به گزارش نما یکی از نکات مهم و فرازهای تکان دهنده سخنان ایشان موضوع برجام بود. رهبری معظم بر خلاف خیلی ها که در تبلیغات خود برجام را فتح الفتوح می نامند و تصویب آن را پیروزی بزرگ ملت ایران می پندارند ایشان چنین نگاهی ندارند. نه به دلیل اینکه نمی خواهد چنین اتفاقی بیفتد؛ مسلما دلسوزتر از حضرت آقا کسی را نسبت به مصالح ایران اسلامی نمی بینیم و بدون تردید اگر این برجام ضامن موفقیت های بزرگ برای کشورمان بود ایشان بارها و بارها از این موفقیت به نیکی یاد می کردند. کما اینکه از بیان جنبه های محتمل مثبت آن دریغ نکرده اند. اما چرا این گونه ایشان بدون هیچ گونه پرده پوشی به بیان واقعیت های برجام پرداختند. نکته ی مهمی که معظم له به آن اشاره کردند عبور از برخی خطوط قرمز بود که به نقل از آقای ظریف وزیر امور خارجه گفتند. در زمان مذاکرات، حضرت آقا بارها و بارها بر حفظ خطوط قرمز توسط تیم مذاکره کننده تأکید کردند؛ و حتی برای جلوگیری از هرگونه شائبه ای خطوط قرمز را نیز برای مردم و هیئت مذاکره کننده تبیین و تشریح کردند. مسلماً وقتی مقام رهبری به شکل علنی و رسمی خطوط قرمز را در مذاکرات ترسیم می کنند هدفش ایستادگی تیم مذاکره کننده روی این خطوط است به گونه ای که در هیچ شرایطی این خطوط زیر پا گذاشته نشود. ولی شاهد بودیم که ایشان به نقل از آقای ظریف گفتند که در برخی موارد ما مجبور بودیم از خطوط قرمز عبور کنیم یعنی تسلیم زورگویی و خواست نابحق آمریکایی ها شویم. و این یکی از خسارت های بزرگی است که در برجام به ملت ایران تحمیل شد. این خسارت از چند جهت قابل بررسی است؛ یکی از دست دادن منافع قانونی و حقوق مسلمی که با رنج دانشمندان، خون شهدای هسته ای و پایداری ملت ایران و تیم مذاکره کننده ی قبلی بدست آمده بود. دوم فتح بابی برای آمریکا برای دستیابی به این نتیجه که مسئولان ایرانی در برابر زیاده خواهی های او و طرف غربی تاب مقاومت ندارند و در نتیجه این شیوه می تواند آن را برای زیاده خواهی ها و اعمال فشارهای دیگر نیز تشویق کند کما اینکه بعد از برجام شاهد فشارها و تحریم های جدید هستیم. مسلماً این موضوع برای ملتی که 37 سال با اقتدار در برابر زورگویی های آمریکا مقاومت کرده و تسلیم خواسته های نابحق او نشده هزینه ی سنگینی است. نکته ی دیگر اینکه آمریکا دریافت که مسئولان ایران برای دست یابی به اهداف سیاسیشان در مذاکرات حاضرند از محکمات نظر رهبری نیز عبور کنند و این برای ابرقدرت ها که تضعیف جایگاه رهبری در ایران از آرزوهای دیرینهشان است موفقیت بزرگی محسوب می شود. آن ها دریافته اند که رمز شکست ناپذیری ایران اسلامی در برابر انواع توطئه ها اقتدار رهبری و تبعیت مردم و مسئولان از از رهبری است و مسلما با تضعیف این جایگاه از سوی هرکسی که باشد یک موفقیت برای گسترش سیطره سیاسی آن ها بر ایران خواهد بود.
مسأله ی مهم صداقت مسئولان با مردم است. اگر مسئولان برای دستیابی به اهدافشان گزارش هایی برخلاف آنچه که پشت پرده می افتد به مردم بدهند علاوه بر سلب اعتماد مردم از مسئولان موجب می شود این تجربه فتح بابی شود تا سیاستمداران بدون نگرانی از اعتراضات مردمی در مذاکرات و قراردادها قبل از توجه به حقوق ملت به منافع سیاسی خود و جناحی که به دنبال پیروزی آن بر رقیب هستند توجه کنند و این یعنی فدا شدن منافع ملت به پای منافع جناحی و حزبی. در خواست آقای ظریف از طرف غربی که اگر مذاکرات به نتیجه ای نرسد ما باز هم خانه نشین خواهیم شد یکی از خفت بارترین مواضع سیاسی مسئولان نظام جمهوری اسلامی در 37 سال اخیر است. این نگاه با رویکرد عزتمندانه جمهوری اسلامی که در تمامی مواضع داخلی و خارجی متکی به خود است و کاری به اظهار نظر و مواضع خارجی ها ندارد کاملا در تضاد است. این حرف ها و مواضع انسان را به یاد دوران قبل از انقلاب اسلامی می اندازد که مسئولان کشورمان سیاست های خود را بر اساس منویات طرف غربی طراحی می کردند. البته این بدان معنا نیست که در حال حاضر مسئولان کشور ما این گونه قدم برمی دارند ولی اقدام آقای ظریف و برخی از سیاستمداران زنگ خطری است برای همه ی مردم و کسانی که استقلال سیاسی را یکی از مزیت های بی نظیر نظام جمهوری اسلامی تلقی می کنند. عبور از خطوط قرمز هسته ای در مذاکرات یکی از قدم های دیگر است که زنگ خطر را برای استقلال سیاسی کشورمان به صدا درآورده است. تأسف بار این است که دکتر ظریف پیش از آن با افتخار گفته بود که در برجام خطوط قرمز مورد نظر رهبری رعایت شده است؛ و این یعنی عدم شفافیت و صداقت در برخورد با مردم و افکار عمومی. البته اگر تأکیدات و رهنمودهای رهبری نبود در مذاکرات و برجام خسارت های بسیار سنگین تری به ملت ایران تحمیل می شد.
