اختصاصی نما/ عبرت از تاریخ ، بخش اول

آمریكایی ها و جریان اصلاح طلبان در ایران پس از انتخابات دوّم اسفند

عکس خبري -آمريکايي ها و جريان اصلاح طلبان در ايران پس از انتخابات دوّم اسفند

در این سال ها همواره در آمریكا و غرب به اصلاح طلبان و اصلاحات و اصلاح طلبی نگاه مساعد داشته اند و انواع حمایت ها را از آنها به عمل آورده اند. قبل از انتخابات دوم اسفند 98 نیز اختلافات شدید بود كه آیا حمایت های علنی داشته باشند یا غیر مستقیم، برنامه هایی در رسانه های غربی اجرا كنند كه نتیجه آن عاید اصلاح طلبی شود و هر دو را انجام دهند اما نتیجه انتخابات آنچنان برای غربی ها نا امید كننده بود كه به احتمال قوی، حمایت از اصلاح طلبان را پایان خواهد داد.

مسلم متفکری- در دوم خرداد 76 که گروهی بنام اصلاحات و اصلاح طلبان در انتخابات به اکثریت آراءدست یافتند، آمریکایی ها نگاه جدیدی به ایران کردند.

آنها تصور کردند که جریان اصیل انقلاب اسلامی، تبدیل به اقلیتی سی درصدی شده و هفتاد درصد مردم ایران جریان و جناحی را حمایت کرده اند که تفکر لیبرالی بر آن حاکم است و این جریان، انقلاب را استحاله می کند.

نشریات آمریکا در سال 1997 که رئیس دولت اصلاحات، رئیس جمهور شد، این نظریه و تحلیل را مکرر نوشتند.

آنها نوشتند: « او فردی است که دارای سعه صدر نسبت به روابط با آمریکا و گشودن فضای ایران به سوی اصلاحات دموکراتیک است.»

اروپایی ها روابط خوبی با رئیس دولت اصلاحات برقرار کردند، ولی همه در حد حرف بوده و هیچ اقدام قابل توجهی در جهت منافع ایران انجام ندادند.

واشنگتن پست نوشت:

« دولت های بوش و کلینتون در این سال ها در حال بررسی این مساله بوده اند که آیا رئیس دولت اصلاحات، می تواند ثابت کند که جایگزین مفیدی (از نگاه آمریکا و اروپا) برای بنیادگراهاست یا نه؟

غربی ها پس از پنج سال، به این موضوع رسیدند که در ایران سخن اول و آخر را رهبر ایران می زند و مردم ایران به رهبری ایران کاملاً معتقد و وفادار است. و جریان های سیاسی که سلیقه ها و نگرش های متفاوت سیاسی دارند، در مردم ایران تاثیر پایه ای ندارند.

لذا در سال 2001 بوش در نطق سالانه رئیس جمهور در کنگره آمریکا، ایران را محور شرارت لقب داد و مقامات آمریکایی هرگونه مخالفت با تظاهرات علیه نظام ایران را مورد حمایت مستقیم یا غیرعلنی خود قرار دادند.

این حمایت ها هم به جایی نرسید و اختلاف در بین آمریکایی ها و تحلیلگران آمریکایی رخ داد که آیا این حمایت ها به نفع آنهاست که آب به آسیاب آمریکا می ریزند یا به ضرر کسانی است که آمریکا تصور دارد مخالفت آنها با نظام اسلامی ایران، می تواند تاثیر مهمی داشته باشد؟»

ریچارد بوچر سخنگوی وزارت امورخارجه آمریکا در دوران بوش گفت: ما درباره مردمی که در ایران تظاهرات می کنند، اظهار نظری نمی کنیم.

