نسخه چاپی

قصد اصغر فرهادی برای فیلمسازی در ایران

اصغر فرهادی به ایران بازگشته است. او كه با ساخت «جدایی نادر از سیمین» تنها برنده اسكار ایران در بخش بهترین فیلم خارجی‌زبان است، دو سال پیش برای ساخت فیلم آخرش به فرانسه رفت. اما حالا ایران در صدر اخبار است، زیرا یخ رابطه با آمریكا در حال ذوب شدن است. فرهادی هم برای زندگی به تهران بازگشته است و بار دیگر این «گذشته» آخرین ساخته اوست كه نماینده ایران در اسكار خواهد بود.

به گزارش نما روزنامه بهار نوشت: البته انتقادهایی نیز وجود دارد که این فیلم به اندازه کافی ایرانی نیست. این فیلم فرانسه‌زبان است، در پاریس ساخته شده و ستاره‌اش بازیگر فرانسوی برنیژ بژو است. انتخاب «گذشته» فقط دو روز پیش از آخرین مهلت ثبت‌نام فیلم‌ها در جایزه اسکار و دو هفته پس از این‌که حجت‌الله ایوبی، معاون وزیر فرهنگ خانه سینما را بازگشایی کرد، صورت گرفت. هم بازگشایی خانه سینما و هم انتخاب فیلم فرهادی نشانه‌هایی از رویکرد جدید دولت حسن روحانی رییس‌جمهوری ایران است که اخیرا هم با اوباما رییس‌جمهوری آمریکا گفت‌وگویی تلفنی داشته است. فرهادی البته حرف چندانی از سیاست‌های کشور نمی‌زند اما تغییرات انجام‌شده را در گفت‌وگوی اخیرش با The Wrap مثبت ارزیابی می‌کند.

اصغر فرهادی این روزها برای نمایش فیلم «گذشته» به ترکیه رفته است و این فیلم در بخش مسابقه پنجاهمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم ترکیه حضور دارد. برنده این بخش صاحب پرتقال طلایی و 11 اکتبر این اثر انتخاب می‌شود. لیلا حاتمی نیز یکی از داوران این دوره جشنواره است. گفت‌و‌گوی فوق ترجمه و سپس توسط اصغر فرهادی برای روزنامه بهار بازبینی و باز‌نویسی شده است.

رابطه کنونی شما با دولت و وزارت فرهنگ چگونه است؟
من دو سالی را در فرانسه گذراندم و به‌تازگی به ایران بازگشتم. درباره مسئولانی که به‌تازگی منصوب شده‌اند هنوز برای اظهارنظر کمی زود است، اما درباره فردی که برای سینما منصوب شده، در این مدت‌زمان کوتاه کارهای بسیار خوبی انجام داده است. او خانه سینما را باز کرد که مدت‌ها پیش بسته شده بود و با توجه به حرف‌هایی که زده به نظر می‌رسد به دنبال پیشرفت است. این مساله امید زیادی برای فیلمسازان ایرانی ایجاد کرده است. بنابراین من احساس می‌کنم که با این گروه مشکلی نخواهم داشت.

آیا دوباره در ایران فیلمسازی خواهید کرد؟
حتما، من چند داستان دارم که در حال فکر کردن به آن‌ها هستم. بعضی از آن‌ها در ایران رخ می‌دهند و بعضی از آن‌ها خارج از ایران. این روزها فقط درباره آن‌ها فکر می‌کنم، بنابراین ممکن است تا پایان سال تصمیم بگیرم روی یکی از آن‌ها کار کنم.

آیا مهم بود که «گذشته» را به جای ایران در فرانسه بسازید؟
در نگاه اول، شاید این فیلم می‌توانست در ایران هم ساخته شود، اما در جزییات تفاوت‌های بسیاری به وجود می‌آمد و چون داستان فیلم بناشده بر جزییات است، اگر این فیلم در ایران ساخته می‌شد فیلمی متفاوت حاصل می‌شد.

از چه نظر متفاوت می‌شد؟
ما ایرانی‌ها رازدار‌تر و تودار‌تر از غربی‌ها هستیم. ما تمایل کمتری داریم تا به راحتی اسرار خودمان را فاش کنیم. زمان‌های زیادی وجود دارد که ما رازی را در تمام طول زندگی‌ بدون این‌که به کسی بگوییم در سینه خود محفوظ نگه می‌داریم. من در این داستان دنبال خانمی‌بودم که به راحتی اسرارش و درونیاتش را آشکار سازد. همیشه احساس می‌کردم که اگر این خانم ایرانی باشد، برای من عجیب خواهد بود که او مدام درونیاتش را به راحتی بیان کند.

داستان این فیلم حول‌محور اسراری است که به تدریج آشکار می‌شوند. البته در فیلم گذشته ‌شکلی از ساختار وجود دارد که در دیگر فیلم‌های من وجود ندارد. ساختار داستان همانند یک بازی دومینو است که مهره‌ها در یک ردیف قرار می‌گیرند و یک مهره ‌مهره بعدی و مهره بعدی بقیه مهره‌ها را یک به یک واژگون می‌کند. مهره اول و مهره آخر در ظاهر ربطی به هم ندارند اما واژگونی مهره آخر متاثر از حرکت مهره اول است. اولین‌بار که این داستان را نوشتم، عنوان «دومینو» را برای آن انتخاب کرده بودم.

وقتی شروع به نوشتن فیلمنامه کردید، وسط انجام کار دیگری بودید، این طور نبود؟
من در حال کار کردن روی پروژه‌ای بودم که حتی قبل از «جدایی نادر از سیمین» در ذهنم بود. نوشتن «گذشته» خیلی تصادفی اتفاق افتاد. من با یاسمینا رضا، نمایشنامه‌نویس و بازیگر فرانسوی در کافه‌ای نشسته بودیم و درباره ایده‌هایی برای فیلمنامه قبلی بحث می‌کردیم. بی‌مقدمه گفتم: «می‌خواهم خاطره‌ای از یکی از دوستانم برایت تعریف کنم.» هیچ نظری ندارم که چرا این کار را کردم، اما برای او از دوستی تعریف کردم که سال‌ها قبل به کانادا رفته بود تا طلاقش را رسمی کند و مدتی هم با همسر سابقش در خانه زن زندگی کرده بود. بعد از تعریف کردن آن خاطره گفتم: «چرا این داستان را ننویسیم؟ این بهتر است.» و روز بعد شروع به کار کردن روی این داستان کردم.

چه چیز این داستان توجه شما را جلب کرد؟
نمی‌دانم، هرچه بوده ناخودآگاه بوده. زمانی که من تصمیم گرفتم این فیلم را بسازم، از دهه چهارم زندگی‌ام به دهه پنجم وارد شدم. 40سالگی سنی است که شما شروع می‌کنید آرام‌آرام به پشت‌سر خود نگاه کنید. پیش از این من بیشتر به جلو نگاه می‌کردم. اما این روزها بیشتر متوجه گذشته‌ام و مدام به کودکی‌ام فکر می‌کنم. شاید این احساس ناخودآگاه مرا به این داستان خاص متصل کرد.

آیا از تجربه جوایزی که با «جدایی نادر از سیمین» کسب کردید، لذت بردید؟
برای آن فیلم، نه تنها من، بلکه تمامی بازیگران و دست‌اندرکاران آن، بیش از صدجایزه در یک سال دریافت کردیم. درست مانند این است که هر سه روز یک جایزه دریافت کنید. بعد از گذشت یک زمان مشخص، این قضیه دیگر عادی می‌شود.

۱۳۹۲/۷/۱۵

نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...