نسخه چاپی

كدامیك از اروپایی ها در معرض خطر تكفیری ها قرار دارند؟

نگاهی به آمار و ارقام تعداد جنگجویان تكفیری اروپایی فعال در سوریه حاكی است كه اتریش در رتبه اول میان كشورهای اروپایی قرار دارد، به گونه ای كه بیش از نیمی از جنگجویان تكفیری كه از اروپا راهی سوریه شدند و دارای ریشه های چچنی هستند، از این كشور می باشند.

به گراش نما به نقل از مشرق، گستره بحران سوریه و منازعات و درگیری های جاری در آن و همچنین دخالت طرف های خارجی در این بحران موجب شد تا نمونه جنگ «افغانستان» این بار در سوریه تداعی کند، چراکه برخی محافل تلاش بسیاری کردند تا بحران جاری در سوریه را بحرانی با ماهیت و ساختاری اسلامی و دارای هویتی مذهبی معرفی کنند و این موجب شد تا بسیاری از جنجگویان بیگانه راهی این کشور شوند و سوریه همانند افغانستان دهه هشتاد قرن بیست به منظومه جهاد جهانی ملحق شود و این نگاه و توجه بسیاری از اندیشکده ها و مراکز مطالعاتی غربی را در این اواخر به خود جلب کرد.

در این ارتباط «گیدو استنبرگ»، کارشناس امور بین الملل در مقاله ای تحت عنوان «القاعده چچن: گروه های قفقازی و بین المللی کردن بیش از پیش بحران سوریه» منتشره از سوی مرکز مطالعات امور بین الملل و امنیت آلمان در ژوئیه 2014 میلادی نگاهی دقیق و عمیق بر جنگجویان چچنی در سوریه می ‌اندازد و تلاش می کند، دیدگاهی ارائه دهد که با بررسی نشو و نمای اندیشه جهادی – تکفیری در میان چچنی ها هم بعد تاریخی و با ارائه نقشه گروه های قفقازی در حال جنگ در سوریه هم بعد تحلیلی را توامان بررسی کرده باشد.

استبرگ سخن خود را با توصیه هایی درباره نحوه تعامل کشورهای اروپایی با تهدیدهای احتمالی که ممکن است، این گروه ها برای جوامع اروپایی داشته باشند، به پایان می رساند.

نشو و نمای تروریست‌های تکفیری چچنی

به اعتقاد استنبرگ ایده و اندیشه «جهاد» در میان چچنی ها از لحاظ تاریخی با ایده و اندیشه «آزادی» ارتباط پیدا می کند. به گونه ای که تروریست‌های چچنی و دیگر قوم های قفقازی برای سال ها تلاش کردند، سرزمین خود را از سیطره و تسلط روس ها خارج کنند.

با آغاز جنگ اول چچن ها طی سال های 1994 تا 1996 ایده و اندیشه جهاد برای آزادسازی دولت به خصوص در میان ملی گرایان چچنی که به تنهایی نمی توانستند، این رویای خود را محقق کنند، بیش از پیش تقویت شد تا به این ترتیب این اعتقاد و باور در میان جنگجویان چچنی تقویت شود که جهاد یا مبارزه در قفقاز بخشی از جنگ مقدس برای آزادسازی یکی از اقلیم های مسلمانان از اشغال و حاکمیت روس هاست.

با پایان جنگ نزاع برسر قدرت میان «اصلان مسخادوف»، رهبر نیروهای سکولار و ملی گرا و «پاسییو»، رهبر جریان های اسلامگرا که در تلاش برای کسب نفوذ بیش از پیش بود، افزایش یافت، به خصوص آنکه وی ارتباط بیشتری با جنگجویان بیگانه و خارجی داشت که برای مشارکت در نبردها و مبارزات پای به چچن گذاشته بودند.

نکته جالب آن بود که رهبری این گروه از جنگجویان خارجی را فردی سعودی – وهابی به نام «ثامر السویلم» معروف به «الخطاب» برعهده داشت. وی طی سال های بعد موفق شد، با همکاری با پاسییو اردوگاه ها و پایگاه های آموزش نظامی برای جنگجویان چچنی و خارجی توامان در چچن دایر کند.

