نسخه چاپی

دلیل حمله به امام هادی(ع) در همه اعصار چه بوده است؟

عکس خبري -دليل حمله به امام هادي(ع) در همه اعصار چه بوده است؟

هجمه به امام هادی(علیه السلام) چه در قرون گذشته و چه در عصر حاضر از یك بعد به معارفی برمی‌گردد كه توسط این امام در باب ولایت به ویژه در دعای جامعه كبیره تدوین گشته است. این زیارت یك دایرة المعارف در باب ولایت است. این حساسیتی كه وهابی ها علیه ایشان دارند از همین جهت است.

به گزارش نمانیوز به نقل از هفته نامه شما، حجت
الاسلام و المسلمین سید کاظم ارفع، محقق و نویسنده اي سرشناس درحوزه معارف اسلامی
است كه در سلسله كتب سيره عملي اهل بيت، يك جلد كتاب نيز در خصوص سيره عملي امام
هادي عليه السلام نوشته است. در ايام شهادت آن امام همام كه مصادف با داغ مضاعف
شيعه بر اثر توهين هاي بي شرمانه ضدانقلاب به آن چراغ هدايت شده است؛ به گفتگو با
وي نشستيم تا ريشه اين توهين ها را يافته و معارفمان به آن امام را افزون سازيم.


زیباترین درودها بر
امام هادی



از زبان فرزندش امام
حسن عسگری



اَللّهُمَّ
صَلِّ عَلى‏ عَلِىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ، وَصِىِّ الْأَوْصِیآءِ، وَاِمامِ
الْأَتْقِیآءِ، وَخَلَفِ اَئِمَّةِ الدّینِ، وَالْحُجَّةِ عَلَى الْخَلائِقِ
اَجْمَعینَ، اَللّهُمَّ کَما جَعَلْتَهُ نوُراً یَسْتَضیى‏ُ بِهِ الْمُؤْمِنوُنَ
فَبَشَّرَ بِالْجَزیلِ مِنْ ثَوابِکَ، وَاَنْذَرَ بِالْأَلیمِ مِنْ عِقابِکَ، وَحَذَّرَ
بَاْسَکَ، وَذَکَّرَ بِآیاتِکَ، وَاَحَلَّ حَلالَکَ، وَحَرَّمَ حَرامَکَ،
وَبَیَّنَ شَرایِعَکَ وَفَرایِضَکَ، وَحَضَّ عَلى‏ عِبادَتِکَ، وَاَمَرَ
بِطاعَتِکَ، وَنَهى‏ عَنْ مَعْصِیَتِکَ، فَصَلِّ عَلَیْهِ اَفْضَلَ ما صَلَّیْتَ‏
عَلى‏ اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیآئِکَ، وَذُرِّیَّةِ اَنْبِیآئِکَ، یا اِلهَ
الْعالَمینَ.



*
در ايام شهادت امام علي النقي قرار داريم. در صورت امكان يك معرفي اجمالي از
اين امام مظلوم بفرماييد.



 حضرت علي بن محمد نوه امام رضا (عليه السلام) و
پدربزرگ امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) هستند. القاب امام دهم (علیه
السلام) طبق نقل مرحوم مجلسی عبارتند از: النجیب، الهادی، النقی، العالم، الفقیه،
الامین، الموتمن، الطیب، العسکری»



امام
هادی (علیه السلام) متولد محلی به نام «صریا» در اطراف مدینه الرسول (صلی الله
علیه و آله) بود که به اجبار حکومت زمان از مدینه به سامراء منتقل گردید. به امام
هادی و فرزندشان امام حسن «عسكری» گفتند زیرا که جایی به نام عسکر که در واقع
پادگان نظامی بوده محل سکونتشان قرار داشته است.



امام
هادی (علیه السلام) بیشترین دوران عمر شریفش را در عصر متوکل عباسی یکی از پست‌ترین
و شقی‌ترین زمامداران بنی عباس سپری کرد.



بد
نیست که بدانید متوکل عباسی یزیدوار زندگی می‌کرد و یزیدوار عمل می‌نمود مجالس او
اغلب با لهو لعب و طرب و عیاشی همراه بود. متوکل یکی از مکانهای شکنجه‌اش برای
مخالفش تنور آتشین بود.



متوکل
برای آموزش دو پسر خود معتز و مؤید، ابن سکیت را انتخاب کرد. یک روز از او پرسید
که دو پسر من نزد تو بهترند یا حسن و حسین علی بن ابیطالب. ابن سکیت گفت قنبر غلام
علی (علیه السلام) از دو پسران تو برتر است. متوکل جنایتکار دستور داد زبانش را
قطع کردند و بدنش را زیرپای اسبها قرار دادند بگونه‌ای که تمام بدنش کوبیده شد و
از دنیا رفت.



