نسخه چاپی

نان یا روسری در انتخابات ۱۳۹۲

هنوز بسیاری گیج انتخابات سال ۱۳۹۲ هستند و نمی‌دانند، چه شد فردی كه در نظرسنجی‌ها در ردیف پنجم بود، ناگهان به ردیف نخست می‌آید و در حالی كه بیشتر مردم بر این باور بودند كه انتخابات دومرحله‌ای می‌شود، در همان مرحله نخست و با فاصله زیاد از دیگران موفق می‌شود. البته مشابه همین در سال‌های ۷۶ و ۸۴ نیز رخ داد. در آنجا هم كسی گمان نمی‌كرد آقایان خاتمی ‌یا احمدی‌نژاد برنده انتخابات خواهند بود.

به گزارش نما، هرچند انتخابات ‌نتایج مهمی برای ملت ایران داشت و مردم‌سالاری جان تازه‌ای گرفت، نتایج آن نیاز به تحلیل بیشتری دارد. درباره انتخابات سال ۱۳۹۲ هنوز تحلیل‌های قوی بیرون نیامده است، ولی چند تحلیل مکتوب و غیرمکتوب جالب و خواندنی وجود دارد:

الف) هرج و مرج سیاسی

تحلیل آقای سریع‌القلم که خود در ستاد انتخاباتی نامزد منتخب مردم بوده، جالب است. ایشان هرچند ‌مستقیم به انتخابات نپرداخته، ‌به فضای سیاسی ایران توجه کرده، ولی از آنجا ‌که مهم‌ترین فضای شکل گرفته سیاسی در انتخابات اخیر بوده، تحلیل ایشان شامل انتخابات ۱۳۹۲ هم می‌شود.

وی نوشته است: نزدیک دو قرن است که سیاستمداری، تخصص است؛ از هنگامی که در غرب اروپا و شمال آمریکا، حزب ‌شکل گرفت و تولید ثروت به ثبات سیاسی و عقلانیت نیاز پیدا کرد، سیاستمدار شدن نیز تخصصی شد».

پس به نظر ایشان ثروت و به تعبیری نان، سیاست را وادار کرد که تخصصی شود و احزاب در غرب شکل گرفتند؛ سرانجام نان سیاست را وادار کرد که عقلانی شود و از بی‌ثباتی و هرج‌ومرج به درآید.

وی در جایی دیگر از تحلیل خود می‌افزاید: بنابراین، موضوع بسیار ساده و شفاف است. مادامی‌ که صحنه‌گردان سیاست نزد احزاب نیست، میدان سیاست پر از آشوب و هرج و مرج بوده و حالت سینوسی خواهد داشت‌».

سریع‌القلم در ادامه تحلیل خود ‌می‌‌افزاید: اما چون در ایران، هنوز حزب شکل نگرفته و عرصه سیاست عمدتا بر حس و مزاج و تمایلات فردی استوار است؛ بنابراین، آنچه سیاسی است، بیشتر حالت تصادفی دارد، واقعه و شانس است، به تلفن‌ها و روابط وابسته است و... و به معنای علمی کلمه، سیستمی در کار نیست، فضا پیوسته مبهم و بی‌ثبات است.

‌ولی ایشان از تحلیل آنچه‌ در انتخابات ۹۲ گذشته و تعیین مصداق هرج‌ومرج و روابط وابسته نامزد‌ها، رفتار پرهیز و احتیاط سیاستمدارانه جهان سومی را برگزیده ‌و به آنها نپرداخته است، ولی می‌شود گفت، ایشان بر این باور است که در فضای سیاسی ایران، ناگهان نان فراموش می‌شود.

ب) نان جناحی و نان مردمی‌

یکی از تحلیل‌های محفلی و نانوشته دیگر تحلیل زیر است:

«به نظر می‌رسد، مسأله انتخابات ۹۲خیلی روشن است. روسری بر نان غلبه کرد. تا روز شنبه، نان سرنوشت انتخابات را تعیین می‌کرد و دو نفر در حال رفتن به دور دوم بودند؛ رضایی با ۲۷ درصد و ‌قالیباف با ۲۲ درصد؛ یکی نماد راهکار بیکاری و تورم و دیگری نماد کارهای عمرانی. ‌روحانی نیز با ۱۵درصد آرا ‌با کنار رفتن عارف، به ۲۵درصد می‌رسید.

تا آن موقع هنوز نزدیک 40 ‌درصد مردم انتخاب قطعی نکرده بودند. برخی هم نامزدهایی را که به زبان می‌آوردند، قطعی نبود. حوادثی روی داد که از روز سه‌شنبه تا ‌جمعه معیار تصمیم‌گیری مردم تغییر کرد و نتیجه همه غلبه نان جناحی بر نان مردم بود.

جلیلی تنور را گرم کرد و روحانی نان را چسباند. این غلبه دو روی سکه داشت؛ یک روی آن از کنار رفتن عارف تا اعلانیه آقایان هاشمی و خاتمی را شامل می‌شد؛ یعنی نانی بود که آماده زدن به تنور بود.

