نسخه چاپی

امین حیایی:كاش به روزهای قبل از انتخابات 88 برگردیم!

عکس خبري -امين حيايي:کاش به روزهاي قبل از انتخابات 88 برگرديم!

من احساس كردم كه او شخصیت آرمان‌خواه و ملی‌گرایی است كه عاشق وطنش است و خیانت را نمی‌پذیرد. تلاش می كند تا...



امین حیایی از بازیگران جوان، اما با تجربه سینمای ایران
است. بازیگری که هم می توان رد پایش را در سینمای بدنه دنبال و هم در آثار جدی
سینمای ایران، همچون «شب» و یا «مهمان مامان» جنس بازی‌اش را تحسین کرد.حضور او در
مجموعه «قلب یخی» و پس از آن دو فیلم «اخراجی ها3» و «قلاده های طلا» بهانه ای شد
تا از او در باره ارتباطش با تولیدات سیاسی در سینمای ایران بپرسیم؛ او هم به رغم
مشغله بسیارش با حوصله پاسخگوی سئوالات ما شد. حیایی در این گفت و گوی کوتاه
حرفهای جالب توجهی را در باره قلاده های طلا و اساساً سینمای ایران مطرح کرده است.



 



پیش از فیلم «قلاده‌های طلا» فیلمی شبه سیاسی با همین مضمون
ساخته شده بود که به وقاع پس از انتخابات سال 88 می‌پرداخت، البته تجربه ناموفقی
بود و خسران معنوی فراوانی برای بازیگرانش رقم زدغ دامنه این آسیب‌ها نیز بیشتر
گریبان بازیگر اصلی این فیلم را گرفت؛ با توجه به این که قلاده‌ها چنین مضمونی
داشت، فکر نمی‌کردید این آسیب‌ها گریبان شما را هم بگیرد؟



موقعی که وارد بحث فیلمنامه شدیم، با آقایان طالبی، شریفی
نیا و سایر عوامل به این نتیجه رسیدیم که می‌خواهیم فیلمی مردمی بسازیم. فیلمی که
حرف و پیام مردم در آن منعکس شود و کل محصول برای خود مردم باشد. البته با توجه به
شرایط فعلی، نمی دانم چه بگویم، خیلی‌ها ندیده راجع به فیلم ها قضاوت می‌کنند و
همچنان هم این سیاق ادامه دارد. شایعاتی برای فیلم ساخته‌اند که چنین نیست و این
شایعه سازی همچنان هم ادامه دارد. ما طی صحبت‌هایی که انجام دادیم، قرار بود
واقعیت‌هایی را بر اساس تحقیقات آقای طالبی بود تبدیل به یک اثر سینمایی کنیم و
کلیت فیلم بر اساس واقعیت استوار بود. واقعیت‌هایی که در آن مقطع تاریخی در کشور
اتفاق افتاد. وسواس هم به حدی بود که وقتی در مرحله تحقیقات به چند شایعه رسیدیم
ابوالقاسم طالبی از آوردن آنها به شدت پرهیز کرد. کلا هر گونه شایعه و شنیده صرف،
از خط اصلی داستان و فیلمنامه حذف شد و مورد پرداخت قرار نگرفت. آقای طالبی می‌گفتند
بر اساس شایعات فیلم ساختن درست نیست! رسالت ما این است که حقیقت را به مردم نشا
بدهیم، مردم حقیقت را دوست دارند. و با ریکاری مخالفند و خود ما هم مخالف بودیم.
خود ما هم بخشی از مردم هستیم و نگاه شخصی بنده بدین صورت است که اگر در اثری ریا،
تظاهر و شعار باشد آن را دوست ندارم. ما بر اساس واقعیات و حقیقت پیش رفتیم و
تحقیقات هم مبنای حقیقی و واقعی داشت؛ فیلم «قلاده های طلا» بر اساس استاد ساخته
شده است. از طرف دیگر نقش من هم در این فیلم نقش متفاوتی بود و دوست داشتم یک
الگوی تازه را از اشخاصی که در وزارت اطلاعات فعالیت می‌کنند نشان دهم.



 



چه وجوهی از کاراکتر ساسان در اجرا برای شما حائز اهمیت
بود؟



من احساس کردم که او شخصیت آرمان‌خواه و ملی‌گرایی است که
عاشق وطنش است و خیانت را نمی‌پذیرد. تلاش می کند تا متوجه شود خائن واقعی چه کسی
است و این تلاش در فینال فیلم به یافتن خائن هم منجر می‌شود.



