احمدرضا صادقی/ «این انقلاب یک خیز بلندی بود که ملّت ایران برداشت برای اینکه خود را از ذلّت وابستگی و ذلّت عقبماندگی نجات بدهد. این انقلاب یک حرکت عظیمی بود برای اینکه وابستگی و عقبماندگی را ـ این دو ذلّت بزرگ را ـ به برکت اسلام و با راهنمایی و رهبری اسلام، از این ملّت بزداید؛ دو درد طولانیِ مزمن بود، اینها را علاج بدهد؛ انقلاب برای این به وجود آمد و نظام جمهوری اسلامی بر این اساس تشکیل شد.» این جملات حکیمانه رهبر معظم انقلاب اسلامی در راستای تبیین اهداف انقلاب اسلامی در دیدار مردم قم در 19 دی ماه 95 بیان شد.
اگرچه همه انقلابها در ظاهر اهداف خاصی را دنبال میکنند و با اینکه معمولاً این اهداف جنبه رسمی و از پیش تعیین شده دارند، اما گاهی ثبات لازم را ندارند. در پارهای از موارد نیز هدف انقلابیون در طی مراحل بروز انقلاب آشکار میشود و به همین دلیل به خصوص در این گونه موارد، اهداف اعلام شده بارها دستخوش تغییر و تحول اساسی میشود، اما نکته مشترک در همه انقلابهای روی داده در جهان این است که تقریباً در همه آنها، اهداف اولیه و اصلی به تدریج و تحت تأثیر شرایطِ داخلی و بینالمللی به فراموشی سپرده شده است.
افزون بر این، بررسی محتوایی بیشتر این انقلابها این واقعیت را نشان میدهد که معمولاً انقلابیون متناسب با موقعیت جغرافیایی، سیستم حکومتی و گرایش فکری مردم و احزاب کشورشان، به یکی از قدرتهای بزرگ شرقی یا غربی وابستهاند، یا حداقل تحت تأثیر مبانی اعتقادی آنها شکل گرفتهاند.
کالبدشکافی انقلابهای بزرگ جهان شامل؛ انقلاب بلشویکی(اکثریت) شوروی سابق، انقلاب کبیر فرانسه، انقلاب کوبا و انقلاب آمریکا یا انقلاب چین، الجزایر و نیکاراگوئه و به خصوص انقلابهای رنگی (مخملی) معاصر در کشورهای اروپای شرقی، مرکزی و آسیای مرکزی از جمله؛ انقلاب چکسلواکی، صربستان، گرجستان، اوکراین و قرقیزستان بهخوبی و به صورت کاملاً آشکار، این وابستگیها را نشان میدهد.
در واقع، این انقلابها یا با رویکرد لیبرالیستی و کاپیتالیستی، یا رویکرد کمونیستی و سوسیالیستی یا سایر ایدئولوژیهای جهانی متولد شدهاند و عمدتاً مباحث مادی و اومانیستی و نگاه ملیگرایانه و ناسیونالیستی بر فضای عمومی آنها حاکم بوده یا صرفاً سرنگونی و حذف یک حکومت دیکتاتور که مورد غضب مردم واقع شده، مورد نظر بوده است و لذا با اینکه در برخی از این رخدادها، مسائلی چون؛ آزادی، عدالتخواهی یا حقوقبشر مستمسک قرار گرفته است؛ اما مسائل معنوی و جهانبینی توحیدی در آنها هیچ جایگاهی نداشته است.
این در حالی است که اولاً اهداف انقلاب اسلامی از سالها قبل از وقوع این رخداد بزرگ از سوی بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) و یاران ایشان مشخص شده و احیای دین و ترویج ارزشهای معنوی و الهی و در واقع حاکمیت دین خدا در جهت تعالی مادی و معنوی انسان، هدف قرار گرفته بود و به تعبیر دیگر انقلاب اسلامی ایران ریشه مذهبی و خدایی داشت، ثانیاً این انقلاب هیچگونه وابستگی به هیچیک از کشورهای صاحب قدرت و حتی احزاب داخلی نداشته و لذا همواره بر نفی تفکر و سلطه شرق و غرب تأکید داشته است، ثالثاً پیوسته از نعمت رهبری واحد و هوشمند(ولایت فقیه) و پشتوانه قوی و حضور گسترده آحاد جامعه توأم با شور و شعور انقلابی برخوردار بوده است و در نهایت اینکه متعلق به طیف و قشر خاصی نبوده، بلکه به تبعیت از سیره و شیوه رهبر خود، از دل تودههای عمدتاً محروم و مستضعف جامعه شکل گرفته است.
