نسخه چاپی

یادواره شهید بزرگوار آیت الله قاضی طباطبایی

علت توجه خاص حضرت امام به این شهید بزرگوار

عکس خبري -علت توجه خاص حضرت امام به اين شهيد بزرگوار

شهید آیت الله قاضی طباطبایی نخستین امام جمعه تبریز در سال 1333 هجری قمری در تبریز متولد شد، پدرش حاج میرزا باقر و عمویش میرزا اسدالله از علمای بنام تبریز بودند...

به گزارش نما ،شامگاه روز دهم آبان سال 1358 مصادف با عید سعید قربان سال 1399 هجری، مجاهدی دیگر از ذریه پاک ائمه اطهار (ع) قدم به مسلخ عشق گذاشت و سنگر خون بار محراب بار دیگر خونین شد.  مجاهد عظیم الشان آیت الله قاضی طباطبایی در چنین روزی بعد از ادای فریضه نماز مغرب و عشاء و در حال مراجعت از مسجد به منزل مورد هجوم عوامل سرسپرده استکبار تحت نام گروه فرقان قرار گرفته و شهد شهادت نوشید.  با نگاهی کلی و گذرا به نقش علمای آذربایجان در محدوده زمانی قرن سیزدهم هجری تا آغاز نهضت امام خمینی (ره )، می توان نتیجه گرفت که این نهاد با کارکردهای اجتماعی و سیاسیش آغازگر نهضتی بودند که بعدها نهضت «مشروطیت» نام گرفت .  با آشکار شدن ماهیت مشروطیت و خروج آن از مسیر شرع و دین ، عطای مشروطه را به لقایش بخشیدند، در واقع انزوای نسبی علما پس از تجربه تلخ در این جریان بود.  با روی کار آمدن رضاخان و به خطر افتادن همه جانبه مذهب و نهادهای مذهبی ، علما اعتراضات سراسری ولی غیرمنظم و بدون تشکیلات خود را ابراز کردند اما با سرکوب شدید از طرف رژیم ، از هرگونه ارتباط و مراوده با آن دوری جستند.
در جریان ملی شدن صنعت نفت و انتخابات مجلس هفدهم ، علما حضور فعالی داشتند که با کودتای 28 مرداد و سقوط دکتر مصدق، فعالیت های سیاسی ممنوع شد، در چنین اوضاع سیاسی نوزادی در خانواده ای روحانی به دنیا آمد، خاندانی که وی به آن تعلق داشت سابقه شش قرن خدمت اجتماعی و سیاسی به منطقه را به همراه داشت. پدر خانواده که حاج میرزا باقر آقا قاضی نام داشت در جریان مشروطه در نهضت علمای آذربایجان بر ضد رضا شاه به مخالفت با فرقه دمکرات (در زمینه تجزیه آذربایجان ) حضور فعال داشت ، فرزند وی نیز خود در بعضی مقاطع ، همراه پدر بود و خواسته و ناخواسته نقش پدران را برعهده می گرفت .
شهید آیت الله  قاضی طباطبایی نخستین امام جمعه تبریز در سال 1333 هجری قمری در تبریز متولد شد، پدرش حاج میرزا باقر و عمویش میرزا اسدالله از علمای بنام تبریز بودند، تحصیلات مقدماتی علوم دینی را در مدرسه طالبیه نزد آن دو فرا گرفت.  در سن 24 سالگی در بحبوحه مبارزات در تبریز به همراه پدرش به تهران تبعید شد و پس از چند ماه توقف در تهران و ری به تبریز مراجعه کرد، دو سال بعد برای تحصیل در حوزه علمیه قم به آن شهر مشرف شد و از محضر آیات عظام مرحوم آیت الله سیدمحمد خوانساری، مرحوم آیت الله سید محمدحجت کوه کمره ای و مرحوم آیت الله صدر، مرحوم آیت الله بروجردی و آیت الله گلپایگانی کسب فیض کرد.  آن شهید بزرگوار از محضر امام راحل نیز بهره برد و از شاگردان و علاقه مندان ایشان به شمار می رفت.
