ایران به عقب بر‌نمی‌گردد

علی جمشیدی


رهبری در دیدار روز گذشته خود با ائمه‌جمعه لُب حرف جمهوری اسلامی را درباره برجام و حواشی این روزهای آن بیان کردند، حرف‌هایی که اگرچه خلاصه بود، اما جامع، واضح و هدفمند بود. درباره این سخنان چند نکته مهم و راهبردی وجود دارد.

الف: رهبری در بخشی از سخنان خود درباره خصلت «تکبر» اروپایی‌ها سخن گفته و آن را علت‌العلل مدل برخورد گستاخانه آنها با ایران در جریان برجام توصیف می‌کنند. «خودبزرگ‌بینی موجب می‌شود غربی‌ها نتوانند حقایق را درک کنند.» اگر حافظه تاریخی اروپایی‌ها یاری‌شان کند و بتوانند وقایع سال‌های 84 تا 91 را مرور کنند احتمالا اجازه نخواهند داد این‌بار هم توافق با ایران به بن‌بست برسد و ایران برای بن‌بست‌شکنی مجبور به خروج از توافق شود. در ایام دهه 1380، نپذیرفتن حقوق ساده ایران باعث فشرده‌شدن فنری شد که با شکست پلمب UCF اصفهان پتانسیلش ناگهانی آزاد و شتابی به موتور محرک ایران داد که قطعا در شرایط عادی امکان وقوع برایش نبود. پس از سال 84 و تنها ظرف 6 سال ایران در عرصه هسته‌ای از مرز تولید علم در عرصه هسته‌ای عبور کرد، یعنی توانست اولا خالص غنی‌سازی 20 درصد را اجرایی کند، ثانیا خالص‌ترین آب سنگین جهان را تولید کند، ثالثا رآکتور غول پیکری را در اراک طراحی و وارد فاز اجرایی کرد و رابعا... .

در سال‌های 82 و 83 اروپایی‌ها زیر میز یک توافق ساده زدند و ایران که تنها در بعضی کارخانه‌های خود را پلمب کرده بود حرکت بزرگی را آغاز کرد که غرب برای متوقف‌کردن آن مجبور شد حدود 10 سال مذاکره کند، ولی حالا که برجام به‌عنوان یک توافق گسترده‌تر نقش می‌شود، اروپا خودش باید تصور کند که بازگشت ایران به مدار حرکت شتابان در عرصه هسته‌ای چه نتیجه ای در پی خواهد داشت و ممکن است ایران در کوتاه‌مدت به چه دستاوردهایی برسد.

ناگفته نماند همین تکبر هم بوده که در یک‌سال گذشته آنها را از هر اقدامی برای نجات برجام بازداشته، چراکه آنها تصور می‌کردند اولا ایران با اقدامات آمریکا احتمالا فرو خواهد ریخت و از دیدگاه آنها یک مزاحم در منطقه‌ای وسیع از مدیترانه تا کشمیر کم خواهد شد و ثانیا اگر هم این اتفاق نیفتد، ایران آنقدر ضعیف می‌شود که نتواند مقابل اروپایی‌ها بایستد و اقدامی کند، لذا در نتیجه این تصور هم یک‌سال ساکت نشستند و قدم از قدم برنداشتند و زمانی که ایران نسبت به کاهش تعهدات خود اقدام کرد غافلگیر شدند و به دست و پا افتادند که هرطور شده تهران را از حرکت بازدارند.

ب: پیشنهاد می‌کنم این پاراگراف را چندبار بخوانید. «وزیر امور خارجه که واقعا زحمت هم می‌کشد و ملاحظات دیپلماتیک هم دارد، به‌صراحت از عمل نکردن اروپایی‌ها حتی به یکی از تعهدات‌شان سخن می‌گوید. ما به تعهدات خود در برجام و حتی بالاتر از آن عمل کرده‌ایم و حالا که به علت رفتار آنها شروع به کاهش اجرای تعهدات‌مان کرده‌ایم، اروپایی‌ها طلبکارانه و با پررویی می‌گویند چرا این کار را می‌کنید. شما اروپایی‌ها که هیچ‌یک از تعهدات خود را اجرا نکرده‌اید، به چه حقی از ما می‌خواهید که به تعهدات خود پایبند باشیم؟ بدانید که ما تازه کاهش تعهدات را شروع کرده‌ایم و این فرآیند قطعا ادامه خواهد یافت.»

اول: در برجام ایران تمام و کمال به تعهداتش عمل کرد و حتی بالاتر. این حتی بالاتر شاید در عرف دیپلماتیک در باغ سبز و گزینه‌ای برای جلب اعتماد طرف مقابل باشد ولی زمانی که کشوری در مقابل مجسمه‌های تکبر و بدعهدی قرار گرفته، همان‌قدر که عمل به تعهد را براساس اصول خود لازم می‌داند، نباید فراتر از آن اقدامی کند، برعکس عقل حکم می‌کند هر لحظه آمادگی بازگشت داشته باشد؛ چراکه طرف مقابل همین‌گونه است و بنای همکاری ندارد. علی‌الحساب این بخش از اظهارات رهبری را باید به‌عنوان یک انتقاد از مسئولان دولت یازدهم هم در نظر گرفت و روی دیگر آن را خطاب به اروپایی‌ها دید. اروپا با وجود اینکه بیش از آنچه انتظار داشته دریافت کرده حاضر نیست نرمش و انعطاف نشان دهد و حتی به تعهداتی که پایشان را امضا کرده پایبند باشد و این یعنی تعهد بیش از حد ایران به برجام باعث شده آنها خیالات غیرواقعی درباره ایران داشته باشند و گمان کنند ایران عقب رفته و دیگر جلو نخواهد آمد.

