نسخه چاپی

پژمان بازغی جز بازیگری كاری بلد نیست!

عکس خبري -پژمان بازغي جز بازيگري کاري بلد نيست!

پژمان بازغی بازیگر سینما و تلویزیون در سی و دومین جشنواره فیلم فجر با دو فیلم «دو ساعت بعد، مهرآباد» و «انارهای نارس» در بخش‌های نوعی تجربه و سودای سیمرغ حضور دارد كه هر دو اولین ساخته بلند سینمایی كارگردانان آنها به شمار می‌روند.

به گزارش نما به نقل از روزنامه آرمان: پژمان بازغی بازیگر سینما و تلویزیون در سی و دومین جشنواره فیلم فجر با دو فیلم «دو ساعت بعد، مهرآباد» و «انارهای نارس» در بخش‌های نوعی تجربه و سودای سیمرغ حضور دارد که هر دو اولین ساخته بلند سینمایی کارگردانان آنها یعنی علیرضا فرید و مجید رضا مصطفوی به شمار می‌روند.این بازیگر سینما بعد از فیلم «مرگ کسب و کار من است» ساخته امیر حسین ثقفی انتخاب‌های محدودی در سینما انجام داده است و تلاش داشته بازی‌های متفاوتی هم ارائه کند. البته پیش از فیلم ثقفی نیز در «ریسمان باز» مهرشاد کارخانی در نقشی حضور پیدا کرد که در کارنامه وی جایگاه ویژه‌ای دارد.بازغی امسال هم در این دو فیلم در نقش‌هایی ظاهر شده است که در تجربه کاری وی متفاوت است. در همین ارتباط با او گفت‌وگو کرده‌ایم که می‌خوانید:


شما با بازی در این دو نقش متفاوت ثابت کردید هر آنچه در سال‌های دور از شما در سینما دیده شده وابسته به استعدادتان در بازیگری بوده است. البته به نظر می‌رسد در این دو فیلم شیوه بازی جدیدی را برای ادامه کار خود انتخاب کرده‌اید.

بازیگری برای من همیشه جدی بوده است. چون کار دیگری بلد نیستم. پیش خودم فکر می‌کنم بازیگری حرفه بسیار سختی است چراکه ما هر وقت در قالب یک شخصیت قرار می‌گیریم باید تمام بعد زندگی وی از بدو تولد را در نظر بگیریم و به نوعی تمام جزئیات و شناسنامه نقش را بدانیم. به همین دلیل هیچ وقت برای من حضور در یک نقش در لحظه اتفاق نیفتاده است و من عمدتا با شخصیت‌هایی که قرارست آنها را بازی کنم، زندگی می‌کنم و همیشه هم در این مسیر تمام انرژی خودم را گذاشته‌ام. با این موضوعی که شما در کارنامه کاری من عنوان کردید قبول دارم که دوره‌های مختلف بازیگری را پشت سر گذاشتم. 10 سال اول کارم خیلی تجربه نداشتم و مقوله تصویر را به خوبی نمی‌شناختم، اما بعد از فیلم «دوئل» سعی کردم دقت بیشتری روی جزئیات داشته باشم.برای من همیشه فیلمنامه و همچنین قرار گرفتن در کنار کارگردانانی که توانایی و دانش بالایی دارند، اهمیت زیادی دارد؛ فرقی هم نمی‌کند که کار چندم آنها باشد. این دو فیلمی هم که امسال با آنها در جشنواره فجر حضور دارم از دو فیلمساز فیلم اولی با دو سن متفاوت است.علیرضا فرید، هم دهه من است و شاید فقط چند سال از من بزرگتر باشد. مجیدرضا مصطفوی هم که شاید حدود 10 سال یا بیشتر از من کوچکتر است؛ ولی هر دو این کارگردانان صاحب اندیشه و نگاه خاص خود هستند و صاحب یک ایدئولوژی‌اند. هر دو فیلم مفهوم انسانی عشق را دارند. هر دو اثر هم در ارائه این نگاه موفق بودند.

پس بیشتر علاقه‌مندید با کارگردانان فیلم اولی کار کنید چراکه این فیلمسازان جسارت بیشتری دارند و این امکان را به بازیگر می‌دهند تا در نقشهای متفاوت حضور پیدا کنند.

این کارگردانان انگیزه‌های بیشتری دارند خصوصا اگر مطالعه زیادتری هم در حوزه خود داشته باشند.

