به گزارش نما ، توانایی سخن گفتن با مخاطب عامل مهمی در موفقیت به شمار میآید. در حقیقت خوب سخن گفتن میتواند احترام دیگران را به همراه داشته باشد و ارزش و اعتبار شما را در هر جمعی که هستید افزایش دهد.
همچنین توانایی خوب سخن گفتن مردم را متقاعد میکند که شما در کل از کسی که خوب حرف نمیزند، باهوشتر هستید. شما تنها راهی که برای نشان دادن استعداد و مهارت خود دارید، بیان کردن آن است و خوب ادا کردن این موضوع، میتواند زندگیتان را دچار تحول کند. هنگامی که خوب سخن میگویید مردم با خودشان میگویند: «او در مورد آنچه حرف میزند، آگاهی دارد.»
چگونه خوب صحبت کنیم
منشا خوب حرف زدن همانا ذهن شماست و سازمان دادن به افکار و تبدیل کردن آن به بیانات، از طریق همین ذهن جادویی میسر میشود. در این مطلب با نیم نگاهی به آموختههای برایان تریسی، یکی از بهترین سخنرانان دنیا قصد داریم تا خوب حرف زدن را با یکدیگر تمرین کنیم تا بلکه در سال نو جدید، بتوانید تحولی در زندگانی خود به وجود بیاورید.
ترس را از بین ببرید
میدانید، اگر کاری را یکسره و پی در پی انجام دهید، شدت استرس آن کار برایتان کاسته خواهد شد. دیل کارنگی میگوید که در هر جلسهای که حضور دارید، پیش دیگران سخنرانی کنید ولو اینکه خرابکاری کنید. شما در عرض چند ماه بعد از ارائه سخنرانیهای مختلف در برابر جمعهای متفاوت، بیشک اضطراب و ترس خود را نسبت به سخنرانی کردن از دست خواهید داد.
شاید بد نباشد در همین دید و بازدیدهای عید این کار را شروع کنید و به جای آنکه سرتان را در گوشی مبارک فرو برده و ببینید دیگر کجای ایران مانده که سیل نیامده باشد، درباره همین حادثه ناگوار و نظرات خود با دیگران باب گفتگو را باز کنید.
اشکالی ندارد که شما یک نظری دارید و خان دایی یک نظر دیگر، این تقابل نظرها را در قالب یک گفتگو روی میز بگذارید و با هم حرف بزنید، حتماً بهتر از من میدانید که بحث و گفتگو با جنس مخالف کارسازتر است و خجالت را زودتر از بین میبرد؛ البته مراقب باشید که زیاد هم غرق این گفتگوها نشوید و وارد فاز دیگری نشوید!
اعتماد به نفستان را افزایش دهید
اینکه چرا برایان تریسی اول به از بین بردن ترس اشاره میکند و بعد به افزایش اعتماد به نفس، خود فلسفه جالبی دارد که دانستن آن خالی از لطف نیست. شما در وهله اول باید ترس صحبت کردن را در خود بکشید و سپس تصمیم بگیرید که صحبتهای مهم، راسخ و با ارادهای را در جمع داشته باشید.
کشتن ترس پیریزی اولیه و مقدماتی برای شروع سخنرانیهای کوبنده و تاثیرگذار شما خواهد بود و اگر این پیریزی درست انجام نشود، با ویرانهای از بیانات روبرو خواهیم شد که با وجود انتخاب کلمات درست و دیگر موارد مهم در یک سخنرانی، تاثیر گذاری نخواهند داشت.
تبدیل شدن به سخنران عالی در حضور جمع شما را در تمام مراحل حیات شغلیتان یاری خواهد کرد. میزان علاقه ما به خودمان، باعث میشود که میزان سنجش ما از کیفیت زندگیمان مشخص شود و در حقیقت هرچقدر بهتر و رساتر سخنرانی کنید، مشخصاً به خودتان عشق بیشتری میورزید.
این موضوع را با خودخواهی اشتباه نگیرید؛ همانطور که تریسی تاکید دارد: «خودخواهی با علاقه داشتن ب. خود متفاوت است. هرچقدر خود را بیشتر دوست داشته باشید در روابطتان با دیگران سازندهتر و خوشایندتر عمل خواهید کرد و زندگی سالمتری خواهید داشت.»