یکی
از کسانی که با متوکل در ارتباط بود آوازه‌خوانی بود که هنگام شرب خمر آن ملعون
برایش آوازه‌خوانی می‌کرد. یکبار مجلسی ترتیب داد و دستور داد که آوازه‌خوان
معروفش را احضار کنند، گفتند به سفر رفته. ماه شعبان بود و او به سفر کربلا به قصد
توبه و زیارت حضرت سید الشهداء رفته بود در هنگام مراجعت یکی از کنیزان خود را نزد
متوکل فرستاد. متوکل از او پرسید در این ایام کجا رفته بودید. گفت با خانم خود به
سفر حج رفته بودیم. متوکل گفت در ماه شعبان به حج رفته بودید. کنیز گفت: منظور
زیارت قبر امام حسین(علیه السلام) است که ثواب حج دارد.



متوکل
از شنیدن این کلام در غضب شد که کار قبر قبر حسین بن علی بجایی رسیده که زیارت او
را حج گویند. در این موقع دستور داد تا آن خانم کربلا رفته را دستگیر کردند و به
زندان انداختند و تمام اموالش را مصادره کردند. آنگاه یکی از یاران خود بنام
«دیزج» که مردی یهودی بود برگزید و به او دستور داد می‌روی و قبر حسین بن علی را
شخم می‌زنی و به طور کلی تخریب می‌کنی و هر کس به زیارت او آمد عقوبت و شکنجه می‌نمایی.



دیزج
با عجله بسیار سر قبر شریف رفت اطرافیانش هیچکدام جرأت نکردند که اقدام به خراب
کردن قبر کنند در نتیجه دیزج یهودی بیل در دست گرفت و اطراف قبر شریف را خراب کرد
آنگاه سایر کارگران جرأت یافته اقدام به تخریب تمام قبر نمودند.



در
آخر یک درخت سدر نزدیک قبر مطهر بودکه برای دوستان اهل بیت نشانی از قبر بود
دشمنان متوجه این علامت شدند آن درخت را نیز از ریشه در آوردند.



در
روایت آمده که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سه بار فرموده بود: «لعن الله قاطع
السدره» خدا لعنت کند قطع کننده درخت سدر را!



در
بعضی موارد نقل شد که متوکل هفده بار خواست که قبر مطهر حسین بن علی (علیه السلام)
را محو شود ولی باز مردم علامت‌گذاری می‌کردند تا اینکه عضد‌الدوله دیلمی بنیان
عمارت و بقعه و رواق برای نجف و کربلا بنا نمود و دیگر کسی متعرض این قبور مطهر
نشد.



حالا
این متوکل ستمکار امام هادی (علیه السلام) را تحت نظر قرار داده و از وطن خود به
نزد خود در محاصره نظامیان در آورده تا مبادا مردم ولایی اطراف او را بگیرند و
حکومتش متزلزل شود.



عده‌ای
از منافقین نزد متوکل رفتند و سخن‌چینی کردند وگفتند در منزل امام هادی(علیه
السلام) اسلحه و نوشته‌ها و چیزهای دیگر هست که از شیعیان او در قم به او رسیده و
او عازم تهاجم بر دولت است. متوکل گروهی را به منزل آن گرامی فرستاد و آنان شبانه
به خانه آن حضرت هجوم بردند ولی چیزی بدست نیاوردند، آنگاه امام را در اتاقی تنها
دیدند که در به روی خود بسته و لباسی پشمین بر تن دارد و بر زمین سنگفرش نشسته و
به عبادت خدا و تلاوت قرآن مشغول است.



امام
(علیه السلام) را به همان حال نزد متوکل بردند و به او گفتند در خانه‌اش خبری
نیافتیم و او را رو به قبله دیدیم که قرآن می‌خواند.



متوکل
چون امام را دید عظمت و هیبت امام او را گرفت و بی اختیار آن حضرت را احترام کرد و
از حضرت عذرخواهی نمود.



