نسخه چاپی

اعتماد یا ایجاد باور ؟

سعدالله زارعی

«اعتمادسازی» یک مفهوم بینابینی و دوجانبه است و معمولا در مواردی به کار می‌رود که پیش بردن یک هدف به همکاری طرف یا طرف‌های دیگر نیاز دارد و این موضوعی است که در همه سطوح مراودات اجتماعی- اعم از مراوده یک شخص با شخص دیگر، یک گروه با گروه دیگر، یک جامعه با جامعه دیگر و یک کشور با کشور و کشورهای دیگر- مطرح می‌باشد.
اعتمادسازی را بطور کلی می‌توانیم در مواجهه با دو وضعیت ترسیم کنیم؛ وضعیتی که ما با «فرد یا جامعه همراه» سر و کار داریم و وضعیتی که ما با «فرد یا جامعه مخالف» روبرو هستیم مسلما اصول، روش و فعالیت‌ ما در هر کدام از این دو باید با هم متفاوت باشد و جابه‌جا استفاده کردن از اصول و روش‌ها نه تنها منطقی نیست که قطعا به نتیجه هم نمی‌رسد.
خداوند متعال می‌فرماید: «محمد رسول خدا-ص- و کسانی که با او هستند نسبت به کفار شدید و نسبت به مؤمنان رحیمند». کاملا واضح است که قرآن به همان اندازه که مومنان را به اعتماد به یکدیگر توصیه می‌کند به همان اندازه از اعتماد به کفار پرهیز داده و در آیاتی آن را موکول به شرایط خاصی کرده است.
در اینجا یک سؤال هم مطرح است: آیا لازمه مراوده با کفار جلب اعتماد آنان است یا خیر؟ در نگاه اولیه اعتماد مقدمه جلب همکاری است ولی با یک نگاه عمیق‌تر و عینی‌تر درمی‌یابیم که رابطه منطقی و قطعی میان مراوده و اعتماد وجود ندارد. در دوره نظام دو قطبی مراودات فراوان و گسترده‌ای حتی در مسایل حساس میان آمریکا و شوروی وجود داشت بدون آنکه ذره‌ای اعتماد میان آنان نسبت به یکدیگر وجود داشته باشد. مراودات معمولا بر پایه «منافع» تعریف می‌شود نه اعتماد به یکدیگر. البته این در مورد «روابط راهبردی» مصداق ندارد. روابط راهبردی به آن دسته از رابطه دو کشور اطلاق می‌شود که دو طرف در دفاع از طرف دیگر در مواجهه با طرف سوم متعهد شوند و مثلا هجوم به خاک یکی از دو کشور به مثابه هجوم به خاک هر دو کشور تلقی شود. در روابط راهبردی، اعتماد مهمترین عنصر به حساب می‌آید اما در موارد دیگر اساسا بحث از اعتماد کردن جایگاهی ندارد.
اعتمادسازی در عرف بین‌الملل به معنای پذیرش حرکت در یک چارچوب توافق شده یا مورد نظر طرف مقابل می‌باشد. در واقع کسی که می‌گوید من درصدد اعتمادسازی هستم می‌گوید من در حال حرکت به سمت چارچوب و قواعدی هستم که طرف مقابل آن چارچوب و قواعد را قبول دارد از این‌رو تیم جدید مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران می‌گوید در قبال حرکت ما به سمت اعتمادسازی، حریف ما یعنی غرب به سرکردگی آمریکا باید حق غنی‌سازی ایران را بپذیرد. اما این برخلاف ظاهر شیک آن، نوعی تناقض‌گویی است چرا که حرکت در چارچوب و قواعد مورد قبول آنان و بیرون از معاهده NPT، در واقع پذیرش دست کشیدن ایران از حق هسته‌ای (غنی‌سازی و غیر غنی‌سازی) است؛ چرا؟ برای اینکه وقتی تیم هسته‌ای ما از حق کشور خود در غنی‌سازی مطابق با استاندارد آژانس بین‌المللی هسته‌ای (Npt) حرف می‌زنند طرف مقابل از یک قاعده حقوقی برتر حرف زده و پاسخ می‌دهد این «حق مسلم» بوسیله قطعنامه‌های شورای امنیت- از جمله قطعنامه 1737- از شما سلب شده و کشور شما از آن مستثنی شده است. شما برای اینکه بار دیگر از آن حقوق بهره‌مند شوید باید تعهدات و الزامات خود در قطعنامه‌ها را عمل کنید و پس از خروج از شورای امنیت درباره این حق، با آژانس وارد مذاکره شوید.
اگر طرف مقابل کماکان بر این دیدگاه اصرار داشته باشد، «اعتمادسازی» به این معنا نیست که شما تلاش کنید تا درستی حرکت خود را در چارچوب قوانین موضوعه و فنی بین‌المللی به اثبات برسانید تا آنگاه بحث نصب دوربین‌ها و بازرسی‌های سرزده (به فرض که پذیرش این دو با منافع و امنیت ملی سازگار باشد!) موضوعیت پیدا کند. حریف به شما می‌گوید اول اجرای قطعنامه‌ها، پس از آن کاهش تدریجی تحریم‌ها در قبال اعطای حقوقی نظیر بازرسی سرزده، کنترل تسلیحات موشکی و... و... به عبارت دیگر در این روند شما حتی با پذیرش قطعنامه‌های شورای امنیت نمی‌توانید اعتماد موردنظر حریف را جلب کنید اگر چه آنها از صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای کشورمان مطمئن هستند و چالش هسته‌ای را بهانه‌ای برای تحریم‌‌ها می‌دانند.