در جریان جنگ دوم چچن که در سال 1999 آغاز شد و در سال 2002 تقریبا پایان یافت، جریان های تکفیری عملیات های مبارزه و نبرد علیه نیروهای روسی را در دست گرفتند.

اما در پی کشته شدن خطاب و شماری دیگر از فرماندهان گروه های تکفیری، این گروه ها و جنبش ها در معرض شکست ها و ناکامی های شدیدی قرار گرفتند و روش ها موفق شدند، از سال 2002 میلادی قید و بندهای خود را بر عناصر تکفیری تشدید کنند و منابع پشتیبانی و حمایتی آنها را تا حدود زیادی قطع کنند که این موضوع موجب شد، دو تحول بزرگ و بسیار با اهمیت در اندیشه های تکفیری های چچنی به طور خاص و تکفیری های قفقازی به طور عام رخ دهد.


ولین تحول آن بود که عملیات های نظامی این گروه های تکفیری از چچن و قفقاز به کشورهای دیگر و به خصوص کشورهای همجوار انتقال یافت، به گونه ای که شاهد وقوع عملیات هایی در داخل خود روسیه نیز بودیم که یکی از مهمترین این عملیات ها حادثه تئاتر «دبرووکا» در مسکو در اکتبر سال 2002 بود و دیگری حادثه مدرسه «بیسلان» در اوستیای شمالی در سپتامبر 2004 بود.


اما دومین تحول و دگرگونی مهم آن بود که جریان های جهادی تکفیری در منطقه از سال 2007 میلادی زیر لوای گروه موسوم به «امارت اسلامی قفقاز» قرار گرفتند که به منزله ائتلاف سست متشکل از گروه های محلی بود که مهمترین آنها «جماعت داغستان» به شمار می آمد.


گروه موسوم به «امارت اسلامی قفقاز» حملاتی را علیه ساختارهای زیربنایی روسیه انجام داد و نیروهای امنیتی روس را هدف گرفت، به گونه ای که توسعه و گسترش عملیات های تروریستی این گروه به تهدیدی جدی علیه جمهوری های منطقه قفقاز و روسیه تبدیل شد.



نقشه گروه های جهادی تکفیری قفقازی در سوریه


نمی توان فشارهایی که عناصر جهادی تکفیری در منطقه قفقاز در معرض آن قرار گرفتند، را نادیده گرفت و این که این فشارها به تغییر و تحولاتی در اندیشه ها و افکار این افراد منجر شد که مهمترین این تحولات پیوستن آنها به ایده «جهاد جهانی» است که تنها به مشارکت در عملیات های جهادی و مبارزه و نبرد در داخل قفقاز محدود نمی شد، بلکه مناطق دیگر جهان را نیز در بر می گرفت. به این ترتیب سوریه به یکی از مهمترین مناطق حضور و فعالیت این عناصر و گروه ها تبدیل شد و آنچه این دیدگاه را تقویت کرد، ائتلاف موجود بین نظام سوریه با روسیه بود، به گونه ای که جهادی تکفیری های چچنی به طور خاص و قفقازی ها به طور عام شرکت در جنگ علیه نظام سوریه را به نوعی مبارزه و جنگ غیر مستقیم علیه روسیه به شمار می آوردند.

براساس برآوردهای صورت گرفته در ابتدای سال 2014 میلادی تعداد جنگجویان حاضر و فعال در صفوف گروه های مسلح در سوریه به 80 تا 100 هزار نفر می رسید که 8 هزار نفر آنها خارجی و از تابعیت های غیر عربی بودند، اگرچه در این بین طرف هایی هم بودند که این تعداد را 17 هزار نفر برآورد می کردند. اما در خصوص تروریست‌های تکفیری باید گفت که برآورد می شود، تعداد آنها بین 10 تا 30 هزار نفر برسد و جنگجویان تکفیری قفقازی بزرگ ترین گروه جنگجویان تکفیری غیر عربی فعال در سوریه شمرده می شوند که تعداد آنها بین صدها نفر تا 1500 نفر برآورد شده است.

