ترانه» در حالی محبوب‌ترین برنامه شبکه دیجیتالی «شما» است که جودکی سهم بسزایی را در آن داشته است.و او اعتقاد دارد که تمام این اتفاقات یک هویی برایش پیش آمده :


«یک‌هویی»! چقدر از این اتفاقات «یک‌هویی!» در زندگی‌تان هست؟

همه‌اش «یک‌هویی» است! من خیلی آدم برنامه ریزی شده‌ای نیستم. امروز یک‌هویی تصمیم می‌گیرم و کاری را انجام می‌دهم. مثلاً همین الان یک‌هویی تصمیم گرفتم که البته شاید اجرا را کنار بگذارم!


فکر نمی کنید پرکاری‌تان باعث گرفتن این تصمیم «یک‌هویی» شده است ؟

هیچ ربطی به پُر کاری‌ام ندارد. من از سال 89 تقریباً اجرای روتین داشته‌ام و به این وضع هم عادت کرده‌ام ولی تجربیاتم از اجرا باعث این تصمیم‌گیری شد. رشته اصلی من تدوین است و احساس می‌کنم در حوزه فیلمسازی شاید موفق‌تر هم باشم. من سه تا فیلم کوتاه ساختم و قصد هم دارم تدوین را به شدت دنبال کنم و مطمئن هستم که موفق خواهم شد. در واقع اعتقاد دارم انتهای جاده مجری‌گری چیزی نیست و به هیچی هم نمی‌رسد.


خب شما تصمیم گیرنده نیستید که بگویید در این حوزه باشید یا نه! آیا این انتخاب بر عهده بیننده نیست؟

فکر می‌کنم خود مخاطب هم متوجه تکراری شدنم بشوند و این حق را به من بدهد! اینقدر برنامه‌ها محدود و بدون خلاقیت شده اند که دست مجری هم بسته می‌شود و از اجرا خسته. بنابراین نمی‌تواند خودش باشد.



شاید خود شما مقصر باشید که این همه برنامه را همزمان و هر روز پذیرفته‌اید؟

نه ربطی ندارد!


یک سری انتقادها مبنی بر اینکه از مردم برای شرکت در رای‌گیری التماس می‌کنید؛ نظرتان چیست؟

من به عنوان مجری برنامه هیچ وقت سلیقه خودم را به مردم القا نکرده‌ام. همیشه گفتم سلیقه و حرف مردم، ولی باز هم نمی‌دانم، چرا بعضی از دوستان که به زعم خود ژورنالیست‌های خیلی حرفه‌ای هم هستند به این شکل ما را قضاوت می کنند. سبک و هدف اصلی برنامه ما انتخاب و حضور مردم در رای گیری است. التماسی در کار نیست.


حالا چقدر در اجرا، خودِ واقعیِ «نجمه جودکی» هستید؟

شاید از نظر زبان بدن Body Language خودم باشم اما برنامه‌ای مثل «هفت ترانه» خیلی خط قرمز دارد و این کار را برای مجری سخت می‌کند. من مجری به جای اینکه راحت حرف بزنم باید دائم فکر کنم چه چیزی را بگویم و چه چیزی را نگویم. من خط قرمزها را می‌شناسم و به آن اعتقاد هم دارم اما احساس می‌کنم اگر کمی از آن ها برای مجریان خانم برداشته شود، کار بهتر خواهد شد و دچار خودسانسوری هم نمی‌شود. من اگر خودم نباشم بیننده هیچ وقت مرا باور نمی‌کند.


آیا این Body Language ایده خودتان هست؟ اینکه نمی‌شینید و دائماً حرکت می‌کنید را می‌گویم!

«کمی متفاوت» تنها برنامه‌ای بود که نشسته اجرا کردم. واقعاً به این فکر نکرده بودم و شاید شانسی هم باشد. من اصلاً نمی توانم نشسته اجرا کنم و برایم سخت است و اگر یک جا هم بایستم دائم تکان می‌خورم. فکر می‌کنم اگر بایستم شبیه «اخبارگوها» می‌شوم.