نگذارید در این ایام نوروزی، اعتماد به نفستان کاسته شود و با صحبت برخی از اعضای فامیل دست و پایتان را گم کنید و از هم فرو بپاشید. خودتان را در هر شرایطی دوست داشته باشید، بهتان قول میدهم این دوست داشتن اثرات جانبی خوبی در ادای بیانات جنابعالی خواهد داشت. همه ما نسبت به افکار و احساسات دیگران درباره ما حساس هستیم، به قول سامرست موآم:
«هرکاری که در زندگی میکنیم، برای جلب احترام دیگران یا حداقل از دست ندادن این جلب احترام است.»
اما یادتان باشد وقتی که خوب سخن بگویید، مخاطبینتان شما را بیشتر دوست خواهند داشت و در نتیجه شما هم خودتان را بیشتر از پیش دوست خواهید داشت. سخنوری باعث واکنش خوب مخاطبین شده و این حس خوب، در جای جای زندگیتان، علی الخصوص صحبت کردنتان تبلور پیدا خواهد کرد.
هنگامی که یاد میگیرید چگونه با نفوذ و گیرا سخنرانی کنید، به همان میزان خویشتن بینتان را بهبود میبخشید. در حقیقت هرچه این خویشتن بینی (یا همان دیدن آینه درون) بهتر و سازندهتر باشد، یک عملکرد مناسبتر در سخنرانی خواهید داشت و تاثیر مستقیمی در کیفیت سخنرانیتان خواهد گذاشت.
خوب سخن گفتن ذاتی نیست، اکتسابی است
به شخصه جزو افرادی هستم که تصور میکنم آموزش یک سری چیزها صرفاً برای چپاول کردن مردم به کار میرود و خیلی از هنرها و علومها را بیشتر از آنکه یک موضوع اکتسابی ببینیم، یک امر ذاتی میدانم. اعتقاد دارم که بسیاری از مسائل در ضمیر ناخودآگاه هرکس وجود دارد و یک هل و یا یک کبریت برای روشن کردن این استعدادهای نهان لازم است.
اما با تمام این تفاسیر، نمیتوانم با برایان تریسی و یا کارنگی، موافق نباشم و تاکید نکنم که خوب صحبت کردن، ذاتی نیست. اینکه شخصی کاریزما داشته باشد و ذات رهبری در خویشتن داشته باشد، یک موضوع جدا است، ولی اینکه همان فرد بتواند خوب صحبت کند، کاملاً یک امر اکتسابی است.
بسیاری از افرادی که در جمع مخاطبین با اطمینان و آرامشی خاص صحبت میکنند، روزی فکر اینکه بخواهند در یک جمع سخنرانی کنند آنها را به وحشت میانداخت. این ادعا را میتوانید با بسیاری از سخنوران و مجریان امروزی در میان بگذارید تا آن را تایید کنند. همانطور که از قدیمالایام میگویند: «کار نیکو از پر کردن است» باید بدانید که آدمیزاد با تمرین زیاد پختهتر میشود و در واقع باید گفت که یک تمرین درست میتواند انسان را تبدیل به موجودی کامل کند.
در مسیر کسب مهارت در هنر سخنوری، قطعاً دچار اشتباهات کوچک و بزرگ زیادی میشوید که نباید از آنها واهمه داشته باشید و یا بابت این اشتباهات کفرتان در بیاورد و از کوره در بروید! این حس و حالات اوضاع را بدتر میکند و شما را از مسیر درست کسب مهارت سخنوری به شدت دور میسازد. بگذارید خرابکاری کنید و دیگران واکنشی هم به آن نشان دهند، به جای از دست دادن کنترل بهتر است که روی اوضاع مسلط شوید و خودتان دست پیش بگیرید تا پس نیفتید. خرابکاری خودتان را اعلام کنید و از آن بگذرید، به هر حال صداقت در یک سخنرانی خوب، همیشه حائز اهمیت است.
این چهار نکته را فراموش نکنید
۱- علاقه و اشتیاق
باید اشتیاق خوب سخن گفتن داشته باشید، اگر اصلاً به این وادی فکر نمیکنید و به عنوان مثال برنامه نویسی هستید که با شرکتها دورکاری کار میکند و خلوت خودتان را با هیچ چیزی مبادله نمیکنید، اصلاً در این صفحه از روزیاتو چه کار میکنید؟ اما اگر مانند بسیاری از افراد موفق امروزی متوجه شدید که کنج عزلت شاید برای چند وقتی جالب باشد ولیکن در نهایت شما را از زندگی سالم دور میسازد، سعی کنید این اشتیاق را در خود به وجود بیاورید.