 



روزی که فیلمنامه را مرور می‌کردید متوجه شدید برای‌تان
فرصتی فراهم شده تا نوع دیگری از بازیگری را تجربه کنید؛ به نظر بازی فیزیکی را که
در سینمای ما تقریبا فراموش شده است، بار دیگر در یک فیلم پرتحرک تجربه کردید



من دوست داشتم بعد از این همه آثار طنز و کمدی، یک فیلم
متفاوت کار کنم که نقد جدی و موقعیت جدی در آن اثرپررنگ باشد و این اتفاق در قلاده‌ها
ممکن شد. به وجوه سیاسی فیلم دقت نکردم، چون من وارد سیاست و بحث‌های سیاسی نمی‌شوم.
اما پیشنهادهای که دادم این بود که این فیلم را برای مردم بسازیم. فارغ از جبهه‌بندی‌ها،
قلاده‌های طلا از حزب و گروهی خاص جانب‌داری نمی‌کند، واقعیت و حد وسط را گرفتیم
تا با مردم باشیم و از زاویه دید مردم به این حوادث نگاه کنیم. باز هم اشاره می‌کنم،
مردم حقیقت را دوست دارند، ریا نکنیم شعار ندهیم. خدا را شکر همین اتفاق هم افتاد
و من فکر می‌کنم خیلی فیلم جذابی شده است. دوستانی هم که با یک نگاه دیگر رفتند
فیلم را دیدند به من گفتند: فیلم را که دیدیم واقعا خوش‌مان آمد، فیلم خوش‌ساختی
بود و در طرح واقعیتها دچار لکنت نبود و دغدغه‌های جمعی را مطرح کرده بود.



 



شما غیر از اکت حسی صورت و دیالوگ، آمادگی جسمانی خود را هم
کماکان حفظ کرده‌اید من تا کنون از شما و یا از علی رام نورایی،فیزیک نامناسب
ندیده‌ام. پس از سالها که سینمای اکشن در ایران به فراموشی سپرده شده در این فیلم
بازیگرانی را می‌بینم که در جلوی دوربین به خوبی می‌دوند واکت فیزیکی مناسبی
دارند.



واقعیت این است که قلاده‌ها فرصتهای تازه‌ای در زمینه
بازیگری برای من فراهم آورد. سالها چنین فرصتی در سینمای ایران نصیبم نشده بود،
اگر هم بوده دیده نشده و در سالهای قبل اتفاق افتاده است؛ یعنی حتی اگر نقشی شبیه
این را هم بازی کرده باشم، اما فرصت اکت این گونه را نداشته‌ام. موقعیت‌هایی که در
این فیلم وجود داشت به قهرمان‌پروری کمک می‌کرد. اما با این حال سعی نکردیم قهرمان‌پردازی
کنیم و خودمان را شبیه چکی‌جان و قهرمان‌های فرنگی کنیم و دست به کارهای
محیرالعقول بزنیم، می‌خواستیم بار رئالیستی اثر را حفظ کنیم. من از تعاریف دوستان
می‌توانم حدس بزنم که مردم از کلیت بازی‌ها و فیلم راضی هستند.



 



نگاه‌های مرموز، رفتاری است که معمولا به اکت‌های ویژه نیاز
دارد؛ این اتفاق در قلاده های به خوبی رخ داده است. دلیل این سطح متفاوت بازیگری
را در چه می‌دانید؟



خدا را شکر که این گونه بوده است. این حاصل همدلی گروهی بود
و سرصحنه که بودیم، همیشه به کل صحنه کمک می‌کردیم. بنده هم به سهم خودم همه تلاشم
را به کار بردم تا حاصل کار همان چیزی شود که دوستان همکار می‌خواهند. اگر مجموعه
همکاران دقیق کار کنند کار من دیده می‌شود. حتی بازیگر مقابل و هنروران هم باید
کارشان را درست انجام بدهند تا کار سایرین دیده شود. این دیده شدن حاصل زحمت جمعی
همکاران است. در کل کار، بین همکاران همدلی و همسانی وجود داشت و همه با لذت کار
می‌کردند، خود آقای طالبی هم خیلی همراه بود و با ایده‌های خوب مخالفتی نمی کرد.
چه بسا خود ایشان هم ایده‌های خوبی در اجرا داشتند و بر بازی‌ها سوار بودند.



 



دخالت هم می‌کردند؟



خیر نظرشان را می‌گفتند و اغلب در مورد لینک کردن کار
بازیگران و حفظ راکوردها نظر می‌دادند.



 



با توجه به این که سریال قلب یخی هم یک تم سیاسی پنهان در
خود داشت و اخراجی‌ها هم لایه‌های سیاسی مشابه با قلاده‌ها دارد. به نظر شما  در سینمای نحیف ایران تولید آثاری با مایه‌های
صریح سیاسی، لزوما چه جذابیتی می‌تواند داشته باشد؟