روی دوم سکه، تبی بود که در جامعه انداخته شد که اگر آقای جلیلی رأی بیاورد، فضای بین‌المللی سخت‌‌تر و در داخل هم آزادی‌ها بد‌تر می‌شود. این تب و ترس باعث شد که تنور گرم بشود و البته یک اقدام دیگر کار را تمام کرد و آن ‌زیر بار نرفتن مناظره چهارم صدا وسیما و تصمیم گیرندگان تبلیغات انتخابات بود‌ که فضای افکار عمومی را به پیام‌های کوتاه و ماهواره داد. این اتفاقات با یکدیگر هماهنگ شدند و مسأله نجات از سخت‌گیری‌ها و تندروی‌ها را بر تأمین نان غلبه داد‌ و روز دوشنبه به بعد، جمعیتی نزدیک ۳۵درصد که یا مردد بودند و یا تصمیم روی نامزد دیگر گرفته بودند، به سوی نماد جلوگیری از بد‌تر شدن رفتند. این گروه بر این باورند‌ که اصولگرایان از سوی جریانی رودست خوردند و در دام افتادند.‌

پ) آب گل‌آلود

تحلیل عامیانه‌تری هم در محفل‌ها جریان دارد‌ که مردم در حال ماهی‌گیری بودند. آنان آمدند آب را گل‌آلود کردند تا ماهی بگیرند و سرانجام یک ماهی دست مردم از آب به گرفته شد.

ت) درس‌گیری اصلاح طلبان

تحلیل دیگری هم هست که بیانگر این مسأله است که اصلاح‌طلبان از گذشته درس گرفتند. آنان آمدند و نقاط ضعف خود را شناسایی کردند؛ مثلا تنها یک نامزد انتخاباتی را به میدان فرستادند و‌ به دنبال آن، همه اصلاح‌طلبان از او حمایت کردند. چهره افراطی از اصلاح‌طلبان نامزد نشد. خود آقای روحانی چهره معتدل اصلاح‌طلب بوده است.

ث) تفرقه در اصولگرایان

در این تحلیل برخی بر این باور هستند که اگر صحبت‌هایی که بزرگان اصولگرا با دو نفر از نامزد‌ها کرده بودند، عملی می‌شد و آن دو نفر مثل آقای دکتر عارف کنار می‌رفتند، انتخابات دومرحله‌ای می‌شد و به احتمال قوی در مرحله دوم، یکی از آن دو نفر اصولگرا، رئیس‌جمهور می‌شد.

ج) شیفت کاری اولین نوبت اداره کشور به آیت‌الله هاشمی داده شد. از سال ۱۳۶۸تا سال ۱۳۷۶ایشان با کمک حزب کارگزاران کشور را اداره کرد. نوبت دوم به روحانیون مبارز داده شد. آنها نیز هشت سال اداره کشور را بر عهده گرفتند‌ و حزب مشارکت مهم‌ترین بازوی آقای خاتمی در اداره کشور شد.

نوبت سوم به اصولگرایان رسید. آقای دکتر احمدی نژاد اداره کشور را با رفقایش بر عهده گرفت و با بیشتر اصولگرایان در دوره دوم به اختلاف رسید؛ ولی به نام اصولگرایان تمام شد.

هم‌اکنون شیفت جدید، نوبت کارگزاران رسیده و نوبت بعد هم اصلاح‌طلبان می‌آیند‌ و پس از آن هم نوبت اصولگرایان خواهد شد؛ بنابراین، سه اندیشه تکنو‌کراتی و لیبرالی و اصولگرایی تا کنون انتخابات را به نوبه برده است و احتمالا در آینده در حال تکرار شدن هستند.

اما این تحلیل‌ها نیز به وفور در میان محافل در حال جریان و گفت‌وگوست که احتمالا در ماه‌های اخیر ‌به روزنامه‌های کشور هم راه خواهد یافت. شاید در آینده ده‌ها تحلیل دیگر بیرون بیاید. چه یکی از این تحلیل‌ها و چه ترکیبی از آن‌ها درست باشد، نوعی سر‌درگمی در تحلیل نتایج انتخابات وجود دارد.

همان گونه که می‌بینید، نظریه آشوب و هرج‌ومرج آقای سریع‌القلم و نان و تنور محفلی و گل‌آلود کردن عامیانه و درس‌گیری اصلاح‌طلبان و تفرقه اصولگرایان نظریاتی برای توضیح حوادث انتخاباتی جامعه سیاسی ایران است؛ غالبا هم از نگاه جناحی و شخصی و نه از نگاه مردم شده است.

