نسخه چاپی

دشوارترین دوران امامت تشیع

عکس خبري -دشوارترين دوران امامت تشيع

در یك كلام امام سجاد (ع) در مدت طولانی سی و چند ساله، بار سنگین دشوارترین دوران امامت تشیع را به بهترین شكل ممكن بر دوش كشید و به فرزندش محمد بن علی (ع) سپرد.

به گزارش نما ، نوشتن درباره همه ائمه سخت است چرا که میزان شناخت و معرفت ما از کُنه وجودی و سیره آن ذوات مقدسه بسیار اندک است. اما در بین همه معصومین، نوشتن از امامی که فقط به عبادت و دعا و نیایش شناخته ایم و شناسانده اند، دشوارتر هم خواهد بود.

حتی برخی تاریخ نگاران و سیره نویسان هم طوری زندگی حضرت علی بن الحسین (ع) را تحلیل و ترسیم نموده اند که گویی این امام همام گوشه ای را برای عبادت برگزیدند و بنا به مصالحی به کل از سیاست کناره گرفتند. حال آنکه در یک کلام امام سجاد (ع) در مدت طولانی سی و چند ساله، بار سنگین دشوارترین دوران امامت تشیع را به بهترین شکل ممکن بر دوش کشید و به فرزندش محمد بن علی (ع) سپرد.

اوضاع اسف بار جامعه اسلامی بعد از واقعه عاشورا

بعد از وقوع حادثه عاشورا وحشت در بین دنیای اسلام فراگیر شد. حوادث دیگر هم نه تنها از این وحشت نکاستند، بلکه بر آن افزودند، حوادثی از قبیل واقعه حرّه، شهادت مختار و شکست قیام توابین. همگان فهمیدند که تاوان مخالفت با حکومت وقت چقدر سنگین خواهد بود. از لحاظ اعتقادی هم دستگاه فاسد حاکم موفق شده بود فحشا را در سطح گسترده ای همه گیر کند. بزرگترین خواننده ها و عیاش خانه های زمانه در مکه و مدینه بودند و از آنجا به سایر اقطار جامعه به اصطلاح اسلامی وقت صادر هم می شدند!

وقتی از امام صادق (ع) درباره اوضاع گذشته سئوال شد فرمودند: «إرتَدَّ الناس بَعدَ الحسین (ع) إلّا ثلاثة أو خمسة أو سبعة» یعنی بعد از شهادت اباعبدالله (ع) به غیر از سه یا پنج یا نهایتاً هفت نفر (اختلاف در روایات) مابقی مردم مرتد شدند. کار به جایی رسید که امام سجاد (ع) فرمود: «ما بمکة و المدینة عِشرونَ رَجلاً یُحبُّنا» (1) یعنی تعداد دوستداران اهل بیت در کل أمّ القرای جهان اسلام، مکه و مدینه، به بیست نفر
نمی‌رسید! البته امام صادق (ع) در ادامه همان روایت می‌فرمایند: « ثمّ إنّ النّاس لَحِقوا و کَثُرُوا» پس وضع به همین شکل باقی نمایند و مردم کم کم به این چند نفر ملحق شدند، اما چه کسی و چگونه توانست جماعت متفرق شده و مرعوب مسلمانان ان زمان را با وجود اختناق شدید دستگاه حاکم به هم ملحق نماید؟

گوشه گیری یا ساخت تشکیلات پنهانی؟

شاید اشتباه اصلی در فهم استراتژی ائمه، بعد از صلح امام حسن (ع) صورت گرفته باشد. عده ای گمان کردند اهل بیت به خانه نشینی و بیان احکام اسلام رضایت دادند و لااقل برای مدتی دست از تلاش برای به دست آوردن حاکمیت سیاسی بر مسلمانان برداشتند. حال آنکه دقیقاً عکس این بود. حتی صلح امام حسن (ع) گامی به جلو برای رسیدن به این هدف به شمار
می‌رفت. از همان زمان هدف اصلی ائمه فراهم ساختن مقدمات حکومت صحیح اسلامی بود و این موضوع را به راحتی می توان در بیانات امام حسن (ع) و سپس سایر امامان یافت.

