نسخه چاپی

داعش، كردها و مسأله تجزیه عراق

حسن لاسجردی

آنچه برای نگرش کردستان عراق به تحولات این کشور مناسب است، این امر است که از داخل بحران موجود، به گونه‌ای عبور کند که هم بحران را مدیریت کند و هم بتواند امتیازهای لازم را بگیرد.

در دو سه هفته اخیر تحولات عراق ابعاد نوینی به خود گرفته و کردستان عراق بعد از حمله داعش به عراق، با مد نظر قراردادن متغیرها و رویکردهایی به داعش نگریسته است. در همین راستا اربیل در شرایط نوین، موضوع جدایی از عراق را هم مطرح کرده است. نوشتار زیر به همین موضع پرداخته است.

رویکردی کردستان به حضور داعش در عراق

واکنش کردستان عراق به حضور داعش، پس زمینه هایی دارد که این پس زمینه ها می تواند به نوعی چرایی موضع گیری امروز کردستان عراق را توجیه کند. بین حکومت مرکزی و کردستان عراق در بحث پرونده هایی مثل سوریه و بحث های امنیتی و مرزها، برخی مناطق حساس مثل موصل و مناطق نفتی، اختلاف نظر وجود داشته و دارد.

در حقیقت بعد از بیماری طالبانی، شرایط سیاسی عراق تغییر کرده و ارتباطاتی که کردستان عراق با عناصر یا قدرت ها یا کشور های دیگر داشته به نوعی شاید مورد اعتراض حکومت مرکزی بوده است. این نکات به هر صورت نشان میدهد که شرایط ارتباطی بین کردستان عراق و دولت مرکزی، شرایط ایده آلی نیست.

به نظر من وقتی که موضوع داعش رخ داد، کردستان عراق در یک مسیر دو جانبه یا دوگانه قرار گرفت. از یک طرف می دانست که موضوع داعش می تواند دامنگیر مناطق شمالی عراق بشود و از طرف دیگر می دانست که این فضا را به داعش بدهد تا به عنوان یک اهرم و یک بازوی فشار، از آن علیه حکومت مرکزی استفاده کند.

نگارنده معتقد است در مجموع، کردستان عراق اقدامات و فرصت حضور داعش در مناطق مورد اختلاف را به عنوان یک فرصت، مغتنم شمرد. برخی معتقدند که زمینه این حضور نمی توانسته صرفا توسط خود داعش ایجاد شود، مگر اینکه کمک هایی را از دیگران دریافت کرده باشند. همچنین برخی دیگر معتقدند که نوعی تبانی بین بعثی ها یا عناصر وفادار به رژیم گذشته یا مخالفین دولت مرکزی فعلی رخ داده است.

وقتی که داعشیان توانستند به برخی مناطق شمالی کردستان علاقه پیدا کنند و آنجا را تحت نفوذ در آورند ( با توجه به اینکه یک نیرویِ همه جانبه ای که دارای قدرت اقتدار و قدرت تسلط باشد وجود نداشت) کردستان عراق برخی مناطق موصل و ... را به مناطق خودشان ضمیمه کرد تا بتواند در اختلافی که با قدرت مرکز ی دارد از این فرصت استفاده کند.

یعنی در مجموع به نظر می رسد که دولت فعلی اربیل با سیاست سکوت، از فرصت ظهور داعش و فشار داعش، برای اینکه ناکار آمدی بغداد را ثابت کند، استفاده کرده تا زمینه ی مناسبی برای حل اختلافات خود یا حل اختلافات به علاوه امتیاز گیری، فراهم کند.

جریانهای عمده احزاب کردستان و نگاهی به حضور داعش در عراق

در واقع از بین سه نیروی بالقوه مثلث، کردها و شیعیان بیشترین هماهنگی را داشته اما هر چه اختلاف بین کردها و شیعیان بیشتر گردد، به همان اندازه عراق بحرانی تر خواهد شد.

بسیاری معتقدند که ظهور و حضور داعش در عراق، یک ظهور و حضور فوری بوده و ناگهان حضور پیدا کرده است، اما به نظر میرسد یک چنین اتفاق به این بزرگی و به این ابعاد، نمی تواند ظهور دفعی یا ناگهانی داشته باشد.