 



* روايات نشان مي دهد در زمان حيات
حضرت هادی(عليه السلام) ايشان مورد توهين و هجمه و حبس قرار گرفتند. در طول تاريخ
اين موضوع تكرار شده است و در عصر حاضر نيز چند سال پيش جريان روشنفكري با دادن
نسبت غالي به آن امام همام موج جديدي از تهاجم را آغاز كرد، بعد شاهد انفجار حرم
ایشان از سوي سلفي ها بودیم و هتاکی هاي اخير نيز كه نهايت بي شرمي در هجمه به
امام دهم بود. علت این حجم هجمه ها را در كدام ويژگي حضرت علي النقي (عليه السلام)
ارزيابي مي كنيد؟



  علتي كه من يافتم در خصوص هجمه به امام
هادی(عليه السلام) چه در قرون گذشته و چه در عصر حاضر از یک بعد به معارفی برمی‌گردد
که توسط این امام در باب ولایت به ويژه در دعای جامعه کبیره تدوین گشته است. اين
زيارت يك دايرة المعارف در باب ولايت است. اين حساسيتي كه وهابي ها عليه ايشان
دارند از همين جهت است.



سفارش
امام زمان هم در ملاقات با سيد رشتي به سه چيز تاكيد كردند كه يكي از آنها جامعه
كبيره بود كه سه بار به آن تاكيد فرمودند. معلوم است كه اين جامعه دشمنان ولايت را
خيلي به درد آورده است. چه در زمان خودشان و چه در زمان حاضر. حضرت هادی(عليه
السلام) به تعبیری معرف ولایت هستند؛ معرف شأن ائمه طاهرین می‌باشند. ایشان عظمت
ارتباط بین خداوند و بندگان را که از طریق امام حق برقرار می‌شود را ترسیم فرموده‌اند
و اين معارف سبب شده است در همه اعصار به جنگ امام هادي بشتابند.



 



* يكي از مشخصه هاي دوره امام هادي
وجود علمايي به نيابت از ايشان در ديگر بلاد است كه مشابهت با جايگاه مراجع در
شرايط غيبت دارد. در این زمینه توضیح می‌فرمائید؟



 به علت محدودیت‌هایی که توسط حکام بنی عباس برای
ایشان ایجاد شده بود و عملاً سعی می‌شد که ایشان ارتباطی با مردم نداشته باشند؛
اما از اين طريق ارتباط حضرت با مردم برقرار بود. حضرت با انتخاب نمایندگان صالح و
امین در شهرهاي مختلف داشتند كه آنها با روشهاي گوناگون و به صورت سري با حضرت
ارتباط برقرار مي كردند و حتي حضرت با ايما و اشاره سوالات را پاسخ مي داند. البته
در زمان ديگر ائمه هم چنين امري بود، در زمان امام باقر (عليه السلام) و امام صادق
(عليه السلام) هم نمايندگاني داشتند كه مجتهد بودند و به ديگر شهرها مي رفتند و
حضرت به آنها مي فرمودند "اجلس في المسجد و افت للناس" در مسجد بنشين و
براي مردم فتوا بده؛ لذا اين امر منحصر به عصر امام هادي (عليه السلام) نبوده است.
اما نحوه تعامل حضرت با نمایندگانشان برنامه‌ای برای آماده‌سازی مردم جهت غیبت
امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) بود و ایشان زمینه‌ساز این واقعه مهم در
جامعه بوده‌اند. حضرت در عین اینکه در حصر و در پادگان از سوي دشمن بودند و از
همين جهت ايشان هم لقب عسكري دارند؛ اما بیشترين فعالیت تبلیغاتی را سطح بين الملل
نیز داشته‌اند تا معارف الهی را به گوش مردم برسانند.



 



* در زمان برخی از ائمه اطهار قیامهایی
علیه حکام جور صورت گرفت. در زمان امام هادی(عليه السلام) نیز در مازندران و برخی
نقاط دیگر ایران قیامهایی صورت گرفت که سادات نیز در آن نقش داشته‌اند. موضع امام
در باره این قیامها چه بوده است؟



-
معمولاً ائمه ما در باب این قیامها كه اغلبشان هم مظلومانه به شهادت رسيدند، مجوز
صریح صادر نکرده‌اند. جايي در تاريخ نداريم. حتی در قیام مختار. حتي اگر دقت كرده
باشيد در خصوص مختار سعي شده بود آن را به امام سجاد(عليه السلام) نسبت دهند، در
حالي كه محمد حنفيه اين جواز را داده بود. اینگونه نبوده وامام تائیدیه روشنی بر
آن ندارند. انقلابهايي كه بدون اذن و رهبري امام معصوم باشد طبعا مورد تاييد نيست.



 



* برخی به همین استدلال نتیجه می‌گیرند
که انقلاب ما هم درست نیست؟



 نخیر اینگونه نیست. اینجا موضوع فرق می‌کند.
زيرا آقا امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) فرمودند "و اما الحوادث
الواقعه فارجعوا فیها الی رواه حدیثنا، فانهم حجتی علیکم و انا حجه الله
علیهم."



كار
آنها كار ما است. البته كدام فقيه هم مهم است.