لذا شکی نیست که امام سجاد (ع) نیز جهت گیری فکری اش بر همین مبنا استوار بود. لکن با وجود شرایط زمانه روش ائمه با یکدیگر متفاوت بود، یکی با صلح و کار زیربنایی، یکی با قیام و شهادت و بیدارگری و یکی هم با ساخت تشکیلات منسجم پنهانی و تنبه و بیدار کردن دلهای خفته مسلمانان؛ هدف یکی بود و روشها گوناگون.

کار امام سجاد (ع) با دشواری های بسیاری همراه بود. عبدالملک مروان هم خونخوار بود و هم زیرک؛ جامعه به قهقرا رفته بود؛ تشکیلات تشیع و محبین اهل بیت هم دچار پراکندگی و شکست شده بودند. کوچکترین حرکات امام زیر نظر دستگاه ظالم وقت بود. اما با وجود همه اینها امام، سیاست، جسارت و شجاعت، ریزبینی و دقت عمل را توأمان رعایت نمود و به موفقیت در رسیدن به هدف مورد نظر رسید.

اصلاح از کجا باید آغاز می شد؟

تمام این انحرافات موجود در جامعه که نمونه بارزش را در سطور بالا درباره مکه و مدینه اشاره نمودیم از مادی گرایی، دوری از معنویت و غرقه شدن در فساد سرچشمه می گرفت. امام هم باید ابتدا اخلاقیات را به جامعه باز می گرداند. آنچه بیش از هر چیز در بیان امام به چشم می خورد، زهد و دوری از دنیاطلبی است. یعنی زهدی که حضرت در قالب دعا برای مردم بیان می نماید بخشی از همان هدف مقدس و خط‌مشی اصلی ائمه است. حضرت در حال پی ریزی در ذهن مسلمانان است تا امام باقر و امام صادق علیهما السلام بتوانند در این ذهن های آماده بذر تشیع ناب را بپرورانند.

حالا در پاسخ سئوالی که در انتهای بخش دوم مطرح شد می رسیم. امام سجاد (ع) با بیدار کردن دل های مسلمان و با تنبه دادن و تذکر آخرت و عقبی توانست به تدریج جماعت متفرق و مرعوب را جمع کند و از بین اینها عده ای را به صورت اختصاصی تحت تعلیم و پرورش قرار داد تا یک تشکیلات سیاسی مستحکم را پایه ریزی نموده باشد.

دقت و ریزبینی که گفتیم در حرکت امام بوده به همین موضوع باز می گردد. حضرت اگر پرچم مبارزه را بلافاصله بر می داشت و برای مثال در واقعه حرّه یا قیام مختار وارد عمل می شد، به هدف نهایی نمی رسید. اگر چنین می شد شاید دور از ذهن نبود که بگوییم ریشه تشیع از بیخ کنده می شد و عملاً حتی نامی از تشیع باقی نمی ماند.

سه هدف بزرگ

از همه مقدمات فوق و بررسی زندگی ائمه، خصوصاً بعد از صلح امام حسن (ع) این نتیجه بدست می آید که امام زین العابدین (ع) هدف غایی و نهایی اش تشکیل حکومت اسلام ناب بر پایه دستورات حقیقی (چون خلفای جور هم با جعل احادیث، در ظاهر مطابق دستورات پیامبر حکمرانی می کردند!) صادر شده از سوی پیامبر اکرم (ص) بود. هر چند ممکن بود این حکومت در زمان خود امام شرایطش مهیا نشود ولی حرکت، به سمت این هدف بود. در این راه به سه عامل مهم نیاز بود. یکی اصلاح تفکر مردم؛ به عبارت دیگر بازگرداندن آموزه های نبوی به جامعه برای اصلاح فکر و عقیده مسلمانان. هدف اصلی صحیفه سجادیه رسیدن به همین هدف بود. دیگر اینکه جائرانه و ظالمانه بودن حکومت وقت را به مردم بشناسانند. البته رسیدن به این هدف باید از طرق مخفی و کاملاً محتاطانه صورت
می‌گرفت تا موجب موضع گیری و برخورد حاکمان قرار نگیرد. و سومی که در موارد بالا اشاره شد آماده سازی و تجهیز فکری و روحی یک تشکیلات منسجم، منظم، معتقد و قوی شیعی بود. همه این سه هدف نیز در کنار هم اضلاع مثلثی را تشکیل می دهند که نوک پیکانش ایجاد حکومت اسلامی است. تمام این موارد فوق با کمی دقت در بیانات امام قابل تشخیص است که پرداختن به آن در این مجال ممکن نیست.