در خصوص ظهور جنگجویان تکفیری قفقازی در سوریه باید گفت که ظهور آنها به اوایل سال 2012 میلادی باز می گردد که هم زمان با تحولات اساسی و جوهری در ساختار گروه های مسلح تروریستی در سوریه به شمار می آید و طی آن جایگاه و موقعیت گروه های جهادی تکفیری در این کشور به شدت تقویت می شود و میانگین ورود جنجگویان تکفیری خارجی به سوریه به اوج خود می رسد.

در این دوره گروه های مسلح در سوریه با مشکلی حقیقی مواجه بودند که در نبود و غیبت فرماندهی مرکزی و یکپارچه که تضمین کننده وحدت و اشتراک اهداف و عملیات ها بود، نمود پیدا می کرد و این موجب شد تا به سرعت در میان گروه های مسلح فعال در سوریه شکاف و اختلاف ایجاد کند و به درگیری ها و رویارویی های مسلحانه بین این گروه ها تبدیل شود.



در این میان رابطه میان دو گروه تروریستی تکفیری «جبهه النصره» و «امارت اسلامی عراق و شام» معروف به «داعش» و رویارویی های صورت گرفته میان آنها بارزترین نمونه این درگیری ها و رویارویی های مسلحانه بین گروه های مسلح فعال در سوریه است. به گونه ای که اگرچه دو گروه از سازمان تروریستی القاعده در عراق نشات یافته بودند، اما درگیری و نزاع میان آنها بعد و هویتی ایدئولوژیکی داشت و در حالی که داعش ایدئولوژی تکفیری تندروتر و افراطی تری را اتخاذ کرده بود که کوچک ترین انحراف و تخلف اعتقادی از ایده تکفیری سلفی را با خشونت هرچه تمام تر و بدون تسامح مجازات می کرد، مشاهده می شد که جبهه النصره تا جای ممکن از خشونت های غیر ضروری دور و با دیگر گروه های سلفی جهادی همکاری می کرد.






نزاع میان دو گروه تکفیری جبهه النصره و داعش که خیلی زود به درگیری های مسلحانه بین دو طرف تبدیل شد، تاثیرات و بازتاب های خود را بر جنگجویان تکفیری قفقازی در سوریه گذاشت، چون هریک از آنها می بایست یکی از این دو گروه را جهت پیوستن و ادامه مبارزه علیه نظام سوریه انتخاب می کردند، به ویژه آن که اغلب قفقازی های تکفیری در حلب و ادلب مستقر بوده و فعالیت می کردند و این دو شهر از جمله مهمترین پایگاه ها و دژهای این دو گروه مسلح به شمار می آمد.


به طور کلی نقشه جنگجویان قفقازی به چهار گروه تقسیم می شود که هریک از آنها از حیث تعداد و حجم و عملیات و عملکرد با یکدیگر تفاوت دارند، اگرچه یک عامل مشترک در تمام آنها به چشم می خورد و آن دیدن آموزش های نظامی بسیار خوب برای نبردهاست و به همین دلیل است که خیلی این عناصر به نیروهای نخبه گروه های جهادی تکفیری در سوریه تبدیل شدند.

1) ارتش مهاجرين و انصار

گروه تروریستی تکفیری موسوم به «ارتش مهاجرین و انصار» از جمله معرف ترین گروه های تروریستی تکفیری قفقازی در سوریه به شمار می آید که هسته اولیه تشکیل دهنده این گروه، گروه تروریستی تکفیری موسوم به «کتیبه مهاجرین» بود که به صورت علنی در سپتامبر 2012 و طی شرکت در نبردهای حلب به سرکردگی «ابو عمر چچنی» ظهور کرد و پای به عرصه گذاشت. تنها چند ماه پس از آن بود که گروه موسوم به «ارتش مهاجرین و انصار» تشکیل شد تا ابو عمر چچنی همچنان سرکرده و فرمانده این گروه باقی بماند.

