نسخه چاپی

مرور روزنامه‌هاي دوشنبه پانزدهم مهرماه

«حلقه نیاوران» دولت را به كجا می‌برد؟‌

هاشمی رفسنجانی كانون مباحث این روزها بر سر شعار مرگ بر آمریكا است. امروز روزنامه‌های اصلاح‌طلب پشتیبانی هماهنگ و همزمان از وی را در دستور كار قرار داده‌اند. تلاش دولت و مجلس برای شناسایی دهك‌هایی كه باید یارانه آنها قطع شود و نشانه‌های رقابت‌های داخلی در دولت نیز دیگر مطالب مهم امروز هستند.

هاشمی رفسنجانی کانون مباحث این روزها بر سر شعار مرگ بر آمریکا است. امروز روزنامه‌های اصلاح‌طلب پشتیبانی هماهنگ و همزمان از وی را در دستور کار قرار داده‌اند. تلاش دولت و مجلس برای شناسایی دهک‌هایی که باید یارانه آنها قطع شود و نشانه‌های رقابت‌های داخلی در دولت نیز دیگر مطالب مهم امروز هستند.


«حلقه نياوران» دولت را به كجا مي‌برد؟‌

اگر دولت احمدی‌نژاد حلقه ارومیه‌ای داشت که بسیاری از تصمیمات دولت نهم به آن منتسب شود، ظاهرا تلاش برای تعریف حلقه‌ای مشابه برای دولت روحانی نیز آغاز شده است. قانون روزنامه نزدیک به وزیر دادگستری امروز در مطلبی به سراغ این مساله رفته و نوشته: هنوز چندان زماني از شروع به‌کار دولت دوم سید محمد خاتمی سپری نشده بود که حسن روحانی در اندیشه تدوین نقشه راهی برای دولت آرمانی خود برآمد. وي براي اين منظور پروژه‌‌‌‌‌‌اي بزرگ را در مركز تحقيقات مجمع طراحي كرد و از سال 1381 تحقيقات اين مركز را در جهت اين پروژه هدايت كرد.

روحاني كه از سال 1371 به ریاست مرکز تحقیقات مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب شده بود در طول يك دهه مركز تحقيقات را مانند ديگر مراكز پژوهشي مديريت كرد ، اما سال 81 به نقطه عطفي در تاريخ فعاليت هاي مركز تحقيقات مجمع تبديل شد. این مرکز در ساختمان شیشه ای بزرگ در جنوب پارک نیاوران واقع شده است، با چشم‌اندازي زيبا از كوه هاي شمالي تهران و محيطي مفرح و دلنشين.

همان قدر كه گفتمان‌سازان دولت خاتمي از جنوب شهر برآمده بودند؛ آنهايي كه روحاني به دور خود جمع كرده بود، عموما شمال شهر‌نشين بودند. حلقه اول ياران روحاني از دو گروه تشكيل شده اند، "تكنوكرات‌هاي بالا شهرنشين" و "بالا شهرنشين‌هاي تحصيل كرده". البته استثناهايي نيز وجود دارد، مانند علي ربيعي متولد جواديه. براي گذار از دوره احمدي‌نژاد به مرداني نياز بود كه از "پاسداران" عبور كرده و نرسيده به " نياوران " در پيچي سرنوشت ساز اتراق كنند. اين محل به آوردگاه طيف دوم اطرافيان روحاني تبديل شده بود هر چند كه برخي از تكنوكرات‌ها مانند اكبر تركان نيز در اين مركز حضور فعالانه‌اي داشتند.

تجمع نخبگان حوزه های مختلف در مركز تحقيقات مجمع اين مركز را به ظرفیتي برای تهیه و تدوین چارچوب کلان و چالش های خرد حوزه های مختلف مملکت داری تبديل كرد. به همين دليل روحاني ترجيح داد پروژه‌اش را در اين مركز كليد بزند. او در صدد تعريف چارچوبی مدرن و نوآورانه در کشورداری و حکمرانی بود و به‌زودی اين پروژه به محور تحقیقاتی مرکز تحقیقات مجمع تشخیص مصلحت نظام تبديل شد.

روزنامه نزدیک به وزیر دادگستری ادامه داده است که: شاید آن روز روحاني تصور نمی کرد محصولی را که در حال کاشت است روزی عصای دست و نقشه راه یکی از تاریخی ترین دولت های جمهوری اسلامی شود.

او برای استارت این کار باید به سراغ افراد باسواد ، همه جانبه نگر و از همه مهم تر مورد اعتماد خود می‌رفت. روحانی بعد از اینکه ویژگی‌های آنچه در ذهن می پروراند را برای خود مکتوب کرد تصمیم گرفت جمع محدودی را برای همکاری دعوت کرده و از آنها بخواهد ابعاد مختلف طرح را به مکاشفه بگذارند.