من مخالف ‌یا موافق ‌این تحلیل‌ها نیستم، ولی هیچ یک از این تحلیل‌ها، برای مردم آب و نان نمی‌شود‌ و بد‌تر آن که اگر نتیجه بگیریم که پس‌ مردم نان نمی‌خواهند، بلکه آزادی می‌خواهند و یا بگوییم که باید حزب درست کنیم تا عقلانیت برگردد و نان مردم تأمین شود یا آن که گفته شود که احزاب باید از گذشته خود درس بگیرند، در این صورت، دچار‌‌ همان اشتباهی خواهیم شد که دوم خردادی‌ها از دوم خرداد داشتند و سوم تیری‌ها از سوم تیر‌. پس از موضع جناح‌های سیاسی به انتخابات نگاه نکنید، بلکه از موضع مردم و ایران به انتخابات بنگرید.

در بیست‌وچهار سال اخیر، جناح‌های سیاسی‌ این کشور را نوبه‌ای و‌ یک در میان و شیفتی اداره کردند، ولی بیکاری و گرانی و اعتیاد سر جای خود بوده است. در حالی که چین و کره و مالزی در اقتصاد و زندگی مردمشان از ایران ما جلو زدند؛ بنابراین، هر سه دولت نتوانستند به پرسش توسعه‌یافتگی پاسخ ‌دهند.

هم‌اکنون که کشور با مشکل دیگری به نام تحریم‌ها‌‌ روبه‌رو‌ست‌ و به قول معروف، «قوز بالا قوز» شده است،‌ باید با توانی چند برابر دولت‌های گذشته ‌به صحنه اداره کشور آمد.

یک بار هم که شده بیایید در صف مرد‌م قرار گیرید و از ناحیه آنان انتخابات را نگاه کنید. مردم هم آزادی می‌خواهند و هم حزب، ولی صد سال است ‌این حرف‌ها زده می‌شود و در‌ آن ده‌ها حزب به وجود آمده و از بین رفته و سر نخبگان به آن گرم شده است، ولی به داروی شفابخش مردم تبدیل نشده است. تشکیل احزاب در ایران کار سودمند و مهمی است. باید بالاخره پس از صد سال در ایران عملیاتی شود.

آزادی‌ها مهم است؛ بنابراین، باید آنها را نهادینه کرد. همه مردم باید حق بیان و قلم را کاملا داشته باشند. دانشگاه‌ها کانون مهم سیاسی باشند و نخبگان در تعیین سرنوشت کشور بیشتر نقش ایفا نمایند. همه این حرف‌ها درست است و باید هم عملیاتی شود، ولی هم‌اکنون مردم ایران، بنا به هر دلیل، تصمیمی ‌گرفته‌اند؛ حال باید چگونه ‌از این تصمیم بهره‌برداری کنند؟ علت این تصمیم‌گیری و رخدادهایی که در آن نقش داشته‌اند، هر چه می‌خواهد باشد؛ بالاخره مردم ایران آن را انجام داده‌اند.

مراقب باشید

هم‌اکنون انتخابات پایان یافته و به زودی، منتخب مردم اداره دولت را ‌به دست می‌گیرد. آیا حال که مردم ‌خیالشان از سخت‌گیری‌ها آسوده شده، نان نمی‌خواهند؟ ترس آن‌ها برطرف شده، ولی مهم‌ترین مسأله آنها نان است؛ یعنی نان را از دست جناح‌ها بگیریم و به مردم بدهیم. یا خودشان این کار را بکنند یا مردم و نخبگان از جناح‌ها و دولت آینده و مجلس شورای اسلامی بخواهند.

مردم‌سالاری یک جاده دوطرفه است؛ یک طرف آن تمام شده و اکنون نوبت پاسخگویی ‌‌رسیده است، به ویژه این که ایران در شرایط عادی نیست و تحریم‌های اقتصادی با شدت ادامه دارد و ده سال طول می‌کشد تا کاملا برطرف شود؛ بنابراین، نباید عده‌ای از نامزدهای انتخاباتی، وعده‌های خلاف می‌دادند که متأسفانه دادند و کسی از نخبگان هم فریاد نکشید که سر مردم کلاه نگذارید.

خوشبختانه آقای دکتر روحانی، منتخب مردم حواسش کاملا جمع است و می‌داند که باید منافع مردم را بر جناح‌ها ترجیح دهد. می‌داند که دولت او برای رفع مشکلات مردم و کشور تشکیل شده و باید در آینده پاسخگو باشد، ولی جناح‌ها هم همکاری کنند و بگذارند نان به دست مردم برسد.

اشتباه نکنید؛ معلوم نیست این بار مردم هشت سال شکیبایی کنند. حال که هر دو جناح و همچنین شخصیت‌های سیاسی آنها در ‌بیست سال اخیر، بار‌ها اذیت شده‌اند، شکست خورده‌اند، تنها به پیروزی‌های خود نگاه نکنند و غره نشوند. شکست‌های شما از دل پیروزی‌های انتخاباتی شما بیرون آمد.

«مراقب باشید تفسیر غلط از ۲۴خرداد نکنید».

۱۳۹۲/۵/۶

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...