نسخه چاپی

توطئه چند وجهی علیه انقلاب مصر

سعدالله زارعی

آنچه به عنوان «نتيجه آراء مردم» در انتخابات مصر اعلام شد، تقريبا هيچ كس از مخالفان رژيم فاسد، ديكتاتور و وابسته حسني مبارك را قانع نكرد و تعجب توام با ترديد جدي در مورد صحت آنچه اعلام شد را برانگيخت. به عبارت ديگر نتايج اعلام شده با هيچ معيار و ميزاني سازگار نبود از جمله در هيچ گمانه زني و نظرسنجي بركشيدن آخرين نخست وزير رژيمي كه با يك انقلاب مردمي ساقط شده است، نيامده بود و تقريبا هيچكس هم احتمال آن را نمي داد و حتي تا بعدازظهر روز جمعه شبكه هاي خبري تنها روي سه كانديدا- مرسي، ابوالفتوح و موسي- حرف مي زدند. در نتايج اعلام شده اوليه در استانهاي جنوبي و غربي هم- كه تا بعد از ظهر جمعه بطور غيررسمي اعلام شدند- نامي از احمد شفيق را با خود نداشت به هر حال اين انتخابات نياز به بررسي جدي دارد. در اين ميان توجه به نكات زير مي تواند در برداشت از ماجرا موثر باشد.
1- مردم مصر در انتخابات مجلس شعب (قانونگذاري) كه در فاصله 7 آذرتا 21 دي سال گذشته برگزار شد حضور حدود 55 درصدي خود را به ثبت رساندند ولي آنچه در روزهاي جمعه و شنبه گذشته بطور غيررسمي اعلام شد از مشاركت زير 50 درصد مردم حكايت مي كند و اين در حالي است كه از يك سو در همه كشورها مشاركت در انتخابات رياست جمهوري بنا به دلايلي از انتخابات مجلس بيشتر است كه از جمله اين دلايل به سامانمندتر بودن انتخابات رياست جمهوري از لحاظ تبليغات انتخاباتي به نسبت تبليغات مجلس كه پراكنده است و از سوي ديگر رئيس جمهور در مصر از قدرت بسيار فراگيرتري نسبت به مجلس برخوردار بوده و شاكله اصلي نظام سياسي را تشكيل مي دهد. بايد به اين نكته اضافه كرد كه همه محافل خبري در دو روز رأي گيري انتخابات رياست جمهوري مصر از گسترده و فوق العاده بودن مشاركت مردم حرف زدند و حتي بعضي از رسانه هاي عربي- از جمله الجزيره- اعلام كرده بودند كه مشاركت مردم به حدود 80 درصد رسيده است.
2- در انتخابات 4 ماه پيش مجلس شعب مصر سه حزب اسلام گرا- آزادي و عدالت، النور و الوسط- مجموعا 368 كرسي از 498 كرسي يعني نزديك به 80 درصد از آراء و كرسي ها را بخود اختصاص دادند در اين ميان اگر 10 درصد آراء مسيحي ها- قبطي ها- را هم جداگانه حساب كنيم مجموع آراء غيراسلام گراها -شامل هواداران رژيم سابق، غرب گراها، چپ گراها و ملي گراها- به حداكثر 10 درصد مي رسد. در حالي كه آنچه بعنوان انتخابات رياست جمهوري به فاصله حدود 4ماه پس از انتخابات مجلس اعلام شده است كاملا معكوس مي باشد! مجموع آراء غير اسلام گراها حدود 5/9ميليون و مجموع آراء اسلام گراها حدود 3/12ميليون بوده است اگر با تسامح مجموع آراء اين پنج نفر را مساوي با مجموع آراء مصريان به حساب آوريم به اين معناست كه آراء اسلامگراها ظرف 4 ماه از 80 درصد به حدود 43 درصد نزول كرده و آراء جريانات غيراسلامگرا - با احتساب آراء قبطي ها- از 20 درصد به حدود 57 درصد صعود كرده است كه در اين ظرف زماني- نه تنها در مصر بلكه در هر كشور ديگري هم- كاملا غيرمنطقي و غيرموجه است.
اما در اين بين آراء سرلشكر احمد شفيق از اين هم شگفت آورتر است در حالي كه بقاياي رژيم مبارك در انتخابات قبلي مصر از بين 498 كرسي تنها به يك كرسي مجلس دست پيدا كرده بودند در اين انتخابات به رديف دوم در انتخابات صعود كرده و با احتساب آراء اعلام شده عمرو موسي پيش از اخوان المسلمين موفق به جلب آراء شده اند.