در فیلم «دو ساعت بعد، مهرآباد» شما ایفاگر نقش یحیی هستید. جوانی که به دلیل مشکلاتی که در زندگی خود داشته فرد تنهایی است که حتی در گرفتن ارتباط با آدمها نیز دچار مشکل است. این نقش به شدت کم‌دیالوگ و درون‌گراست.

علیرضا فرید یکی از دوستان بسیار خوب قدیمی من است. از ابتدا قرار نبود من در این نقش حضور پیدا کنم. شخصیت یحیی از ابتدا به گونه‌ای دیگر بود. اما در بازنویسی‌هایی که در فیلمنامه انجام شد به این شخصیت فعلی تبدیل شد.درست پنج روز قبل از اینکه کار کلید بخورد با من تماس گرفت که تو باید در نقش یحیی بازی کنی. اما من فکر می‌کردم آن شخصیت یحیی که از قبل در این فیلمنامه بود هیچ ارتباطی به من ندارد اما متوجه شدم که در بازنویسی‌ها تغییر کرده و فرید معتقد است که فقط من باید در این نقش بازی کنم. البته به دلیل دوستی و آشنایی که با وی داشتم از ابتدا در جریان نگارش فیلمنامه بودم ولی با توجه به زمان کمی که تا فیلمبرداری داشتیم من خیلی نتوانستم درباره نقش فکر کنم چون خیلی اتفاقی قرار شد در این فیلم بازی کنم. در اصل من نه خودم را به فیلم تحمیل کردم و نه تحمیل شدم.من و فرید با اتفاق نظر به این نتیجه رسیدیم که یحیی یک بغض فرو خورده است که فقط در یک صحنه خودش را به نمایش می‌گذارد. در مابقی کار این شخصیت انگار حنجره اش زنگ زده است. در طول فیلم می‌بینیم که او دوستی ندارد اما اهل مطالعه است و در خلوت خود کتاب می‌خواند. او به یکباره در مسیر زنی قرار می‌گیرد که این زن دچار قضاوت شده است و تلاش می‌کند ذهنیت او را تغییر دهد. آن هم به دلیل دِینی که به گردن همسر این زن دارد. همین موضوع باعث می‌شود که این شخصیت درونگرا در سکانسی از فیلم یک واکنش بیرونی یا یک برون‌ریزی از خود نشان دهد.

البته شخصیت یحیی به شدت روی زندگی شعله (اندیشه فولادوند) در فیلم «دو ساعت بعد، مهرآباد» تاثیر می‌گذارد.

بله. این البته به هوشمندی کارگردان فیلم بر می‌گردد. او با نوع رفتاری که دارد به نوعی به شعله استقلال را یاد می‌دهد که با وجود اتفاقی که برایش افتاده است چگونه از این پس زندگی خود را اداره و از مشکلات عبور کند. فرید یک کارگردان مولف است و به شدت تلاش کرده با روایتی که در این قصه در پیش گرفته است لحن و بیان خود را و آنچه مدنظرش بوده است به خوبی عنوان کند و به عقیده من به شدت وی حساب شده و سنجیده به تمام جزئیات رفتاری شخصیت‌های فیلم پرداخته است.

ذبیح شخصیتی است که شما در «انارهای نارس» ایفاگر آن هستید. به نوعی نمی‌توان گفت این شخصیت رفتاری متضاد از یحیی دارد. اما در جریان زندگی است و حتی با کوچک‌ترین مسائل می‌تواند شاد باشد البته جدا از شرایطی که در جامعه دارد.

بله. ذبیح یک کارگری است که در ارتفاع کار می‌کند و اتفاقا یک شخصیت برون گرایی دارد. چرا که او با کوچکترین مسائل با همسر خود شاد می‌شود. با وجود مشکلاتی که در زندگی خود دارد اما با امید زندگی می‌کند و حتی در خلوت خود اهل تفکر است.اما از زمانی که این شخصیت دچار مشکلی خاص می‌شود، سکوت می‌کند. به عقیده من این دو شخصیت در بخش‌هایی از این دو فیلم کاملا با هم متفاوت می‌شوند. شخصیت یحیی «دوساعت بعد، مهرآباد» در سکانسی از فیلم با وجود رفتار دورنگرایی که دارد یک برون ریزی از خود نشان می‌دهد که می‌تواند روی شخصیت زن قصه از جهاتی تاثیر بگذارد. اما شخصیت ذبیح «انارهای نارس» به شدت اهل خانواده است و با همسر خود زندگی عاشقانه‌ای دارد. درست از زمانی که برای ذبیح مشکلی پیش می‌آید زن وی دچار خلأ می‌شود.

۱۳۹۲/۱۱/۲۴

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...