تصور می‌کنم پای‌بند به متن هم نیستید و بداهه حرف می‌زنید! این ها به اجرایتان ضرر نمی‌زند؟

نه! من خیلی خودمم. من اگر در اجرا اشتباه بکنم، فوری از بیننده عذرخواهی می‌کنم چون شبیه آن ها هستم. من از نقش بازی کردن بدم می‌آید و اگر می‌خواستم نقش بازی کنم، بازیگر می‌شدم.

احتمالاً مجریان قدیمی سبک اجرای شما را نخواهند پسندید و به شما انتقاداتی خواهند داشت. آیا شما هم به مجریان بعد خودتان همین نگاه را دارید؟

آره! چرا نداشته باشم؛ این نگاه عاقل اندر سفیه نیست. چند وقت پیش با چند تا از مجریان دختر خانم (نسل چهارم) در جایی روبرو شدم و با خودم گفتم چرا این‌ها اینقدر خودشان را می‌گیرند و این مدلی هستند. حتی خواستم به رویشان هم بیاورم که البته منصرف شدم! فکر می‌کنم این نسل جدید، راه درستی را انتخاب نکرده‌.


پس این وسط، تکلیف مخاطب بیچاره چه می‌شود؟

اجرای استاندارد، اجرایی است که همراه با صمیمیت، احترامی هم به مخاطب خود داشته باشد. من احساس می‌‌کنم این احترام در نسل جدید وجود ندارد. منِ «جودکی» باید خط قرمز احترام ها را بشناسم و تا حدی جلو بروم که مخاطبم از دستِ من دلگیر نشود و اگر هم شد، همان موقع عذرخواهی کنم. خدا شاهد است که من بارها در اجراهایم ایستاده‌ام و از مخاطبم بابت اشتباهم عذرخواهی کرده‌ام. نمی‌دانم چرا «عذرخواهی کردن» در نسل جدید وجود ندارد و خیلی از بالا به مخاطب نگاه می‌کند.


شما از «استاندارد اجرا» گفتید! مجری از کجا باید به آن استاندارد پی ببرد؟

متاسفانه مجریان جدید هیچ کلاسی نرفته‌اند و هیچ آموزشی هم در این حوزه ندیده‌اند و خوشبختانه من جزو کسانی هستم که این کلاس‌ها را بصورت آکادمیک رفته‌ام و راحت هم به تلویزیون نیامده‌ام. من ابتدا در رادیو بودم، بعد گزارشگر شدم آن هم، طوری که تنها صدایم شنیده می‌شد و دستم دیده می‌شد. بعد مجری نوجوان برنامه‌های تولیدی شدم بعد به جای آیتم «تازه‌ها» در سیمای خانواده آیتم «فرصت ویژه» را اجرا کردم که حالا یک برنامه سیاسی- اجتماعی بود و کم کم توانستم در «کمی متفاوت» و «سین مثل سریال» دیده شوم. فکر می‌کنم اگر همین‌طور تیکی تاکی جلو برویم، از استانداردها دور نمی‌شویم و اتفاق بدی هم نمی‌افتد.



فرض کنیم که شما قدم به قدم هم جلو رفتید! الان چه کار می‌کنید!؟ آیا دیگر همه چیز را تعطیل می‌کنید و چیز جدیدی یاد نمی‌گیرید!؟

آها، نه! من دو هزار تا دفترچه یادداشت دارم و همیشه همراه خود دارم. مثلاً اگر در خیابان به جمله یا اتفاقی بربخورم سریع آن را در دفترچه می‌نویسم و بعداً در خانه به آن کلی فکر می‌کنم و همان نیم جمله برای من پنج دقیقه پلاتو می‌سازد. من مجری باید به مخاطبم احترام بگذارم. به نظر من لباس یک مجری خیلی مهم است و من نباید هر طور که دلم می‌خواهد و هر رنگی را که می‌پسندم بر تن کنم! بیننده به خاطر من در حال تماشای آن برنامه است و من هم به خاطر او در حال اجرا هستم پس من باید هوای او را داشته باشم تا او هم هوایِ من را داشته باشد.


