نسخه چاپی

مدیران باید خود را عوض كنند

مرتضی طلایی

نامگذاري سال 93 به نام «اقتصاد، فرهنگ، با عزم ملي و مديريت جهادي» را مي توان طليعه اي بر آغاز دوره اي جديد در مديريت کلان نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران دانست. طليعه اي که دلالت بر يک نوزايي گفتماني و روش شناسانه براي تسهيل در نيل به اهداف کلان انقلاب اسلامي دارد. در سال هاي پس از انقلاب، به علت حجم بالاي توطئه هاي خارجي و داخلي و جنگ تحميلي، نيروهاي انقلابي صرفاً دلمشغول نبردهاي سرنوشت ساز و مجاهدت هايي در ميدان نبرد مستقيم با دشمن بودند و طبعاً فرصتي براي تدبر و تعمق در مقولات کلان و شيوه هاي حکومت داري بر اساس تعاليم اسلام و فهم نسبت اين شيوه ها با تحولات دوران جديد نبود.‏ پس از پايان جنگ، با شروع دوران سازندگي، اين مقولات در ذهن متصديان امر و نبردهاي انقلابي تبديل به «مسئله» شد. حل اين مسئله مي توانست با استفاده از همان فرهنگ و روحيه دوران دفاع مقدس سامان يابد و با استفاده از فضاي مؤثري که در دوران دفاع مقدس براي رشد ارزش هاي انقلابي فراهم شده بود، بستر حاکميتي يک تحول عظيم در حوزه اقتصاد و مديريت پديد آيد، ليکن متأسفانه براي مديريت اين دوران جديد، به الگوهايي پناه برده شد که نه تنها قرابت ذاتي اي با اقتصاد ملي نداشته، بلکه به علت وارداتي بودن و عدم بررسي دقيق براي کاربست آنان در حوزه اجتماعي، شاهد شکل گيري بحران هايي بوديم که تأثيرات عميقي را بر ساختار اقتصاد کشور نهاد. غفلت از مفهوم «مديريت جهادي» در
سال هاي پس از جنگ، فرصت هايي را از دسترس جامعه و نظام اسلامي دور کرد که اثرات آن سال هاست که به چشم مي خورد. اين امر البته به معناي ناديده گرفتن دستاوردهاي ارزشمند دولت وقت و نظام در بازسازي ويرانه هاي به جاي مانده از جنگ نيست بلکه صرفاً آسيب شناسي اي کلان از روندهايي است که در حوزه اقتصاد هيچ گاه جواب نداده است.‏در حوزه فرهنگ نيز همين غفلت، رخ عيان کرد که امتداد آن تا امروز هم ادامه دارد. در سال هايي برخي در اين مملکت در پي توسعه شتابان و بدون پشتوانه فرهنگي بودند و بي توجه به بستر فرهنگي اي که براي توسعه و پيشرفت مد نظر است، قصد اعمال الگوهايي از پيش تعيين شده را براي کشور داشتند که باتوجه به بيگانگي اي که شرح آن رفت، مطلقاً شکست خورد. در چند سال گذشته اما، ما با پديده اي شگفت انگيز مواجه بوديم که توأمان با اعمال سياست هايي غلط در حوزه اقتصاد و فرهنگ، وضعيت خاصي را به بار آورد.‏
اقتصاد را نه با ميل شخصي مي توان اداره کرد نه با تصميم هاي
خلق الساعه و فرهنگ را نه مي توان به مسلخ «نگاه پروژه اي» برد و نه به آن به مثابه بستري براي تنعم و بهره برداري هاي خاص نگريست، اما متأسفانه هر دوي اين مقولات تلخ در سال هاي گذشته رخ عيان کرد و نتيجه آن متضرر شدن کشور در همه ابعاد بود. با مد نظر قرار دادن اين آسيب شناسي است که مي توان ضرورت نامگذاري امسال را درک کرد. في الواقع رهبر حکيم انقلاب اسلامي عطف به وجود
آسيب هايي که در حوزه اقتصاد ملي و فرهنگ کشور وجود دارد، خواستار رفع آنها با «عزم ملي و مديريت جهادي» شده اند. ابعاد اين نابساماني ها متأسفانه گسترده است و رفع آنها «عزم ملي»
مي طلبد. اين عزم ملي اما نه فقط در سخن و نظر، بلکه بايد در عرصه عمل جامه تحقق به خود بپوشد و اين تحقق با «مديريت جهادي» ممکن است. مديريت جهادي عرصه اي را مي گشايد که طي آن
مي توان به تحقق بهبود شرايط فعلي اميد داشت. بديهي است که رفع هر
نابساماني اي مستلزم يک «نقشه جامع» است. مدل اجرايي اين نقشه جامع را براي اقتصاد و فرهنگ، مي توان مديريت جهادي دانست. تلفيق «علم و عمل» همان چيزي است که در دوران دفاع مقدس به احسن وجه، خود را نشان داد و برکات خود را عيان کرد.‏