امام
حسن عسگري (عليه السلام) از امام صادق (عليه السلام) نقل مي كنند كه ضوابط و شرایط
ِ انتخاب آنان را امام صادق علیه السلام اعلام کرده است: "امّا، مَن کانَ مِن
الفُقَهاء صائِناً لِنَفسِه، حافِظاً لِدینه، مُخالفاً لِهواهُ، مطیعاً لامر
مولاه، فللعوام اَن یُقَلّدوه"



يعني
بلاشرط نيست و بايد اين شرايط را داشته باشد. از اين جهت انقلاب ما در تبعيت از
امر امام معصوم است.



 



* به بحث اصلي بازگرديم؛ به نظر مي رسد
يكي از علل هجمه دشمنان كمبود معارف ما نسبت به آن امام همام است. براي آشنايي
بيشتر با امام دهم چه پيشنهادي داريد؟



 صلوات و درود مخصوصي در باره امام هادی(عليه
السلام) وجود دارد که متأسفانه خیلی از مردم از وجود آن بی اطلاع هستند و از
محتوای آن خبری ندارند. زیباترین درودها بر امام هادی از زبان فرزندش امام حسن
عسگری است كه در مفاتيح هم آمده است. در اين صلوات امام معرفي شده است. در ابتداي
آن امام حسن عسگری(علیه السلام) عرضه می‌دارد پروردگارا بر علی بن محمد که وصی
اوصیاء بود درود فرست.



امام
دهم علیه السلام طبق فرمایش پدر بزرگوارش جواد الائمه(علیه السلام) وصی وجانشین
بعد از خودش بود. چنانکه فرمود: «ان الامام بعدی ابنی علی، امره امری و قوله قولی
و طاعته طاعتی و الامامه بعده فی ابنه الحسن»



امام
پس از من فرزندم علی است، فرمان او فرمان من است، سخن او سخن من واطاعت از او
اطاعت از من و پس از او امامت به فرزندش حسن می‌رسد.



در
ادامه مي فرمايند «و امام الاتقیاء و خلف ائمه الدین والحجه علی الخلائق اجمعین»:



امام
حسن عسگری(علیه السلام) عرضه می‌دارد خدایا درود فرست بر امام پرهیزکاران و جانشین
امامان دین و آن کسی که حجت است بر همه مخلوقات.



 



* چرا در عبارت فقط به امامت اتقیاء و
پرهیزکاران اشاره شده در حالی که امام قلب عالم امکان است و پیشوای همه جهانیان
است؟



  به احتمال زیاد منظور امام حسن عسگری (علیه
السلام) آن است که این متقین هستند که می‌توانند از وجود مبارک امام (علیه السلام)
بهره ببرند. به همین دلیل در عصر همه ائمه طاهرین (علیه السلام) شاهد و ناظر تاریخ
زندگانی آن گرامیان هستیم که عده‌ای هر روز امام زمان خود را می‌دیدند و سخنان
گوهر بارشان را می‌شنیدند اما به امامتشان اعتقاد نداشتند و بلکه امثال متوکل‌ها
در مقام اذیت و آزار و در پایان هم ایشان را به شهادت می‌رساندند. در باره پیامبر
عظیم الشأن اسلام (صلی الله علیه وآله) وضع نیز این چنین بود.



امام
هادی (علیه السلام) امام المتقین است زیرا در عصر ایشان نیز همان وضع ادامه داشت
یکی خود را به زحمت می‌انداخت که به هر قیمت شده خودرا به امام برساند و از محضرش
کسب فیض کند و دیگری در مقام سعایت و آزار حضرت بر می‌آمد.



 



*  بخشي از عمر شريف حضرت در زندان و حصر طي شده
است. در شرايط محصور بودن امام چگونه امكان ارتباط به وجود مي آمد، ممكن است نمونه
اي را ذكر كنيد؟



امام
هادی (علیه السلام) در عین محدودیت و تحت نظر بودن کار فرهنگی و هدایت مردم به
عبادت پروردگار و مانع شدن از نافرمانی خدا در حد ممکن انجام می‌داد و لحظه‌ای در
این مأموریت الهی کوتاه نمی‌آمد.



صقربن
ابی دلف مي گويد: در آن هنگام که متوکل عباسی امام هادی(علیه السلام) را زندانی
کرد من نگران شدم. برای آنکه از حضرت اطلاعی پیدا کنم به سراغ زراقی زندانبان
متوکل رفتم همین که چشمش به من افتاد گفت: حالت چطور است؟ جواب دادم: خوب. گفت:
بنشین. من ترسیدم و با خود گفت اگر این مرد منظورم را از آمدن به اینجا بفهمد چه
خواهد شد به همین جهت به او گفتم راه را اشتباه آمده‌ام.



