نسخه چاپی

چرا هاشمی به جنجالی‌ترین‌سوال این روزها، پاسخ انحرافی داد؟

موضوع كاملاً روشن است، پاسخ آن هم تنها «یك» كلمه است؛ «آری» یا «خیر»! این‌همه آسمان ریسمان به هم بافتن ندارد!

به گزارش نما به نقل از وطن امروز، دیروز خبری می‌خواندم از صحبت‌های رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره ماجرای «مک فارلین» که ضمن برشمردن آن ماجرا به‌مثابه «یکی از نکات قوت و برجسته عملکرد مسؤولان نظام» فرموده بودند: «با کاری منسجم و تلفیقی از شیوه‌های پنهان و پیدای دیپلماسی، هم نیازهای نظامی جبهه‌ها در آن مقطع حساس دفاع مقدس را تأمین کردیم و هم نگذاشتیم ابهت انقلاب اسلامی در نگاه جهانیان مخدوش شود که موجب افتخار ایران و رسوایی و بحران در آمریکا شد.» با خود گفتم گرفتی چه شد؟ سیاستمدار به این می‌گویند، اینکه طوری با مهارت به قول امروزی‌ها بحث را «بپیچانی» که سؤال‌کننده حتی خودش هم نفهمد چه سؤالی پرسیده و چه جوابی گرفته!!

تازه فهمیدم چرا در گفت‌وگوی اخیر آقای رئیس‌جمهور با ملت وقتی خانم مجری درباره عملکرد و برنامه‌های دولت در عرصه «فرهنگ» پرسید، رئیس‌جمهور بحث «شرکت‌های دانش‌بنیان» را پیش کشید!

حالا حضرت آیت‌الله در چند و چون ماهیت ماجرای «مک فارلین» اظهارنظر فرموده‌اند، من که هر چه به ذهنم فشار می‌آورم می‌بینم لااقل «این‌روزها» بحث اصلاً بر سر این نیست که ماجرای مک فارلین از اساس درست بوده یا نه، یا خدمتی به نظام محسوب می‌شده یا خیر، یا اینکه نظر حضرت امام درباره آن، چه بوده است، بحثی هم اگر در این موارد هست در جای خودش باید به آن پاسخ داده شود، آن‌هم نه فقط به اعتبار یک روایت اما بحث امروز چه ربطی به این حرف‌ها دارد؟

موضوع کاملاً روشن است، پاسخ آن هم تنها «یک» کلمه است؛ «آری» یا «خیر»! این‌همه آسمان ریسمان به هم بافتن ندارد!

به قول فلسفی‌ها- البته با اندکی مسامحه- بحث یک بحث «وجودشناختی» است، نه «معرفت‌شناختی»! سؤال بسیار روشنِ این روزها بر سر «حضور» (هست) یا «عدم حضور» (نیست) آقای روحانی در ماجرای مذکور است، نه چند و چون نقشی که ایفا کرده‌اند! و به قول منطقیون این موضوع دو شق بیشتر ندارد؛ یا آقای روحانی- مطابق ادعای آیت‌الله در کتاب خاطراتش- در ماجرای مک‌فارلین حضور داشته‌ و بنابراین دولت-که شدیداً منکر آن است- دروغ می‌گوید، یا آقای روحانی در ماجرای مک فارلین حضور نداشته و آیت‌الله دروغ می‌گوید! شق سومی هم در میان نیست.

اینجا دیگر نمی‌توان بحث «نسب اربع» را پیش کشید که بشود «هم دولت دروغ می‌گوید، هم آیت‌الله» یا «نه دولت دروغ می‌گوید، نه آیت‌الله»، اینجا بحث رویارویی ۲ «نقیض» است، صورت منطقی آن هم چنین است:
۱- آقای روحانی در ماجرای مک فارلین حضور داشته است.
۲- «چنین نیست» که آقای روحانی در ماجرای مک فارلین حضور داشته است.

و بنا بر قاعده منطقی «امتناع اجتماع و ارتفاع نقیضین» دو نقیض همزمان با هم نمی‌توانند درست باشند، همچنان که همزمان با هم نمی‌توانند غلط باشند، لاجرم «یکی» درست است، یعنی «یا دولت دروغ می‌گوید یا آیت‌الله»! حالا اینکه افاضات آیت‌الله چه ربطی دارد به سؤال این روزها، لابد باید همان «پرتقال‌فروش» معروف را پیدا کنیم و از ایشان بپرسیم! زنجیره‌ای‌ها هم سرمست از پاسخ «قاطع» آیت‌الله گمان کرده بودند آیت‌الله دهان همه را بسته است، با ذوق‌زدگی تمام افاضات ایشان را تیتر کرده‌ بودند، یکی هم نبود از جماعتی که به «گناه آهنگری در بلخ»، گردن «مسگر شوشتر»ی را می‌زنند، بپرسد خب! گیرم همه آنچه ایشان فرموده «صحیح است، صحیح است»، چه ربطی داشت به بحث این روزها؟

«سفسطه» که شاخ و دم ندارد!

حالا بماند که برای اینها اصلاً مهم نیست ایشان «چه» گفته‌اند، همین که «ایشان» گفته‌اند کافی است که کف بزنند و هورا بکشند و احیاناً آب‌طلا بیاورند تا افاضات ایشان را با آب‌طلا بر صفحات تاریخ بنگارند! این وسط یکی هم نبود به خود تلنگر بزند که خب! وقتی آیت‌الله به این عظمت این‌گونه سیاست‌ورزانه پاسخ می‌دهند یعنی در واقع باید مخاطب خودشان را چه چیزی فرض کرده باشند؟!

البته این دستمزد آنهایی است که به «من قال» توجه دارند، و نه «ما قال». مُهر آیت‌الله هم که این روزها پای همه سخنانشان می‌خورد و ایضاً اظهارات دولتی‌ها: «متأسفانه در برخی مقاطع کسانی که بویی از مبارزه و انقلاب نبرده بودند، مفسر جمهوریت و اسلامیت نظام می‌شوند که به خاطر افکار تند در داخل باعث نگرانی جوانان و زحمت کشور و در خارج باعث خوشحالی دشمنان انقلاب می‌شوند.» بماند که بیانیه‌های حمایتی دشمنان انقلاب ثابت می‌کند آنها کلاً از چه کسانی خشنودند، به قول آقای «رفیع» در «قندپهلو» «اسنادش هم موجود است»!
با این‌حال بماند برای فرصتی دیگر!

۱۳۹۳/۲/۳۰

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...