رابطه مسئله امامت و مسئله ولایت

امام بیاناتشان را با موعظه نسبت به توحید و سپس نبوت آغاز می نمودند. از آخرت پروا می دادند که ترسید از مرگ و سکرات موت؛ سپس جهان بینی مشخصی را ارائه می نمودند. جالب این بود که به صورت بسیار لطیف و زیرکانه بعد از بیان موارد فوق -که جنبه تذکر و بیدارگری داشتند- به نکته بسیار مهمی اشاره می‌نمودند. یعنی از اسلام، نبوت، قرآن و دین و آخرت و عقبی سخن می گفتند و سپس می فرمودند: «و عن إمامک الذی کُنتُ تَتَولّاه» (2) می فرمودند حواستان باشد آن دنیا از امامی که ولایت او را داری می پرسند. مقام معظم رهبری به نکته جالبی در خصوص رابطه امامت و ولایت و حکومت در کلام ائمه اشاره دارند: «مسئله امامت در زبان ائمه یعنی مسئله حکومت، فرقی بین مسئله ولایت و امامت در زبان ائمه نیست. اگرچه ولیّ و امام ممکن است معناهای متفاوتی داشته باشد. اما این دو مسئله –ولایت و امامت- در زبان ائمه یکی است، مراد یکی است.» (3)

ولایت فقیه، استمرار ولایت سیاسی و دینی ائمه

مقام معظم رهبری می فرمایند: «شما ملاحظه می‌کنید که در دنیای تشیع، در طول قرن های متمادی چطور این مسئله غلط جا افتاده بود. مردم خیال می‌کردند یک نفری در جامعه حکومت می کند که اداره امور زندگی در دست او است، قبض و بسط می کند، جنگ می کند، صلح می کند، هر کار می خواهد
می‌کند، مالیات می بندد، به مردم امر و نهی می کند. یک نفر هم در جامعه هست که دین انسان را درست می کند! آن اولی حاکم است، این دومی در قرن‌های بعد از غیبت عالِم است و در زمان مثلاً ائمه، امام است. یعنی امام در دوران ائمه را ما به مثابه عالم دینی در دوران غیبت تصور می کردیم که یک تصور غلطی است.» (4)

و سخن پایانی اینکه اگر کسی کمترین آشنایی را با سیره و جهت گیری ائمه علیهم السلام در طول دوران زندگی این بزرگواران داشته باشد خواهد فهمید که ولایت سیاسی و ایجاد حکومت اسلامی هدف اصلی و نهایی همه ائمه حتی در بدترین شرایط اختناق و با کمترین افراد بوده است. اینکه ولایت معنوی و هدایت خلق را تنها هدف امامان بدانیم یا ناشی جهل و نادانی نسبت به سیره اهل بیت است و یا...! ولایت فقیه نیز استمرار حرکت ائمه در دوران غیبت و در هر دو بُعد سیاسی و معنوی است که البته بیان چگونگی این نیابت در دوران غیبت حضرت ولی عصر (عج) باید به طور جداگانه نیازمند سلسله مقالاتی در این خصوص است.

پی نوشت:

1- بحارالانوار، ج 46، ص 144

2- روایت طولانی و زیبایی است از کتاب
تحف العقول، ص 249

3 و 4- نشریه پاسدار اسلام، ش 9؛ کتاب انسان 250 ساله ص 201 و 202

منبع:هفته نامه شما

۱۳۹۲/۹/۸

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...