عملیات گروه تروریستی تکفیری موسوم به ارتش مهاجرین و انصار بر تصرف و تسلط بر پایگاه های نظامی ارتش سوریه تمرکز یافت.

از جمله مهمترین عملیات هایی که با همکاری گروه تروریستی تکفیری داعش دست به آن زد، تسلط بر پایگاه هوایی ارتش سوریه در «مناغ» در آگوست سال 2013 بود که دلیلی آشکار بر ائتلاف میان ابو عمر چچنی و داعش بود، به ویژه آن که برخی گزارش ها به این نکته اشاره می کردند که ابو عمر چچنی به سرکرده و امیر داعش در منطقه شمالی سوریه منصوب شده بود.

2) گروه تروریستی تکفیری صلاح الدين چچنی

ائتلاف ابو عمر چچنی با گروه تکفیری داعش برای «صلاح الدین چچنی» که یکی از مهمترین فرماندهان ابو عمر به شمار می آمد، بسیار گران آمد و موجب جدایی وی از گروه ابو عمر چچنی شد تا مدتی بعد گروه رقیب دیگری با همان نشان و نام گروه قبلی یعنی «ارتش مهاجرین و انصار» تشکیل دهد، اما پسوند «امارت اسلامی قفقاز» را به آن اضافه کند.

صلاح الدین چچنی هنگامی که گروه ابو عمر چچنی را ترک کرد، دلیل این جدایی را عدم عمل به سوگند وفاداری یاد کرد که ابو عمر با وی و رهبر امارت اسلامی قفقاز یعنی «دوکو عمروف» بسته بود.

در ادامه حمایت دوکو عمروف از صلاح الدین چچنی و گروهش، اعتبار و جایگاه ویژه و بزرگی به این گروه در میان گروه های جهادی تکفیری قفقازی فعال در سوریه بخشید. به گونه ای که از بهار سال 2013 بسیاری از پایگاه های اینترنتی وابسته به امارت اسلامی قفقاز از مشارکت قفقازی ها در نبردهای سوریه و تشکیل گروه «ارتش مهاجرین و انصار» به سرکردگی صلاح الدین چچنی استقبال کردند. در این میان صلاح الدین چچنی پس از تشکیل گروه خود، همکاری با گروه تکفیری جبهه النصره در اجرای برخی عملیات ها علیه ارتش و نظام سوریه را برگزید.

3) گروه تروریستی تکفیری سيف الله چچنی

دومین شکاف و اختلافی که در پی اتحاد ابو عمر چچنی با داعش روی داد، جدایی گروهی از چچنی های تکفیری به سرکردگی «سیف الله چچنی» بود که همچون صلاح الدین چچنی، از جمله مهمترین فرماندهان ابو عمر چچنی و معاون اصلی وی به شمار می آمد. برخی منابع بر این باورند که اختلافات میان ابو عمر چچنی و سیف الله چچنی به دلیل رقابت شخصی آنها برای به کسب نفوذ و قدرت بیشتر در گروه «ارتش مهاجرین و انصار» بود، علاوه بر این که سیف الله چچنی به افراط گرایی موجود در گروه ابو عمر چچنی و اتحاد وی با داعش اعتراض داشت.

سیف الله چچنی پس از جدایی از ابو عمر و تشکیل گروه خود، تلاش کرد، فعالیت های خود را در منطقه حلب و در نزدیکی مرزهای ترکیه متمرکز کند و در این خصوص همکاری با گروه تروریستی موسوم به «جند الشام» را برگزید. با پایان سال 2013 میلادی سیف الله چچنی سوگند وفاداری به گروه تکفیری جبهه النصره را خورد تا این که در فوریه 2014 و پس از درگیری با نیروهای ارتش سوریه در یکی از نبردهایش در حلب به هلاکت رسید تا جای وی را فردی به نام «محمد الخراسانی» بگیرد و تمام وفاداری ها و ائتلاف ها و اتحادهای وی را چه با جبهه النصره و چه جند الشام حفظ کند.

