به گزارش نما، یافتن اهمیت دانشگاه درنظر امام خمینی(ره) و جایگاه آن در منظومه فکری ایشان، کار چندان دشواری نیست. بنیانگذار جمهوری اسلامی بارها و بارها در دیدارهای مختلف جایگاه دانشگاه، اساتید و دانشجویان و نقش مهم و موثر آنان را در فضای کشور تبیین فرمودند. امام اصلاح کشور را بسته به اصلاح دانشگاه میدانست چرا که فرمودند: «باید دانشگاه آگاه باشد، توجه داشته باشد به این نقشهها و جوانهای عزیز دانشگاهی ما توجه داشته باشند به این مسائل؛ که از دانشگاه است که میشود یک ملتی اصلاح بشود و از دانشگاه است که میتواند یک ملتی به تباهی کشیده بشود.»
صحبت از نوع نگاه امام به دانشگاه، نیازمند فرصت مبسوطی است که در این مجال نمیگنجد؛ در این مقاله با دقت بیشتری درباره نوع کنش دانشجویان و ارتباطات آنها با امام عظیمالشان انقلاب، به بیان 5 روایت از نگاه ویژه امام خمینی(ره) به دانشجویان پرداختیم که در ادامه میخوانید.
مهر تایید امام بر دغدغه دانشجویان با صدور فرمان انقلاب فرهنگی
بیش از یکسال از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد، اما دانشگاهها همچنان حال و هوایی متاثر از وقایع انقلاب دارند. گروهکهای مختلف در دانشگاهها جولان میدهند و هر از گاهی خبر از درگیری دانشجویان در دانشگاههای مختلف کشور بهگوش میرسد. یکی از نمونههای این موضوع بهحضور مرحوم هاشمیرفسنجانی در دانشگاه تبریز برمیگردد. اجتماع دانشجویان در این مراسم، رفتهرفته بهسمت درگیری کشیده شد؛ در پی این حادثه دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در تبریز به ساختمان مرکزی دانشگاه رفتند و ضمن اشغال ساختمان مرکزی دانشگاه، اعلام کردند تا زمانی که انقلاب فرهنگی انجام نشود و پاکسازی در سطوح دانشجویی، اعضای هیاتعلمی و کارکنان دانشگاه صورت نگیرد، ساختمان مرکزی را ترک نمیکنند. این اتفاق آغاز موجی در دانشگاههای کشور بود که درنهایت به تعطیلی 30 ماهه دانشگاهها و صد البته انقلاب فرهنگی منجر شد. شورای انقلاب بهدنبال ملاقات با امام در بیانیه 29 فروردینماه اعلام کرد که دانشگاه باید از حالت ستاد عملیاتی گروههای گوناگون خارج شود و برای برچیده شدن دفاتر و تشکیلات گروهها در دانشگاهها، سه روز مهلت تعیین کرد.
همچنین در این بیانیه تاکید شده بود که امتحانات دانشگاهی باید تا ۱۴ خرداد به پایان برسد و از ۱۵ خرداد دانشگاهها تعطیل و هرگونه اقدام استخدامی و مانند آن در دانشگاه متوقف شود. امام خمینی(ره) در حکم تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی از دغدغه دانشجویان اینگونه یاد میکنند: «مدتی است ضرورت انقلاب فرهنگی که امری اسلامی است و خواست ملت مسلمان میباشد، اعلام شده است و تاکنون اقدام موثر اساسی انجام نشده است و ملت اسلامی و خصوصا دانشجویان با ایمان متعهد، نگران آن هستند و نیز نگران اخلال توطئهگران که هماکنون گاهگاه آثارش نمایان میشود و ملت مسلمان و پایبند به اسلام خوف آن دارند که خدای نخواسته فرصت از دست برود و کار مثبتی انجام نگیرد، و فرهنگ همان باشد که در طول مدت سلطه رژیم فاسد کارفرمایان بیفرهنگ، این مرکز مهم اساسی را در خدمت استعمارگران قرار داده بودند، که از دستاوردهای دانشگاهها بهخوبی ظاهر میشود که جز معدودی متعهد و مومن که علیرغم خواست دانشگاهها در خدمت کشور و اسلام بودند، دیگران جز ضرر و زیان چیزی برای کشور ما بار نیاوردند؛ و ادامه این فاجعه که معالاسف خواست بعضی گروههای وابسته به اجانب است، ضربهای مهلک به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی وارد خواهد کرد، و تسامح در این امر حیاتی، خیانت عظیم بر اسلام و کشور اسلامی است.»
وقتی امام مانع دیوارکشیدن بین دختر و پسرها در دانشگاه شد
انقلاب فرهنگی دانشگاهها را برای ایجاد تحول بنیادی و بازگشت به ریل اصلی تحصیل تعطیل کرد. فضای دانشگاه بعد از انقلاب فرهنگی، فضای متفاوتی بود و بیش از گذشته شکل و شمایل مذهبی به خود گرفت. در همان ماههای ابتدایی بازگشایی دانشگاهها، برخی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، در یکی از کلاسهای گروه فلسفه این دانشگاه، تیغهای چوبی بنا میکنند تا میان دختران و پسران حاضر در کلاس فاصلهای ایجاد شود.