روحاني ابتدا علی ربیعی همکارش در شورای‌عالی امنیت ملی را به اتاق کار خود دعوت کرد و از وی خواست که در انجام این تحقیق او را ياري کند . علاوه بر ربيعي ، محمد حسين ملايري ، محمود سريع القلم و محمد نهاونديان نزديك به 4 سال دور هم نشستند و اين پروژه را به بررسي گذاشتند .

قانون در انتها نوشته است: بايد ديد این پروژه آيا به سربلندي رئيس جمهور يازدهم منجر خواهدشد يا اينكه روحاني با همه ژنرال هايش شكستي سخت را تجربه خواهد كرد؟

علي ربيعي معروف به عباد از مديران سابق وزارت اطلاعات است كه با روحاني در دبيرخانه شورايعالي امنيت ملي كار مي كرد و اكنون وزير تعاون، کار و رفاه اجتماعی دولت است . او که از فعالان کارگری است از جامعه شناسان مطرح کشور به‌شمار می رود.

محمود سريع القلم استاد روابط بين الملل دانشگاه شهيد بهشتي است و طي دهه هاي گذشته تئوري توسعه را ترويج داده است يكي از ويژگي هاي او سفرهاي مكرر به كشورهاي توسعه يافته و مجامع بين‌المللي است. سريع القلم از مشاوران امور بين الملل روحاني است.

محمد نهاونديان كه در دانشگاه جورج واشنگتن اقتصاد خوانده است ، در زمان دبيري شورايعالي امنيت ملي از سوي علي لاريجاني معاون اقتصادي اين شورا بود . وي در حالي‌كه رئيس اتاق بازرگاني است، از سوي روحاني به‌عنوان رئیس دفتر رياست جمهوري ایران منصوب شد.

محمد حسين ملايري در كارنامه خود معاونت وزارت صنايع، بنيانگذار مركز پژوهش‌هاي مجلس شوراي اسلامي و فعاليت در مركز تحقيقات مجمع تشخيص مصلحت نظام را در كارنامه خود دارد. او مشاور ويژه روحاني در مركز تحقيقات‌بود.


انتقادات صادق زیباکلام از هاشمی رفسنجانی

موضوعاتی مانند خاظر نقل کردن هاشمی رفسنجانی، ادعای ممیزی نشدن کتاب‌های وی و سخنان دیروز کوثری در مجلس علیه هاشمی رفسنجانی و مهدی هاشمی روزنامه‌های امروز را به دو گروه حامی و منتقد هاشمی تقسیم کرده است.

اعتماد در شروع مطلبی با عنوان «اتهاماتي پايان ناپذير» نوشته: هر چه كه هست آيت الله هاشمي رفسنجاني اين روزها بيش از هر روز ديگري در معرض اتهامات قرار دارد. ظاهرا اين اتهامات پايان ناپذير است. روزي به بهانه فرزندان، روزي به بهانه اظهارات، روزي به بهانه نقل قول ها و روزي هم به بهانه حمايت هايش. اما در اين ميان و با روي كار آمدن دولت اعتدال اين بهانه ها سير صعودي يافته و هر روز با شدت بيشتري در مقابل سكوت آيت الله هاشمي جلو مي روند. سكوتي كه شايد در پس آن همچون هميشه يك «تاكتيك» مخصوص به هاشمي رفسنجاني نهفته باشد.

قدرت الله عليخاني در همین روزنامه نوشته علت اصلي عصبانيت ها چيز ديگري است. وی ادامه داده که: اتهامات و هتاكي هايي كه روز گذشته درباره آيت الله هاشمي رفسنجاني صورت گرفت تنها يك سري «بهانه» بود چرا كه عصبانيت اصلي اين افراد از شكستي است كه در انتخابات رياست جمهوري اخير خورده اند.

کیهان باز هم سراغ اپوزیسیون رفته و از زبان آنها نوشته که حرف هاشمی به آیت‌الله خمینی نمی‌چسبد. این روزنامه در توضیح نوشته: عناصر اپوزیسیون معتقدند هاشمی با تحریف نظرات حضرت امام‌خمینی(ره) نقش یک سنگرشکن را ایفا می‌کند! رادیو فردا در میزگردی به بررسی این سوال پرداخت که آیا آیت‌الله خمینی آن‌گونه که هاشمی رفسنجانی می‌گوید قائل به حذف شعار مرگ بر آمریکا بوده و آیا واقعا هاشمی چنین چیزی را از آیت‌الله خمینی شنیده؟ حسن شریعتمداری از اعضای گروهک حزب خلق مسلمان و از مرتبطین با لانه جاسوسی سابق آمریکا در پاسخ گفت؛ به نظر نمی‌آید که آقای خمینی این رویه‌ای که هاشمی رفسنجانی امروز می‌خواهد به او نسبت بدهد را واقعا در آن دوران نمایندگی می‌کرده است. او تندتر از همه جناح‌ها درباره آمریکا سخن می‌گفت و از آنها جلوتر بود.