در مواجهه با محیط بین‌المللی، بخصوص آنگاه که با دشمنان مواجه هستیم نمی‌توانیم با مبنای اعتمادسازی شروع به کار کنیم چرا که از یک سو با این مبنا ما می‌پذیریم که رفتار و عملمان در گذشته به گونه‌ای بوده که نگرانی‌هایی را برای طرف مقابل پدید آورده و به این مناقشه چندین ساله منجر شده است یعنی در همین قدم اول زیر یک صورت حساب بدهکاری امضا می‌کنیم و اجازه می‌دهیم حریف در بالای امضای ما هرچه را که خواست بنویسد و آنگاه بگوید بسیار خوب حالا به این- مثلا- 100 مورد یکی‌یکی پاسخ بدهید و طرف هم اجازه داشته باشد بعد از هر مورد بگوید قبول دارم یا قبول ندارم.
باید در دشمن به جای اعتماد، باور ایجاد کرد. باور به اینکه شما توانایی دارید علیرغم همه این مخالفت‌ها و جبهه‌گیری‌ها راه خود را ادامه دهید. دشمن باید باور کند که تأثیر فشارهایش و توانایی اعمال فشارهایش در حدی نیست که طرف مقابل را وادار به تسلیم نماید واقعیت هم این است که توانایی ملت ایران برای خنثی کردن فشار دشمن بسیار زیاد است و توانایی دشمن در اعمال اراده‌اش بر ملت ایران زیاد نیست. شاخص‌های اقتصادی دنیا، ایران را در ردیف 17 قرار داده است یعنی ما هفدهمین کشور از نظر توانایی تولید ناخالص داخلی (GDP) هستیم. بسیاری از مسئولان و متخصصان اقتصادی کشور از جمله وزیر اقتصاد کشور می‌گویند به راحتی می‌توان ایران را با 35 میلیارد دلار اداره کرد و نیازی به 120 میلیارد دلار کنونی ندارد. این 35 میلیارد دلار به راحتی از طریق دو سه کشور همسایه که رابطه نسبتا راهبردی با ایران دارند قابل تأمین است. این را باید با زبان آمار برای دشمن تشریح کرد تا بداند فشار اقتصادی به ایران، راه‌حل نیست اما متأسفانه شاهدیم که همان کسانی که در مواجهه با دشمن قایل به اعتمادسازی هستند همان‌ها در تریبون‌ها اعلام می‌کنند که خزانه کشور خالی است و میلیاردها دلار و ریال بدهی روی دست دولت جدید است! این در حالی است که همین الان حقوق میلیونها کارمند و... پرداخته می‌شود، حمل و نقل دریایی، جاده‌ای، ریلی و هوایی کشور کاملا فعال است، از همه ظرفیت‌های آموزشی و بهداشتی استفاده می‌شود، واحدهای درمانی و دارویی کشور در مقیاس قابل‌قبولی فعالند، ساخت و سازها امورات مرتبط با خوراک و پوشاک و مسکن به خوبی جریان دارد اگر دولت با اعتقاد به اینکه کشور غنی است و سرمایه‌های فراوانی در دسترس دارد، وارد میدان شود، اشکالات محدود کنونی که در کشورهای دیگر فراوان‌تر از آن‌ها وجود دارد، به سرعت و به خوبی حل و فصل می‌شوند.
اعتمادسازی در اختیار ما نیست چرا که طرف مقابل باید آن را بپذیرد، اعتقادات دینی و تجربه‌ ما و خوی استکباری قدرت‌های سلطه‌گر به ما می‌گویند هیچگاه این اعتماد جلب نمی‌شود مگر اینکه ملت ما- العیاذ بالله- به ملت مرده‌ای تبدیل شود ولی حرکت ایران روی خط قدرت و اقتدار که با اعتماد به توانایی ملت ایران تلازم دارد، قطعا به نتیجه می‌رسد. دولتمردان ما شاخص‌های اقتصادی، سیاسی، امنیتی، اجتماعی و فرهنگی را مرور کنند تا بدانند ایران از مرز «قدرت منطقه‌ای» عبور کرده و به مرز قدرت بین‌المللی نزدیک شده است. دولتمردان ما در سفر به کشورهای منطقه از هند تا مراکش، مجالی هم برای دیدار با ملت‌ها در نظر بگیرند تا دریابند ایران در اوج تاریخی محبوبیت خود و غرب در پایین‌ترین سطح پذیرش ملت‌ها قرار دارند در عرف بین‌الملل این یکی از مهمترین مؤلفه‌های «قدرت پایدار» است. دولتمردان ما حرکت اقتصادی ایران را با حرکت اقتصادی هر یک از کشورهای اروپایی مقایسه کنند تا دریابند که امروز رشد هیچ کشور اقتصادی اروپا به اندازه رشد کشور ما نیست. دولتمردان نباید بخاطر رقابت با یک گروه داخلی، حقایق کشور را جابجا کرده و احساس ضعف خود را «ملی» معرفی نمایند.
کیهان

۱۳۹۲/۷/۲۵

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...