شاید بهترین کار برای ایجاد و شعله ور کردن اشتیاق، دیدن سخنرانیهای جانانه چند تن آدم مشهور از جمله همین برایان تریسی یا مرحوم استیو جابز باشد.
۲- تصمیم جدی
حالا گیریم که اشتیاق را هم در خود ایجاد کردید و پا را کردید در یک کفش که من باید یک سخنور قابل باشم تا زندگیام را دچار تغییرات فراوان (و البته مثبت) کنم. این اشتیاق را نسازید و بعد آن را قاب کنید و به دیوار بزنید، بلکه آن را در پوست، روح و قلب خود حکاکی کنید و تصمیم بگیرید که از همین لجظه، نه حتی از فردا بلکه از همین لحظه پا پیش بگذارید و شروع کنید. مسیر بلندی را پیش روی خود دارید که در هر سن و سالی باشید، میتوان آن را طی کرد، اما همانطور که پیشتر اشاره شد نیازمند به تمرین و درست پیمودن این مسیر را دارید.
۳- نظم
فکر نکنید منظور ما در کل این مطلب از سخنرانی، ایستادن جلوی یک استادیوم صد هزار نفره آزادی و ایجاد خطابه برای خیل جمعیت روبروست، منظور از صحبت کردن در تمام این مطلب میتواند یک گفتگوی دوستانه با همسر و یا هر یک از اعضای خانواده و دوستانتان باشد. در تمام این سخنرانیها (چه رسمی و چه صمیمی) یک نظم ایجاد کنید و با همان نظم جلو بروید. در کسب مهارت لازم هیچ راه میانبری به جای کار و تلاش سخت و ایجاد یک نظم واحد وجود ندارد، خودتان را گول نزنید و به تبلیغات واهی یک شبه سخنران شوید، کفایت نکنید.
۴- عزم راسخ
خیلی شبیه به گزینه دوم است، ولی عزم راسخ با تصمیم جدی یک تفاوت اساسی دارد: عزم راسخ به این معناست که اگر شکست خوردید، سوتی دادید، نتوانستید مدتی تمرین کنید و یا هر چیز دیگری، هدفتان را ول نکنید و بیخیال آن نشوید. عزم راسخ یعنی با همان تصمیم جدی که گرفته بودید، در برابر مشکلات و موانع ایستادگی کنید.
بزرگترین دشمن در این راه، خودتان هستید و شک و تردیدی که به دلتان راه میدهید، سردمدار این بزرگترین دشمن است. آبراهام لینکلن که سواد چندانی هم نداشت، ولی توانست ریاست جمهوری آمریکا را بر عهده بگیرد و از قضا سخنران قابل و توانایی هم بود روزی گفته بود:
«تمام سخنرانیها با هف تاثیرگذاری عملی باید انجام بگیرد. هرگز تنها به این دلیل که سخنانتان شنیده شود لب به سخن نگشایید، سخنان شما باید تاثیرگذار واقع شوند.»
چگونه تمرین کنیم؟
یادتان نرود که کلمات تنها ۷ درصد از پیامی که در حال انتقال دادن آن هستید را تشکیل میدهند و البته که باید در انتخاب آنها دقت کنید، اما بیشتر از آن روی آهنگ کلمات (که بنا به گفته کارشناسنا ۳۷ درصد محتوای یک پیام در حال انتقال را تشکیل میدهد) تمرکز کنید.
زبان بدن را نیز نباید فراموش کنید، شاید روزی در آیندهای نه چندان دور مطلب جامع و کاملتری درباره زبان بدن نوشتیم، اما فعلاً همین را بدانید که ۵۵ درصد محتوای پیام شما را همین مساله تشکیل میدهد و اهمیت آن بیشتر از نصف است. تاثیرات بصری بسیار قدرتمند هستند و شاید بدانید ۲۲ برابر تعداد عصبهایی که از گوش به مغز میرسند، در چشم وجود دارند.
منبع: روزیاتو