روزهای پس از 18 اردیبهشتماه تا امروز را یکبار در ذهنتان مرور کنید و رفتوآمد اروپاییها و اظهارات مقامات قاره سبز را به یاد بیاورید؛ آمدن «اندرو موریسون» معاون وزیر خارجه انگلیس به فاصله کوتاهی از «ریچارد مور» مدیر کل سیاسی وزارت خارجه انگلیس به تهران، سفر «هایکو ماس» وزیر خارجه آلمان به کشورمان در حالی که «ینس پلوتنر» مدیرکل سیاسی وزارت خارجه و مذاکرهکننده ارشد آلمان در برجام تنها چند روز پیش از آن به تهران آمده بود، تلاش اروپا برای عملیاتی کردن اینستکس، تماس تلفنی «امانوئل مکرون»، که رسانهها از سفر او به تهران در آیندهای نزدیک نیز خبر دادهاند، با رئیسجمهور کشورمان و تأکید بر اینکه «اتحادیه اروپا خواهان حفظ برجام است و میپذیریم که اقدامات اروپا برای جبران تحریمهای آمریکا موفق و کارآمد نبوده است؛ اما همه تلاش خود را برای جبران این موضوع به کار میگیریم.» همه اینها بیانگر یک واقعیت است؛ اهمیت برجام برای غرب!
برخی رسانههای داخلی و جریانهای سیاسی همزمان با عهدشکنیهای طرف غربی، به ویژه پس از خروج ایالات متحده آمریکا از برجام، هرگونه اقدام متقابل و تهدید به کاهش یا توقف اجرای تعهدات از سوی کشورمان را بازی در جورچین غربیهای میدانستند و میگفتند که خروج ایران از توافق جامع هستهای مطابق با هدف اروپاییها و آمریکاییهاست! آنچه در 60 روز گذشته شاهد بودیم، نشان داد این تحلیل از اساس غلط و بیبنیان است! غربیها نه تنها از کاهش تعهدات ایران استقبال نکردند، بلکه تمام تلاش خود را برای حفظ برجام و امتداد پایبندی ایران به برجام به کار گرفتند؛ زیرا به خوبی میدانند پایان برجام یعنی پایان محدودیتهای هستهای ایران بدون آنکه بتوانند فشار بر تهران را افزایش دهند! غرب هر آنچه برای فشار بر ایران در توان دارد، همزمان با حفظ برجام به کار گرفته و تقریباً هیچ گزینه دیگری برای افزایش فشار برایشان باقی نمانده است.