4) گروه تروریستی تکفیری جند الشام

گروه تروریستی تکفیری «جند الشام» تنها گروه بر خلاف سه گروه دیگر تکفیری قفقازی بود که استقلال و عدم وابستگی خود را حفظ و از پیوستن به گروه های مسلح دیگر خودداری کرد. با این حال این امر به معنای عدم همکاری مکرر و مستمر آن با جبهه اسلامی و جبهه النصره نبود.

گروه تروریستی تکفیری جند الشام به دلیل خونریزی و قساوت قلب و مهارت جنگی اش بسیار بالای سرکرده اش، «مسلم ابو ولید» از معروفیت بسیاری برخوردار است که البته این معروفیت بیشتر به معنای رعب و وحشتی است که این گروه در مناطقی که حضور می یابد، ایجاد می کند. مسلم ابو ولید بخش قابل توجهی از این مهارت و تجربه جنگی خود را مدیون مشارکتش در نبردهای دوم چچن و قرار داشتن در کنار «خطاب» بود.
عملیات های گروه تروریستی تکفیری جند الشام به طور کلی در شمال استان لاذقیه و به طور خاص در منطقه «الجبلیه» در نزدیکی مرزهای ترکیه متمرکز است و در عملیات های هجومی علیه شهرک ها و روستاهای علوی نشین کوهستانی و ساحلی استان لاذقیه در غرب سوریه مشارکت داشت، البته این گروه در عملیات هایی در حلب و ریف شمالی آن از جمله زندان مرکزی حلب در اوایل فوریه گذشته مشارکت داشت.


بحران اروپا

این پیش فرض وجود دارد که گروه های تروریستی تکفیری شرکت کننده در نبردهای جاری در سوریه در آینده تهدیدی علیه کشورهای اروپایی و ترکیه تشکیل خواهند داد، چراکه بسیاری از عناصر این گروه ها پس از جنگ های چچن در خارج از سرزمین قفقاز و چچن، زادگاه اصلی اشان رشد و نمو یافتند. البته در این بین درست است که بسیاری از آنها از طریق گرجستان و ترکیه به سوریه منتقل شدند، اما تعداد قابل توجهی از آنها همچنان در کشورهای اروپایی همچون اتریش و آلمان و فرانسه و بلژیک و کشورهای اسکاندیناوی اقامت دارند.

در این راستا نگاهی به آمار و ارقام تعداد جنگجویان تکفیری اروپایی فعال در سوریه به این نکته اشاره می کند که اتریش در رتبه اول میان کشورهای اروپایی قرار دارد، به گونه ای که بیش از نیمی از جنگجویان تکفیری که از اروپا راهی سوریه شدند و دارای ریشه های چچنی هستند، از این کشور می باشند (حدود 100 تکفیری)، بعد از اتریش فرانسه با 80 تروریست تکفیری و سپس بلژیک و کشورهای اسکاندیناوی و آلمان در رتبه های بعدی قرار می گیرند.

تهدید احتمالی نهفته از سوی این تروریست های تکفیری برای کشورهای اروپایی در مهارت های جنگی آنها به ویژه جنگ های خیابانی نهفته است که در آینده می تواند، تهدیدی برای امنیت داخلی کشورهای اروپایی باشد. این درحالی است که جنگ در سوریه بر مهارت و تجربه این تروریست ها بیش از پیش خواهد افزود و موجب تشکیل شبکه های ارتباطی گسترده تر در کشورهای دیگر از جمله کشورهای اروپایی خواهد شد و این می تواند راه را برای ورود گروه تروریستی القاعده به داخل اروپا باز کند.

به همین دلیل لازم به نظر می رسد که کشورهای اروپایی از هم اکنون تدابیر لازم برای مقابله با این تهدید احتمالی به خصوص از کشور ترکیه را آغاز کنند و این که اگرچه این کشورها اختلافی عمیق با نظام سوریه دارند و آن را دشمن خود می دانند و برای براندازی آن تلاش می کنند، اما برای مقابله با این تهدید آینده نیاز به همکاری با دمشق و کمک گرفتن و استفاده از تجارب آن دارند.

۱۳۹۳/۵/۱۸

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...