نسخه چاپی

رییس انجمن اسلامی صنف آهن فروشان در گفتگو با نما:

بیش از درآمد مالیات میخواهند

عکس خبري -بيش از درآمد ماليات ميخواهند

فضل الله فرخ گفت:تعطیل شدن واحدهای صنفی شروع شد و الان فقط در صنف آهن‌فروشان و فقط در تهران 1000 واحد صنفی تعطیل است.

به گزارش نما ، رییس انجمن اسلامی صنف آهن فروشان، خودش هم از آن دسته کسبه ای است که می گوید، بیکار شده است و پس انداز بانکی هم ندارد که از آن ارتزاق کند. او در گفتگو با «شما» از فرار های مالیاتی گفت و تغییر قوانین مالیاتی که در عمل و در مقام اجرا مشکلاتی را حادث شده است. فضل الله فرخ عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی در این گفتگو از این مشکلات مالیاتی  و از تعطیلی 1000 واحد صنف آهن فروشان و علل آن می گوید.
***
ابتدا از این جا شروع کنیم که چرا پرداخت مالیات یک امر شرعی است؟
مالیات یک امر قانونی و یک حق قانونی نظام است و اتفاقاً در جمهوری اسلامی علاوه بر قانونی بودنش، شرعیت هم دارد. طبق فرموده امام رعایت قانون یک لازم شرعی و تخلف از قانون یک خلاف شرعی است، لذا پرداخت مالیات، چون قانونی است، پس یک حق شرعی هم هست که افراد باید بپردازند.
آیا در اسلام چیزی مشابه مالیات داریم؟
در اسلام خمس، زکات و وجوهات مشخص داریم، ولی نظام اسلامی در هر عصر و زمانی برای اداره کشور می‌تواند مقرراتی را طبق شرع وضع کند و چون دارای قانون اساسی هستیم و قوانین ما هم از نظر شورای نگهبان می‌گذرد، بنابراین قوانین ما شرعیت دارند و شرعی هستند. باید طبق آن عمل شود، اما شرطش این است که آن طوری که تعیین و قانونی شده و شورای نگهبان تأیید کرده است عمل شود. مثلاً قانون بانکداری ما قانونی شرعی و مورد تأیید شورای نگهبان است که شامل شش فقیه و قانوندان هستند و لذا پشتوانه قانونی دارند، ولی در مرحله اجرا که می‌رسد می‌بینیم اشکالات زیادی در آن هست و ضوابطی که باید رعایت شوند و کارهایی که باید بشوند، نمی‌شود. اگر هم کسی بگوید ربا حرام است و بانک ربوی است یا تکلیف این سودها چیست، می‌گویند شورای نگهبان این را تأیید کرده است. بله، شورای نگهبان تأیید کرده است، اما به شرط این که همان طور اجرا شود. مسئله مالیات هم همین طور است. مالیات فعلاً یک حق شرعی است.
چرا مالیات باید به اقتصاد کشور کمک کند؟ مگر راه های دیگری وجود ندارد؟
اکثر کشورها با مالیات اداره می‌شوند. خیلی از کشورها نفت، گاز و انرژی ندارند و با مالیات اداره می‌شوند. الان هم بسیاری از مسئولین ما، مخصوصاً مسئولین مالیاتی و دارایی ما گاهی ادعایشان این است که کشور دارد درصد کمی مالیات می‌گیرد، حال آن که کشورهای دیگر با مالیات اداره می‌شوند و ما داریم کشور را با نفت اداره می‌کنیم و مالیاتی که می‌گیریم کم است. بله درست است. ما قبول داریم. شاید 20، 30 درصد کشور ما با مالیات اداره می‌شود.
 علتش چیست؟
علت این است که اقتصاد دولتی است. اقتصاد دست مردم نیست. شما اقتصاد را بدهید به مردم و خرید، فروش، صادرات و واردات دست مردم باشد، آن وقت می‌شود توقع داشت کشور با مالیات اداره شود، ولی وقتی فقط 20 درصد اقتصاد دست مردم هست و اصل 44 که مقام معظم رهبری تأکیدات زیادی روی اجرای آن دارند و حضرت امام هم بر سپردن اقتصاد به دست مردم تأکید زیادی داشتند، یعنی خصوصی‌سازی و اقتصاد را به دست مردم دادن. دولت کار اقتصادی نکند، بلکه وظیفه دولت این است که بر اقتصاد نظارت داشته باشد، نه این که خودش کار اقتصادی بکند. کارهای اقتصادی غالباً هم برای دولت سودی ندارد و یکی از مشکلات ما که چندین سال است گرفتار آن هستیم و حل نمی‌شود، دولتی بودن اقتصاد است. در نتیجه مقدار کمی از کارهای اقتصادی در دست مردم هست. توقع مالیات گیرندگان این است که از این مقدار کم، مقدار زیادی مالیات بگیرند و این ها با هم جور در نمی‌آید. سیستم‌ها هم یک سیستم دقیق و درست و درمان نیست.