در سال 1369 هجری قمری شهید قاضی از قم به نجف عزیمت کرد و نزد علمای برجسته نجف از مراجع بزرگی مثل آیت الله العظمی حكیم ، آیت الله العظمی كاشف الغطاء، آیت الله حکیم عبدالحسین رشتی، میرزا باقر زنجانی و بجنوردی به کسب علوم دینی پرداخت و از مراجع بزرگی مثل آیت الله العظمی حكیم و آیت الله العظمی كاشف الغطاء و دیگران به اخذ اجازه اجتهاد نایل آمد.(1)
شهید آیت الله قاضی طباطبایی به دلیل تسلطی که به زبان عربی داشت مقالاتی به زبان عربی برای مجلات کشورهای عربی می نگاشت که مقالات زیادی از ایشان در مجلات مصر چاپ شد، مطالعات تبلیغاتی ایشان به تصریح دوستان و آشنایان کم نظیر و اطلاعات ادبی ایشان بسیار وسیع بود، آثار قلمی با ارزشی از ایشان به یادگار مانده است.
شهید آیت الله قاضی طباطبایی همچنان که در تلاش های علمی کوشا بود، در مبارزات سیاسی نیز شرکت فعالانه داشت، آن شهید بزرگوار دارای روحیه انقلابی و اراده ای خلل ناپذیر بود و در پرونده قطوری که ساواک در مورد ایشان تهیه کرد این نکته مشهود است. قاضي طباطبائي در دوران مرجعيت و زعامت حضرت امام خميني(ه) تنها نماينده تام الاختيار ايشان در تبريز بوده و نقش ايشان در شكل دادن به مبارزات مردم تبريز نيز شايان توجه بوده است.
آيت الله شهيد قاضي جزو اولين كساني بود كه در آذربايجان اعلاميه خلع شاه از سلطنت و همچنين اعلاميه 29 بهمن 56 در چهلم شهداي قم را امضا كرد. . شرکت علنی و بارز آن شهید در مبارزات سیاسی از سال های 41 و 42 همزمان با آغاز نهضت اسلامی آغاز شد و ایشان یکی از رهبران و پایه های نهضت در آذربایجان بود که در جریان همین مبارزات دستگیر و در زندان قزل قلعه تهران زندانی شد. آیت الله شهید قاضی به اتهام اینکه در خلال بحث پیرامون حکومت اسلامی و جنایات اسرائیل در یک سخنرانی علنی نام امام (ره) را به عظمت و عزت بر زبان آورد که به دنبال اين سخنراني آتشين ، مزدوران رژيم طي يک نشست فرمايشي ، مجاهد نستوه را محکوم به شش ماه تبعيد در بافت کرمان کردند . مدت اقامت ايشان در بافت نيز در زمينه افشاي رژيم پهلوي بسيار مؤثر بود . ايشان همچنين نسبت به انعکاس مقابل به خارج از کشور نيز تلاش هاي فراواني مبذول داشت. مقالات متعدد ايشان که به وسيله پيک هاي مخفي ارسال مي شد، در جرايد کشورهاي لبنان، سوريه و عراق به چاپ مي رسيد و طي آنها آيت الله قاضي با بيان شيواي عربي ، فجايع رژيم را برمي شمرد و روحانيون خود فروخته را که در تحکيم حکومت هاي ظالم تلاش مي کردند ، محکوم مي کرد. حضرت آيت الله قاضي طباطبائي در تاريخ7 تير 1348پس از تحمل 6 ماه تبعيد در بافت کرمان، به زنجان تبعيد شد ، اما ايشان بدون توجه به دستور ساواک و با شهامت و شجاعت خاص خود به سوي تبريز حرکت کرد . هنگامي که ايشان به بستان آباد ، 50 کيلومتري تبريز رسيد ، ساواک از موضوع مطلع شد و بلافاصله دستور داد از ورود ايشان به تبريز جلوگيري شود و ايشان را به زنجان راهي کنند . آيت الله قاضي بيش از چهار ماه در زنجان به حالت تبعيد به سر برد تا با وساطت آيت الله سيد احمد خوانساري از تبعيد رها شد و در تاريخ29آبان 1348 به تهران رفت و پس از آن در تاريخ 6 آذر 1348 به تبريز مراجعت فرمود . شهيد آيت الله قاضي با اوج گيري مبارزات امت بيدار و ظلم ستيز ايران که به واسطه شهادت حاج آقا مصطفي خميني و مجالس منعقده براي آن فقيد شهيد پيش آمد در آذربايجان سنگري مستحکم براي دفاع از حريم