گروههای متعدد کردی و غیر کردی در کردستان عراق فعال هستند. در این حال نگاه اتحادیه میهنی به موضع داعش با نگاه جریان بارزانی و کردهای مستقل نمی تواند توجیه کننده ی این امر باشد که داعش ناگهان به عنوان یک پدیده ظهور پیدا کرده است. مگر اینکه غفلت ها یا زمینه سازی هایی توسط بعضی گروههای کردی رخ داده باشد.

یعنی شاید خیلی از گروههای کردی در جریان این نقل و انتقالات یا شکل گیری داعش نباشند، اما به طور حتم با بروز داعش، ظهور بعثی ها و انجام کشتارها و قتل عام ها، اگر کردستان عراق و همه احزاب کردی به نوعی نگران این قضیه بودند و احساس خطر می کردند، باید در مقابل آنها می ایستادند و مقابله به مثل می کردند تا ابعاد فاجعه ی حضور داعش در شمال عراق دامن گیر همه اقوام و قبیله ی یا همه مذاهب نشود.

داعش مساجد و حسینیه هایی را منفجر کرد و حتی افرادی که به عنوان امام جمعه و یا کسانی که با آنها بیعت نکردند را اعدام کرد. در واقع بحث داعش به عنوان پدیده ی ناگهانی در شمال عراق، تاثیرات بسیار شدید سیاسی و اجتماعی در عراق داشته و اگر جریان کردی در شمال عراق می خواهد اعمال حاکمیت کند، باید در مقابل جریان داعش (که جریانی تعریف شده و مشخص می باشد) مانور مناسبی داشته باشد. بنابراین در مجموع جریان های کردی حساسیت لازم را در مقابل اتفاقات داعش بروز و ظهور ندادند.

متغییر هایی مد نظر کردستان عراق به حضور نیروهای خود در کرکوک و انجام همه پرسی یا اجرایی شدن ماده ی 140

آنچه برای کردستان عراق مناسب است این امر است که از داخل بحران موجود، به گونه ای عبور کند که هم بحران را مدیریت کند و هم بتواند امتیازهای لازم را بگیرد. از آنجایی که در مورد کرکوک، بین دولت مرکزی و کردستان عراق اختلاف نظری در مورد منابع طبیعی یا نفت وجود داشته و اختلافات تاریخی وجود دارد، به نظر میرسید که کردستان عراق علاقمند است در عین حالی که حضور داعش در شمال عراق را مورد مواجهه آن چنانی قرار دهد، در عین حال هم بخشی از مناطقی را که در گذشته با وجود قوانین و مقررات بدان دست نیافته است، به دست آورد.

در این راستا اکنون کردستان عراق در حال تلاش برای افزایش دامنه مناطق خود به وسیله ابزارهای مختلف است. بخشی از این امر از راه توافق قبلی (در اوایل شکل گیری دولت دائم در عراق) شکل گرفته است.

در حال حاضر که جایگاه و نقش آفرینی موثر طالبانی وجود ندارد، به نظرمی رسد جریان بارزانی زمینه رقابت را خالی دیده و به دنبال رویکرد گریز از مرکز است.

در این حال کردستان عراق در گذر زمان تلاش می کند تا توسعه جغرافیایی خود را تا بخش های میانی عراق گسترش دهد. در همین حین به نظر میرسد که کردستان عراق جریان فدرالیزم در عراق را دنبال می کنند. چرا که فکر میکند در نهایت در صورت تشدید بحران ها و نداشتن نوعی دولت مرکزی مقتدر و ظهور گروه های تروریستی، در نهایت عراق تجزیه خواهد شد. لذا از اکنون به مناطقی که می تواند تفکر تجزیه را بروز و ظهور دهد، تاکید و تمرکز می کند.

گذشته از این، کردستان عراق در موضوع همه پرسی (که در شرایط نوین مطرح میشود) نگاه ویژه ای دارد. یعنی باید گفت این امر یک فعل سیاسی در شرایط بحران است و به گونه حتم به نفع آنان است. یعنی مردمی که دچار بحران هستند برای فرار از آن، رهایی از شرایط جنگ، نزاع، درگیری و فقر و.. به امری رای خواهند داد که فکر می کنند به زودی جواب خواهد داد. لذا من فکر می کنم کردستان عراق همه پرسی را در شرایط کنونی به نفع خود می بیند و این بحث را مطرح می کند.