یکی از نکاتی که در مورد مالیات مطرح می شود این است که ما فرار مالیاتی داریم.
درست است. فرار مالیاتی داریم، ولی فرار مالیاتی مال چه کسانی است؟ دانه درشت‌ها! کسانی که می‌توانند وکیل و قانون‌دان بگیرند و راه قانونی درست کنند، رشوه کلان بدهند و از مالیات فرار کنند.
یعنی کسبه خرد فرار مالیاتی ندارند؟
کسبه خرد اصلاً راهش را بلد نیستند. خیلی از کسبه خرد حتی یک دفتر حساب را هم نمی‌توانند بنویسند و راه فرار از مالیات را بلد نیستند. برایشان صرف هم نمی‌کند که رشوه کلانی بدهند و از مالیات فرار کنند.
شما نسبت به اجرای قانون پس از تغییر قوانین مالیاتی هم معترض بودید؟
قبلاً مالیات، مالیات مشاغل بود، یعنی طرف باید سال به سال اظهارنامه می‌داد و آنچه که درآمد داشت محاسبه می‌شد و مالیاتش را می‌داد. غالباً هم اظهارنامه‌های صاحبان مشاغل را نمی‌پذیرفتند و یک درصدی را به اظهارنامه‌ها اضافه می‌کردند. دو سه سالی است که مالیات دیگری هم در کنارش قرار داده شده به نام مالیات بر ارزش افزوده! کشورهای دیگر دو نوع مالیات ندارند. یا این است یا آن. نمی‌شود هم مالیات بر مشاغل بدهی(یعنی هر چه سود در سال می‌گیری، درصدی را به عنوان مالیات پرداخت کنی) و هم آخر سال مالیات بر کل درآمدش را پرداخت کنی. الان چنین مسئله‌ای وجود دارد. که این هم اگر درست عمل شود، یعنی مالیات بر درآمد باشد نه مالیات بر درنیامد! همه حاضرند بپردازند. ولی گاهی جوری برخورد می‌شود که می‌شود مالیات بر درنیامد! مثلاً در صنف آهن در سال‌های اخیر نوساناتی داشتیم که بسیاری از افراد ضرر کردند. سود و درآمد را می‌پذیرند، اما زیان را نمی‌پذیرند و قبول نمی‌کنند، ولو این که مدرک هم بدهید. شخصی 100 میلیون تومان معامله و 20 میلیون تومان ضرر کرده است، ولی باید به ازای 20 میلیون تومان سود مالیات بدهد. می‌گویند ارزش افزوده است و باید بدهد.
این مشکل چرا قبلا وجود نداشت؟ به نظر نمی آید تغییر قانون تا این حد مشکل زا بوده باشد.
چند سالی بود که توافقی با اصناف انجام شده بود و اداره مالیات با اتحادیه‌ها قرار گذاشته بود که خود اتحادیه سال به سال اصناف را بخواهد و پرونده‌شان را بررسی کند و آنچه را که هر شخصی سال قبل مالیات داده است، درصدی -مثلاً هجده درصد یا 20 درصد- اضافه کنند و قطعی بپردازد. چند سالی این طور عمل می‌شد و خیلی هم خوب بود، یعنی اصناف با این که 20 درصد اضافه می‌شد، قبول می‌کردند، چرا که دیگر برو و بیا نداشت و برای این که قطعی شود 20 درصد اضافه را می‌پرداخت و برای اداره مالیات هم بی‌دردسر و بدون این که مأمورش بیاید و برود و بررسی کند، نصف زحمت را خود اتحادیه می‌کشید.
با این وجود چگونه می‌فهمیدند کسی در مجموع معاملات سالانه اش ضرر کرده است یا نه؟
قرارشان قطعی بود. ضرر هم می‌کرد، به دلیل آن که قطعی شود، غالباً قبول می‌کردند و مالیات بی‌دردسر خوبی وصول می‌شد.
اداره مالیات هم راضی بود.
بله، راضی بود.
پس چرا آن روش تغییر کرد؟
بعضی‌ افراد که در این میان با مردم سر و کار داشتند و می‌دیدند کار از دست آنها گرفته شده است، راضی نبودند و شکل کار را بر هم زدند. اصناف هم در اثر تحریم و مسائل دیگر دچار رکود عجیبی شدند. از این طرف دولت‌ها هم فشار مالیاتی را زیاد کردند. بعضی از اصناف در اثر این فشارها بستند و اعتصاب کردند، اما قضیه حل نشد و آقایان قبول نکردند. نتیجه این شد که بعضی از اصناف به‌تدریج کلاً تعطیل کردند.