اسلام و مبارزه با مظاهر طاغوت بنا نهاد. وقتي فرزند حضرت امام خميني(ره) ، مصطفي خميني به شهادت رسيد ، آيت الله قاضي مراسم عزاداري مفصلي را در مسجد آيت الله بادكوبه اي تبريز برگزار كرد كه دانشجويان زيادي از دانشگاه آذرآبادگان آن زمان درآن شركت كردند. پس از واقعه 19 دي در قم ، منزل ايشان پناهگاه مبارزان مسلمان بود قيام قهرمانانه مردم تبريز در 29 بهمن سال1356 نيز با هدايت هاي اين شخصيت عظيم صورت گرفت. چهلم قربانيان در قم از راه رسيد و آيت الله قاضي طباطبايي و آيت الله سيدحسن انگجي عزاي عمومي اعلام كردند. مردم از اول وقت ۲۹بهمن ۱۳۵۶ درجلو مسجد ميرزايوسف آقا جمع شدند. دانشجويان دانشگاه را تعطيل كردند. كسبه و تجار هم مغازه هايشان را بستند و تبريز تعطيل شد. تعداد اجتماع كنندگان به بيش از ۲۰هزارنفر مي رسيد.
اقدام و اهانت سرگرد مقصود حق شناس ؛ رئيس كلانتري ۶تبريز به مسجد، جرقه به خرمن خشك زد ومحمد تجلا با پاره آجري به وي حمله كرد. سرگرد او را با كلتش كشت . مردم جسد او را به دست گرفته و از بازار سرپوشيده، خارج شدند و به خيابانها آمدند. اگرچه مردم به گلوله بسته مي شدند اما آيت الله قاضي، خود را از صف اول مردم به كنار نمي كشيد.
خبر شورش عمومي تبريز به عراق و به حضرت امام خميني(ره) رسيد. حضرت امام(ره) خطاب به مردم تبريز نوشت: سلام بر اهالي شجاع و متدين آذربايجان عزيز. درود بر مردان برومند و جوانان غيرتمند تبريز كه در مقابل دودمان بسيار خطرناك پهلوي قيام كردند. كشتار دسته جمعي تبريز، ملت غيور ايران را چنان تكان داد كه درآستانه انفجار است . آيت الله قاضي به آرامش توفاني كه برخاسته بود، نمي انديشيد. براي همين ، به بالاي منبر مسجد شعبان رفت وگفت: كار ديگر از سخنراني و پخش اعلاميه ها گذشته، بايد قيام كنيد.
در ماه های قبل از پیروزی انقلاب، رهبری جریانات سیاسی، برپایی تظاهرات و تشکیل مجالس، همه بر عهده این شهید بزرگوار بود و ایشان نخستین امضاکننده اعلامیه 29 بهمن 56 در چهلم شهدای قم بود.  مرحوم آیت الله شهید قاضی همیشه سد مستحکمی در مقابل خطوط انحرافی در جریانات ضدانقلابی بود و از اوایل پیروزی انقلاب علیه جریانات منحرف و وابسته نظیر خلق مسلمان افشاگری های لازم را می کرد و منحرفان با وجود ایشان قدرت و جرات ابراز وجود پیدا نمی کردند.  خدمات ایشان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی قابل توجه می باشد.  شهید قاضی بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب از طرف امام (ره) به سمت امام جمعه تبریز منصوب شد و نخستین نماز جمعه را در این شهر بزرگ برپا کرد.  وی همچنین کمیته های انقلاب اسلامی آذربایجان شرقی و غربی را تشکیل داد و نقش زیادی در راه اندازی استانداری ها، فرمانداری ها و ادارات استان ایفا کرد. زندگی این شهید بزرگوار با ولایت و محبت ائمه اطهار عجین بود. او همواره دوستدار اهل‌بیت بود. می‌گویند در شهر تبریز تنها یک عالم بود که در روزهای شهادت تمام ائمه معصومین، دستور تعطیلی بازار را صادر می‌کرد و خود در مسجد مقبره به عزا می‌نشست و او کسی نبود جز آیت الله قاضی طباطبایی، این کار همیشگی ایشان بود و در مقابل سرزنش بدخواهان می‌گفت: این به هیچ مقامی مربوط نیست، برای امامان معصوم خود ختم گرفته‌ام. مهم‌ترین ویژگی اخلاقی آیت الله قاضی، تأدب به آداب الهی بود. ادب در تمام امور و مراحل زندگی ایشان به وضوح وجود داشت.