دوم: اروپایی‌ها پررو و طلبکار هستند، این هم اولین‌بار نیست که این‌گونه رفتار می‌کنند. مکالمه جک استراو با کمال خرازی در سرویس بهداشتی را به یاد بیاورید. آنها عادت کرده‌اند طلبکار باشند و قطعا مواجهه با فردی که بی‌جهت و از روی زیاده‌خواهی طلبکار است، متفاوت از رفتار با دیگران است. رهبری در سخنان دیروز خود همین مساله را یادآور شدند، از این‌رو در بعد داخلی محکم پشت دولتمردان ایستادند تا مسیر گام‌های 60 روزه پرقوت‌تر از قبل و بدون خلل طی شود و اگر کسی هم میان مسئولان هست که در مقابل تهدید یا وعده‌های اروپا به‌اصطلاح شل شده و تمایلی به ادامه راه ندارد، خود را بازیابی کند و دوباره به مسیر بازگردد. مهم‌ترین نتیجه مواضع رهبری در روز گذشته ایجاد یکپارچگی داخلی بود که قطعا حرکت متفاوت‌تری را نسبت به گذشته در پی خواهد داشت.

در بعد خارج اما پیام اصلی برای نماینده این روزهای سه کشور اروپایی بود. امانوئل مکرون که گفته می‌شود قرار است به تهران بیاید و سفر هفته گذشته دستیارش هم مقدمه‌ای برای همین سفر بوده، حالا با شرایط تغییرکرده‌ای مواجه است؛ چراکه با توصیف‌های رهبری مشخص است ایران به‌هیچ‌وجه به پیشنهادهای سبکی مانند طرح «توقف در برابر توقف» قانع نیست و اگر هم تا پیش از این فرانسوی‌ها گمان می‌کردند بعضی مسئولان دولت یازدهم ممکن است با پیشنهادهایی از جنس تعلیق بخشی از تحریم‌ها مانند تمدید معافیت فروش نفت به سه کشور موافقت کنند، حالا دیگر به بالاتر از آن هم قانع نیستند و حداقل باید شرایط پیش از 18 اردیبهشت 97 دوباره حاکم شود تا گام‌های 60 روزه ایران متوقف شوند.

ج: توقیف گریس-1 در جبل‌الطارق نشان داد، انگلستان ظاهرا بنا دارد از مسیر همکاران اروپایی‌اش قدری جلوتر رفته و بیشتر با آمریکا همکاری کند. آنها حالا قریب به دو هفته است که دومیلیون تن محموله نفت ایران را با ادعایی واهی ضبط کرده‌اند و آزاد نمی‌کنند. تا به‌امروز دولت یازدهم همه مسیرهای دیپلماتیک را برای آزادی کشتی گرفتار در جبل‌الطارق انتخاب کرده که نتیجه‌بخش نبوده و بعید است که ادامه این مسیر در آینده توفیقی به بار آورد؛ چراکه انگلیسی‌ها بنای همکاری دیپلماتیک ندارند و به‌جای نشستن پشت میز مذاکره و عمل به تعهدات برجامی، از عرشه کشتی جنگی پیام فرستاده‌اند. رهبر انقلاب در سخنان دیروز خود توصیف دقیقی از اقدام انگلیس داشتند و پیام مهمی هم درباره واکنش آتی ایران ارائه کردند. در دیدار روز گذشته، رهبر انقلاب با انتقاد بسیار شدید از دزدی دریایی انگلیسی‌های خبیث گفتند: «آنها که خباثت‌شان برای همه آشکار است کشتی ما را با راهزنی دریایی ربوده‌اند اما سعی می‌کنند به آن شکل قانونی بدهند. البته عناصر مومن در جمهوری اسلامی این کارها را بی‌جواب نمی‌گذارند و در فرصت و جای مناسب پاسخ خواهند داد.»

این سخن رهبر انقلاب که از پشتوانه علمی و منطقی محکمی برخوردار است، توضیح‌دهنده یک تئوری درباره نظم حاکم بر روابط بین‌الملل هم هست، تئوری معروفی که می‌گوید قدرت رقم‌زننده چگونگی روابط بین‌الملل است و هرکسی ضعیف باشد به‌سرعت از بین خواهد رفت. بررسی تجلی این تئوری در میدان عمل مشخص خواهد کرد که اگر انگلیس پاسخ درخوری نگیرد در آینده نه در مدیترانه که ممکن است خباثت خود را در خلیج‌فارس و دریای عمان هم تکرار کند، لذا پاسخ به انگلیس قطعا بخشی از مسیر تامین امنیت کشور خواهد بود و گریزی هم از آن نیست. ناگفته نماند این همان منطقی است که ایران در مواجهه با گلوبال هالوک آمریکا از خود نشان داد، جایی که اعمال قدرت مسیر تجاوزگری را بست و دشمن را عقب راند

۱۳۹۸/۴/۲۶

اخبار مرتبط