چرا تعطیلی؟ تا این حد به مشکل برخوردند؟
چون ناچار بودند در سال بیش از درآمدشان مالیات بدهند و برایشان صرف نداشت. به این ترتیب تعطیل شدن واحدهای صنفی شروع شد و الان فقط در صنف آهن‌فروشان و فقط در تهران 1000 واحد صنفی تعطیل است.
نمی‌توانند به کسب و کار ادامه بدهند؟
نمی‌توانند جوابگو باشند. یک کاسب اگر بداند نصف درآمدش را می‌خواهند از او بگیرند چرا ادامه بدهد در حالی که مالیات معمولاً چهار تا شش درصد از سود است. ولی اگر بداند اداره مالیات 50 درصد سودش را به عنوان مالیات می‌گیرد، باز صرف نمی‌کند که تعطیل کند، چون به هر حال 50 درصد درآمد دارد، ولی چرا تعطیل کرده است؟ برای این که بیش از درآمدش از او مالیات می‌خواستند و بیش از درآمد نمی‌تواند جوابگو باشد. حالا بیایید این تعداد را در سایر صنف‌ها ضرب کنید. اصناف‌ی که اسمی دارند مثل طلافروش ها، آهن‌فروش هاو... غالباً رو به تعطیلی هستند. اگر فقط در تهران ده هزار واحد صنفی تعطیل شود، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ در هر واحد صنفی اقلاً پنج شش نفر مشغول کار بودند. ببینید چند هزار نفر بیکار می‌شوند؟ بعد خانواده‌های اینها را در نظر بگیرید که چه مشکلاتی برایشان به وجود می‌آید.
یعنی شما یکی از دلایل بیکاری را مالیات می‌دانید؟
اکثراً از ترس مالیات تعطیل کرده‌اند، چون از پس مالیات برنمی‌آمدند و الان همه کارکنان این اصناف بیکار شده‌اند. ممکن است کسی سرمایه‌اش را ببرد و در بانک بگذارد و سود بگیرد و امورش را بگذراند و مالیات هم نمی‌دهد.
او امورش می‌گذرد. اما امور کارمندی که بیکار شده است چه می‌شود؟
از همکارانتان که کسب و کار را تعطیل کرده‌اند خبر دارید که چه می‌کنند؟
عده زیادی هیچ کاری ندارند. سپرده بانکی هم ندارند. مهم‌تر از این ها، آن چیزی که برای نظام ما خیلی مضر است، ایجاد نارضایتی است. یعنی اگر کسی باعث شود یک نفر به نظام بدبین شود، یک نفر از نظام ناراضی بشود، بزرگ‌ترین گناه را مرتکب شده است.
یکی از اعضای صنف قالی‌فروش‌ها برای کارهای تجاری به آلمان رفته بود. با یکی از ضد انقلاب‌های آنجا برخورد کرده بود. طرف پرسیده بود: «آمدی اینجا چه کنی؟» و او برای تمسخرگفته بود: «آمده‌ام پناهنده شوم، چون در ایران دیگر امکان مبارزه نیست». آن منافق هم جدی گرفته بود و گفته بود: «چه کاره‌ای؟» جواب داده بود: «اداری هستم». او گفته بود این بهترین امکان برای مبارزه است. تو در اداره‌ای که هستی می‌توانی ناراضی‌تراشی کنی. یکی از برنامه‌های دشمن و ضد انقلاب ناراضی‌تراشی است. حالا فرض کند اگر ده هزار ناراضی به دلیل تعطیل شدن اصناف داشته باشیم که با خانواده‌هایشان می‌شوند 50 هزار نفر و در هر شهری همین وضع پیش بیاید، چه صدمه‌ای به نظام می‌خورد؟
برای حل مشکلات مالیاتی اقدامی هم شده است؟
مسئولین صنف ما اقدامات زیادی کرده، نامه نوشته، و با نمایندگان مجلس مسائل را در میان گذاشته‌اند. گاهی بعضی از نمایندگان وساطت کردند، ولی به جایی نرسیده و مشکلات همچنان باقی است و این خطر بزرگی هم برای اصناف است، هم برای دولت و هم برای نظام. البته دوستانی داریم که در متن کار هستند و با اداره دارائی رفت و آمد و بگو مگو دارند، در کمیسیون حل اختلاف شرکت می‌کنند و ایرادات را با آمار، ارقام و اشکالات دقیق بیان می‌کنند که معلوم شود اشکال کار در کجاست.
آیا در اجرای قانون جدید مشکل دیگری هم داشتید؟