حجت‌الاسلام حاج عبدالحمید باقری بنابی درباره اخلاق این شهید بزرگوار می‌گوید: از نظر اخلاقی، ایشان کسی بود که انصافاً می‌توانست برای ما الگو باشد، ادب در نشستن و در برخورد و... هیچ‌گاه نمی‌شد ایشان را بدون عبا و عمامه دید. چهره آیت الله قاضی همیشه با لبخند بود. تواضع، متانت و آراستگی در ایشان موج می‌زد. تبلوری از اوصاف ممدوح و سجایای اخلاقی جدشان بودند. آن‌قدر عشق به خدا و ائمه وجودش را احاطه کرده بود که دیگر خلأی نداشت که رذیله در آن جای داشته باشد. ایشان با همه کمالات و مقاماتی که داشتند، برای خود مقام و منزل خاصی قائل نبودند و نهایت تواضع را رعایت می‌کردند به شکلی که یکی از دوستان ایشان نقل می‌کند که: بنده یک بار به کربلا مشرف شده بودم. وقتی آمدم پدرم ولیمه داد و آقای قاضی را هم دعوت کرده بود. ما چون فکر می‌کردیم آقای قاضی نماز را می‌خوانند و می‌آیند از حاج میرزا احمد منیری که یکی از افراد هیئت ما بود خواستیم تا ایشان نماز را بخواند. بعد از شروع شدن نماز، آقای قاضی تشریف آوردند و پرسیدند امام کیست؟ گفتم: آقای منیری؛ ایشان زود مهر خود را گذاشتند و اقتدا کردند، خیلی متواضع بودند. نقل شده است که وقتی واعظ دیگری صحبت می‌کرد، چنان با نوحه و تواضع او را نگاه می‌کرد و دقت می‌کرد که انگار یک عامی است اصلاً خودنمایی نداشت. تواضع به خرج دادن ایشان در قبل از انقلاب، در زمانی که هنوز قدرتی در دست نداشتند، مورد اعجاب نیست، اما انسان‌ها در مقابل قدرت و مقام خیلی زود کم می‌آورند. تواضع بعد از رسیدن به قدرت مهم است و شهید قاضی بعد از پیروزی انقلاب متواضع‌تر و شکسته‌تر شدند، او در مقابل عظمت کاری که انجام داده بود، خودش را کوچک کرده بود. ایشان هیچ پستی را قبول نکردند و حتی پیشنهاد عضویت در مجلس خبرگان را نیز نپذیرفتند و گفتند: دیگران هستند که نسبت به من اولویت دارند.
آیت الله قاضی یكی از عالمان روشن بین و ژرف‌نگری بود كه همیشه بر وحدت اسلامی تأكید داشت و در فرصت‌های مناسب با رفتار مدبرانه در جهت تحقق بخشیدن هر چه بیشتر وحدت بین مسلمانان جهان می‌كوشید. او می‌گوید: «یاد دارم در زمانی كه از سوریه برگشته وارد عراق شدم و غروب نزدیك بود، توقف كردیم كه نماز مغرب ادا كنیم و حركت نماییم، وضو گرفته در صحن خانه وسیعی حصیر اندخته خواستم مشغول نماز باشم. دیدم عده‌ای از جوانان اهل تسنن آمدند و در چند قدمی ایستادند، فهمیدم كه می‌خواهند بدانند كه چطور سجده خواهم كرد! من هم در موقع سجده پیشانی را بر بالای حصیر گذاشتم و سایر رفقا نیز اغلب از من تبعیت كردند، بعد از فراغت از نماز چند نفر از آن ها جلوه آمده از حقیقت سجده بر تربت كربلا كه بعضی از همراهان نماز گذاشته بودند، سئوال كردند، واقع امر را به آن ها بیان كردم، بسیار قانع شده و امتنان بجا آوردند و اظهار نمودند كه به ما جور دیگر تلقین كرده‌اند».
