ماجرای دیدار اجباری حضرت آیت ‌الله خوئی با صدام

به گزارش شیعه آنلاین، عراق در سال 1991 میلادی شاهد انتفاضه ای بود که به انتفاضه "شعبانیه" شهرت یافت. در آن انتفاضه همه شهرهای عراق توسط مردم معترض این کشور از دست نیروهای حزب منحله بعث خارج شد، به جز بغداد.

مناطق کردنشین توسط کردهای عراق فتح شد و شهرهای جنوبی عراق بدست شیعیان افتاد. تنها شهری که در دست حزب منحله بعث باقی ماند، بغداد بود.

با توجه به اینکه تنها چند سال از پایان جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران می گذشت، صدام که دید همه چیز را از دست داده، حکام عربی کشورهای حوزه خلیج فارس را گردهم آورد و به بهانه نفوذ ایران در عراق، آنان را ترساند. صدام اعراب را فریب داد و گفت: اگر حزب بعث سقوط کند، ایران وارد عراق و از آنجا به دیگر کشورهای عربی نفوذ خواهد کرد و همه حکومت های عربی به خطر خواهند افتاد.

بدین ترتیب او توانست اعراب را متقاعد کند که با ایالات متحده آمریکا مذاکره کنند تا جلوی سقوط دیکتاتوریش را بگیرند. این اتفاق هم افتاد. پس از اینکه صدام توانست قدرت خود را مجددا بدست آورد، شروع کرد به سرکوب تک تک شهرهای عراق که علیه دولت مرکزی قیام کرده بودند. تنها منطقه ای که در امان ماند، مناطق کردنشین بود.

در همان زمان حضرت آیت ‌الله سید «أبوالقاسم خوئی» بدلیل حمایت مستقیم از انتفاضه مردمی و تعیین شورای رهبری، توسط حزب بعث بازداشت و به بغداد فرستاده شد. پس از دو روز بازداشت، ایشان به اجبار نزد «صدام حسین» برده شد و صدام در سخنانی به این مرجع تقلید، بسیار توهین و ایشان را تهدید کرد.

در همین راستا یکی از اطرافیان صدام می گوید: هنگامی که صدام، آیت الله خوئی که بیش از 93 سال سن داشت را دید، با تعجب و خشم به اطرافیان خود گفت "چرا به من اطلاع ندادید این مرد (آیت الله خوئی) این قدر پیر و مریض است؟!" سپس خطاب به آیت الله خوئی گفت: "اگر می دانستم شما اینقدر مریض حال هستید، خودم برای دیدنتان به نجف می آمدم". سپس لبخندی خبیثانه زد.

گفته می شود در آن دیدار حضرت آیت الله خوئی با جرأت کامل با صدام حرف می زد. ایشان به صدام گفت: من دستور دادم نیروهای بعثی که کشته می شوند را در قبرهای دسته جمعی دفن کنند تا بعدا اهالی آنها بتوانند اجساد فرزندانشان را پیدا کنند.

در واقع دیکتاتور سابق عراق تلاش کرد در این دیدار پیامی را از طریق حضرت آیت الله خوئی به مردم انقلابی عراق برساند و آن این بود که یک بار دیگر قدرت از دست رفته اش را کسب کرده است. او در این دیدار چندین بار نیز مردم را تهدید کرد و از آیت الله خوئی خواست که سخنانش را به گوش مردم برساند.