نسخه چاپی

چرا به نماز جمعه نمی آیی؟/ هاشمی: نمی خواهم حق الناس شود

آیت الله هاشمی رفسنجانی با بیان اینكه تریبون مقدس نماز جمعه باید پل میان حقوق مردم و نظام باشد؛ تاكید كرد: رعایت حق النّاس بالاتر از امامت جمعه است.

به گزارش نما به نقل از به گزارش پايگاه اطلاع رساني آيت الله هاشمي رفسنجاني؛گزيده سخنان ايشان درباره نماز جمعه و شئون امامت جمعه بدين شرح است :

* اين دستور قرآن است که بايد مديريت نظام درهماهنگي با مردم باشد.اسلام برنامه‌هاي متعددي براي ارتباط مسئولين با مردم دارد تا مسائل مردم و مسائل نظام با مردم مطرح شود.نماز اصولاً عبادتي بين بنده و خدا است، امًا روي نمازهاي جماعت خيلي تأکيد شده است.با اينکه ارتباط با خدا است، اما اينکه نماز را در مسجد و يا در جمع بخوانند، اين حکم سياسي است.حتي نمازهاي يوميه چنين است.اوج آن نمازجمعه است. چون نمازهاي يوميه مي‌توانددرهرجايي و هرمکاني که چند نفر جمع شده‌اند،خوانده شود و بهتر است در مسجد باشد.ممکن است در يک شهر دهها نمازجماعت در موقع نماز برپا باشد،اما در مکتب شيعه اين‌گونه است که در شعاع دو فرسخ يک نمازجمعه برگزار مي‌شود که رسمي است. طبعاً نمازگزاران در يک نقطه جمع مي‌شوند که شکوه ديگري دارد ومعناي ديگري پيدا و اهداف ديگري را هم دنبال مي‌کند.



*در نمازجمعه دو خطبه تعبيه شده که در نمازهاي معمولي نيست. نمازجمعه دو رکعت است و دو خطبه هم دارد. مفاهيم خطبه هم مهم است. سخنراني معمولي، مقاله علمي و کنفرانس تخصصي نيست.خطيب بايد ياد و حمد خدا و صلوات بر پيغمبر (ص) را به خاطر محوريت آنها در اسلام داشته باشد. بايد در مورد تقوا مسائلي را بيان کند و مردم را دعوت به سوي تقوا کند و به سوي تقوا ببرد. خيلي از فقها لفظ تقوا را مي‌گويند.مسئله مهم‌تر اين است که مسائل روز در خطبه بيان شود. بالاخره هر ملت و اجتماعي مسائلي در محدوده خود و کشورشان و مسائلي در محدوده جهاني دارند که مسائل روز آنهاست و بايد خطيب درباره آنها سخن بگويد. در ايام هفته اتفاقاتي مي‌افتد که خطيب بايد با مردم در ميان بگذارد. طبعاً خطيب جمعه بايد خيلي ازمسائلي را که مردم و نظام مي‌خواهند، مطرح کند. يعني پلي بين مردم و نظام است. چون منصب رسمي و حکومتي است و از طرف حاکم تعيين مي‌شود، نماينده و سخنگوي نظام است. ولي چون بايد عدالت داشته و مورد وثوق مردم باشد و مردم حاضر باشند نماز خود را به او اقتدا کنند، يک آدم معمولي نيست. کسي است که مردم حاضر هستند اعتماد کنند و تکليف شرعي خود را به نماز او مرتبط کنند. بنابراين حالت طرفيني دارد.