آیت اللّه قاضی طباطبایی از پرچمداران وحدت اسلامی بود. او همواره بر وحدت جوامع اسلامی تأکید داشت و در فرصت های مناسب با رفتار حکیمانه برای تحقق بخشیدن هرچه بیشتر به وحدت مسلمانان جهان می کوشید. او می گوید: یاد دارم در زمانی که از سوریه برگشته، وارد عراق شدم... توقف کردیم که نماز مغرب را ادا کنیم و حرکت نماییم. وضو گرفتم و در صحن خانه وسیعی حصیر انداختم و خواستم مشغول نماز شوم که دیدم عده ای از جوانان اهل تسنّن آمدند و در چند قدمی من ایستادند. فهمیدم که می خواهند بدانند که چطور سجده خواهم کرد. من هم در موقع سجده پیشانی را بر بالای حصیر گذاشتم و سایر رفقا نیز اغلب از من تبعیت کردند. بعد از فراغت از نماز چند نفر از آنها جلو آمده از حقیقت سجده بر تربت کربلا که بعضی از همراهان در نماز گذاشته بودند، سؤال کردند. واقع امر را به آنها بیان کردم. بسیار قانع شدند... و اظهار نمودند که به ما جور دیگر تلقین کرده اند.
آیت اللّه قاضی طباطبایی از سخنوران چیره دست و شاعران سخن شناس بود. از قصیده های او که به مناسبت های مختلف سروده است، می توان به ذوق سرشار او پی برد. او در برانگیختن احساسات و عواطف و بیان عشق درونی، شاعری نوپرداز است. زیبایی و لطافت اشعار او انسان را با خلق و خوی آن مرد بزرگ آشنا می کند.
از اشعار نغز اوست:
       چهل سال بیش با خرد و هوش زیستم               آخر نیافتم به حقیقت که چیستم
       عاقل ز هست گوید و عارف ز نیستی              من در میان آب و گل هست و نیستم
      من صدر بزم اُنسم و مجلس نشین قدس         لیکن تو چون به بزم نشینی بایستم
زندگی این شهید بزرگوار با ولایت و محبت ائمه اطهار، عجین بود. او همواره دوستدار اهل‌بیت بود. چنین است که می‌گویند در شهر تبریز تنها یک عالم بود که در روزهای شهادت تمام ائمه معصومین: دستور تعطیلی بازار را صادر می‌کرد و خود در مسجد مقبره به عزا می‌نشست و او کسی نبود جز آیت الله قاضی طباطبایی! این کار همیشگی ایشان بود و در مقابل سرزنش بدخواهان می‌گفت: این به هیچ مقامی مربوط نیست، برای امامان معصوم خود ختم گرفته‌ام.از آیت الله حاج میرزا باقر مدرس بستان‌آبادی نیز چنین نقل شده که ایشان در ملجس عزاداری شخصیتش را کنار می‌گذاشت و به حالت حزن دم در می‌نشست و عزاداری می‌کرد. اصلاً در مجلس عزاداری به شکل یک عزادار می‌آمد مثل اینکه اصلاً روحانی و آقای تبریز نیست این‌ها همه به دلیل فوق‌العادگی او در شناخت و معرفت ائمه بود.