3- سرلشكر احمد شفيق در سه مقطع نسبت به انقلاب مردم دهن كجي آشكار كرده بود و حتي در آخرين اظهارنظر خود گفته بود انقلاب مصر به پايان رسيده و همه چيز به جاي اول خود بازخواهد گشت با اين وصف به نظر مي آيد اگر شفيق هيچ نقشي هم در رژيم سابق نداشت همين اظهارات براي سقوط آراء او كفايت مي كرد اما نكرد و حالا سؤال اينجاست كه چرا شفيق با اين صراحت عليه انقلاب موضع گرفت و چرا با اين وجود، هم پاي كانديداي اسلامگرا بالا آمد. در تحليل آنچه گذشت توجه به نكات زير لازم است:
الف- به فاصله كوتاهي پس از شروع يك ماهه نام نويسي در انتخابات رياست جمهوري مصر، «عمر سليمان» رئيس دستگاه اطلاعاتي و امنيتي مصر به عنوان كانديدا مطرح شد ولي به فاصله چند روز- با ابراز مخالفت كميسيون عالي انتخابات مصر - از صحنه كنار رفت و زمزمه كانديداتوري شفيق آغاز شد همه گمان مي كردند كه به همان دلايلي كه صلاحيت سليمان رد شد صلاحيت شفيق نيز رد مي شود اما اين طور نشد و در نهايت با اندكي تاخير و با اعلام اين كه نام نويسي شفيق قبل از تصويب قانوني خاص در مجلس بوده و قانون عطف به ماسبق نمي شود، وي وارد ميدان شد. شفيق شعار خود را تامين امنيت براي مردم مصر قرار داد و همزمان با طرح اين شعار سلسله اقداماتي از سوي نظاميان و نيروهاي امنيتي مصر آغاز شد از جمله در يك روز در جريان تظاهرات مردمي كه به نام حفظ انقلاب مصر توسط جوانان در ميدان التحرير بر پا شده بود حدود 22 نفر كشته شده و صدها نفر زخمي شدند و حال آنكه نظاميان مصري حتي در دوران انقلاب- 5 تا 22 بهمن 1389- گلوله اي شليك نكرده بودند اين صحنه در چند نقطه و در چند شهر از جمله قاهره، اسكندريه، سوئز و اسماعيليه تكرار شد و همزمان با آن شفيق از فرو رفتن مصر در يك دوره ناامني خبر مي داد و همه را از عواقب آن برحذر مي داشت با اين همه با توجه به سابقه شديداً منفي احمد شفيق هيچكس در درون مصر او را بعنوان يك كانديداي مهم به حساب نمي آورد ولي گويا اين بازي داراي يك صحنه كوچك و يك پشت صحنه بزرگ بود.
علاوه بر اين در روزهاي منتهي به انتخابات شاهد سفر همزمان رئيس سازمان اطلاعاتي مصر و رژيم صهيونيستي به دوحه بوديم و فرستاده ويژه راسموسن رئيس ناتو هم به قاهره آمد و با مقامات ارشد نظامي و اطلاعاتي مصر ملاقات كرد. يك روز پس از برگزاري انتخابات مصر نيويورك تايمز فاش كرد كه: «غرب و كشورهاي عربي روي دو نكته توافق كرده اند: اسلام گراها به قدرت نرسند و به معاهده كمپ ديويد آسيب وارد نگردد.» اگر بخواهيم اين دو موضوع را ساده سازي كنيم بايد بگوئيم اسلام گراها يا اصلاً نبايد به قدرت برسند و يا اينكه پيش از بدست گرفتن قدرت در مورد پايدار بودن روابط مصر و رژيم تل آويو- و از جمله حفظ معاهده كمپ ديويد- تعهد بدهند و اين همه در حالي بود كه برخلاف رسم مألوف اخواني ها كه دست خود را به آساني رو نمي كنند آقاي محمدالمرسي با نگاه به شدت نارضايتي توده هاي رأي دهنده به مناسبات مصر و رژيم صهيونيستي با صراحت اعلام كرد كه: «ما اسرائيل را دشمن دانسته و ارزشي براي معاهده ذلت بار كمپ ديويد قائل نيستيم». بعد از اعلام نتايج انتخاباتي آمريكايي ها، سعودي ها و رژيم صهيونيستي از نتايج ابراز رضايت كرده و آن را يك نشانه خوب براي حفظ مصر دانستند.