در سریال قلب یخی، تم نقد سیاستهای جهانی و پشت پرده جریانهای
فراماسونی مورد کاوش قرار گرفت و این متفاوت بودنش برای من جذابیت داشت به اعتقاد
من کار باید با آن چه پیش از این مردم در سینما دیده‌اند، متفاوت باشد. اثری که
کاراکترها، قصه‌ها،  دیالوگ‌ها و
پرسوناژهای تکراری دارد، فاقد جذابیت است. اگر اثری با تمی سیاسی ساخته می‌شود و
می‌خواهد ایجاد تنوع کند باید بر اساس واقعیت‌ها باشد؛ نه این که حزبی خاص را
حمایت کند. این آثار به خصوص سریال قلب یخی و یا فیلم قلاده‌های طلا، سیاست گروه
خاصی را تبلیغ نمی کنند. بدین صورت اگر مبنا واقعیت باشد آثار سیاسی با استقبال
بیشتری مواجه می‌شوند. ضمن این که من بازیگرم و حرفهای سیاسی فیلمی که در آن بازی
می‌کنم، پیام سیاسی و شخصی بنده نیست. من طرفدار حزب خاصی نیستم ضمن این که شخصیت
خودم اصلا سیاسی نیست. کاراکترهایی هم که بازی کردم سیاسی نیستند و یا حداقل سیاست
غلطی را ترویج نمی‌کنند. مثلا می‌گفتند اخراجی‌ها یک اثر سیاسی است در حالی که این
گونه نیست؛ قسمت سوم این فیلم بیشتر به وقایع و تحولات انسانها پس از هشت سال دفاع
مقدس می‌پردازد اصلا کاراکتر من در آن فیلم نمونه کسی است که جنگ رفته، اما تلاشی
در راستای دفاع از میهنش انجام نداده است. در این فیلم شاهدیم که جنگ بر روی
افرادی همچون بیژن تأثیری نگذاشته است؛ چرا که هنوز دزدی می‌کند  باج می‌گیرد. این حرف سیاسی نیست.



 



فارغ از این مباحث، در یک نگاه کلی فکر می‌کنید فیلمهای
تولید شده سینمای ایران؛ چدر چند سال اخیر به فراخور حال تماشاگران و مخاطبان بوده
است؟



فیلمهایی که در این سالها تولید شده، به فراخور اتفاقاتی
بوده که در جامعه ما اتفاق افتاده است. در زمان جنگ، فیلم جنگی ساختیم و یا پیش از
آن در سالهای انقلاب، فیلم انقلابی می‌ساختیم. بعدها هم که موقعیت سیاسی خاصی پیش
آمد، فیلم سیاسی ساخته شد. سینمای ما در مجموع بر اساس تحولات جامعه پیش می‌رود و
خط اصلی را از جامعه می‌گیرد و جلو می‌رود. سینماگران سعی می‌کنند فیلمی بسازند که
پیام مردم در آن بازتاب داده شود.



 



عوامل فیلم سینمایی قلاده‌های طلا مصرند که فیلم مردمی
ساخته‌اند. با این پیش فرض، فکر می‌کنید این فیلم تا چه حد توانسته به رفع برخی
سوء تفاهم‌ها در طول دو سال اخیر و ایجاد روشنگری برای مخاطبان کمک کند؟



ما قبل از انتخابات سال 88 با هم دوست بودیم، رفیق بودیم و
واقعاً نمی‌دانم بر سر این رفاقت‌ها چه آمد؟!  خواهر و برادری که در فیلم قلاده‌ها می‌بینیم، دچار
این بحران سیاسی می‌شوند. کارشان به جنگ و دعوا می‌رسد، نه این و نه آن! واقعا قبل
از انتخابات همگی جور بودیم و با هم کنار می‌آمدیم، کاش برگردیم به همان حال و
روز؛ ما همه ایرانی هستیم. نباید بین ما جنگ شود. خارجی‌ها از دل سلیقه‌های متعدد
سیاسی ما اختلاف به وجود آوردند. تا به جای ماهیگیری کوسه از آب بگیرند!  ما هم بی خودی به جان هم افتادیم و به این
اختلافات تن دادیم. در صورتی که نباید، این طور باشد. به نظر من مگر ما چقدر زنده‌ایم!؟
طبق پیش‌بینی برخی فرقه‌ها که همین سال 2012 همه چیز تمام می‌شود! (می‌خندد) ما هم
بالاخره اصول و باورهای خودمان را داریم، اگر یک درصد به چنین موضوعاتی مثل آخرت و
قیامت ایمان بیاوریم، آن وقت همه چیز درست می‌شود. واقعاً فکر کنیم شش یا هفت ماه
بیشتر وقت نداریم، درست‌تر و بهتر زندگی می‌کنیم. به آن چه خدا به ما داده راضی
باشیم، از انجام برخی رفتارهای سوء تفاهم برانگیز چشم پوشی کنیم. من هم خودم را به
خدا سپرده‌ام و به آن چه مقدر می‌شود تن می‌سپارم. من نشانه هایی را در زندگی دیدم
که باید در قلاده‌ها حضور می‌یافتم در عین این که می‌توانستم این نقش را ایفا
نکنم، همین الان هم احساس می‌کنم باید در این پروژه حضور پیدا می‌کردم و این کار
را انجام می‌دادم، دیدید که نتیجه اثر هم بسیار قابل دفاع است.



 



منبع: هفته نامه پنجره



۱۳۹۱/۳/۲

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...