وقتی
مردم از اطرافش پراکنده شدند، پرسید: برای چه آمده‌ای گفتم: مایل بودم خبری بگیرم.
گفت: شاید آمده‌ای از آقایت خبر بگیری؟



با
تعجب سئوال کردم: آقایم کیست؟ آقای من (متوکل) است، گفت: ساکت باش آقای حقیقی همان
آقای توست ازمن مترس با تو هم مذهب هستم.



گفت:
الحمدالله پرسید: میل داری آقایت را ملاقات کنی. جواب دادم: آری گفت: بنشین تا
متصدی اخبار و نامه‌ها از خدمتش خارج شود.



همین
که آن مرد بیرون شد، به غلامی گفت: دست صفر را بگیر ببر در همان اتاقی که آن مرد
علوی زندانی است آن دو را با یکدیگر تنها بگذار.



مرا
نزدیک اتاقی برد، اشاره کرد همینجا است داخل شو. دیدم امام (علیه السلام) بر روی
حصیری نشسته در مقابلش قبری کنده‌اند. سلام کردم دستور داد بنشینم. آنگاه پرسید:
برای چه آمده‌ای، عرض کردم: آمدم از شما خبر بگیرم. در این حال دوباره چشمم به قبر
افتاد. گریه‌ام گرفت آن بزرگوار متوجه شد، فرمود: صقر ناراحت نباش اینها نمی
توانند مرا آزاری برسانند. خدای را سپاسگزاری کردم.



عرض
کردم: آقای من، حدیثی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل شده معنی آن را نمی‌فهمم،
پرسید: کدام حدیث؟ گفتم: «لا تعادوالایام فتعادیکم» روزها را دشمن ندارید که با
شما دشمنی می‌ورزند.



فرمود:
ایام ما خانواده هستیم تا آسمانها و زمین پایدار باشد.



شنبه
به نام رسول خدا (صلی الله علیه وآله) است. یکشنبه، امیرالمومنین(علی علیه
السلام)، فاطمه زهرا(عليها السلام) ، دوشنبه امام حسن(علیه السلام) و امام حسین
(علیهما السلام)، سه شنبه علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفربن محمد(علیهم
السلام)، چهارشنبه موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی(علیهم السلام) و من
هستیم، پنجشنبه پسرم امام حسن عسگری(علیه السلام) و جمعه پسر پسرم حضرت مهدی(عجل
الله تعالي فرجه الشريف) هستند.



جمعیت
حق به سوی او حضرت مهدی(عجل الله تعالي فرجه الشريف) اجتماع می‌کنند. اوست که زمین
را پر از عدل و داد می‌کند، همان طور که از ظلم و جور پر شده است.



این
است معنی ایام، مبادا با آنها در دنیا دشمنی کنید که آنها نیز در آخرت با شما
دشمنی خواهند کرد. آنگاه فرمود: وداع کن و خارج شو که بر تو اطمینانی ندارم»



گاهي
نيز مكاتباتي با ايشان مي شده است. به عنوان مثال مردم اهواز در یک نامه ای از یک
مسئله پر بحث اعتقادی که اغلب افراد را گرفتار شبهه می‌کند یعنی جبر و تفویض پرسش
کردند. امام (علیه السلام) پاسخ مبسوط و جامعی را برایشان مرقوم فرمود.



 



* به فرازهاي صلوات مي پرداختيد.



  «والحجه علی الخلائق اجمعین»:



امام
معصوم بر جن و انس و همه موجودات حجت است. خداوند مقام خلیفه اللهی را بر این
بزرگواران عنایت کرده. همان طور که بر انبیاء علیهم السلام چنین رتبه‌ای را عنایت
فرموده و برای نمونه به حضرت داود علیه السلام خطاب می‌کند: «یا داود انا جعلناک
خلیفه فی الارض فاحکم بین الناس بالحق»



ای
داود! ما تو را در روی زمین مقام خلافت دادیم. بین مردم به حق قضاوت کن.



ابوحمزه
ثمالی می‌گوید: برای رسیدن به خدمت امام باقر (علیه السلام) اجازه خواستم. به من
گفته شد: عده‌ای نزد آن حضرت هستند. کمی صبر کن تا بیرون بیایند. پس از لحظاتی
افرادی بیرون آمدند که من آنها را نشناختم. آن حضرت به من اجازه شرفیابی داد.



