نسخه چاپی

اصولگرایان مواظب آمریكا باشند!

عکس خبري -شريعتمداري: اصولگرايان مواظب آمريکا باشند!

حسین شریعتمداری

وی در سرمقاله روزنامه کیهان نوشت:

1- تلاش دست اندركاران دو جبهه متحد و پايداري در انتخابات مجلس نهم درخور تقدير است. مخصوصا حضرات آيات مهدوي كني و مصباح يزدي همانگونه كه سوابق درخشان آنها گواهي مي دهد، با اين انگيزه خدايي و انقلابي كه در گزينش نامزدهاي اصلح به مردم كمك كرده باشند پاي در ميدان نهادند و هريك با تاكيد بر آموزه هاي اصيل اسلامي و انقلابي، فهرستي از نامزدها را كه براي حضور در خانه ملت شايسته تر مي دانستند به مردم معرفي كردند بي آن كه نامزدهاي معرفي شده در فهرست ديگر را ناشايسته و فاقد صلاحيت بدانند. آن دو بزرگوار بر اين نكته نيز تاكيد داشتند كه دست اندركاران هريك از دو جبهه در تبليغات انتخاباتي تنها به معرفي نامزدهاي فهرست خود بپردازند و از تخريب نامزدهاي ديگر به شدت اجتناب كنند. اقدام حضرات آيات مصباح يزدي و مهدوي كني دقيقا همان بود كه از عالمان برجسته روحاني در يك نظام اسلامي انتظار مي رفت. اما، متاسفانه برخي از دست اندركاران دو جبهه ياد شده- تاكيد مي شود كه فقط برخي از آنها- بر عهدي كه با آن دو بزرگوار بسته بودند باقي نماندند و در مواردي از آن بستر تعريف شده عدول كردند و اكنون كه دور دوم انتخابات پايان يافته و قرار است «رفاقت ها» جايگزين «رقابت ها» شود، باز هم نشانه اي از همان بينش و منش انحرافي ديده مي شود، كه خطاب به اين دوستان بايد يادآور شد؛

2- گزينش نامزدها از سوي مردم در هر دو دوره اول و دوم انتخابات مجلس نهم نشان داد كه نگاه آنان به فهرست هاي انتخاباتي دو جبهه متحد و پايداري با نگاه دست اندركاران اين دو جبهه انطباق چنداني ندارد و براي هيچيك از دو جبهه ياد شده حساب ويژه اي باز نكرده اند. به بيان ديگر، چنان نيست كه در همه موارد، نظر اين يا آن جبهه را در معرفي نامزدها، از نگاه و نظر خود دقيق تر و منطقي تر تلقي كنند. ممكن است گفته شود كه در نهايت، بيشترين نامزدهاي راه يافته به مجلس نهم- به عنوان مثال در تهران- از ميان دو ليست جبهه متحد و جبهه پايداري انتخاب شده اند، كه در پاسخ بايد گفت؛ علت آن است كه هريك از دو جبهه مورد اشاره تعدادي از نامزدهاي اصولگرا و مورد قبول مردم را در فهرست خود جاي داده بودند، يعني اين عده را از ميان كساني انتخاب و معرفي كرده بودند كه پيشاپيش و قبل از معرفي دو جبهه نيز، براي مردم شناخته شده بودند. از اين روي مي توان صورت مسئله را اينگونه نيز نوشت كه شناخت خود مردم بيشترين سهم را در اعتماد و اقبال آنان به نامزدهاي مورد اشاره داشته است و نه، حضور نام آنها در فهرست اين يا آن جبهه. اگر چنين نبود - كه بود- چرا مردم به آن عده از نامزدهاي هر دو ليست كه نسبت به آنها شناخت چنداني نداشتند، رأي ندادند؟! مگر نام آنها نيز در ليست ها نيامده بود؟ بنابراين چنانچه اعتماد مردم به ليست ها تنها ملاك انتخاب آنها بود، بايستي به نامزدهايي كه از آنان شناختي نداشتند هم فقط به اين علت كه از سوي جبهه متحد يا جبهه پايداري معرفي شده بودند، رأي مي دادند كه ديديم ندادند.

البته، منظور آن نيست كه در صلاحيت و شايستگي افراد ناشناخته كمترين ترديدي هست، بلكه برخي از آنها در مقايسه با برخي ديگر كه به مجلس راه يافته اند، از صلاحيت و توانمندي به مراتب بيشتري نيز برخوردارند، اگرچه شناخته شده نيستند. سخن اين نوشته در اين باره است كه مردم شناخت خود را بر شناخت اين يا آن جبهه ترجيح مي دهند و اين، دقيقا پيروي از رهنمودهايي است كه از امام راحل(ره) و خلف حاضر او آموخته و به كار بسته اند.

3- اين روزها، برخي از دست اندركاران و نامزدهاي دو جبهه متحد و پايداري - تاكيد مي شود كه فقط برخي- در مصاحبه ها و نشريات وابسته به خود با شمارش تعداد نمايندگان راه يافته به مجلس نهم و معرفي گرايش سياسي آنها، اصرار دارند كه رويكرد مردم به جبهه متبوع خويش را از رويكرد آنان به جبهه مقابل، بيشتر قلمداد كنند. اين جبهه نامزدهاي مشترك را هم به حساب جبهه خود مي نويسد. آن جبهه اعتراض مي كند كه فلان نامزد اگر چه در دور دوم در هر دو ليست مشترك بوده است ولي در دور اول يكي از نامزدهاي ليست جبهه ما بوده است! يا گرايش سياسي فلان نامزد مشترك به اين جبهه نزديكتر است و.... الهاكم التكاثر... و خدا نكند كه به «حتي زرتم المقابر» برسد!