شرق در مطلبی با عنوان «امام(ره)، هاشمی و دشمنی با آمریکا» و به قلم صادق زیباکلام پس از توضیح مساله نوشته: این نخستین‌باری نیست که آقای هاشمی‌رفسنجانی اعلام می‌کند امام(ره) اصراری بر تداوم دشمنی با آمریکا نداشته‌اند و اگر برای معظم‌له، یقین پیدا می‌شد که آن سیاست به خیر و صلاح نظام نمی‌بوده، خواهان ادامه آن نمی‌شدند. یقینا آخرین‌بار آن هم نخواهد بود که آقای هاشمی دارند از امام(ره) کمک می‌گیرند برای رهایی کشور از آنچه به‌زعم ایشان، دشمنی با آمریکاست. در مقابل مخالفان تنش‌زدایی با آمریکا هم ایشان را متهم می‌کنند که اینگونه نبوده و امام(ره) با تنش‌زدایی و برقراری رابطه با ایالات متحده، موافق نبوده‌اند.

من مطمئن نیستم که این کمک‌گرفتن از امام(ره) درخصوص اثبات یا نفی موضوعی، خیلی شیوه اصولی و درستی باشد.

حتی معتقدم این شیوه با راه و رسم خود امام(ره) هم خیلی سازگاری ندارد. ممکن است امام(ره) در اواخر عمر و بعد از جنگ، آنگونه که آقای هاشمی می‌گویند، موافق آمریکاستیزی دیگر نمی‌بوده‌اند. ممکن هم هست که عکس آن باشد و ایشان تا پایان حیات، با همه وجود، خواهان تداوم دشمنی با آمریکا بوده‌اند. اما آیا چون امام(ره) درخصوص یک مساله عرفی سیاسی، 30سال پیش یک نظری داشته‌اند اما امروز بعد از گذشتن 30سال و تغییر شرایط آن روز، همچنان باید آن نظر را ملاک خودمان قرار دهیم؟ همانطور که گفته شد یقینا خود امام(ره) نخستین کسی هستند که با این رویکرد مخالفت خواهند کرد. اساسا اگر خود امام(ره) امروز که ما در سال 92 هستیم در قید حیات می‌بودند - با درنظرگرفتن مصالح، منافع و مقتضیات کشور- آیا همچنان روی تداوم آمریکاستیزی اصرار می‌ورزیدند؟ شیوه امام همواره آن بود که مصالح و مقتضیات را در همان زمان در نظر می‌گرفتند. به‌عنوان مثال ایشان روزی که متوجه شدند و به این نقطه رسیدند که تداوم جنگ با عراق و اصرار بر پیروزی در جنگ، خلاف مصالح و منافع کشور است، با وجود همه تلخی‌هایی که اتخاذ آن تصمیم برای ایشان داشت، قطعنامه 598 را پذیرفتند. جناب آقای هاشمی، این چه روشی است که بگردیم در لا‌به‌لای هزاران جمله و فراز از امام(ره) که ببینیم ایشان در مورد فلان مساله سیاسی و عرفی، چه نظری ‌داشته‌اند؟ حضرتعالی که یک عمر با امام(ره) بودید، بهتر از بنده حقیر می‌دانید که امام عنداللزوم حسب‌شرایط به‌وجود آمده و اقتضائات زمان، نظرشان تغییر پیدا می‌کرد. من فقط چند مورد را که امام(ره) به‌واسطه اقتضائات و شرایط زمان نظرشان را تغییر دادند ذکر می‌کنم. پیرامون دخالت روحانیون در کار حکومت (که در ابتدا ایشان اصلا موافق نبودند و فقط معتقد بودند که روحانیون در امر قضا مسوولیت داشته باشند اما بعدا نظرشان را تغییر دادند). درخصوص پذیرش مسوولیت اجرایی از جانب روحانیون، پیرامون اقامت در تهران یا رفتن به قم و در مورد چهره‌ها و شخصیت‌ها که مثال‌ها خیلی زیاد‌تر هم می‌شود. اما همه حرف من آن است که این شیوه در بلندمدت به نفع مملکت و نظام نیست چرا که سبب می‌شود به‌جای آنکه به شیوه خود امام(ره) عمل کنیم و خود بیندیشیم که خیر و صلاح مملکت و اقتضائات کشور چه چیزی را می‌طلبد، بگردیم و ببینیم که امام(ره) 30سال پیش چه ‌گفته‌اند و چه نظری ‌داشته‌اند. من جسارتا پیشنهاد می‌کنم به‌جای تمسک به این شیوه، از سلوک خود امام(ره) استفاده کرده و ببینیم که عقل و خرد نخبگان و صاحبنظران ما به‌اضافه مقتضیات روز، چه‌چیزی را تجویز می‌کنند. بماند این نکته بدیهی که اگر مسایل امروزمان را حکما خواسته باشیم با سیره امام(ره) چاره‌جویی کنیم، در آن صورت تکلیف مسایلی که مشارالیه هیچ نظری در مورد آنها نداشته‌اند چه می‌شود؟

۱۳۹۲/۷/۱۵

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...