نسخه چاپی

پای منبر حجت الاسلام سید حسین مومنی؛

شرط دیدار امام زمان/ باسوادهایی كه می‌گویند دوران منبر یكطرفه تمام شده بیشتر از امام می‌فهمند؟/ خواندن دعای خضر و استجابت دعا/ عكسی كه دست این آقا و یكی هم دست ملكه ویكتوریا است!

عکس خبري -شرط ديدار امام زمان/ باسوادهايي مي‌گويند دوران منبر يكطرفه تمام شده بيشتر از امام مي‌فهمند؟/ خواندن دعاي خضر و استجابت دعا/ عكسي كه دست  اين آقا و يكي هم دست ملكه ويكتوريا است!

اگر كسی هر شب جمعه این دعا را بخواند یا ماهی یك بار یا سالی یك بار یقیناً خدا متكفل اوست. یعنی حوائجش برآورده است، غم و غصه‌اش از بین می‌رود.

به گزارش نما ،حجت الاسلام سید حسین مومنی از وعاظ شناخته شده تهران و قم هست که با توجه به بیان خوب توانسته است با اقشار مختلف بخصوص جوانان ارتباط خوبی برقرار کند و معمولا جوانان از منبر و سخنرانی های وی استقبال چشمگیری میکنند.
تعریف حکایات و نکات تاریخی زیبا و به جا در خلال بحث یکی از ویژگی های سخنرانی سیدحسن مومنی میباشد.
 مطلب زیر بر گرفته از سخنرانی ایشان در شب گذشته در بین معتکفین شعبانیه مسجد حضرت ولیعصر (عج) میباشد:

طرف می‌خواست با جبر، اسطرلاب و چله‌نشینی‌ها می‌خواست به محضر امام زمان(عج) برسد و بالاخره با زیارت عاشورا به محضر حضرت رسید. فهمید الان امام زمان(عج) در فلان منزل کنار جنازه خانمی است. این زن در دوران کشف حجاب برای این که نگاه نامحرم به وی نیفتد خودش را در خانه حبس کرده بود. به بعضی از این حرف‌ها توجه نکنید که در تز روشنفکری می‌آیند و حرفی را می‌زنند، در حالی که اگر این حرف را در آکادمی دقیق علمی، دینی و فطری قرار بدهیم، اصلاً سواد دینی ندارد، گرچه ممکن است هزار تا عنوان را هم با خودش یدک بکشد. بی‌سوادترین آدم کسی است که این حرف‌ها را بزند. امام «اعلی الله مقامه الشریف» می‌فرماید: «مراقبه کنید». مواظب چشم و گوش‌ات باش. در بعضی از فضاهای مجازی قدم زدن واقعاً لطمه‌هایی می‌زند که 20 سال زمان می‌برد تا این لطمه‌ها از بین بروند. روان‌شناس‌ها می‌گویند وقتی آدم یک صحنه مستهجن را ببیند، 20 سال زمان می‌برد تا از ذهن آدم پاک شود.
فهمید امام زمان(عج) الان در این خانه کنار این زن است. آن زن خود را حبس کرده بود، مبادا نامحرم وی را نگاه کند. مبادا به دلیل کشف حجاب مجبور شود بی‌حجاب وارد شود. امام زمان(عج) فرمود: «شما مثل این زن باشید، من به سراغتان می‌آیم».