خوشبختانه دست اندركاران اصلي دو جبهه متحد و پايداري از عزم راسخ خود براي اتحاد و يكپارچگي در مجلس نهم خبر داده اند و به نظر مي رسد پي آمد برخي از چالش هاي بي ثمر و فرصت سوز و آسيب هاي ناشي از آن را به وضوح احساس كرده اند. از اين روي اميد آن است اين تصميم كه از آن با عنوان «عزم راسخ» ياد شده است در سطح دست اندركاران اصلي باقي نماند.

4- روز چهارشنبه 13 ارديبهشت ماه رهبر معظم انقلاب در ديدار فرهنگيان و مسئولان آموزش و پرورش با ايشان كه به مناسبت روز معلم صورت گرفته بود، ضمن تجليل از مقام والاي معلم و اختصاص بخشي از بيانات خويش به ضرورت حضور پرشور مردم در مرحله دوم انتخابات مجلس شوراي اسلامي، اشاره اي گذرا نيز در حد و اندازه «يك جمله» به يكي از ترفندهاي اخير آمريكا داشتند و فرمودند: «به لطف خدا، ملت ايران در صحنه حضور دارد و بصير و موقع شناس است و دشمن خود را هم به خوبي مي شناسد و فريب تظاهر رياكارانه آمريكا به دوستي را نيز نمي خورد.»

«تظاهر رياكارانه آمريكا به دوستي» در بيانات حضرت آقا، آن هم در اندازه «يك اشاره گذرا» چه پيامي در خود دارد؟ و چرا در گرماگرم رقابت هاي انتخاباتي و شور و حال روز معلم در سخنان حضرتش جاي گرفته است؟

نگارنده در اين باره فقط، «نظر خود» را مي گويد و در كلام رهبر و مقتداي خويش كه واجب الاتباع است، حكمت آن را مي جويد. چرا كه، آمريكا و متحدانش تاكنون در برخورد و مواجهه با ايران اسلامي فقط دشمني كرده و كينه ورزيده اند و اين كينه توزي و دشمني را نه فقط هيچگاه پنهان نكرده اند بلكه با هزار زبان و به صراحت فرياد نيز زده اند. بنابراين چرا حضرت آقا از «فريب» آمريكا با عنوان «تظاهر رياكارانه به دوستي»! ياد مي فرمايند؟

به نظر مي رسد- فقط به نظر مي رسد- برخي از نشانه هاي به ظاهر نرمش آمريكا كه مخصوصا در اجلاس اسلامبول2 بروز داشت براي دور كردن ذهن و دغدغه اصولگرايان- به مفهوم عام آن يعني مردم ايران- از تهديدهاي خارجي بوده است. اما، چرا؟! و اين نرمش به قول حضرت آقا «رياكارانه» با چه هدفي صورت پذيرفته و آمريكا چه ترفند جديدي در آستين فريب خود نهفته است؟! شواهد موجود حكايت از آن دارند كه آمريكا با تظاهر رياكارانه به دوستي با ايران در پي كمرنگ كردن دغدغه ها نسبت به تهديدهاي خارجي بوده است تا برخي از جريانات اصولگرا فرصت و فراغت كافي براي اختلاف با يكديگر را داشته باشند! و اگر چنين بوده است- كه مي توان گفت بوده است- بايد اذعان كرد كه شيطان بزرگ به بخشي از هدف تعريف شده خود در پروژه ياد شده دست يافته و موفق شده است تعدادي از خودي ها را به جاي پرداختن به آمريكاي غيرخودي، به درگيري با خود مشغول كند و اين، يعني بازي در ميدان دشمن.

در اين باره گفتني هاي فراواني هست كه نوشته جداگانه اي را مي طلبد و انشاءالله به آن خواهيم پرداخت، اما در اين وجيزه تنها به يكي از آن هزاران كه اين روزها به صراحت از سوي دشمنان مطرح مي شود اشاره مي كنيم و باقي به بعد مي گذاريم؛

رابرت گيتس وزير دفاع- جنگ- پيشين آمريكا و رئيس سابق سازمان «سيا» مي گويد «تهديد پي درپي ايران تنها نتيجه اي كه در پي دارد، متحد شدن هرچه بيشتر مردم و مسئولان ايران و افزايش نفرت آنان از آمريكاست» و توصيه مي كند؛ «اگر خواهان پيدايش و دوام اختلاف در ميان جريانات سياسي و مسئولان ايران هستيم بايد تهديدها را فراموش كنيم تا اختلافات در ايران فراموش نشود»! در پي اين اظهارنظر است كه نتانياهو اعضاي كابينه خود را فرا مي خواند و به گزارش بي بي سي، از آنها مي خواهد «حساسيت شرايط را در نظر داشته باشند و بيش از اين عليه ايران وراجي نكنند» و... آمريكا در اجلاس اسلامبول2 با چهره اي متفاوت ظاهر مي شود. همان چهره كه حضرت آقا نسبت به آن هشدار داده و مي فرمايند «مردم فريب تظاهر رياكارانه آمريكا به دوستي» را نمي خورند... به بيان ديگر، آمريكا به ظاهر عقب مي نشيند تا ميدان را براي درگيري خودي ها تنگ نكرده باشد!

۱۳۹۱/۲/۱۹

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...