خدمت
رسیدم و عرض کردم: فدایت شوم، اینک زمان بنی امیه است و از شمشیرهایشان خون می‌چکد
و شما با اینان ملاقات می‌کنی؟! فرمود: «یا اباحمزه هولاء و قد شیعتنا من الجن
جاؤوا یسالوننا عن معالم دینهم»



ای
ابا حمزه! آنها هیأتی از جنیان شیعه ما بودند که برای پرسش از مسائل دینی خود آمده
بودند.



وقتی
گفته می‌شود حجت بر خلایق شما برانسان و جن و حیوان و نبات و جماد می‌شود.



 



* در اين خصوص روايتي داريم كه در خصوص
ولايت امام هادي بر غير انس تصريح كند؟



  بله، نمونه هاي بسياري هست. به عنوان نمونه یک
روز متوکل برای کشتن امام هادی(علیه السلام) به حساب خود نقشه شومی کشید فرمان داد
سه رأس از درندگان را به محوطه کاخ او بیاورند، آنگاه حضرت هادی (علیه السلام) را
به کاخ خود دعوت کرد و چون آن گرامی وارد محوطه کاخ شد دستور داد درب کاخ را
ببندند. اما درندگان دور امام می‌گشتند و نسبت به او اظهار فروتنی می‌کردند. و
امام با آستین خویش آنان را نوازش می‌کرد.



سپس
امام به بالا نزد متوکل رفت و مدتی با او صحبت کرد و بعد پایین آمد و باز درندگان
همان رفتار قبلی را نسبت به امام تکرار کردند تا امام از کاخ خارج شد.



به
متوکل گفتند: پسر عموی تو امام هادی(علیه السلام) با درندگان چنان رفتار کرد که
دیدی، تو نیز همین کار را بکن!



گفت:
شما قصد قتل مرا دارید! فرمان داد این جریان را فاش نسازند.



در
ادامه صلوات مخصوص آمده است: «اللهم کما جعلته نورا یستضئ به المومنون» امام حسن
عسگری(علیه السلام) در باره پدر بزرگوارش امام هادی (علیه السلام) به پیشگاه
پروردگار عرضه می‌دارد خدایا همچنان که او را نوری قراردادی تا مومنین از وجودش
کسب نور کنند.



فرق
است بین مؤمن و مسلمان به هر گوینده «لا اله الا الله و محمد رسول الله» را می‌توان
اطلاق مسلمان کرد اما مؤمن به کسی می‌گویند که دوازده امامی باشد و همه پایه‌های
ایمان را که محکمترین و کاملترین آنها ولایت است، باور داشته باشد.



امام
باقر (علیه السلام) در دو روایت به طور صریح به این موضوع اشاره فرموده است:



«بنی
الاسلام علی خمس: علی الصلوه و الزکاه و الصوم، والحج، والوالیهف و لم یناد بشیئی
کما نو دی بالولایه»



اسلام
بر پنج پایه استوار است: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت و برای هیچ چیز به اندازه
ولایت فریاد زده نشده است.



«بنی
الاسلام علی خمسه اشیاء: علی الصلوه و الزکاه والحج والصوم و الولایه قال زراره:
فقلت: و ای شیئی من ذلک افضل».



فقال:
الولایه افضل: لانها مفتاهن و الوالی هو الدلیل علیهن»



اسلام
بر پنج چیز استوار است: نماز، زکات، حج، روزه و ولایت. زراره می‌گوید: پرسیدم: از
میان آنها کدام برتر است؟ فرمود: ولایت برتر است، زیرا ولایت کلید آنها و صاحب
ولایت، راهنمای به سوی آنها.



حتماً
عبارت امام حسن عسگری(علیه السلام) را در باره پدر بزرگوارش متوجه شديد که «جعلته
نورا یستضئ به المومنون» اشاره به همین حقیقت است که آنانی که محروم از پذیرش
ولایت ائمه طاهرین علیهم السلام هستند نمی‌توانند کسب نور از وجود مبارک معصومین
(علیهم السلام) شوند.



همانطور
كه اشاره شد یکی از آن انوار طیبه که از امام هادی (علیه السلام) جهان تشیع را
نورانی کرده و پذیرفته‌گان ولایت را به خود جذب کرده، دائره المعارفی است که به
یادگار از امام دهم (علیه السلام) به یادگار برای ارادتمندان به خاندان عصمت و
طهارت باقی مانده است و آن زیارت جامعه کبیره است.



 



*  با توجه به اهميت اين زيارت لطفا مقداري پيرامون
آن بيشتر توضيح دهيد.