نقش یک مجری در جذب مخاطب چیست؟ آیا مجری در جذب بیننده تاثیر می‌گذارد یا یک برنامه خوب در دیده شدن مجری؟

به نظر من هر دو تاثیرگذار هستند. گاهی می‌بینی یک برنامه با یک مجری خیلی خوب شروع می‌شود و مردم به خاطر مجری‌اش به آن جذب می‌شوند اما بعد از یک مدت، مردم به آن همان مجری معترض می‌شوند و می‌گویند ما برنامه را به خاطر تو نگاه کردیم اما الان دیگر خسته شدیم و گاهی هم می‌بینی مجری و برنامه هر دو خوب هستند اما تا مجری را حذف ‌کنیم خواهیم دید که دیگر برنامه جواب نمی‌دهد. همه چیز مهم است و به یکدیگر مربوط. از آیتم‌ها، تیتراژ و دکور بگیر تا تایم و مهمان برنامه.



آیا اجراهای دیگران را هم می‌بینید؟

زیاد! اجراهای‌ دیگران را هم می‌بینم و هم ضبط می‌کنم.


نظرِ کسی هم درباره اجراهایتان می‌پرسید؟

از بالادستی‌هایم نظرشان را می‌پرسم. از مهران دوستی، محمد حسن‌زاده و ژیلا صادقی نظرشان را می‌پرسم و آنها هم راستشان را می‌گویند.



و اگر انتقاد تندی بکنند ...

اولش هنگ می‌کنم! ولی بعد به حرفهایشان فکر می‌کنم یا گوش می‌کنم و یا نه.


بعد از اجرای «سین مثل سریال» به مدت چند ماه در تلویزیون حضور نداشتید، دلیل خاصی داشت یا ممنوع الکار شدید؟

از فرودین من یک مزاحم داشتم که هر روز به محل کار من می‌آمد و مرا تهدید می کرد و هرجا هم می‌رفتم او زودتر آن‌جا بود. شماره موبایل من را هم گیرآورده بود و آسایش را از من سلب کرده بود. شاید باورتان نشود از سر ضبط برنامه «سین مثل سریال» تا خانه من دائماً از این مزاحم می‌ترسیدم اما خوشبختانه در شهریور ماه دستگیر شد. این تایم شش ماهه فروردین تا شهریور باعث شد تا من اجرایی نداشته باشم.



برسیم به برنامه «هفت ترانه»؛ انگار اولین بار است که اینقدر راحت تلویزیون با موسیقی و ترانه کنار آمده، فکر می‌کنم به خاطر همین است که در شبکه تازه تاسیس «شما» است.

اگر منظورتان خط قرمزها است که باید بگویم هیچ تفاوتی با سایر شبکه ها و برنامه هایشان ندارد.

جوابم را گرفتم! به نظرتان این شبکه «شما» چقدر مخاطب دارد؟ با توجه به اینکه همه از این دستگاه‌های دیجیتالی ندارند و همه گیر هم نشده! نمونه‌اش خود ما، که نداریم ...

ما خودمان هم نداریم (می‌خندد!). این برنامه خیلی پر مخاطب است و جالب است که همه اسم من را با نام «هفت ترانه» می‌شناسند.



راستی چند تا مصاحبه از شما دیدم که توی هیچ کدامشان به سن‌تان اشاره‌ای نشده بود و تنها یک جا نوشته بود: «متولد 21 آبان یکی از روزهای خدا» . این «یکی از روزهای خدا» بالاخره معلوم نیست چه سالی است؟

چرا . من 23 ساله هستم!



حالا چرا اینقدر روی سن و سال حساس هستید؟

نه حساس نیستم! من وقتی وارد اولین اجرای تلویزیونی‌ام شدم خیلی بچه بودم. چون در اولین اجرایم در «فرصت ویژه» با یک برنامه سیاسی طرف بودم که مهمانانم آقای سردار احمدی مقدم، آقای محسن رفیق دوست و آقای جواد شمقدری بود. به خاطر همین که لو نروم بچه هستم و با سن کمم با آن ها گفتگو می‌کنم از گفتنش اجتناب می‌کردم.



