انتخاب «اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل» شعار سال از سوی رهبر معظم انقلاب بهمثابه «راه و جادهای مستقیم و روشن به سمت آن چیزی که به آن احتیاج داریم» از نگاه معظمله، معطوف به یک تحلیل و یک نگاه به مجموعه مسائل کشور است.
بخش محوری تحلیل رهبر فرزانه انقلاب به تلاش دشمن برای جهتدهی به افکار عمومی و قرار دادن ایران اسلامی بر سر یک دو راهی دروغین و سیاستی شیطانی برای پیشبرد اهداف سلطهطلبانه و ظالمانه اختصاص دارد. امام خامنهای در توضیح این سیاست آمریکایی میفرمایند: «در این مقطع زمانی، سیاستهای استکبار و بهخصوص و بهطور خاص سیاستهای آمریکا اقتضا میکند که یک تفکری تزریق بشود در میان ملت ما، اول در میان نخبگان جامعه و بعد از آن به تدریج به افکار عمومی منتقل بشود، یک تفکر خاص تزریق بشود به افکار عمومی. آن سیاستی که موردنظر آنها است این است که وانمود کنند ملت ایران بر سر یک دو راهی قرار دارد و چارهای ندارد جز اینکه یکی از این دو راه را انتخاب کند. آن دو راهی عبارت است از اینکه یا باید با آمریکا کنار بیاید، یا باید به طور دائم فشارهای آمریکا و مشکلات ناشی از آن را تحمل کند.»
این کنار آمدن به معنای رقم خوردن یک توافق برابر و شرافتمندانه نیست، بلکه دست برداشتن از تمامی مواضع و حتی خطوط قرمز و صرفنظر از منافع و آرمانهای حیاتی است که آمریکا به پشتوانه قدرت جبارانه خود به دنبال تحمیل آن است. آمریکا با کمک قدرت رسانهای خود و با کمک برخی غربگرایان داخلی سعی دارد این دو راهی را اجتنابناپذیر معرفی کرده و لذا کوتاه آمدن یا سازش را تنها راه رهایی از فشارها معرفی کند. اما جالب اینکه امروز تلاش میشود این خط شیطانی دشمن را «به صورت یک گفتمانی در بین نخبگان جامعه ترویج کنند و به تدریج آن را در میان مردم و افکار عمومی سر ریز کنند.» تأسفبارتر اینکه «در داخل هم هستند کسانی که این فکر را قبول دارند و قبول کردهاند و تلاش میکنند که آن را به دیگران هم بقبولانند.»
البته این جریان غربگرا یا مرعوب، با پوششی عقلانی و به ظاهر موجه، با این سیاست مکارانه و خطرناک دشمن همراه شدهاند که ابتدا با بزرگنمایی مشکلات ناشی از تحریم، ضرورت حل مشکلات از راه مذاکره و سپس بزرگنمایی «برجام» و تبدیل آن به یک الگو برای حل سایر مشکلات و اختلافات آگاهانه یا ناآگاهانه جادهصافکن سیاست دشمن شدهاند.
حال آنکه نگاه به واقعیتهای مربوط به برجام نشان میدهد که اولاً آمریکاییها در مذاکرات حاضر به پذیرش حقوق مسلم ایران نبوده و ثانیاً به همان توافقات و تعهدات خود نیز عمل نکرده و ثالثاً به بهانههای واهی دیگری برخی از تحریمهای جدید را نیز بر ما تحمیل کرده و اجازه لغو تحریمهای هستهای را به سایر کشورها نیز ندادهاند. بهگونهای که امروز نهتنها سوئیفت اجرایی نشده، بلکه بسیاری از بانکهای خارجی، تحت فشار آمریکاییها جرئت مبادلات ارزی با جمهوری اسلامی ایران را ندارند.ولی جالبتر اینجاست که برخی دولتمردان، سیاستمداران و حامیان رسانهای آنان در داخل با بزرگنمایی قدرت آمریکا، ادامه این مسیر را اجتنابناپذیر دانسته و برای خام کردن افکار عمومی ضمن پنهان کردن بدعهدیها و رفتار ظالمانه و تحقیرآمیز آمریکاییها، ضرورت اجرای برجامهای ۲ و ۳ را هم توجیه میکنند. در همین حال برای متقاعدسازی افکار عمومی به چنین ضرورتی مرتب بر طبل اثربخش بودن تحریم و فشار آمریکا بر سرنوشت کشور کوبیده و به طور ضمنی با انتقال این پیام به دشمن، او را به ادامه و توسعه فشار و به کارگیری تحریم تشویق میکنند.
در واقع، امروز دشمن با به کارگیری سه ابزار به دنبال استفاده از مدل برجام برای تبدیل جمهوری اسلامی به یک همراه و بالاتر از آن یک کشور تحت سلطه و در اختیار است که عبارتند از: ۱ ـ رسانه و القای ایرانهراسی؛ ۲ ـ نفوذ و تغییر محتوای دینی و انقلابی نظام به کمک افراد مرعوب یا مجذوب از داخل؛ ۳ـ تحریم و ادامه فشارها برای تغییر محاسبات راهبردی و تقویت خط سازش. اما واقعیتهای برآمده از برجام و تلاش دشمن برای تبدیل آن به تلهای برای گرفتار ساختن و نابودی ماهیتی نظام و تحمیل سلطه همهجانبه با اخذ تمامی ابزار و پشتوانه اقتدار آن، این پیام را از زبان رهبری به مردم و مسئولان منتقل میکند که تنها راه علاج واقعی، اقتصاد مقاومتی است که باید فراتر از تعارف و شعار به عرصه اقدام و عمل کشانده شده و در گام اول ارادهای ملی و همگانی برای تحقق آن پدید آید، والّا برجام که آمیختهای از تهدید و فرصت است، میتواند به یک فاجعه و خسارت محض تبدیل شود؛ چرا که دشمن اگر ما را در عرصه اقتصادی آسیبپذیر و ضعیف تصور کند، یا محتاج به بیرون بداند، بیرحمانه از ابزار تحریم استفاده خواهد کرد و عناصر مرعوب یا واداده را نیز برای القا و پیادهسازی خط سازش خود نفوذ خواهد داد تا در نهایت سلطه خود را بر کشورمان اعمال کند. راه عملی مقابله با تحریم و سد نفوذ دشمن عملیاتی کردن اقتصاد مقاومتی است که در مرحله اول معبر اقتصادی نفوذ را که به بهانه رفع تحریمها گشوده شده، سد و سپس بهانه نفوذیها برای تصمیمسازی و تصمیمگیری به نفع سازش با دشمن را مسدود خواهد کرد.