مجموع این اهداف و بهرهمندی از ویژگیهایی چون؛ تغییر بنیادین در نظام قبلی، برخورداری از ماهیت دینی و آمیختگی دین با سیاست در طول حیات انقلاب، وجود پایگاه مردمی و وحدت و همدلی بیبدیل بین مردم، مسئولان و ارکان انقلاب، نفوذ و نقش معنوی ولایت در رهبری و هدایت انقلاب، مقبولیت توأم با مشروعیت دینی، جامعیت انقلاب اسلامی در ابعاد مختلف آن، روحیه ایثار و شهادتطلبی مردم، عدالتخواهی و استقلالطلبی، پایبندی به اصول و ارزشهای انقلاب، سازشناپذیری و وابسته نبودن به شرق و غرب، تلاش برای استقلال همهجانبه و خودکفایی اقتصادی و در نهایت ایستادگی و مقاومت وصفنشدنی و بیوقفه در برابر انواع توطئههای تحمیلی از سوی دشمنان داخلی و خارجی انقلاب در سختترین شرایط، این انقلاب را از سایر انقلابهای جهانی کاملاً متمایز و از آن تصویری متفاوت و منحصربهفرد ترسیم کرده و انقلاب اسلامی ایران را به بزرگترین رخداد سیاسی ـ مذهبی جهان و الگویی عملی برای ملتهای تحت ستم تبدیل کرده است.
البته، اجرای اهداف انقلاب به علل مختلف از جمله؛ سنگاندازی و توطئه مستمر دشمنان این نظام الهی از یکسو و کمکاری و ضعف مبانی فکری و اعتقادی برخی از مسئولان از سوی دیگر و همچنین آماده نبودن افکار عمومی جامعه برای پیادهسازی دقیق اهداف مورد اشاره، در مقاطع گوناگون انقلاب با فراز و فرود مواجه بوده و به شکل کامل محقق نشده است؛ اما در عین حال هرگز تغییری در اصول و مبانی اساسی آن ایجاد نشده است.
بنابراین، بیان رهبر معظم انقلاب اسلامی که در تاریخ 25 بهمن ماه سال 1391 فرمودند: «من انقلابیام» و تأکیدات مکرر ایشان بر حفظ روحیه انقلابی در سایر بیانات، از جمله در جریان تبیین پنج شاخصه اصلی انقلابیگری در سخنرانی تاریخ 14/3/95 در مرقد مطهر امام خمینی(ره)، ناظر بر چند نکته اساسی است که مهمترین آنها عبارت است از:
اول اینکه؛ چون هنوز همه اهداف انقلاب اسلامی محقق نشده و حرکت در مسیر دستیابی به آنها همچنان ادامه دارد؛ لذا در واقع انقلاب پایان نیافته است و انقلابی بودن مفهوم خود را از دست نداده است.
دوم اینکه؛ کسب کامل اهداف انقلاب مستلزم روحیه و رویکرد انقلابی، یعنی کوشش و تلاش ویژه و مضاعف، توأم با شور و نشاط انقلابی برای دستیابی به اهداف تعیین شده است.
سوم اینکه؛ تا هنگامی که انقلاب اسلامی بر اصول و ارزشهای الهی و انسانی خود پایبند است، دشمنی نظام سلطه و استکبار برای سقوط آن ادامه خواهد یافت و لذا مقابله با این تهدیدات، نیازمند حفظ روحیه انقلابی (انقلابیگری، انقلابی بودن و انقلابی ماندن و...) در جامعه است.
چهارم اینکه؛ اصول و ارزشهای انقلاب همچنان پابرجاست و نفی آن، نقض غرض انقلاب و مغایر با خواسته و انتظارات مردمی است که در پیدایش آن سهم و نقش اساسی داشتهاند.
