نسخه چاپی

روایت قرائتی از وزیری كه اتاق 80 متری دارد

عکس خبري -روايت قرائتي از وزيري که اتاق 80 متري دارد

بچه‌ای داشتیم نوه‌ ما بود، رفتند برای حفظ قرآن. این مربی من نمی‌دانم عقلش كجا بود. این مربی یك چیزی یاد او داد كه مراجع تقلید هم حفظ نیستند.

به گزارش نما به نقل از برنا، حجت الاسلام والمسلمین قرائتی در سلسله جلسات درسهایی از قرآن با عنوان «شیوه‌های تعلیم و تربیت2» در قسمتی از صحبت‌های خود گفت: یكوقت من شنیدم كه یكی از این همكارهای امور تربیتی بچه‌های كلاس دوم دبستان را، این نه سالش است، برده جمكران مناجات عارفین را می‌خواند. «الهی قلبی محجوب، نفسی معیوب» گفتم: آخر بچه نفس نداری. برو گردویت را بخور. مناجات عارفین را به بچه هفت ساله یاد می‌دهد.

بچه‌ای داشتیم نوه‌ ما بود، رفتند برای حفظ قرآن. این مربی من نمی‌دانم عقلش كجا بود. این مربی یك چیزی یاد او داد كه مراجع تقلید هم حفظ نیستند. سخت ترین آیات قرآن این است. «وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّیةُ وَ النَّطیحَةُ وَ ما أَكَلَ السَّبُع‏» (مائده/3) به حضرت عباس بعضی از مراجع حفظ نیستند. آخر این بچه‌ی چهار ساله آمده بابا، بچه‌ی چهار ساله می‌خواهد قرآن حفظ كند، دو تا كلمه «وَ بِالْوالِدَینِ إِحْسانا» (بقره/83)، «فَاذْكُرُونی‏ أَذْكُرْكُم‏» (بقره/152) آیات دو كلمه‌ای، سه كلمه‌ای، آخر آیه‌ی پنج سطری را به بچه‌ی دو ساله یاد می‌دهید. مثل اینكه نوزاد استخوان ماهی در حلقش گیر می‌كند. پر از استخوان. ما باید بدانیم با چه كسی چقدر حرف می‌زنیم. هركسی یك شأنی دارد، ظرفیت را در نظر بگیریم.

همچنین حجت الاسلام قرائتی در قسمت دیگری از سخنان خود بیان کرد:امام زین العابدین در دعای مكارم الاخلاق می‌گوید: خدایا، به هرچه عنوان اجتماعی من بیشتر می‌شود، تواضع من بیشتر شود. نه اتاق من درازتر شود. ایشان مدیر كل است. اتاقش 35 متر! معاون وزیر است، 35 متر كم است. 40 متر! خود وزیر است، 80 متر! فكر می‌كنیم هركس رئیس است اتاقش باید دراز باشد. اسلام می‌گوید: هر اتاقی مراجعه‌اش بیشتر است باید درازتر باشد. ممكن است وزیر روزی ده تا ملاقات دارد، آن نفر پنجم روزی 40 تا مراجعه دارد. اتاق چهل متری را به پنجم می‌دهند، وزیر در اتاق پنج متری برود. چون او ده نفر را می‌خواهد ببیند او چهل نفر را. تقسیمات ما، ارزش‌های ما...

وی در ادامه صحبت های خود با ذکر خاطره ای گفت:من خانه‌ یك آیت‌اللهی رفتم كه جزء خبرگان بود، خدا رحمتش كند مرحوم شد. خوابیده بودم صبح بلند شدم، اذان گفتم. گفت: یك عمری است می‌خواهم اذان بگویم خجالت می‌كشم. گفتم: بابا در خانه كنار زنت الله اكبر خجالت می‌كشی؟ گفت: آره! خوب كسی كه آیت الله است از الله اكبر خجالت می‌كشد. آیت الله گلپایگانی، اذان می‌گفت. مطهری اذان می‌گفت. بهشتی طوری اذان می‌گفت كه همه فیضیه صدایش را می‌شنیدند. آخر الله اكبر هم خجالت دارد؟ مرد تحول با مدرك نیست. یك نژاد و یك چیز دیگر می‌خواهد. باید نژادش بخورد، بعضی‌ها نژادشان مثل اسفناج است با گلابی پیوند نمی‌خورد. حالا پیوندها را هرچه هم زور بزند، اسفناج با گلابی پیوند نمی‌خورد. باید یك كسانی باشند كه خط شكن باشند. آقا من قبول ندارم.

۱۳۹۱/۲/۲

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...