 
شخصیت آیت الله قاضی از دیدگاه امام خمینی(ره)
آغاز آشنایی شهید قاضی با امام خمینی(ره) در در سال‌های تحصیل او در قم و با شرکت در درس فلسفه امام است. شهید قاضی تا پایان عمر، خود را شاگرد امام خمینی معرفی می‌کردند و تواضع بسیاری در مقابل امام داشتند بطوری که مردم را به تقلید از امام رهنمون می‌کردند. این علاقه و دلبستگی نه فقط از سوی شهید قاضی که از سوی امام نیز دیده می‌شد. امام خمینی در مورد ایشان فرموده‌اند: من از اول آقای قاضی را دوست داشتم و ایشان از نزدیکان من است. هر کس به ایشان احترام کند به من احترام کرده است. حضرت امام همواره در مسیر مبارزات خود توجه خاصی نسبت به شهید قاضی داشته‌اند. برای نمونه در یکی از سخنرانی‌های آتشین خود ضمن سخن گفتن از طرح کاپیتولاسیون، این‌گونه به حبس آیت الله قاضی اشاره می‌کند. باید مصونیت برای آشپزهای آمریکایی برای مکانیک‌های آمریکایی، برای اداری آمریکایی، اداری و فنی، مأموران و کارمندان اداری، کارمندان فنی، برای خانواده‌هایشان مصونیت باشد لکن آقای قاضی در حبس باشند.
و در جای دیگری می‌فرمایند:
خدمت ذی شرافت حضرت مستطاب حجت الاسلام والمسلمین آقای سیدمحمدعلی قاضی(دامت‌برکاته) به عرض می‌رساند مرقوم شریفه که حالی از صحت مزاج شریف و حاوی تفقد آن‌جناب بود، موجب تشکر گردید. از آزادی جنابعالی کمال خرسندی حاصل گردید.
حتی وقتی ایشان در بیمارستان بستری می‌شوند، امام خمینی با تلگرافی برای ایشان آرزوی سلامتی می‌نمایند.
و بار دیگر پس از آزادی ایشان از زندان این پیام تبریک از سوی امام خمینی پخش می‌شود:
پس از تبریک ورود جنابعالی، دوام برکات و موفقیت سرکار را در اعلای کلمه حق و ازهاق باطل از خداوند متعال خواستارم.
 
اولين نماز جمعه
مرحوم شهيد قاضي طباطبايي بلافاصله بعداز پيروزي انقلاب از طرف امام به سمت امام جمعه تبريز منصوب شدند و اولين نماز جمعه را در اين شهر بزرگ برپا كردند . ايشان همچنين كميته هاي انقلاب اسلامي آذربايجان شرقي و غربي را تشكيل دادند و نقش زيادي در را ه اندازي استانداريها، فرمانداريها و ادارات استان ايفا نمودند . مرحوم قاضي همچنين زحمات زيادي براي رسيدگي به محرومان و مستضعفين متحمل شدند.
هنوز شش ماه از طليعه انقلاب شکوهمند اسلامي نگذشته بود که ستاره درخشاني از آسمان پرفروغ علم و فقاهت غروب کرد . گروهک منحرف و مزدور فرقان ، ناجوانمردانه استاد بزرگ حوزه و دانشگاه ، آيت الله مرتضي مطهري را به شهادت رساند و با اين جنايت خود دل همگان را داغدار کرد . وقتي خبر شهادت مظلومانه استاد مطهري ، به گوش آيت الله قاضي رسيد ، بسيار متأثر و غمگين شد و همواره به اطرافيان خود مي فرمود : « کاش بنده هم مثل استاد مطهري روزي به فيض شهادت برسم.»
آرزوي اين شهيد بزرگوار حدود 6ماه بعد محقق مي شود. طلايه دار شهداي محراب انقلاب اسلامي در دهم آبان 1358 شمسي، مصادف با عيد قربان، نماز عيد را اقامه کرد و در همان شب در راه مراجعت به منزل توسط گروهک افراطي فرقان مورد اصابت سه گلوله قرار گرفت و به فيض شهادت نايل مي‌شود.شهادت آيت الله قاضي طباطبايي در دهم آبان 1358 مصادف با عيد سعيد قربا ن مي باشد ، وقتي نماز عيد را اقامه مي كرد در خطبة نماز گفت:
«مرا تهديد به قتل مي كنند، من از شهادت نمي ترسم و آماده ام. از خدا مي خواهم.»