شرط دیدار امام زمان سنخیت پیدا کردن است
فردی از طریق جبر و اسطرلا و عدد و رقم و اینها فهمید امام زمان(عج) در بازار فلان شهر است. رفت در مغازه و متوجه شد امام زمان(عج) کنار یک قفل‌ساز و کلیدساز است. تا خواست جلو برود، حضرت فرمودند فقط همان جا بایست و نگاه کن. ادعا نکن. تو سنخیت پیدا نکردی. پیرزنی وارد شد و از قفل‌ساز پرسید: «مادر! این قفل را از من می‌خری؟» نگاهی کرد و جواب داد: «آره». پیرزن سئوال کرد: «چند؟» قفل‌ساز جواب داد: «هفت تومان خوب است؟» پیرزن گفت: «سه تومان به من بدهی برایم بس است، کل بازار از من دو تومان نخریدند». گفت: «مادر! قیمت قفل تو هفت تومان است. من هفت تومان از تو می‌خرم که خودم هم یک تومان سود ببرم، هشت تومان بفروشم». پیرزن گفت: «نه بابا! قیمت این قفل این قدر نیست». قفل‌ساز گفت: «تو مسلمانی، من هم مسلمانم. چرا حق مسلمان را از بین ببرم؟ حالا تو حالیت نیست قیمت قفلت چقدر است، من که حالیم هست. حاضر نیستم حق مسلمان را از بین ببرم». پیرزن قفل را گذاشت، پول را گرفت و رفت. امام زمان(عج) فرمود: «نمی‌خواهد از چله‌نشینی به ما برسی. مثل این قفل‌ساز آدم باانصافی باش، من به سراغت می‌آیم».
این حرف‌ها را برای چه گفتم؟ برای ارتباط. اگر در زندگی ارتباط با امام زمان(عج) نداشته باشیم، زندگی ما زندگی نیست. مجسمه است. انسان جنازه متحرک است، روبات است، چون نشاط ندارد. انتظار فرج به انسان نشاط می‌دهد.
نمی‌دانم این را از من شنیده‌اید یا نه. در محله ما پیرزنی بود که آخر عمر با walker ـ عصاهای چهارتایی بیرون می‌آمد ـ خیلی هم با زحمت بیرون می‌آمد. زمستان و تابستان، صبح زود می‌رفتم درس، این پیرزن را می‌دیدم که می‌آمد کوچه را آب و جارو می‌کرد. به او می‌گفتند ننه علی. یک روز به او گفتم: «ننه علی! آخر برای چه بیرون آمده‌ای؟ آخر این موقع صبح در گرما و سرما؟» پیرزن است، عوام است، بی‌سواد است، اما چقدر آدم بامعرفتی بود. گفت: «من لیاقت ندارم آقا را ببینم، اما می‌دانم آقا امام زمان(عج) به ما سر می‌زند. می‌خواهم لیاقت پیدا کنم یک بار هم که شده است زیر پای حضرت را جارو کرده باشم». ببینید! می‌خواهم برای یک بار هم که شده است لیاقت پیدا کنم زیر پایش را آب و جارو کرده باشم. بعضی‌ها به کجاها که نمی‌رسند.
می‌خواهی مرا ببینی؟ سنخیت پیدا کن من به سراغت می‌آیم. عطش در دل ایجاد شود، عطش دیدن ما در دل ایجاد شود، من به سراغت می‌آیم.
لذا برای ایجاد ارتباط و برای وصل به او سنخیت لازم است. در ایجاد سنخیت دو مطلب شرط است. تخلیه و تحلیه؛ والا بدون زنگارزدایی از دل و حاکم کردن مسائل و مطالب اخلاقی بر زندگی امکان این که انسان به این مرز برسد وجود ندارد.

1ـ تخلیه یعنی چه؟ یعنی زدودن زنگار از دل، جان و روح. چه جوری ممکن است؟ با امور واجب.
2ـ تحلیه یعنی چه؟ یعنی مکارم اخلاقی جایگزین رذایل اخلاقی شوند. به‌جای رذایل مکارم اخلاقی بیاید و این امکان‌پذیر هست. سالکین طریق مهدویت، کسانی که در مسیر امام زمان(عج) سلوک می‌کنند، باید اهل تخلیه باشند، یعنی زنگارزدایی از دل. آلودگی‌ها را از دل پاک کنند و از آن طرف جایگزین رذایل اخلاقی، مکارم و محاسن اخلاقی و این فقط و فقط از رهگذر پرداختن به امور عبادی میسور است و لاغیر. انسان باید دغدغه معنویت داشته باشد، والا برای انسان امکان‌پذیر نیست.