مارتین ایندیک، عضو مهم یکی از اطاق فکرهای آمریکا (انستیتو امریکن اینترپرایز تحلیل کرد:

« حمایت علنی مقامات آمریکا از تظاهر کنندگان ایرانی علیه دولت ایران، دارای مخاطرات زیادی است. زیرا ممکن است به اصلاح طلب ها، برچسب عامل آمریکا بزنند »

واشنگتن پست هم نوشت:

یکی از مقامات آمریکا گفت: در ایران مطرح است که « طرفداران مردم و جامعه مدنی، مهره های آمریکا در حملات علیه ایران محسوب می شوند »

اما یکی دیگر از مقامات دولت آمریکا گفت: که هنوز در ایران مورد اطمینانی وجود ندارد. وی گفت: آیا این نظریه صحیح است که ایران منتظر یک تکان است تا دگرگون شود؟

در این سال ها همواره در آمریکا و غرب به اصلاح طلبان و اصلاحات و اصلاح طلبی نگاه مساعد داشته اند و انواع حمایت ها را از آنها به عمل آورده اند. قبل از انتخابات دوم اسفند 98 نیز اختلافات شدید بود که آیا حمایت های علنی داشته باشند یا غیر مستقیم، برنامه هایی در رسانه های غربی اجرا کنند که نتیجه آن عاید اصلاح طلبی شود و هر دو را انجام دهند؟ اما نتیجه انتخابات آنچنان برای غربی ها نا امید کننده بود که به احتمال قوی، حمایت از اصلاح طلبان را پایان خواهد داد.

اصلاح طلبان نیز در سیاست مذاکره با آمریکا و غرب، به بن بست رسیده اند و رای 6 درصدی (18نفر از 290نماینده) مردم، آنها را وادار به تجدید نظر خواهد کرد.

آیت اله گورباچف، گفتگوی تمدن ها ! !

اصلاح طلبان مجموعه ای در این سال ها بودند که توانستند در طرحی که برای قدرت یافتن داشتند در دوم خرداد 76 به قدرت برسند. آنها جمعی یکدست و یک عقیده نبودند. ملغمه ای از لیبرال ها و چپ های مذهبی که در اطراف مرحوم حاج سید احمد آقا، با هم جمعی محدود داشتند و تعدادی از روشنفکرهای مذهبی و عده ای هم که به هر علت از خط اصولگرایی رنجیده بودند و برخی هم که اصلاح طلبی را در چارچوب نظام با سلیقه ای مداراگر می دانستند.

این طیف گرد رئیس دولت اصلاحات گرد آمدند و مخالفان و هرکس با آنها همراه نبود در سطح چند هزار مدیر از کار برکنار کردند، و چون این تعداد طرفدار و همراه نداشتند، هر کس را که تصور کردند با اصولگرایان نیستند، بر سر کار آوردند. و همین افراد بالاترین ناکارآمدی را برای آنها رقم زدند.

آنها اشکال این افراد را در یک عبارت کوتاه می گفتند: شما پیام دوم خرداد را نفهمیده اید ! !

آمریکایی ها از روی کار آمدن اصلاح طلبان خوشحال شدند. تصور کردند که انقلاب ایران به یک استحاله دچار شده است و رئیس دولت شبیه گورباچف است که با سیاست لیبرالی و خوش خیالی نسبت به غرب و آمریکا، شوروی را که یک ابر قدرت جهانی بود به فروپاشی رساند و آنرا دچار تجزیه و ضعف نمود و حالا وی که او را آیت اله گورباچف (در نشریات غرب) می نامیدند با جریان و جناح اصلاح طلب که قدرت را در ایران بدست گرفته اند، ایران اسلامی را به سرنوشت شوروی دچار خواهند نمود. براساس این تحلیل توهمی، از رئیس آن دولت استقبال نمودند و رابطه با وی را به عنوان "گفتگوی تمدن ها" برقرار کردند.

برخی دیدارها در سطح پائین از وزراء با نمایندگان مجلس آمریکا صورت گرفت و 5 سال در این حرف ها و گفتگو ها گذشت، ولی آمریکایی ها به آن تصور رضایت دست نیافتند و اروپایی ها هم بجایی نرسیدند و اصلاح طلبان هم چیزی بدست نیاوردند و جمهوری اسلامی ایران با رهبری ولایت فقیه، راه خود را با استقلال پیموده و پس از 5 سال اتفاق جالبی رخ داد.

۱۳۹۹/۱/۱۶

اخبار مرتبط