  اين زيارت در بردارنده صفات و کمالات نورانی
چهارده معصوم(علیه السلام) است و اگر کسی به هزاران روایت و آیاتی که در شأن عترت
وارد و نازل شده مراجعه نکند و فقط جامعه کبیره را مورد مطالعه و کتاب مرجع خویش
در شناخت مقامات اهل بیت (علیهم السلام) قرار دهد کافی است که امام شناس واقعی یا
معرفتی بالا شود.



زیارت
جامعه کبیره را مرحوم علامه مجلسی نقل می‌کند و در باره اهمیت این زیارت می‌گوید:
«انها اصح الزیارات سندا و اعمها مورداً و افصحها لفظا و ابلغها معنی و اعلاها
شأنا»



زیارت
جامعه کبیره از همه زیارت‌ها سندش صحیح تر و عمومیت جایگاهش بیشتر و از جهت الفاظ
فصیح‌تر و از لحاظ معانی بلیغ‌تر و از حیث علو شأن عالی‌تر است.



مرحوم
محدث قمی این زیارت پرارزش را از من لایحضر الفقیه و عیون اخبار الرضا (علیه
السلام) اینگونه نقل می‌کند که موسی بن عبدالله نخعی گفت به محضر امام هادی(علیه
السلام) شرفیاب شدم و عرض کردم ای پسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برای من
زیارتی را در باره معصومین علیهم السلام با ؟ کامل تعلیم فرمایید که هر گاه خواستم
یکی از شما بزرگواران را زیارت کنم بخوانم. آنگاه امام مجموعه زیارت موجود را به
وی تعلیم دادند.



 



*  آيا اين فيض رساني به مومنين كه در فراض اخير
صلوات اشاره كرديد، فقط شامل امور معنوي است؟



در
فرازي از جامعه كبيره حضرت هادي (عليه السلام) در توصيف ائمه مي فرمايند
"کلامکم نور و امرکم رشد و وصیتکم التقوى و فعلکم الخیر و عادتكم
الاحسان" رفتار ائمه خير و عادتشان احسان است. به عنوان نمونه ابوهاشم جعفری
نقل می‌کند که من در فشار اقتصادی شدیدی قرار گرفتم، به محضر امام هادی(علیه
السلام) شرفیاب شدم به من اجازه فرمود که بنشینم و بعد فرمود: ای اباهاشم می‌خواهی
کدام نعمت الهی را بجا آوری؟ گفت: متحیر ماندم که در پاسخ امام چه بگویم.



امام
(علیه السلام) فرمود: خداوند تبارک و تعالی به تو روزی ایمان عنایت فرموده، بدنت
را به آتش جهنم حرام کرده، به تو برای انجام طاعات عافیت و سلامتی داده. تو را
روزی قناعت داده تا به ابتذال کشیده نشوی.



بعد
آن بزرگوار فرمود: ابتدا من شروع به صحبت کردم زیرا گمان بردم که می‌خواهی لب به
شکایت بگشایی دستور دادم که صد دینار برایت بیاورند و تو آن را قبول کن.



به
ادامه صلوات بپردازم. در ادامه آمده است «فبشر بالجزیل من ثوابک و انذر بالالیم من
عقابک و حذر بأسک» امام حسن عسگری (علیه السلام) عرض می‌کند. خدایا امام هادی
(علیه السلام) شخصیتی بود که مردم را به ثواب شایان تو مژده داد و به کیفر دردناک
گناهان بیم داد و مردم را از لغزشها که نتیجه‌اش سخت‌گیری تو بر آنها است، برحذر
داشت.



یکی
از کارهای ائمه طاهرین علیهم السلام ایجاد روحیه توازن خوف و رجاء در پیروان مکتب
اسلام بود. در گفتار و رفتار نه آنقدر امید کاذب ایجاد می‌کردند که افراد همه نوع
گناهی مرتکب شوند خود را معاقب و گرفتار عذاب ندانند و نه آنقدر از خوف و ترس از
آتش و دوزخ می‌گفتند که روح یأس بر مردم حاکم شود و خود را محروم از رحمت خدا
بدانند.



امام
هادی (علیه السلام) اینگونه بودندکه هم از نتایج و ثمرهای کارهای پرثواب سخن می‌گفتند
و هم از عذاب دردناک و سختگیری خدا در باره لغزشها و این حالت است که می‌تواند شخص
را از حد تعادل خارج نکند و بر صراط مستقیم گام بردارد.



امام
حسن عسگری (علیه السلام) در ادامه صلوات بر پدر بزرگوارش عرضه می‌دارد؛ خدایا درود
فرست بر آن کسی که آیات تو را یادآور شد حلالت را حلال و حرامت را حرام شمرد و
شرایع دینت و دستوراتت را بیان کرد.