در همان روز، مجاهد عظيم الشان آيت الله قاضي طباطبايي بعد از اداي فريضه نماز مغرب و عشاء و در حال مراجعت از مسجد به منزل مورد هجوم عوامل سرسپرده استكبار تحت نام گروه فرقان قرار گرفته و شربت شهادت را نوشيد و به درجه رفیع شهادت که آرزوی دیرینه اش بود رسید و بدین ترتیب مجاهدي ديگر از ذريه اميرالمومنين قدم به مسلخ عشق گذاشت و جان گرانمايه خود را كه سالها در مجاهده و تلاش گذرانده بود، در پيشگاه حضرت حق در طبق اخلاص نهاد. و نامش به عنوان اولين شهيد محراب در كنار نام شهداي انقلاب ا سلامي به ثبت رسيد و گروهك فرقان مسئوليت اين ترور را بر عهده گرفت. فردای آن روز مردم مصیب زده آذربایجان در حالی كه سیل اشكشان جاری بود و قلبشان را غم و اندوه فراگرفته بود، پیكر پاك آن شهید را تشییع كردند و در آرامگاه خانوادگی واقع در مسجد مقبره به خاك سپردند.
 
پیام امام خمینی به مناسبت شهادت آیت الله قاضی طباطبایی
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله وانا الیه راجعون
با کمال تأسف ضایعه ناگوار شهادت عالم مجاهد، حجت الاسلام والمسلمین آقای حاج سید محمد علی قاضی طباطبایی رحمة الله علیه را به عموم مسلمانان متعهد و علمای مجاهد و مردم غیور آذربایجان و به خصوص بازماندگان این شهید سعید تسلیت عرض و از خداوند متعال صبر صبر برای مجاهدین راه حق و اسلام خواستارم.
ملت عزیز و برومند ایران و آذربایجان غیرتمند عزیز! باید در این مصیبت‌های بزرگ که نشانه شکست حتمی دشمنان اسلام و کشور و عجز و ناتوانی و خودباختگی آنان است، هر چه بیشتر مصمم و در راه هدف اعلای اسلام و قرآن مجید بر مجاهدات خود افزون و از پای ننشینید تا احقاق حق مستضعفین از جباران زمان بنمایند.
عزیزان من! در انقلابی که ابرقدرت‌ها را به عقب رانده و راه چپالوگران را به کشور بسته است، این ضایعات بالا اجتناب‌ناپذیر است. ما باید از کنار این وقایع با تصمیم و عزم و خونسردی بگذریم و به راه خود که راه جهاد فی سبیل الله است، ادامه دهیم. شهادت در راه خداوند، زندگی افتخارآمیز ابدی و چراغ هدایت برای ملت‌هاست.
ملت‌های مسلمان، فداکاری مجاهدین ما را در راه استقلال و آزادی و اهداف توسعه اسلام بزرگ، الگو بگیرند و با پیوستن به هم، سدّ استعمار و استثمار را بشکنند، پیش به سوی آزادی و زندگی انسانی بروند.
از خداوند متعال عظمت اسلام و مسلمین و رحمت و مغفرت برای شهدای راه حق و شهید سعید طباطبایی را خواستارم.
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
روح الله الموسوی الخمینی
11/08/58
 
مقالات
آن شهيد بزرگوار بدليل تسلطي كه به زبان عربي داشت مقالاتي به زبان عربي براي مجلات كش و رهاي عربي نيز مي نگاشت. مقالات زيادي از ايشان در مجلات مصر چاپ شده است، مطالعات تبليغاتي ايشان به تصريح دوستان و آشنايان كم نظير و اطلاعات ادبي ايشان بسيار وسيع بود. شهید محراب آیت الله قاضی از جمله قلم بدستان پركاری بود كه در طول عمرشان با تلاش گسترده و نیتی خالصانه توانست تحقیقات ارزنده‌ای را با بیانی رسا و قلمی شیوا و نثری استوار به جهان وسیع فرهنگ اسلامی عرضه بدارد. كار تحقیقاتی و نویسندگی آن بزرگوار از دو جهت حائز اهمیت است، یكی نوشتن كتاب‌های مستقل در رشته‌های مختلف كه مورد نیاز بود و تألیفی صورت نگرفته بود و دیگری با تعلیقه و تصحیح و مقدمه‌نویسی بر آثار گرانقدر دیگر دانشمندان و چاپ مجدد آن ها، افكار بلند و ارزشمند آنان را احیا كرد. ره‌آورد فكری شهید قاضی كه به صورت نوشته به یادگار مانده است عبارتند از:
- الاجتهاد و التقليد ( عربي، خطي)
    - الفوائد ( فقهي، تاريخي)
- خاندان عبدالوهاب ( فارسي، خطي)
- كتاب في علم الكلام ( عربي، خطي)
- فصل الخطاب في تحقيق اهل الكتاب ( عربي، خطي)
- السعاده في الاهتمام علي الزياره ( عربي، خطي)
-  اجوبه الشبهات الواهيه ( فارسي، خطي)
-  رساله في اثبات وجود الامام في كل زمان « ع » ( عربي، خطي)
- سفرنامه بافت ( فارسي، خطي)
-  المباحث الاصوليه ( عربي، خطي)
-  حاشيه بر كتاب رسائل شيخ انصاري « ره »
- حاشيه بر كتاب مكاسب شيخ انصاري « ره »
- حاشيه بر كتاب كفايه الاصول آخوند خراساني
-  تقريرات اصول آيت الله حجت كوه كمري
- قضا در اسلام
-  صدقات اميرالمؤمنين و صديقه طاهره « عليهماالسلام »
- ذكر حديقه الصالحين در ( الذريعه الي تصانيف الشيعه) شيخ آقا بزرگ تهراني.
- رساله در دلالت آيه تطهير بر اهل بيت « عليه م السلام »
- رساله در اوقات نماز
-  رساله در مباهله
-  رساله في مساله الترتب
-  رساله در نماز جمعه
- تعليقات بر كتاب الفردوس الاعلي تأليف علامه شيخ محمد حسين كاشف الغطاء( عربي، مطبوع)
-  تحقيق درباره اربعين حضرت سي د الشهداء ( ع) ( فارسي، مطبوعات)
- تعليقات بر كتاب انوار نعمانيه تأليف سيد نعم ت الله جزايري ( عربي، مطبوع)
-  مقدمه و تعليق بر تفسير جوامع الجامع طبرسي ( عربي، مطبوع)
-  تعليقات بر كتاب اسلام صراط مستقيم ( فارسي، مطبوع)
-  تعليقات بر كتاب كنزالعرفان ( عربي، خطي)
- مقدمه بر كتاب صحائ ف الابرار كاشف الغطاء ( عربي، مطبوع)
-  آثار تاريخي آيت الله العظمي حكيم ( فارسي، مطبوع)
-  مقدمه بر تنقيح الاصول مرحوم حاج ميرزاآقا، متوفي در شهريور
- مقدمه بر كتاب مرآت الصلوه
- پيشگفتار بر کتاب علم امام علامه طباطبايي
-  مقدمه بر كتاب معجزه و شرائط آن
- مقدمه بر كتاب جن ه المأوي اثر كاشف الغطاء ( عربي، مطبوع)
- پاورقي بر تعليقات كتاب اللوامع الالهيه في المباحث الكلاميه اثر جم ا ل الدين مقداد بن عبدالله الاسدي السيوري الحلي ( عربي، مطبوع)
- اضافات و تعليقات بر كتاب ( انيس الموحدي ن ) ملا محسن نراقي.
-  تحقق در ارث زن از دارائي شوهر ( فارسي، مطبوع)
- علم امام علي عليه السلام ( فارسي، مطبوع)
- مقدمه بر العقائد الوثنيه في الديانه النصرانيه ( عربي، مطبوع)
-  ترجمه مسائل قندهاريه از فارسي به عربي اثر كاشف الغطاء
- مقدمه بر تاريخ ابن ابي الثلج بلخي ( عربي، خطي)
- مقالات متعدد چاپ شده در مجلات عربي
- مراسلات با مرحوم علامه كاشف الغطاء
 
(4). آیت الله قاضی از بیست نفر از مراجع بزرگ به اخذ درجه اجتهاد یا اجازه روایت نایل شده‌اند كه خودشان اسامی آنان را در مقدمه كتاب «اللوامع الالهیه فی المباحث الكلامیه» آورده‌اند.

نوشته:رحیم جهانی

۱۳۹۲/۸/۱۱

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...