۱- صنعت هستهای در تعطیلی به سر میبرد و تمام تحریمهای ضدایرانی هستهای احیا شده است و کماکان وزیر امور خارجه کشورمان همانند رئیس جمهور و بسیاری دیگر از مقامات با ادبیات مبالغهآمیز از این سند بینالمللی دفاع کرده وآن را حاوی دستاوردهای بی نظیر که اساسا برای افکار عمومی داخلی قابل لمس نیستند، عنوان میکنند.
در تمام مواضع اتخاذ شده که با هدف تطهیر و بزرگ نمایی برجام صورت میگیرد تلاش میشود، علت شرایط نامناسب برجام، صرفا روی کارآمدن دونالد ترامپ و نه «هیئت حاکمه امریکا» عنوان شود در حالی که مهمترین علت اوضاع اضطراری برجام «مفاد متن برجام» و مفاهیم و بندهایی است که در آْن گنجانده شده است. به طوری که، جان کری وزیر خارجه دولت اوباما چندی پیش در مصاحبهای به صراحت عنوان میکند که در صورت ریاست جمهوری هیلاری کلینتون به جای ترامپ نیز، این کشور باز از توافق هستهای خارج میشد. وی علت این تصمیم را راهبرد ثابت امریکاییها در قبال استانداردسازی رفتار ایران مطرح میکند. بنابراین خروج از برجام بعد از تعطیلی صنعت هستهای ایران و احیای تحریمها، طرح از پیش تعیین شده بوده و با همین هدف در متن برجام «تلههای حقوقی» از جمله «تفسیرپذیر بودن متن برجام بهویژه در بندهای مربوط به اجرای تعهدات و حل و فصل اختلافات»، «فقدان ضمانت اجرای طرف مقابل برای اجرای تعهدات»، «پذیرش صلاحیت تام شورای امنیت در رفع اختلافات»، «تعهدات کلی، مبهم و قابل تفسیر امریکا در متن در مقابل تعهدات، عینی و متقن ایران» لحاظ شده است.
محدود سازی برجام در قالب «ایجاد صلح و ثبات منطقهای و جهانی» و نه برداشتن تحریمهای ضدایرانی و عادی سازی روابط تجاری-اقتصادی ایران محصول متن تفسیرپذیر برجام است که فشارهای سیاسی-دیپلماتیک برای مذاکرات موشکی و منطقهای را نیز به شدت افزایش داده است.
۲- در اندیشه جریانی در داخل، برجام باید به عنوان یک الگوی پایدار و قابل اتکا برای اداره کشور باقی بماند و ریل گذاری کشورداری کنونی که عنصر اصلی آن «گشایش اقتصادی با تعدیل مواضع انقلابی در عرصه خارجی» است، نباید تغییر کند. بر همین اساس دونالد ترامپ (و نه امریکا) مقصر اصلی شرایط کنونی برجام معرفی میشود یا آنکه برای حفظ اصالت و شأنیت برجام، دستاوردهای ذهنی و غیرواقعی برای این توافقنامه تولید میشود. دستاوردسازی ذهنی و موهوم برای برجام را میتوان در برخی از عبارات وزیر امور خارجه در دیدار با فعالان فضای مجازی عنوان کرد آنجایی که وی میگوید: «اگر ۱۰ سال دیگر به برجام نگاه کنند آن را یکی از موفقترین دستاوردهای جمهوری اسلامی خواهند دید ... برجام شش قطعنامه شورای امنیت را حذف کرده است».
پیش از این نیز مقامات ارشد دستگاه دیپلماسی به جای ارائه دستاوردهای واقعی و عینی برجام به بیان دستاوردهای ذهنی برجام در عباراتی نظیر «برجام مبانی تحریم را از بین برد و نه خود تحریم»، «کوتاه مدت کردن تحریم نظامی دائمی در فصل هفتم شورای امنیت و نه برداشتن کامل آن»، «مسابقه گذاشتن کشورها برای تعامل با ایران بدون آنکه سرمایهگذاریهایی عملیاتی شده باشد»، «لغو ۱۲ تا ۱۷ قطعنامه شورا و آژانس در یک روز بدون اشاره به تجمیع آن در قطعنامه ۲۲۳۱» پرداخته بودند.
۳- وزیر امورخارجه در دیدار فوق در توجیه اینکه چرا برجام منزه است، میگوید: «چرا به مردم غرور، امید و اعتماد به نفس ندهیم و چرا تزریق ناامیدی کنیم و چه منفعتی دارد که غرور ملی مردم شکست بخورد؟... امید به دیگری داشتن سم مهلک است». وی در ادامه میگوید: «آیا درست است که بگوییم اگر با خارجی حرف بزنی حتما کلاه سرت میرود؟»
این در حالی است که از روز آغاز مذاکرات تاکنون، احساس خودکوچک بینی ملی یکی از ثابتترین اهداف برجامی بود که در خارج و داخل ایران به صورت مستمر دنبال میشد. ظریف در حالی با جمله سؤالی و البته کنایی در قالب «اگر با خارجی حرف بزنی حتما کلاه سرت میرود؟» استکبارستیزی به عنوان یکی از مبانی گفتمان انقلاب اسلامی را زیر سؤال میبرد و اصلی عرفی در روابط بین المللی به نام «بی اعتماد بودن به غرب در توافقات بین المللی» را مخدوش میکند که برجام نه تنها مانع از توسعه تحریمها نشد بلکه زمینه به روز رسانی دقیقتر آنها را فراهم کرد و روابط مالی، تجاری بانکی ایران با سایر کشورها را نیز به دلیل ارائه اطلاعات محرمانه اقتصادی به غرب دچار محدودیت کرد و صرفا در مصداق برجام باید اقرار کنیم که طرف ایرانی فریب غرب را خورده است.
ظریف در بخش دیگری از سخنانش میگوید: «ما بعد از برجام ۸۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی به ایران آوردیم. من چه کار کنم که کمتر از ۵ میلیارد دلار آن جذب شد. اگر ۸۰ میلیارد دلار محقق شده بود ترامپ که هیچ پدر جد ترامپ هم نمیتوانست کاری بکند. چون آنقدر منابع اقتصادی در ایران شکل گرفته بود که هیچ کس نمیتوانست ما را تحریم کند.» اینها در حالی است که خروجی عینی برجام در حوزه اقتصادی دلار چند برابری، گرانی، تورم، رکود و بیکاری توسعه یافته نسبت به سالهای قبل است.
به نظر میرسد تعریف و تمجید غلوآمیز و مستمر ماههای اخیر از برجام آنهم بعد از تحمیل هزینههای سنگین به جامعه ایرانی، برجام را همچنان به عنوان یک توافق برد- برد حداقل در فضای روانی جامعه نگه میدارد و مانع ناامیدی جامعه از «نسخه مذاکره با امریکا» شوند.