در این حال باید توجه داشت که دولت مرکزی با همه پرسی مخالفت خواهد کرد و اگر همه پرسی انجام گیرد، به عنوان یکی از نقاط اختلاف دولت آینده عراق و چالش بین دولت مرکزی با کردستان عراق خواهد بود و برخی از مناسبات سیاسی در عراق، همچون رابطه گروه های سیاسی کردستان عراق با مردم دیگر عراق و تجارت و.. را تحت تاثیر قرار خواهد داد. چرا که با توجه به بحث های فدرالیزم در عراق و همچنین بحث تجزیه، اگر چه در ظاهر این امر بروز و ظهور ندارد، اما در باطن خود بسیاری از گروه های سیاسی نگران چرخش به این سو هستند.

رویکرد کردستان به تشکیل دولت آینده عراق و تجزیه و اسقلال کردستان

کردستان عراق در موضوع تجزیه و شکل گیری بحث فدالیزم درعراق، به دنبال آن است که در شرایط بحرانی امتیاز بگیرد. در شرایط کنونی بخشی از جغرافیای دولت عراق تحت تاثیر مستقیم گروه داعش است و زیر نظر آن داره می شود.

آنچه در حال حاضر مورد توجه کردستان عراق است، سهمیه ثابت در کابینه است. به نظر می رسد از آنجا که کردها یکی از وزارت خانه های مهم یعنی وزارت خارجه را در دست داشته اند، به گونه حتم تلاش می کنند این جایگاه را حفظ کنند. یعنی بخشی از فشارهایی که به دولت مرکزی وارد می گردد، به علت این امر است که اقلیم علاقمند به حفظ نقش موثر خود در دولت و نگه داشتن برخی از وزارت خانه های موثر چون اقتصاد و ... است.

جدا از این، کردستان عراق به دنبال نقش آفرینی بیشتر از دوره های گذشته است. یعنی با توجه به شان و احترامی که گروه های مختلف کرد برای طالبانی قائل بودند، پا درمیانی طالبانی می توانست بسیاری از بحران ها را کنترل و مدیریت کند، لذا نقش طالبانی تاکنون در تحولات بین کردستان عراق و دولت مرکزی بسیار پر رنگ بوده اما در حال حاضر که جایگاه و نقش آفرینی موثر طالبانی وجود ندارد، به نظرمی رسد جریان بارزانی زمینه رقابت را خالی دیده و به دنبال رویکرد گریز از مرکز است.

کردستان عراق علاقمند است در عین حالی که حضور داعش در شمال عراق را مورد مواجهه آن چنانی قرار دهد، در عین حال هم بخشی از مناطقی را که در گذشته با وجود قوانین و مقررات بدان دست نیافته است، به دست آورد.

لذا در مجموع تعادل گذشته بین دولت مرکزی و کردستان عراق، از دست رفته است. لذا اربیل در فکر امتیازات و برگ های برنده چون کرکوک، منابع نفتی و ارتباطات خارجی و... است تا استقلال منطقه را به جلو ببرد.

کردستان و مساله انرژی

برای کردستان عراق مهم آن است که از فرصتها و استعدادهای که دارد، خود را قوی کند و تسلط خود را بر منابع بیشتر کند. در این حال فروش نفت به ترکیه و.. علاوه بر اینکه موضوعی اختلاف آفرین و تششت زا است، می تواند نشان تفکر جدایی طلبانه و تجزیه باشد.

در واقع در این حوزه باید به نقش آفرینی کردستان، به ویژه شخص مسعود بارزانی و برخی حرکات کشورهای منطقه توجه کنیم. یعنی در حال حاضر که وظیفه دولت قبلی عراق پایان یافته و عراق برای تشکیل دولت جدیدی آماده می شود، به نظر میرسد عربستان و ترکیه تلاش می کنند در سرنوشت آتی عراق نقش آفرینی موثر داشته باشند.

حتی بخشی از فشارهای کنونی بر دولت مرکزی و ناامنی و مشغولیت ارتش به بحرانی مانند داعش، نشانگر این امر است که کردستان عراق در حال بحران آفرینی در عراق است. یعنی بخشی از این بازیگری به خواسته کردها است. بخشی از این امر هم نقشه های کلان و به روابط کردستان عراق و خواسته های آن برمی گردد. آنچه مهم است این است که کردستان عراق در حال بازیگری برخلاف منافع ملی عراق، درتعیین تکلیف برخی از مسائل گذشته، مانند مناطق نفتی است.

