آقای روحانی اشتباه نگیرید

سید مصطفی میرسلیم

رئیس محترم جمهوری پس از فروکش کردن آشوبهای چند روزۀ اخیر ، به منظور رفع مشکلات واقعی مردم خواستار همکاری همۀ دلسوزان شده است ؛ امیدواریم این خواسته فقط در لفظ باقی نماند و برای عملیاتی شدن آن ، همۀ گروهها و کسانی که به فکر اعتلا و پیشرفت کشورند بدان پاسخ مثبت دهند. با همین نیت و ضمن تکرار صادقانۀ آمادگی برای همکاری که هفت ماه پیش با درک شرائط وخیم اقتصادی و اجتماعی کشور ، مطرح کردم لازم می دانم به یادآوری چند نکتۀ مهم بپردازم :

حمایت مردم نجیب ما از نظام مقدس جمهوری اسلامی و اظهار فراگیر انزجار جوانان و مردم به تنگ آمده از رکود و بیکاری و فساد ، از حرکات مذبوحانۀ عده ای مزدور و منحرف و منافق، به معنای تأیید ادامۀ اشتباهات مسیر گذشته نیست: ایرانیان با شناخت و درک موقعیّت حساس کنونی کشور و منطقه و آشکار شدن حمایت های روباه صفتانۀ بعضی دولتها و جریانات سیاسی مطرود از حرکات ساختار شکنانه در کف خیابان ها، به حمایت از نظام و محکوم کردن آشوبگران اقدام نمودند و این البته به معنای تأیید وضع ناهنجار فعلی نیست.

این روزها در برخی محافل سخن از فتنه ای شبیه فتنه های گذشته شنیده می شود و به نظر این جانب این نشانی اشتباه دادن است و به ثبات سیاسی و به تبع آن ثبات اقتصادی نخواهد انجامید. بدانیم که این ضعف نیست اگر مسئولان اعتراف کنند در 4 سال گذشته راه درست را تشخیص نداده اند و با دنبال کردن نظریه های غیر علمی بعضی اقتصاد دانان وطنی، کشور را به رکودی بی سابقه و ممتد کشانده اند. عدم پیروی از روشهای علمی و تجزیه و تحلیل نادرست دولت از واقعیتهای اجتماعی و ادامۀ برخی اشتباهات فاحش دولتهای گذشته باعث شده که وضع معیشتی مردم بدتر از قبل شود و ادامۀ تحریک تقاضا بدون توجه به ساختار کنونی تولید در کشور و کمک قانونی به آن و از بین بردن رغبت برای سرمایه گذاری در این زمینه و تکرار طرحهای شکست خوردۀ سابق در زمینۀ اشتغال زایی ، که نظیر طرحهای زود بازده به پر شدن جیب های بعضی ها و به هدر رفتن سرمایه و فرصت های بسیاری در کشور انجامید، از آن جمله اشتباهات است. تداوم پرداخت یارانه های نقدی که تا کنون کسی به صورت شفاف نمی داند واقعاً چه مقدار پرداخت می شود و چرا این محاسبات غلط مکرراً به خورد مردم داده می شود ، مورد دیگر است: واقعاً چند نفر یارانه نقدی می گیرند و چه مقدار به حساب خزانه نوشته می شود؟ نه دولت های گذشته و نه دولت فعلی علاقه ای به آشکار کردن این موضوع نداشته و ندارند. خوشبینی کاذب به برجام و عدم سرمایه گذاری طرف های خارجی که اغلب در برابر آمریکا بسیار ذلیلند و بسته شدن سرمایه گذاری کشورهائی نظیر چین که در گذشته انجام می شد ولی با گرایش توأم با ذوق زدگی به غرب و خوشبینی غیر واقعی به آنها باعث دلسردی و کاهش جدی در مقدار آن گردید، از آن جمله است. رقم های اعلامی برای سرمایه گذاری، واقعی نیست؛ تعدد موافقت نامه های بی خاصیت امضاء شدۀ طرفهای خارجی که بیشتر به زنبیل گذاشتن در صف شبیه است تا اقدام عملی برای سرمایه گذاری و فراموش کردن فرصت سرمایه گذاری مردم خودمان شاهدی دیگر بر اشتباه بودن راه انتخاب شده است. در این میان عمل نشدن به سیاستهای اقتصاد مقاومتی و باقی ماندن در حرف و صورت جلسه و بخشنامه درد دیگر است.