همه مي دانيم در آن دوران، بسيج و سپاه پاسد‌اران چگونه اد‌اره مي ‌شد.‌ الگوي مد‌يريتي نابي که بسيج و سپاه د‌ر د‌وران جنگ داشتند پاسخي به اين سئوال است که آيا مد‌يريت متمرکز راه حل است يا مد‌يريت غير متمرکز؟ و آيا موفقيت آن د‌ر گرو مد‌يريت متمرکز بود‌ه يا نامتمرکز؟ در دوران جنگ، ما کاملاً از مد‌يريت کهکشاني بهره ‌گرفتيم تا مد‌يريت زنجيره اي. يعني بر خلاف مد‌يريت کشوري که کماکان از مد‌يريت مرکز پيراموني و زنجيره‌اي بهره و يا به ‌عبارتي رنج مي‌ برد، د‌ر د‌فاع ‌مقد‌س از مد‌يريت کهکشاني استفاد‌ه مي ‌کرد‌يم و اين باعث شد‌ که يک هويت ملي ريشه‌ د‌اري احيا شود‌ و يک د‌ولت - ملت‌ سازي‌ نوظهور و متناسب با انقلاب اسلامي شکل بگيرد‌‏‎.‎ نمونه بارز اين امر، مديريت سلايق سياسي در دوران دفاع مقدس بود. همه مي دانيم در آن دوره سلايق سياسي متفاوتي وجود داشت اما در برابر دشمنان، همه مجاهدان راه حقيقت، سلايق خود را کنار گذاشتند و صرفاً به مقابله با دشمن مي انديشيدند. ‏اين امر مي تواند درسي براي امروز ما نيز باشد و همه ما اعم از دولتمردان، قواي مختلف و همکاران محترم بنده در شوراي شهر بدانيم که تکليف عقيدتي ما در اين برهه حساس کنار نهادن اختلافات مصداقي سياسي و اشتراک مساعي در جهت تحقق سياست هاي نظام و حقوق مردم است.‏
امروز در اين عرصه پر خطر پيش رو، آنچه که حيات معنوي و مباني زيست ديني در پرتو نظام اسلامي را تبيين و تضمين مي کند، عمل به همين متد و روش است. روشي که طي آن کار فرهنگي و فعاليت اقتصادي به مثابه يک «جهاد في سبيل الله» ديده شود و فضايي فراتر از مقولات مرسوم اداري براي آن ترسيم شود. اين چنين مي توان به شکل گيري اقتصاد و فرهنگي در تراز انقلاب اسلامي ايران اميد بست.‏ از طرف ديگر نگراني بنده و بسياري از همفکران فرهنگي و سياسي اين است که فضاي قابل انتقاد در فعاليت هاي فرهنگي و اقتصادي امروز کشور، دستخوش شعارزدگي ناشي از
کج سليقگي و سوء برداشت شود. کساني بدون هيچ اقدام علمي و صرفاً به صورت ظاهري طي سال هاي گذشته منويات رهبري را در جامعه با رويکرد تبليغاتي براي سرپوش گذاشتن به ضعف ها و کاستي هاي خود از طريق همين بنرها و ايجاد ستادهاي غير ضرور و بدون نگاه کارشناسي دنبال کرده و نه تنها از دغدغه هاي
معظم له نکاسته اند، بلکه ضمن ايجاد بار منفي مسئوليت اجتماعي بر شانه متوليان واقعي همانند ايجاد ساختارهاي موازي و غير تخصصي وارد حوزه نرم و پر اهميت فرهنگ شده و با انواع نگاه هاي مهندسي همانند علوم تجربي و رياضي تلاش کرده اند که جامعه را خط کشي کنند و با اقدامات خود سرمايه هاي اجتماعي همچون اعتماد، نشاط، مشارکت و مسئوليت اجتماعي را به شدت پايين بياورند.‏در يک جمله مي خواهم عرض کنم با همان فرهنگ حاکم بر جامعه و جبهه ها که برگرفته از آموزه هاي ديني، ملي و انقلابي ملت عزيز ايران بود و با همان عزم ملي که نماد عيني آن مشارکت آحاد جامعه از زن و مرد، روستايي و شهري، پير و جوان در دوران دفاع مقدس بود و با همان مديريت جهادي که نماد آن مديريت فرماندهان جنگ بود، به عنوان شاخص هاي روشن و قابل عرضه مي توان کليت مسائل اقتصادي، سياسي، اجتماعي امروز و فرداي ايران اسلامي را حل نمود.‏ بايد گفت که مردم عزيز ما همان مردم سال هاي جهاد هستند و اين مسئولين و مديران ما هستند که بايد حال و هواي آن روزها را در خود زنده کنند و به آن روزها بازگردند.‏
* عضو شوراي اسلامي شهر تهران

۱۳۹۳/۱/۲۸

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...