حسن هانی زاده در گفتگو با نما:

ماهیت بحران سوریه و جنگ رسانه‌ای محور عربی – غربی علیه مقاومت

عکس خبري - ماهيت بحران سوريه و جنگ رسانه‌اي محور عربي – غربي عليه مقاومت

عربستان سعودی با داشتن یكصد شبكه ماهواره ای فعال و گردش مالی سالانه ده میلیارد دلار بیشترین نقش جریان سازی علیه محور مقاومت و سوریه ایفا می كنند.عربستان سعودی عامل همه ی بحرانهای منطقه ای در سوریه،یمن،لبنان و عراق است و هدف عربستان هم این است كه ایران را منزوی بكند و حزب الله را در واقع از صحنه ی عملیاتی حذف بكند

منطقه خاورمیانه و شمال افریقا در پنج سال گذشته شاهد تحولاتی بوده است که از منظرهای مختلفی قابل بحث و بررسی می‌باشد. اما فارغ از چیستی و ماهیت این رخدادها و نیز چرایی و چگونگی آن، یکی از مسائل قابل بحث در این خصوص نقشی است که رسانه‌های جمعی و به طور خاص رسانه‌های دیداری (با توجه به تاثیرگذاری بالایی که دارند) در این تحولات ایفا کرده‌اند. با توجه به اینکه سرآغاز تحولات از کشورهایی (مانند تونس و مصر) بود که در جزو محور میانه‌روی تحت رهبری عربستان سعودی و مورد حمایت غرب و ایالات متحده امریکا بودند، نقشی که رسانه‌‌های وابسته به این محور (مانند العربیه عربستان و الجزیره قطر) در این تحولات داشتند قابل توجه است، به ویژه پس از آنکه تلاش شد تا بحران سوریه نیز در قالب همان تحولات موسوم به بهار عربی معرفی شود.
جناب آقای دکتر هاني زاده كارشناس مسائل بين الملل در گفتگو با سايت خبري نما، به ارائه تحلیلی از تحولات مربوط به بحران سوریه، پرداخته‌اند.


 تحلیل شما از زمینه ها و ریشه های بحران سوریه چیست؟ و آیا واقعا زمینه های داخلی برای این بحران وجود داشته است یا اینکه این بحران توطئه‌ ای برای ضربه زدن به محور مقاومت و جمهوری اسلامی ایران است؟
 بحران سوریه که در ۱۵ مارس سال ۲۰۱۱ آغاز شد نتیجه ی یک توطئه ی مشترک منطقه ای و بین المللی بود که پس از جنگ ۳۳روزه ی لبنان و پیروزی درخشان حزب الله علیه رژیم صهیونیستی، آمریکا با هم پیمانان خودش فاز نظامی دیگری را در سوریه کلید زد. برای محور مقاومت قطع محور تهران،دمشق ، بیروت و حذف حزب الله از معادلات نظامی و سیاسی و تشکیل یک دولت دست نشانده ی غربی در سوریه بود لذا از همان سال یعنی از سال ۲۰۱۱ بحران سازی در سوریه آغاز شده است. البته در سوریه هم به دلیل بافت سیاسی و وجود یک نظام پلیسی یک سلسله تراکماتی از قبل هم وجود داشته یعنی از سال ۱۹۷۰ که حافظ اسد قدرت را در دست گرفت تا سال ۲۰۰۰ که فرزند وی بشار اسد قدرت را در دست گرفت یک سری محدودیت های سیاسی برای مردم سوریه به وجود آمد و این امر نوعی تراکمات و رسوباتی را در جامعه‌ی سوری به وجود آورد که بعد از درخواست یک سری مطالبات اصلاح طلبانه از سوی مردم سوریه در شهر حمص قدرتهای منطقه ای و فرا منطقه ای وارد عمل شدند. از یک سو آمریکا،فرانسه،انگلیس ، آلمان و تا اندازه ای ناتو ،ترکیه، عربستان ، اردن و قطر وارد بحران سوریه شدند و عربستان سعودی با کمک آمریکا بیش از یکصد هزار نیروی وابسته به گروهک های تروریستی تحت عناوین مختلف را وارد سوریه کرد و اوضاع سوریه را دچار چالش امنیتی کرد که هدف آنها این است که اولا: ارتش سوریه را دچار تضعیف و درگیر مسائل داخلی بکنند و حزب الله هم نیروهای خودش را برای حفظ نظام سوریه از دست بدهد و ثانیا : نوعی تقابل میان جمهوری اسلامی ایران به اعتبار اینکه ایران جزء محور مقاومت است با ترکیه و عربستان ایجاد بکنند و شرایطی فراهم کنند که سوریه برای دهها سال دیگر به دلیل ویرانی ها و درگیر شدن ارتش و بحرانهای به وجود آمده از معادلات سیاسی و نظامی منطقه حذف شود.