از طرفی اگر دولت فقط بر 25% درآمد ناخالص ملی اشراف دارد (اگر فرض کنیم 25% اقتصاد در دست دولت و 25درصد در اختیار بخش خصوصی و 50% اقتصاد در دست نهادهای عمومی غیردولتی باشد) چه انتظاری از آن می توان داشت که بتواند جذب سرمایه کند یا درآمد با ثبات و واقعی داشته باشد. این بخش 50 درصدی اقتصاد کشور پاسخگو به کیست؟ نه درست مالیات می دهد و نه از سیاست های کلان توسعة کشور به طور مناسب پیروی می کند و نه شایسته سالاری در آنها جاری است و نه معلوم است که در نهایت این همه سرمایه کلان کشور چه بازدهی دارد....

از طرف دیگر بزرگ شدن صندوق های وابسته به دولت، همچون صندوق های تأمین اجتماعی، بازنشستگی کشوری و صندوق های وابسته به سایر دستگاهها که معمولا افرادی غیر متخصص اداره می کنند نظیر آنچه که با واگذاری کارخانجات، صنایع پتروشیمی و شرکتهای دولتی به منظور تأدیۀ بدهی دولت به آن صندوقها، اتفاق افتاد و عدم بازدهی مناسب آنها، این بخش از اقتصاد را نیز از خدمت به توسعۀ کشور دور نگهداشته است و در نهایت نیز ضرر و زیان ورشکستگی آنها بر دوش دولت سنگینی خواهد کرد. بعلاوه شرائط بغرنج مؤسسات مالی که اکثراً ورشکسته اند و آنهائی هم که بظاهر ورشکسته نیستند در حقیقت نزدیک ورشکستگی اند مشکلی جدی است و با بنگاه داری غیر علمی و روی آوردن به تصدی گری دولتی یعنی بنگاه داری همانهایی که سالهاست عاقلان، دولت را از ورود به آن منع می کنند، چاره جویی معضلات آن به عقب افتاده و در نهایت مردم را نگران و بی اعتماد نموده است.

اینها همه نشان می دهد که مهمترین نهادهای اقتصادی کشور خارج از مسیر توسعه کشور قرار گرفته اند.

پیام اعتراضات برحق مردم را ، جدای از آشوب آفرینی سوء استفاده کنندگان و فتنه گران، باید درست شنید؛ بر مبنای این وضع اقتصادی کشور که وصف کوتاهی از آن یادآوری و تقدیم شد ، در کنار فساد سازمان یافتۀ حکومتی و عدم پاسخگویی به مطالبات سرکوفت خوردۀ مردم، زمینه ای نامیمون فراهم شد تا معاندان و ایادی منافقشان بتوانند ساعاتی را در برخی شهرهای کشور جولان دهند؛ مبادا از ورود مردم نجیب ما به میدان و در نتیجه اخراج و طرد جریانات ساختار شکن، این طور تلقی شود که مردم در حمایت از وضعیت موجود به میدان آمده اند و مسأله تمام شده است؛ این تلقی اشتباه باعث می گردد آن آتش زیر خاکستر با اقتدارگرایی حداکثری و تنگ نظری یک جریان سیاسی ، بر خلاف درخواست همکاری رئیس محترم جمهوری، به التهابی جدید در کشور مبدّل گردد.

جناب رئیس محترم جمهوری، شما درست تشخیص داده اید: مردم به وضع موجود اعتراض دارند و اعتراض آنان بحق است و باید با همکاری و همدلی و خودباوری به فکر چاره جویی عملی مشکلات باشیم.

موقع آن فرارسیده است که به جای نشانی اشتباه دادن نگاهی به درون بیندازیم: در عالم سیاست اعتراف به اشتباه نشانۀ ضعف نیست ، مقدمۀ ضروری اصلاحی است که حکومت باید با اتکا بر ویژگی اساسی مردم سالاری دینی، یعنی پاسخگوی متعهدانه، هرچه زودتر آغازگر آن باشد . ما امروز به روحیه ای جدید و جریان خونی تازه در رگهای کشور نیاز داریم و نه فرافکنی. دشمن فقط می تواند بر موج نارضایتی مردم سوار شود و هیچگاه توان جریان سازی نداشته و نخواهد داشت. شایسته است نصیحت دلسوزان را گوش کنیم و نگذاریم این ابراز ناخشنودی مردمی از اوضاع اقتصادی و اجتماعی، ابزاری برای موج سواری جریانهای سیاسی معاند و بهانه ای برای تضعیف ساختار سیاسی و یکپارچگی کشور گردد.

۱۳۹۶/۱۰/۲۴

اخبار مرتبط