نوع نگاه کردستان به بازیگران منطقه ای و بین المللی

در مجموع باید گفت کردستان عراق از همه ارتباطات خود بهره می برد تا سیاست خود را تقویت کند. سیاست خارجی یا به نوعی ارتباطات خارجی کردستان عراق براساس احترام متقابل و بهره گیری از فرصت ها است. به همین جهت در دوره ای که از فعالیت چند ساله کردستان عراق می گذرد، آنها تلاش کرده اند تا ارتباطات خود را توسعه و از هرگونه بحران آفرینی و تنش زایی جلوگیری کنند.

در مجموع هر چند کردستان عراق در توسعه ارتباطات و فرصتها و ایجاد زمینه های همکاری تلاش می کند، اما باید اشاره کرد که دولت های منطقه با در نظر گرفتن سوابق ارتباطی و نوع رویکرد و علاقه به سرنوشت عراق و رعایت حال مردم عراق، به کردستان عراق می نگرند. یعنی آنچه که خیلی مهم است این است که هر کجا که کردستان عراق سازی مخالف با کلیت عراق زده است، خیلی از کشورها تلاش کرده اند کردستان عراق را متوجه این کار کنند.

در حال حاضر با توجه به ظهور و بروز برخی از گروهها چون داعش، برخی از کشورهای این نگاه را از دست داده اند و به دنبال منافع بیشتر خود هستند. در این فضا بیشتر نگاه ها متوجه عربستان و ترکیه است. آنان به دنبال طرح خود در مورد عراق هستند تا یک اکثریت برآمده از آرای مردم را به گونه ای مانند سیستم های خود که یا موروثی یا هدایت شده است، رنگ و بوی رقابت مذهبی و قومی دهند.

نتیجه گیری:

اگر جریان کردی در شمال عراق می خواهد اعمال حاکمیت کند، باید در مقابل جریان داعش (که جریانی تعریف شده و مشخص می باشد) مانور مناسبی داشته باشد.

حال داعش به عنوان عنصری بحران آفرین می تواند همچنان چالش آفرین باشد. در واقع موضع داعش صرفا موضوعی چریکی و مقطعی نیست که با یک یا دو عملیات حل گردد. لذا این امر با عراق همراه خواهد بود.

در این حال، با توجه به اینکه نیروهای سیاسی عمده یعنی کردها، شیعیان و اهل سنت، مثلث تصیم سازی در عراق را تشکیل می دهند، هر کدام می توانند به اندازه توانایی خود در تحولات عراق نقش آفرینی کنند.

در واقع از بین سه نیروی بالقوه مثلث، کردها و شیعیان بیشترین هماهنگی را داشته اما هر چه اختلاف بین کردها و شیعیان بیشتر گردد، به همان اندازه عراق بحرانی تر خواهد شد. لذا در شرایط کنونی آنچه مهم است، حل اختلافات گذشته است.

در این حال کردستان عراق باید به دنبال صید فرصت ها و بهره گیری از فرصت های و امتیازگیری نباشد و بیشتر به موضوعات به نگاهی ملی نگاه کند و به تشکیل دولت و همراهی با دولت مرکزی بپردازد تا عراق بتواند شرایط بحرانی اخیرا را پشت سر گذارد.

اکنون به نظر میرسد اگر اصرار به بحث تجزیه و فدالیزم در کردستان عراق وجود نداشته نباشد و اهل سنت در مورد مبارزه با داعش همراهی و کمک کنند، بخشی از فشار بر مردم عراق کاسته می شود. مردمی که سالیان سال در قبال بحران های مختلف مانند تهاجم آمریکا و . . هزینه های بسیاری داده اند. به عبارت دیگر، در شرایط فعلی کردستان عراق باید بیش از آنکه نگاه جزئی نگرانه به منافع کردستان عراق داشته باشد، باید با نگاهی کلان به مساله دولت و هویت عراق داشته باشد.
منبع:تابناک

۱۳۹۳/۴/۲۱

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...