* مجموع اينها را که نگاه مي‌کنيد، مي‌بينيد نمازجمعه جايگاه بسيار بسيار حساسي در عبادت دارد. در حالي که توده و انبوه مردم جمع شدند و توجه‌شان به خداست، مسائل روز مطرح مي‌شود و چاشني تقوا در آن وجود دارد. چون هفتگي هم هست، فرصتي براي مردم است. بنا بود در اسلام روز جمعه روز تعطيل باشد و مردم گردهم جمع شوند. چون فاصله يک هفته‌اي هست، در طول هفته هميشه مسائلي وجود دارد که بايد در اجتماعي مثل نمازجمعه مطرح شود. فکر مي‌کنم چنين برنامه‌اي در جاهاي ديگر نيست. در مکاتب و اديان ديگر مراسمي به اين صورت هفتگي، عمومي، منحصر به فرد در يک شهر، به حالت عبادي و پاسخگوي رسمي نظام نيست که بالاترين مقام نظام که در نظام ما رهبري است، براي مردم صحبت مي‌کنند. اگر ائمه معصـوم باشند، يا کسي را تعيين مي‌کنند و يا خودشان مي‌آيند. اصـل براين اسـت که وقتي هستند، خودشان بيايند. اين باعث مي‌شود که نمازجمعه جاي مورد اعتماد مردم است و مردم حلّ مشکلات و بارانداز روحي خود را در آنجا ببينند. فکرمي‌کنم نماز –جمعه ‌يکي ‌از برنامه‌هاي فوق‌العاده ابتکاري اسلام است. هرجا نمازجمعه درست اجرا شود، مؤثر است.



● اگر نمازجمعه آنطور که اسلام طراحي کرده، از اول تا بحال در جامعه بود، به طور طبيعي فرهنگ مي‌شد. چون اگر براي دوره طولاني بماند، جزء زندگي مردم مي‌شود. شيعه اين‌گونه نبود. چون خيلي از فقها نمازجمعه را در غياب ائمه يک منصب حکومتي مي‌ديدند. در موقعي که حکومت حقي سرکار نبود و سلاطين زمان به عنوان حاکم جور شناخته مي‌شدند، نمازجمعه تقريباً در ميان شيعيان نبوده و اگر بود، خيلي محدود و يا مهجور بوده است. بعد از انقلاب با اين وسعت که مي‌بينيد، آغاز شد. فکر مي‌کنم اگر برنامه‌هايي طراحي شود براي اينکه مردم بيشتر علاقمند شوند و احساس نياز بيشتري به نمازجمعه کنند و حضور در نمازجمعه را وظيفه خودشان بدانند، خيلي آسان و زود مي‌تواند تبديل به فرهنگ شود. بايد احساس کنند که عظمت و استقلال کشورشان و حضور مردم در صحنه، جاي مطرح شدن حرف مردم، جاي شنيدن سياستهاي نظام و خيلي چيزهاي ديگر است. اگر در دوره‌اي اين‌گونه عمل کنيم، فکر مي‌کنم کم کم بيشتر جذب شوند و وقتي هم جذب شدند، اگر با همان شرايط خوب ادامه پيدا کند، حالت فرهنگي آن حفظ مي‌شود. ولي اگر نمازجمعه از خاصيت واقعي‌اش خالي شود، مردم نمي‌‌آيند.



● ما هرچه که به اسلام و دين مربوط باشد، چه مراسم ديني و چه نماز باشد، در محدوده ديني بايد متعلق به همه بدانيم. اگر در مقابل کفر و دشمن اسلام و در مقابل ضدانقلاب قرار بگيريم، به هرحال نمازجمعه به جناحي که از اسلام دفاع مي‌کند، وابسته است. منتها ديگر جناح نيست، بلکه متن است. اگر در يک جامعه مثل ما، مسلمانانشان اختلاف سليقه دارند، نبايد در مورد نمازجمعه با نگاه حزبي و يا جريانهاي سياسي نگاه کرد. فکر مي‌کنم يکي از گناهان بزرگ اين است که از دين در مسائل داخلي خود اهل دين استفاده ابزاري کنيم. ممکن است سليقه ديگري را قبول نداشته باشيم. حتي امام جمعه را قبول نداشته باشيم، ولي نبايد از تريبون نمازجمعه براي ايجاد تفرقه در بين جريانهاي اسلامي ، استفاده کرد. براي اين‌گونه اعمال جاي ديگري وجود دارد. در کلوپ حزبي و روزنامه حرفهايشان را بزنند. شايد نظر عموم اين است آنچه که مربوط به اسلام است، مربوط به همه مسلمين است و نبايد وسيله تفرقه و جدايي شود. تريبونهاي نمازجمعه هم بايد اين‌گونه باشد. ممکن است چند جريان سياسي داشته باشيم و بعضي‌ها دسترسي به تريبون‌هاي نمازجمعه نداشته باشند که نبايد ضرر کنند. بايد آنها هم بتوانند مثل همه مسلمانها در نمازجمعه حضور داشته باشند و احساس نکنند که مال خودشان نيست.

۱۳۹۲/۶/۱۶

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...