ب- در اعلام نتايج، تقسيم كانديداهاي پيروز به دو بخش از نوعي هوشمندي خبر مي دهد در واقع در اين صحنه «محمد بن صباحي» كانديداي چپ گرا و ناصريست به شكل يك محلل جلوه گر شده است از يك سو فاصله آراء اعلام شده او تا محمدالمرسي كانديداي اخوان المسلمين و احمد شفيق كمتر از 4 درصد است. اين به اين معناست كه اسلام گراها براي رها شدن از مخمصه بازگشت عوامل رژيم سابق و پيشگيري از نابودي انقلاب بايد به رياست جمهوري محمدبن صباحي رضايت داده و يا نقش او را در دولت آينده آنقدر برجسته كنند تا رنگ و لعاب اسلامي حكومت مصر حسابي كم شود و از فروغ آن كاسته شود... در عين حال شكاف ميان نيروهاي انقلاب نيز يكي از كاركردهاي اصلي حضور صباحي در جايگاه نفر سوم است چرا كه از يك سو صباحي و جريان ناصري مصر و بطور كلي چپ گراها بخش انكارناپذير انقلاب مصر به حساب مي آيند و رقابت و نزديكي آراء او به اسلام گراها مي تواند شكاف نيروهاي مختلف انقلاب را افزايش دهد و از سوي ديگر اسلام گراها روي صباحي و چپ گراها علي القاعده به توافق نمي رسند. در اين ميان اخوان المسلمين مشكل جدي با ناصري ها ندارند و همواره هم به آنان كمك رسانده و از كمك آنان استفاده كرده اند ولي دو حزب ديگر اسلام گرا- النور و الوسط- كه كانديدايشان ابوالفتوح بود وحدت با نيروهاي چپ و ناسيوناليست را برنمي تابند از اين رو بنظر كساني كه سناريو آراء رياست جمهوري مصر را چيده اند بالا آوردن صباحي و چپ ها باعث عدم اجماع اسلام گراها و نيروهاي انقلاب و در نتيجه باعث تضعيف جدي انقلاب مصر از درون مي شود. تصميم گيري اخوان المسلمين در اين ميان آسان نيست به گمان طراحان اخوان و كانديداي آنان يا بايد قيد رأي دهندگان به ابوالفتوح را بزند و يا قيد رأي دهندگان به صباحي و اين هر دو اخوان و كانديداي آن را از دستيابي به رياست جمهوري باز مي دارد و در نهايت انقلاب را عقيم مي كند.
ج- اخوان المسلمين در اين شرايط بر سر دو راهي قرار دارد يا بايد روي موضوع تقلب تأكيد كند در اين صورت اين امكان براي سران ارتش- و شوراي نظامي- فراهم مي شود كه انتخابات را باطل اعلام كند و براي دوره اي شش ماه تا يك سال قدرت را در اختيار گرفته و انقلاب را به مرور خاموش كند و يا نتيجه را بپذيرد و تلاش كند تا در دور دوم به پيروزي برسد و توطئه ارتش را به خودش برگرداند. اخوان المسلمين راه دوم را برگزيده و ضمن زير سؤال بردن برخي رفتارها، نتيجه را پذيرفته است.
د- شرايط از زمان اعلام رسمي نتايج تا برگزاري دور دوم انتخابات- دو هفته آينده- شرايط فوق العاده حساس و به قول خالد مشعل «تاريخي» و «سرنوشت ساز» است. در اين دوره براساس شعار احمد شفيق- يعني اولويت امنيت- بروز بعضي رخدادهاي امنيتي كه ظاهر آنارشيستي دارد براي تقويت موقعيت شفيق و استدلال تراشي براي پيروزي شفيق در دور دوم محتمل مي باشد. در اين ميان شوراي نظامي و جريان خارجي و داخلي حامي آن عدم تشكيل حكومت اسلامي را خط قرمز خود قرار داده و از اين رو همزمان با بحث احتمال رأي آوردن شفيق از كودتاي نظامي هم سخن به ميان آمده است. اگر نظاميان به اين نتيجه برسند كه هزينه كنار زدن اخوان المسلمين قابل تحمل است ترديدي در اعلام پيروزي شفيق نخواهد كرد اما اگر توانايي خود را در اين حد نبيند به اعمال فشار شديد بر اخوان با هدف واداشتن آنان به صرف نظر از تشكيل حكومت اسلامي روي مي آورند. در اين بين اسلام گراها در نقطه حساس انتخاب تاريخي قرار گرفته اند. اسلام گراها نبايد يك گزينه اي- يعني فقط انتخابات- عمل كنند، اسلام گراها بايد ضمن حفظ وحدت در درون خود، ميدان التحرير را در اين دو هفته مملو از جمعيت هاي ميليوني كنند و فشار نظاميان را معكوس نمايند و اميد آمريكا، اروپا، رژيم هاي صهيونيستي و عربستان براي بازتوليد نظام ديكتاتوري وابسته در قالبي جديد به يأس مبدل نمايند.
یادداشت کیهان

۱۳۹۱/۳/۸

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...