عکسی که دست  این آقا و یکی هم دست ملکه ویکتوریا است!
یک بار ما را به زور به شهری بردند. من هم راه‌های دور نمی‌توانم بروم. دیگر پیر شدیم و از کار افتاده‌ایم. وقتی سن آدم به 70 می‌رسد، دیگر مرخص است و بازنشسته می‌شود. اگر با زن نشسته نشود! من توان جسمی ندارم راه‌های دور بروم. آن قدر اصرار کردند که قبول کردم. در خانه‌ای رفتیم و دیدیم یا پیغمبر! پر از عکس اهل‌بیت(ع) است. خودش می‌گفت. عکس‌های عجق وجق از حضرت اباالفضل(ع) هفت تا عکس در خانه زده بودند. مثلاً از دوران نوجوانی، قبل از بلوغ، بعد از بلوغ، جوانی، قبل از ازدواج، بعد از ازدواج و تا آخر عمر. خلاصه هفت تا عکس بود. چون خودم قبل از تصادف ورزش باستانی کار می‌کردم، ورزشکارها در باشگاه هیکلی بودند. چنین حالتی بود. پرسیدم: «این چیست؟» جواب داد: «عکس آقایم علی(ع) است. دو تا هم بیشتر نیست، یکی دست من است، یکی هم دست ملکه ویکتوریا!» دروغ هم می‌گوید. مالیات که ندارد. یک عکس هست خیلی از عراق می‌آورند. چهارده معصوم(ع) دور هم نشسته و عکس خانوادگی گرفته‌اند. همه هم چهره دارند جز امام زمان(عج). خلاصه چنین آقایی بود و ما را خانه‌اش بردند. ما هم تعجب کردیم و گفتیم حالا امشب هم چنین جلسه‌‌ای داریم، رد شویم برویم. ظهر کسی نبود از او بپرسیم قبله کدام طرفی است. از جهت دستشویی و نور خورشید مثلاً فهمیدیم قبله این طرفی است. نماز ظهر و عصرمان را با یکی از آقایان خواندیم. مغرب و عشا را داشتیم این طرفی نماز می‌خواندیم، همین آقای صاحبخانه که یک جوان 30 و چند ساله و وضعش هم خوب بود، آمد و گفت: «قبله این طرفی نیست، این طرفی است». عجب! این دستشویی و این بساط‌ها چرا آن طرفی است؟ خلاصه یکی او بگو، یکی ما بگو. انکشف ینکشف انکشاف که افتضح یفتضح افتضاح. فهمیدیم طرف نماز نمی‌خواند! به قول آن فیلم تَبَقَّلَ الله! نماز نمی‌خواند. پرسیدم: «نماز نمی‌خوانی؟» جواب دادم: «نه! ما را با آقایمان علی سر و سرّی است!». ‌
تو نماز نمی‌خوانی و بعد می‌گویی من مرید امام حسین(ع) هستم؟ مگر می‌شود کسی بدون نماز در این وادی وارد شود؟ دروغ می‌گوید. اخیرا! یک سی‌دی برایم آورده‌اند. یکی از آقایان می‌گوید ما در مسیر معرفتی به جایی رسیده‌ایم که نمی‌گوییم نماز نه، ولی هر وقت حال نماز خواندن داشتی بخوان. شما رفته‌اید پیش آقای دکتر و می‌گویید: «آقای دکتر!» او هم می‌گوید: «بله؟» «من هر وقت عشقم کشید دارویی را که نوشته‌اید می‌خورم». آقای دکتر هم می‌گوید: «تماسی با بهشت‌زهرا بگیر و برو یکی از طبقات جهنم. برو هر غلطی دلت می‌خواهد بکن».   

باسوادهایی می‌گویند دوران منبر یکطرفه تمام شده بیشتر از امام می‌فهمند؟
بعضی از باسوادهای این روزگار می‌گویند دوران منبر یکطرفه تمام شده است. هر کسی هم غیر از این بگوید می‌شود بی‌سواد. بدم می‌آید کسی به من بگوید بی‌سواد. سواد خودم را دارم، به اندازه خودم هم درس می‌دهم، منتهی به خاطر این که به این حرف جامه عمل بپوشانم، در هفته اخیر هر جا رفته‌ام، از مستمعم سئوال و جواب کرده‌ام، چون بالاخره بعضی از باسوادها می‌گویند دوران منبر یکطرفه تمام شده است. اینها بیشتر از امام می‌فهمند که امام فرمود ما هر چه داریم از منبر و محراب داریم و به سنت‌ها احترام بگذارید.
می‌ترسم اگر حرف بزنم به من بگویند بی‌سوادی و اگر کسی به من بگوید بی‌سواد، خیلی به من برمی‌خورد. جواب مرا بدهید که یک خرده در این مسائل وارد نشوم، چون بعضی از این آقایان را تهدید جدی می‌کنم که نگذارید ما ترک‌هایی که متولد تهران و بزرگ‌شده قم هستیم وارد عرصه شویم و بعضی از حرف‌ها را نقد کنیم و آن موقع پته بعضی‌ها روی آب بیفتد و مردم بفهمند بی‌سواد کیست. بی‌سواد دینی را می‌گویم. کاری به علوم جدید ندارم. با همین قرآن و روایات اثبات می کنیم .