به این ترتیب؛ مادامی که هدف نهایی انقلاب که همانا ایجاد «دولت و جامعه اسلامی» و در نهایت «تمدن نوین اسلامی» است، محقق نشود و جهان اسلام در اوج سعادت مادی و معنوی قرار نگیرد، انقلابی بودن و انقلابی عمل کردن مفهوم خود را از دست نخواهد داد و این نکتهای است که کارشناسان آزاداندیش و دوستان انقلاب نیز بر ضرورت توجه به آن صحه گذاشتهاند.
برای نمونه؛ «مارک گلین» فعال سیاسی و مخالف سیاستهای دولت آمریکا در این باره میگوید: «آتش انقلاب ایران باید حفظ شود؛ زیرا این انقلاب تنها به ایران مربوط نمیشود، بلکه نجات انسانیت از دست شیاطینی است که آن را احاطه کردهاند.»
وی ادامه میدهد: «آمریکا و صهیونیستها نمیتوانند تاب بیاورند که انقلاب ایران در کشورهای دیگر خاورمیانه همچون اردن و مصر تکرار شود. آنها این احتمال را میدهند که انقلاب ایران در دیگر کشورهای خاورمیانه گسترش پیدا کند و این کشورها آمریکا را از کشورهای خود بیرون کنند، به همین دلیل است که اوباما وانمود میکند که تسلیم ایران شده است و به ایران میگوید بیا با یکدیگر وارد گفتوگو شویم و با هم باشیم.»
در همین حال برخی از افراد منورالفکر در داخل کشور هستند که اندیشههای انقلابی را به تبعیت از آمریکا و اربابان غربی زیر سؤال میبرند و درصدد تخریب فکر و روحیه انقلابی هستند؛ تاکتیکهای این گروه برای زیر سؤال بردن رفتارهای انقلابی در بیان رهبر معظم انقلاب به شرح زیر است:
۱ـ کشتن روحیه انقلابی در بین جوانان: آنها میخواهند روحیه حماسی و انقلابی را در جوانان بُکُشند و در داخل نیز عدهای مدام جوانان حزباللهی را با تعابیری نظیر افراطی میکوبند که این کار بسیار غلط است. (۱۸/۶/۱۳۹۴)
۲ـ ایجاد بیاعتمادی به امام(ره): «متأسفانه برخیها بهجای ترویج روحیه انقلابیگری، به گونهای سخن میگویند و مدیریت میکنند که نسل جوان، به آینده و انقلاب بیاعتماد و از راه امام دور میشود و سپس همین افراد از زمانه، شکوه و گلایه میکنند.» (۱۲/۸/۱۳۹۵)
۳ـ معنای نادرست از انقلاب: «بعضیها از روی دشمنی، انقلابی را بد معنا میکنند. انقلابی را به معنای بیسواد، بیتوجّه، بیانضباط میدانند، نخیر، اتّفاقاً درست به عکس است. انقلابی یعنی دارای سواد، دارای انضباط، دارای تدیّن، دارای حرکت، دارای عقل، خردمند.» (۲۸/۷/۱۳۹۵)
۴ـ اختصاصی نبودن انقلاب: «این خطا است که گمان کنیم انقلابی فقط آن کسی است که در دوران امام بوده است، یا در دوران مبارزات در کنار امام بوده است؛ نه، بعضی کأنّه اینجور خیال میکنند که انقلابیّون آن کسانی هستند که در دوران امام(ره) یا در دوران مبارزات یا در دوران حکومت امام بزرگوار حضور داشتند، در کنار امام بودند؛ نه، اگر معنای انقلابی را این بگیریم، انقلابی همین ما پیر و پاتالها خواهیم بود. انقلاب مال همه است؛ جوانها انقلابیاند و میتوانند انقلابی باشند.» (۱۴/۳۹/۱۳۹۵)
در حالی که به ایامالله دهه فجر و آغاز سیوهشتمین سالگرد پیروزی انقلاب نزدیک میشویم، لازم است که ظرفیتها و موانع گسترش انقلاب اسلامی را مورد توجه قرار داده و لزوم پیشبرد اهداف انقلاب را برای جوانان و همه مردم شریف کشورمان بازگو کنیم.