و اما چرا رهبری این بار صراحتا از ادامه ی برجام ها تحت عنوان برجام دو و سه و جهار و پنج و غیره مخالفت کردند. به نظر من یکی اینکه اولین برجام که این همه رئیس جمهور محترم از آن دم می زنند از جهاتی خود یک خسارت است و تاکنون منافع قابل قبولی نصیب این ملت نکرده و طرف غربی به تعهداتش عمل نکرده و در آینده نیز بدین گونه عمل خواهد کرد. پس نمی توان آجرهایی بر این دیوار گذاشت که شالوده و بنیانش کج است. به قولی:
خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج
نکته ی دیگر نگرانی رهبر معظم انقلاب از نفوذ است که طرف غربی خصوصا آمریکا به عنوان یک استراتژی و نقشه ی راه برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی در نظر گرفته است. هر چند که مسئولان دولت تدبیر و امید متوجه نباشند یا خود را به خواب زده باشند. در این میان احیای فتنه و زنده کردن فتنه گران و نقش آفرینی مجدد برای سران فتنه در معادلات سیاسی یکی از راهکارهایی است که آمریکا در پشت پرده و یا حتی علنی به دنبال آن است و مسئولان دولت تدبیر و امید نیز به دنبال آن هستند. اینکه رهبر فرزانه و بیدار انقلاب اسلامی بلافاصله پس از پیام نوروزی رئیس جمهور در مخالفت با سایر برجام ها سخن می گوید ناظر به همین نگرانی هاست. اینکه برخی -دانسته یا نادانسته- از برجام 2 به عنوان آشتی ملی یاد می کنند چیزی جز احیای سران فتنه نیست. همان موضوعی که عده ای قبلا در آستانه ی انتخابات ریاست جمهوری به عنوان دولت وحدت ملی از آن یاد کردند.
ستمی که فتنه گران و سران فتنه به کشور و ملت ایران روا داشتند چیزی نیست که به سادگی ملت ایران بتواند آن را فراموش کند؛ فتنه ای که به تعبیر رهبری نظام را تا لبه ی پرتگاه پیش برد. در سالی که رکود و تورم و مشکلات اقتصادی کمر مردم خصوصا حقوق بگیران را خم کرده و توجه به اقتصاد آن هم اقتصاد مقاومتی مهم ترین دغدغه های رهبری و توصیه ایشان به دولتمردان است بیاییم این موضوع را نادیده بگیریم و ذهن و قت و دغدغه ی مردم و مسئولان به دنبال چیزی برود که نتیجه اش احیای خائنان به این ملت باشد. به خصوص اینکه سال 95 سال پایانی دولت است و بسیاری از فعالیت ها تحت تأثیر برنامه های های انتخاباتی خواهد بود. مسلما این برجام نه تنها به آشتی ملی منجر نخواهد شد بلکه پوششی برای ضعف عملکرد دولت در حل معضلات اقتصادی مردم و عدم تحقق انتظاراتی که از برجام بوده خواهد بود.
و این گونه است که رهبر با درایت و تیزهوشی و شجاعت و قاطعیت نقشه درست راه را بسان گذشته تبیین می کند. تجربه نشان داده که امام خامنه ای همچون پیر و مراد خویش امام خمینی (ره) آنجا که منافع نظام و انقلاب در میان باشد با هیچ کس تعارف ندارد کما اینکه در مورد آن ها که دنیای آینده را دنیای مذاکره معنی می کنند نه موشک، تعابیری به کار برد که جای هیچ گونه توجیه یا تأویلی را در اینکه مخاطب چه کسی است و مراد رهبری از سخنانش چیست نگذاشت. رهبر در وسط میدان محکم و مقاوم ایستاده با چشمان تیز بینش هر حرکت ناصواب و هر گونه کژی را به شدت مراقب است، او نخواهد گذاشت که انقلاب بدست نامحرمان و نااهلان بیفتد ولی در اینجا نقش عمارها و خواص حیاتی است. خواص بی بصیرت یا مصلحت اندیش همواره بزرگترین ضربه را به نهضت ها و حاکمیت های دینی زده اند. حتی ما از خواص نمی خواهیم که شفاف تر از رهبری سخن بگویند - هر چند که این رسالت را نیز بر عهده دارند - ولی نگذارند سخنان رهبر بر زمین بماند. مردم فدایی رهبر هستند و خواص نیز باید این را عملا به مردم نشان دهند چرا که مسئولیت آن ها سنگین تر است.
* دانشجوی دکترای علوم قرآنی