نسخه چاپی

زندگی مخفی یك كارگردان معروف + عكس

عکس خبري -زندگي مخفي يک کارگردان معروف + عکس

ورنر هرتسوگ كارگردان آلمانی تاكید دارد چیزی به اسم بهشت سینمایی حس نمی‌كند، اما شعر، مطالعه و موسیقی این حس را به او می‌دهد.

به گزارش خبرآنلاین، هرتسوگ در کنار راینر ورنر فاسبیندر، ویم وندرس، الکساندر کلوگه، فولکر شلندورف و مارگارت فن تروتا از چهره‌های پیشرو سینمای موج نو آلمان در فاصله سال‌های 1960 تا 1980 بود.


او پنجم سپتامبر 1942 در مونیخ به دنیا آمد.‌ «نشانه‌های زندگی» اولین فیلم بلند هرتسوگ در سال 1968 برنده جایزه خرس نقره‌ای جشنواره برلین شد. او در 1975 با فیلم «معمای کاسپار هاوزر» سه جایزه از جشنواره کن گرفت و سال 1982 برای «فیتس کارالدو» جایزه بهترین کارگردان این جشنواره را از آن خود کرد.

«آگیره، خشم خداوند»، «استروژک»، «نوسفراتو خون‌آشام» و «جایی که مورچه‌های سبز خواب می‌بینند» از دیگر آثار داستانی مطرح هرتسوگ هستند. او در حوزه سینمای مستند هم بسیار فعال است و سال 2009 برای «برخوردها در انتهای دنیا» نامزد اسکار شد.


هرتسوگ در 1995 مقیم ایالات متحده شد. او سه فرزند دارد و اکنون با همسر سومش در لس آنجلس زندگی می‌کند.


هرتسوگ این روزها مستند «در ورطه: داستانی از مرگ، داستانی از زندگی» را روی پرده دارد و مستند «بند اعدامی‌ها» او ماه مه قالب دی‌وی‌دی توزیع می‌شود. او در گفت‌و‌گو با ایندیپندنت درباره خود و کارش صحبت کرده که در ادامه می‌خوانید.


پدر و مادرم...
درباره پدرم خیلی اطلاعات ندارم. او خیلی زود ناپدید شد و هیچ وقت چندان به او علاقه نداشتم. مادرم تبار کروات داشت. او پس از جنگ آلمان سه پسر بزرگ کرد که کاری خیلی سخت و قابل تحسین بود.


خانه‌ای که در آن بزرگ شدم...
ما در خانه‌ای کوچک کنار یک خانه کشاورزی در یکی از دورافتاده‌ترین کوه‌های باواریا بزرگ شدیم. آب لوله‌کشی نداشتیم و مجبور بودیم با سطل از چاه، آب بیاوریم. داخل خانه توالت نداشتیم. کودکی فوق‌العاده‌ای بود.


در دوران کودکی...
آن‌قدر مجذوب بودیم که اصلا به فکرمان نمی‌رسید بیرون از آن هم می‌شود کاری کرد. من تا 11 سالگی هیچ فیلمی ندیدم.


اگر بتوانم چیزی را در خود عوض کنم...
هیچ چیز را عوض نمی‌کنم. من از آن دسته آدم‌ها نیستم که می‌خواهند جای دیگری باشند. با چیزی که هستم راحتم.
نمی‌دانید، اما من...
یک ضدقهرمان خوب هستم. اخیرا در فیلمی با بازی تام کروز نقش یک شخصیت منفی را بازی کردم.


شاید ندانید، اما من...
بلد نیستم خوب سوپ و چیزهای شیرین بپزم.


شب‌های وقتی خوابم...
خواب نمی‌بینم. آدم‌ها مدعی‌اند همه خواب می‌بینند، اما همه روان‌شناس‌ها و روان‌پزشک‌ها اشتباه می‌کنند. شاید دو سال یک بار خواب ببینم.


وقتی به آینه نگاه می‌کنم...
خودم را نمی‌بینم. دوست ندارم خود را ببینم. رنگ چشم‌هایم را از روی گذرنامه‌ام می‌شناسم.


خانه من...
واقعا قابل سکونت است و سقف‌های بلند دارد با نورگیر سقف. پرتو نور این حس را ایجاد می‌کند که در فضای باز نشسته‌ایم.


بهشت سینمایی...
چیزی به اسم بهشت سینمایی حس نمی‌کنم، اما در شعر، مطالعه و موسیقی این حس را دارم.


ماشین من...
در آمریکا یک اس یو وی دارم که مال 15 سال پیش است. شیشه را با دست بالا و پایین می‌کنم.


ضدقهرمان من در زندگی واقعی...
حماقت است. سنگدلی و حماقت مسلحانه عامل جنگ‌های چند سال اخیر است.


کسی که بیش از همه من را به خنده می اندازد...
باستر کیتن


برنامه‌ام در پنج سال آینده...
حتی نمی‌توانم به شما بگویم پنج هفته دیگر قرار است چه اتفاقی بیفتد. هیچ برنامه‌ای ندارم. فیلم‌ها مثل دزدان شب سراغ من می‌آیند.


زندگی من در چند کلمه...
مسابقه مارپیچ در میان ناشناخته‌ها.

۱۳۹۱/۱/۲۷

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...