باید امتحان پس داد
آشیخ محمد کوفی گفت رفتم مسجد کوفه. سر شب بود، گفتم بخوابم. خوابیدم و نصف شب بیدار شدم. بلند شدم، آمدم بروم برای تجدید وضو، دیدم در یکی از این مقام‌ها چند نفر نشسته‌اند و آقایی خوابیده است. آمدم رد شوم، سلام کردم. بعد به من گفتند آشیخ محمد می‌آیی پیش ما بنشینی؟ آمدم پیش آنها نشستم، گفتند این آقا، آقای عالَم هستند. فکر می‌کردم می‌خواهند بگویند عالِم هستند، اشتباه می‌گویند، ولی گفتند نه! ایشان آقای عالَم هستند. یک وقت آن آقا بلند شدند، نشستند و فهمیدم محضر آقا امام زمان(عج) هستم و حالیم نیست. صحبت‌هایی رد و بدل شد. آنهایی که همراه حضرت بودند، به حضرت عرض کردند: «اجازه می‌دهید شیخ هم با ما بیاید؟» آقا فرمودند: «نه! ایشان هنوز امتحاناتش را پس نداده است».

ماجرای طلبه ای که کارگزار امام زمان(عج) شد
ای جوان‌هایی که معتکف هستید. خدا رحمت کند حضرت آیت‌الله میانجی را. از اساتید اخلاق قم بود. ما در مسجد امام قم معتکف بودیم. ایشان آمدند و از ایشان خواهش کردیم یک درس اخلاق به ما بدهند. واقعاً هم استاد اخلاق بودند. مثل بعضی از این آقایان نبودند که اسم استاد اخلاق بودن را یدک می‌کشند، بعد می‌بینی در کلام تقوا را رعایت نمی‌کنند. واقعاً عجیب بود. خیلی از ماه رمضان‌ها ظهرها پای درس اخلاق ایشان رفته‌ام. ایشان گفت یک خادم مدرسه‌ای بود در تبریز یا مشهد ـ الان یادم رفته است ـ در ذهنم هست که ایشان می‌گفت من آن خادم را دیده‌ام. یک شب طلبه‌ای آمد در حجره‌اش را باز کند، دید صداهایی می‌آید که مفهوم نیستند، ولی در باز نمی‌شود. به حجره‌اش رفت. فردا صبح دید این خادم وسط صحن مسجد آمد و گفت: «آی طلبه‌ها! اگر لباس دارید بدهید برایتان بشویم، اگر غذا می‌خواهید برایتان بپزم. اگر مرا ندیدید حلال کنید». رفتم و مچش را گرفتم و پرسیدم: «دیشب چه کسی در حجره‌ات بود؟» گفت: «چیزی فهمیدی؟» گفتم: «نه!» گفت: «اگر قول بدهی تا امروز ظهر سرّ مرا فاش نکنی به تو می‌گویم». گفتم: «قول می‌دهم». گفت: «دیشب مهدی فاطمه(ع) در حجره‌ام بود. یکی از ملازمین حضرت از دنیا رفته و حضرت آمده بود و مرا جایگزین او کرد». امروز غروب قرار است به مهدی فاطمه(ع) ملحق شوم و بروم و ملازم و کارگزار حضرت شوم. آیت‌الله میانجی می‌فرمود: «این خادم هر شب نماز شب می‌خواند و هر شب در قنوت نماز شبش دعای ابوحمزه ثمالی را می‌خواند». می‌فهمم دارم چه می‌گویم. دعای ابوحمزه ثمالی! نه یک دعای کوچک. آدم فقط طی‌الارض پیدا نمی‌کند، طی‌اللسان هم پیدا می‌کند.
در حالات مرحوم نخودکی «اعلی الله مقامه الشریف» آمده است که ایشان روزی یک ختم قرآن می‌کرد. وقتی اعتکاف بودیم باورمان نمی‌شد سه روز اعتکاف یک ختم قرآن کرده‌ایم. در ماه رجب بود. سه روز اعتکاف یک ختم قرآن کردیم. شد! سال بعد در سه روز اعتکاف دو بار قرآن ا ختم کردیم. هر کسی برای خودش. بعضی‌ها می‌نشستند و جمعی می‌خواندند. لذا وقت اعتکاف را به حرف‌هایی که می‌شود بیرون و در وقت غیر اعتکاف زد، هدر نمی‌دادیم و وقت را مغتنم می‌شمردیم.
این کارها را کرد، به سنخیت لازم رسید، انضمام برای او حاصل شد. می‌شود.