راه
ائمه (علیه السلام) ادامه راه بنیانگذار اسلام حضرت محمد (صلی الله علیه و آله)
بود. همان طور که «وما علی الرسول الا البلاغ المبین»



و
بر پیامبر تکلیفی جز تبلیغ آشکار نیست. آن بزرگواران جز تبلیغ و بیان شرایع و
دستورات پروردگار تکلیف دیگری نداشتند و همان مسیر را طی کردند و برای رساندن حلال
و حرام الهی به مردم از هیچ کسی ترس و هراسی نداشتند.



«الذین
یبلغون رسالات الله و یخشونه ولایخشون احداً الا الله و کفی بالله حسیباً»



کسانی
که رسالتهای الهی را به مردم می‌رسانند و از خدا می‌ترسند و از احدی غیر خدا هراس
ندارند خدا برای حسابرسی کافی است.



 



* به سرعت از عبارات اخير عبور كرديد،
مي شود نمونه اي از هراس نداشتن حضرت از غير خدا را برايمان نقل كنيد.



  یکبار متوکل عباسی در کمال گستاخی جام شرابی را
که در دست به آن حضرت تعارف کرد. (شرابخوری از جمله حرامهایی که در تمام ادیان
آسمانی تحریف نشده در باره حرمت اتفاق نظر بوده است.



امام
علیه السلام سوگند یاد کرد که گوشت و خون من با چنین چیزی آمیخته نشده است. مرا
معاف دار و او دست برداشت و گفت: شعری بخوان!



امام
علیه السلام فرمود: من شعر کم از بر دارم، گفت: باید بخوانی. امام این اشعار را
خواند:



باتوا
علی قلل الاجبال تحرسهم غلب الرجال فلم تنفعهم القلل



بر
قله کوهسارها شب را به روز آوردند و مردان نیرومند از آنان پاسداری می‌کردند ولی
قله‌ها نتوانستند آنان را از خطر مرگ برهانند.



و
استنزلوا بعد عزّ عن معاقلهم و اسکنوا حفراً یا ئبس ما نزلوا !



 پس از عزت از جایگاههای امن به پایین کشیده شدند
و در گودالهای گور جان دادند، گور چه منزل و آرامگاه ناپسندی است.



ناداهم
صارخ من بعد ما قبروا این الاساور و التیجان و الحلل



پس
از آنکه دست بندها به خاک سپرده شدند فریادگری فریاد برآورد: کجاست آن دستبندها و
تاجها و لباسهای فاخر؟



این
الوجوه التی کانت منعمة من دونها تضرب الاستار و الکلل



کجاست
آن چهره‌های به ناز و نعمت پرورده که به احترامشان پرده‌ها می‌آویخت.



فافصح
القبر عنهم حین سائلهم تلک الوجوه علیها الدود تنتقل



گور
به جای ایشان پاسخ داد: بر آن چهره‌ها هم اکنون کرمها راه می‌روند.



تاثیر
کلام امام هادی (علیه السلام) چندان بود که متوکل به سختی گریست چنانکه ریشش تر شد
و دیگر مجلسیان نیز گریستند و متوکل دستور داد بساط شراب را جمع کنند و آن بزرگوار
را با احترام به منزل باز گردانند.



صالح
بن سعید می‌گوید یک روز وارد شهر سامراء شدم و به محضر امام علیه السلام شرفیاب
گشتم و عرض کردم، این ستمکاران در همه کارها سعی در خاموش کردن نور شما نموده‌اند
و می‌خواهند که فراموش شوید به همین جهت شما را در چنین مکانی جای داده‌اند که محل
زندگی گدایان و غریبان و اشخاص بی نام و نشان است. حضرت فرمود: ای پسر سعید هنوز
تو در معرفت قدر و منزلت ما در این پایه‌ای و گمان می‌کنی که اینها با بلندی شأن
ما منافات دارد و نمی‌دانی کسی را که خدا بلند کرد به اینها و این چیزها پست نمی‌شود.



امام
حسن عسگری(علیه السلام) در بخش پایانی درود و صلوات بر پدر ارجمندش عرض می‌کند «و
حض علی عبادتک و امربطاعتک و نهی عن معصیتک فصل علیه افضل ما صلیت علی احد من
اولیائک و ذریه انبیائک یا اله العالمین» خدایا بر کسی درود فرست که مردم را به
عبادت تو تشویق کرد و به بندگی و طاعت تو فرمان داد و از انجام گناهان آنها را نهی
نمود. پس درودی بر وی فرست که بهترین درودهایی باشد که بر یکی از دوستانت و
فرزندان پیامبرانت می‌فرستی ای خدای جهانیان.



۱۳۹۱/۳/۴

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...