خیلی جالب شد؛ راستی اجرای خارج از سازمان (صداوسیما) هم داشتید؟

من اصلاً با اجرای خارج از سازمان شروع کردم. اولین اجرای من برای دویست نفر بود که خیلی راحت اجرا کردم. من همیشه فکر می‌کردم که بازیگر خواهم شد و خیلی اتفاقی دیدم که توانایی اجرا هم دارم و به سمت مجری‌گری کشیده شدم.


به نظر از عهده اجراهایی که مرتبط به حوزه‌های هنری مثل سینما و موسیقی باشد، بهتر بر می‌آیید؟

خیلی! یکی از لذت بخش ترین اجراهایم «سین مثل سریال» بود به خاطر اینکه من می‌دیدم دارم مرتبط با رشته تحصیلی‌ام اجرا می‌کنم و حداقل اطلاعات بیشتری در آن زمینه دارم.



چقدر به آینده فکر می‌کنید!؟

خیلی فکر می‌کنم. مثلاً وقتی به تدوین فکر می‌کنم با خودم می‌گویم که من حتماً ده سال آینده یک دفتر فیلمسازی خواهم داشت. در همه کارهایم، فکرهای طولانی مدت دارم.


سر اجراها حرص هم می‌خورید؟

خیلی حرص می‌خورم. گاهی اوقات مهمان لجم را در آورده و بعضی وقت‌ها حرف‌هایی که می‌زنم.



آینده شبکه دیجیتال؟

روز اولی که می‌خواستم به «شما» بروم خیلی دو دل بودم و این را که حالا برنامه گرفته می‌گویم که من در روی‌دربایستی قرار گرفتم و به «هفت ترانه» رفتم چون فکر نمی‌کردم این شبکه مخاطبی داشته باشد و کسی آن را ببینید. احساس می‌کنم برنامه خوب هر کجا باشد دیده می‌شود.


نظرتان درباره تعطیلی ناگهانی برنامه‌ها مثل پارک ملت و ... چیست؟

مثل «خانومی که شما باشید» ... ناراحت می‌شوم. این اتفاق خوبی نیست و من برای مجری‌ای که آن همه زحمت می‌کشد و برای مخاطبی که آن برنامه دوست دارد، خیلی ناراحت می‌شوم.



عمر یک برنامه تلویزیونی در ایران چقدر است؟

هر برنامه یک عمر مفیدی دارد. مثلاً پارک ملت جزو آن برنامه هایی بود که دائماً در حال خلاقیت بود و مخاطب هر قسمت چیز جدیدی را می‌دید. من فکر می کنم بیشتر از دو سال دیگر مردم از برنامه خسته می‌شوند اما برنامه ای مثل «نود» یا «هفت» به دلیل جذابیت‌های ذاتی فوتبال و سینما و حتی اخبار روزانه‌اش، حسابشان از بقیه جداست.


آن «یک‌هویی» تان من را از بحث عید و نوروز خارج کرد، به سوال اولم برگردم, شما چقدر اهل خرید کردن عید هستید؟

خیلی؛ من هیچ پس‌اندازی ندارم و هرچه دارم یک روزه خرج می‌کنم.



عیدی می‌دهید یا عیدی می‎گیرید؟

عیدی می‌گیرم و عیدی به خواهر و برادر کوچکم هم می‌دهم و البته به کسانی که دوستشان دارم. عیدی من پول نیست چون دوست دارم هدیه‌ای که می‌دهم یا می‌گیرم پول نباشد.



مسافرت بُرو هستید؟

اگر خانواده سفر برود من هم می‌روم اما این چند سال به دلیل حضور در برنامه‌های تلویزیون، از سفر محروم بوده‌ام!



و آرزو برای سال جدید؟

دوست دارم سال آرام برای خودم و همه مردم در پیش باشد و بزرگ‌ترین آرزویم که «راه درست زندگی» است را پیدا کنم و همیشه در جایی قرار بگیرم، که موفق باشم.

۱۳۹۲/۴/۱۶

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...