نسخه چاپی

دفن جسد دختر جوان در كنار زندان!

عکس خبري -دفن جسد دختر جوان در کنار زندان!

مردی كه متهم است دختر جوانی را به قتل رسانده و جسدش را سوزانده، به جرم خودش اقرار كرد.

به گزارش نما به نقل از روزنامه جوان، شامگاه سه‌شنبه 11 تيرماه مرد ميانسالي به اداره پليس رفت و مأموران را از ناپديد شدن ناگهاني دخترش با خبر كرد. او گفت: امروز صبح دخترم كه الناز نام دارد به ما گفت با يكي از دوستانش در خيابان قرار ملاقات دارد و چند ساعت بعد به خانه بر‌مي‌گردد. چند ساعت بعد وقتي از او خبري نشد، با تلفن همراهش تماس گرفتيم اما جواب نداد. نزديك عصر بود كه دوباره با تلفن همراهش تماس گرفتيم اما اين بار تلفنش خاموش بود.

بعد از مطرح شدن شكايت، تيم زبده‌اي از كارآگاهان اداره يازدهم مبارز با آدم‌ربايي پليس آگاهي به رديابي دختر گمشده پرداختند. نخستين بررسي‌هاي پليسي نشان داد الناز مدتي است با مردي 40 ساله به نام افشين ارتباط دارد. بررسي تماس‌هاي تلفني الناز نشان داد او آخرين بار با افشين قرار ملاقات داشته است.


بدين ترتيب كارآگاهان افشين را شناسايي كردند و براي بازجويي به اداره آگاهي انتقال دادند. وي در بازجويي‌ها منكر ارتباط با الناز شد و ادعا كرد او را نمي‌شناسد اما وقتي با مستندات پليس روبه‌رو شد، ادعاي تازه‌اي را مطرح كرد و گفت: مدتي قبل با الناز آشنا شدم و گاهي همديگر را ملاقات مي‌كرديم تا اينكه فهميدم او ناپديد شده است. به خاطر همين ترسيدم كه بگويم او را مي‌شناسم. وي ادامه داد: روز حادثه من با الناز قرار ملاقات داشتم و ساعتي با هم بوديم. بعد او را در ميدان آزادي از ماشين پياده كردم و ديگر از او خبري ندارم.


سرانجام متهم در بازجويي‌هاي فني به جرم خودش اقرار كرد و گفت: من متأهل بودم كه با الناز آشنا شدم. آشنايي ما تا جايي ادامه داشت كه به يكديگر علاقه‌مند شديم. به خاطر همين بعضي روزها همديگر را در خيابان يا پارك مي‌ديديم و حرف مي‌زديم. مدتي گذشت و تصميم گرفتم رابطه‌ام را با الناز قطع كنم.

به خاطر همين با او اختلاف پيدا كردم تا اينكه روز حادثه در خيابان با هم قرار ملاقات گذاشتيم. بعد از اينكه او را سوار ماشين كردم به طرف اتوبان كرج راه افتادم. هنوز چند كيلومتري نرفته بوديم كه مشاجره لفظي ما شروع شد. بعد هم درگيري ما بالا گرفت و من با دست سر الناز را به ستون ماشين زدم كه بيهوش شد. وقتي فهميدم كه او نفس نمي‌كشد، تصميم گرفتم مقداري بنزين تهيه كنم و جسد را آتش بزنم تا ردپايي از خودم برجاي نگذارم. چهار ليتر بنزين خريدم و به بيابان‌هاي اطراف زندان قزل‌حصار رفتم. آنجا جسد را از ماشين بيرون آوردم و در پشت تلي از خاك آتش زدم. سپس به تهران برگشتم.

مأموران با اعتراف مرد جنايتكار به محل حادثه رفتند و جسد سوخته شده الناز را در حوالي زندان قزل‌حصار كشف كردند. متهم براي تحقيقات بيشتر و روشن شدن زواياي پنهان اين حادثه در اختيار تيمي از كارآگاهان اداره دهم مبارزه با قتل پليس آگاهي قرار گرفت.

۱۳۹۲/۵/۱

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...