 افکار عمومی چطور می توانند تشخیص دهند که موضوع سوریه با بیداری اسلامی یا بهار عربی تفاوت دارد؟ و آیا اساسا در این زمینه شاخصه های خاصی وجود دارد یا خیر؟

شاکله ی حضور گروهک های تروریستی-تکفیری و همچنین نقش تخریبی عربستان،ترکیه ، قطر،آمریکا و اسرائیل در بحران سوریه نشان می‌دهد که اساسا بحران سوریه ارتباطی با بیداری اسلامی ندارد بلکه یک نوع لشکر کشی جهانی علیه یک کشور حوزه ی مقاومت مانند سوریه که جزئی از محور مقاومت هست تلقی می‌شود لذا همه ی گروهک های تروریستی که وارد سوریه شده اند با هزینه ی عربستان بوده و برآیند گزارش ها هم نشان می دهد که عربستان سعودی در طول پنج سال و نیم گذشته ۳۶ میلیارد دلار کمک مالی در اختیار گروهک های تروریستی قرار داده و این نشان می‌دهد که عربستان الان نقش نیابتی را از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی ایفا می‌کند. ضمن اینکه عربستان سعودی الان تلاش می کند تا ایران را در منطقه منزوی بکند و رژیم صهیونیستی را بر منطقه مسلط بکند.سفرهای اخیر عادل الجبیر وزیر امور خارجه عربستان و عشقی از مسئولان بلند پایه امنیتی به فلسطین اشغالی و دیدار با مقامات اسرائیلی نشان می‌دهد که رژیم صهیونیستی در حال تشکیل یک جبهه ی عبری-عربی علیه جبهه ی مقاومت،سوریه،ایران و حزب الله است.


 ارزیابی جنابعالی از عملکرد غرب و کشورهای منطقه در بحران سوریه چیست؟

کشورهای غربی به ویژه آمریکا و فرانسه نقشی کاملا تخریبی ایفا کردند و توانستند در حقیقت با کمک عربستان یکصد هزار نیرو وارد سوریه بکنند که این نیروها با اسم های گوناگون اسلامی که در حال تخریب سوریه و نابودی زیرساخت های سوریه هستند.لذا کشورهایی مانند آمریکا هدفشان این است که از طریق حذف مقاومت و همچنین سوریه از معادلات منطقه امنیت پایداری برای رژیم صهیونیستی به وجود بیاورند.


نقش رسانه ها در شکل گیری و تشدید بحران سوریه به چه صورت بوده است
؟

عربستان سعودی با داشتن یکصد شبکه ماهواره ای فعال و گردش مالی سالانه ده میلیارد دلار بیشترین نقش جریان سازی علیه محور مقاومت و سوریه ایفا می کنند.عربستان سعودی عامل همه ی بحرانهای منطقه ای در سوریه،یمن،لبنان و عراق است و هدف عربستان هم این است که ایران را منزوی بکند و حزب الله را در واقع از صحنه ی عملیاتی حذف بکند.لذا به نظر می رسد که عربستان سعودی ظرفیت بسیار بالایی به لحاظ رسانه ای برای جریان سازی علیه ایران،سوریه و حزب الله دارد و الان سعی می کند که جنگ اسلامی-صهیونیستی را به مناقشه ی اسلامی ایرانی و جنگ عربی-اسرائیلی را به عربی-ایرانی تبدیل کند یعنی الان هدف عربستان از این جریان سازی ها این است که ایران را به عنوان دشمن واقعی اعراب خلق و معرفی بکند و اسرائیل را دوست اعراب و مسلمانان معرفی بکند و رسانه های عربستان فعال هستند و توانستند در واقع افکار عمومی را علیه ایران ، حزب الله و سوریه مهندسی کنند.

۱۳۹۵/۵/۲۶

اخبار مرتبط