بهترین خریدار دل آلوده
حرف آخر، کارگاه جلسه‌مان این باشد. یا بقیه‌الله! شما که همه‌تان خوب هستید، خصوصاً معتکفین عزیز، خاک کف پای همه‌تان. عرض می‌کنم یا بقیه‌الله! یک دل آلوده دارم. دروغ نمی‌گویم. برای این دل آلوده‌ام مشتری بهتر از تو پیدا نکرده‌ام. امشب دو تا مناسبت است. هم شب جمعه است، هم شب نیمه‌شعبان است. همه عزیزان، خصوصاً معتکفین از این دو عملی که عرض می‌کنم غفلت نکنید. عمل اول به مناسبت شب جمعه مفاتیح را باز کنید، اول مفاتیح فهرست دارد. استغاثه امام زمان(عج) در شب جمعه. بسیار دعای مجربی است. دو رکعت نماز مثل نماز صبح، رکعت اول بعد از حمد سوره فتح، رکعت دوم بعد از حمد سوره نصر. بعد زیر آسمان می‌روید، دعایی در مفاتیح هست: «سَلامُ اللَّهِ الْكَامِلُ التَّامُّ الشَّامِلُ الْعَامُّ وَ صَلَوَاتُهُ الدَّائِمَه». این دعا را باید زیر آسمان بخوانید. امشب شب جمعه و شب نیمه‌شعبان است. از نماز استغاثه امام زمان(عج) غفلت نکنید. عجیب جواب می‌دهد. نتوانستید سوره فتح و سوره توحید را بخوان. امشب حتماً سه تا سوره یاسین بخوانید. یکی به دلیل طول عمر، یکی به دلیل سلامتی و سوم برای برکت رزق و مال.

خواندن دعای خضر و استجابت دعا

از استغاثه به امام زمان(عج) غفلت نکنید. مطلب دیگری که مربوط به شب نیمه شعبان است، امیرالمؤمنین(ع) فرمود از احیای شب نیمه شعبان با دعای خضر غفلت نکنید. دعای خضر همین دعای کمیل است. امیرالمؤمنین(ع) این دعا را به کمیل انشا فرمودند و گفتند اگر کسی در شب نیمه شعبان بیدار بماند و به دعای کمیل و دعای خضر بپردازد، خدا دعایش را مستجاب می‌کند.
مرحوم آیت‌الله کلباسی اصفهانی در صفحه اول شرح دعای کمیل روایت مفصلی آورده‌اند و در آنجا هم این مطلب هست که حضرت فرمودند اگر کسی هر شب جمعه این دعا را بخواند یا ماهی یک بار یا سالی یک بار یقیناً خدا متکفل اوست. یعنی حوائجش برآورده است، غم و غصه‌اش از بین می‌رود.
خلاصه امشب شبی است که آی معتکفین! این لیاقت را پیدا کردید در ماه شعبان، شب نیمه شعبان و شب جمعه معتکف شوید، یعنی همه چیز فراهم است. غروب نیمه شعبان خیلی برای معتکفین مهم است. فردا از آل یاسین غفلت نکنید. با امام زمان(عج) خلوت و عاجزانه از محضر ایشان تمنا کنید که این سنخیت سریع حاصل شود.


۱۳۹۳/۳/۲۳

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...