یکی از اشکالاتی که خیلی عجیب بود این بود که مالیات بر ارزش افزوده که باید یک بار گرفته شود، چندین بار گرفته می‌شود. مثلاً کسی از ذوب آهن، آهن می‌خرد و مالیات بر ارزش افزوده از طرف فروشنده یا خریدار پرداخت می‌شود، این دیگر تا آخر نباید مالیات بدهد، ولی الان این طور نیست. از کارخانه می‌خرد، کارخانه یک مالیات بر ارزش افزوده می‌گیرد. به خرده‌فروش می‌دهد باز مالیات بر ارزش افزوده پرداخت می‌شود. وقتی به مصرف‌کننده می‌فروشد همین طور. به این ترتیب فرض کنید اول بوده است سه درصد و حالا رسانده‌اند به هفت هشت درصد. حالا این هفت هشت درصد را سه جا که بپردازید می‌شود 24 درصد که علاوه بر سود فروشنده است. آیا این تورم و گرانی می‌آورد یا نه؟ این یکی از اشکالات است. مالیات بر مشاغل سالی یک بار است، مالیات بر ارزش افزوده سه ماه به سه ماه گرفته می‌شود. برای بعضی روی کل خرید شان مالیات بر ارزش افزوده بسته‌اند. مثلاً طرف 100 هزار تومان معامله کرده که 10 هزار تومان سود داشته است. چهار یا پنج درصد از این سود می‌شود مالیات بر ارزش افزوده، اما آمده این چهار یا پنج درصد را به کل 100 هزار تومان بسته است و در نتیجه مالیات بر ارزش افزوده دو برابر سود او شده است.
آیا خودشان نمی توانند محاسبه کنند؟
بعضی از آهن‌فروش‌ها خرده‌فروش هستند و اصلاً نمی‌توانند محاسبه ارزش افزوده را انجام بدهند و مشکلاتی به وجود می‌آید. بعضی از جاها مثل فروشگاه‌های زنجیره‌ای دستگاه دارند و می‌زنند در دستگاه و ارزش افزوده‌شان هم حساب و پرداخت می‌شود. این مشکل ندارد، اما یک مغازه خرده‌فروش که یک وقت 10 کیلو آهن می‌فروشد، یک وقت 100 کیلو، نگه داشتن حسابش مشکل است. البته او حساب نگه می‌دارد، ولی غالباً از او نمی‌پذیرند.
شما بزرگترین ضرر این مشکلات را چه می دانید؟
الان مشکل مهمی که هم برای نظام، هم برای اقتصاد و هم برای کار و کسب مضر است، تعطیل واحدهای صنفی است. در میدان 15 خرداد اکثر مغازه‌ها، حجره‌ها و سراها آهن‌فروش بودند. الان اغلب یا تعطیل کرده یا فروخته یا اجاره داده‌ند. صنف ما بزرگ‌ترین خدمت را به جبهه‌ها کرد. در زمان جنگ حضور گسترده‌ای در جبهه‌ها داشتیم و کمک‌های بسیار سنگین و گسترده‌ای به جبهه‌ها کردیم و شهدای زیادی هم دادیم و الان در انجمن اسلامی ما عکس 60 شهید صنفمان نصب شده است. کسی که فرزندش را برای نظام داده است، حالا مالیات نظام را نمی‌دهد؟ منتهی از او نمی‌پذیرند.
شما که گفتید کسبه خرد فرار مالیاتی بلد نیستند، پس چرا از آن ها نمی پذیرند؟
زمانی یکی از مسئولین مالیاتی گفت یک عده دروغ می‌گویند. گفتم قبول دارم عده‌ای دروغ می‌گویند، اما می‌دانید چرا؟ برای این که هر کسی که راست می‌گوید شما قبول نمی‌کنید. هر چه به شما راست گفتیم قبول نکردید. راست را قبول نمی‌کنید و طرف را وادار می‌کنید دروغ بگوید. اگر حرف راست را بپذیرید دروغگو کم می‌شود. باید به این مردم که روز قدس با زبان روزه و در آن آفتاب گرم از میدان امام حسین(ع) تا دانشگاه پیاده می‌آید که از نظام دفاع کند، اعتماد شود. نباید همه را دروغگو و خیانتکار بدانیم. بیاییم دقیقاً رسیدگی کنیم. اگر واقعاً دروغ گفت، جریمه و مجازات هم بکنیم، اما کسی که راست می‌گوید چه؟ امکان ندارد کسی دقیق و شرعی حساب کند و بیاید بگوید مالیاتم می‌شود 100 هزار تومان و از او بپذیرند. چنین چیزی اصلاً نیست. یعنی اگر گفت 100 هزار تومان، آنها می‌گویند 500 هزار تومان. این ملاک است. این جوری شده است. آن وقت طرف وادار می‌شود راست نگوید.

۱۳۹۳/۵/۲۵

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...