فاطمه طباطبایی، همسر سیداحمد خمینی در روایتی از این اتفاق میگوید: «در گروه فلسفه دانشگاه تهران که دانشجوی مقطع لیسانس بودم، یک کلاس بزرگ بود، بقیه کلاسها کوچکتر بود. یک روز ما رفتیم دیدیم وسط این کلاس بزرگ تیغه کشیدهاند. در ورودی یکی بود ولی وسط آن را تخته زده بودند و از در ورودی ما وارد میشدیم. پسرها سمت چپ میرفتند آن طرف مینشستند و دخترها روبهروی در مینشستند. ما رفتیم و نشستیم.
حضور و غیاب استاد به این صورت بود که ایشان یک ورقه یا دفتری را میگذاشتند اول میز، آن روز این ورقه را دادند، ما هم خوب پر کردیم، حالا خواستیم برگه را به پسرها بدهیم آنطرف دیوار تیغهای مشخص نبود و ما نمیدانستیم آنطرف کی نشسته و کی ننشسته، این برگه را گرفته بودند بالا که از آنطرف ببینند. درنهایت استاد به یکی از برادرها گفت بلند شوید و آن دفتر را بگیرید؛ به همین خاطر اعضای کلاس خندیدند. از طرف دیگر استاد هم وسط نشسته بود.
بعضیها میگفتند استاد این طرفتر بیایید ما نمیبینیم و طرف دیگر هم میگفتند آنطرفتر بیایید! یک جو مسخرهای آن هم در محیطی که همه مذهبیاند بهوجود آمده بود.» او از بیان این فضا در نزد امام میگوید و ادامه میدهد: «امام در حضور من خیلی عکسالعمل نشان ندادند، ولی طرح را خیلی نپسندیدند. این قضیه را من گفتم و تمام شد. به احمد فوری گفته بودند، دیدم احمد آمد و گفت فاطمه چه چیزی به آقا گفتی؟ گفتم برای چه؟ گفت آقا به من گفتند که برو با دانشگاه تماس بگیر و بگو سریع تیغه را بردارید.» علی شیخالاسلامی که در آن برهه ریاست دانشکده ادبیات و علومانسانی را عهدهدار بود، ضمن تایید این واقعه میگوید: «اواسط هفته از دفتر مرحوم حاجاحمدآقای خمینی به من تلفن شد که نظر امام این نیست و بگویید دیوار را بردارند و چنین کاری نکنند. آیتالله خامنهای که رئیسجمهور وقت و خطیب نمازجمعه تهران بودند، جمعه همان هفته ضمن خطبههای نمازجمعه تهران اعلام کردند که در یکی از دانشگاهها چنین قصدی بوده و حضرت امام با آن موافق نبودهاند و به همین دلیل موضوع منتفی شده است.»
رهبر معظم انقلاب نیز دیماه سال 82 و در دیدار اعضای شورایعالی انقلاب فرهنگی، نسبتبه برخی تصمیمات و رویدادهای فرهنگی دانشگاه گلایه میکنند و در گریزی به ماجرای دیوارکشی دانشگاه، این اتفاق را اینگونه روایت کردند: «این آقایانی که حالا دستاندرکار اردوی مختلطند، همان کسانی هستند که سال 64-63 توی کلاسها دیوار کشیدند. بنده به دستور امام رفتم در نمازجمعه گفتم این کار بد است. خب من نمیفهمم چطور اینها اینطور عوض میشوند. صدوهشتاد درجه راهشان را عوض میکنند. امام به من گفتند این چهکاری هست. ما رفتیم در نمازجمعه تهران گفتیم که این کار، کار مناسبی نیست.»
حمایت قاطعانه امامخمینی (ره) از دانشجویان تسخیرکننده لانه جاسوسی
آبان 58 دانشجویان پیرو خط امام، یکی از بزرگترین و مهمترین اقدامات دانشجویی پس از انقلاب را رقم زدند. سفارت آمریکا در تهران که بعدتر بهعنوان لانه جاسوسی شهرت یافت، توسط دانشجویان تسخیر شد. آنگونه که در تاریخ انقلاب آمده، روز 13 آبان 58 حاجسیداحمد خمینی بهنمایندگی از طرف امام، درجمع دانشجویان درداخل سفارت حضور یافت و سپس به قم بازگشت تا امامخمینی(ره) را درجریان جزئیات حوادث قرار دهد.
14 آبان و با یکروز فاصله، امام خمینی(ره) در سخنرانی خود ضمن تایید اقدام دانشجویان، آمریکا را «شیطان بزرگ» نامیدند و همانگونه که در اطلاعیه دوم دانشجویان آمده بود، سفارت آمریکا را «لانه جاسوسی» خواندند و فرمودند: «آن مرکزی هم که جوانهای ما رفتند گرفتند ـآنطور که اطلاع دادندـ مرکز جاسوسی و مرکز توطئه بوده است. آمریکا توقع دارد که شاه را ببرد به آنجا مشغول توطئه، پایگاهی هم اینجا برای توطئه درست کنند، و جوانهای ما بنشینند و تماشا کنند... توقع این هست که جانیِ دستِ اول ما را ببرند آنجا نگه دارند و حمایت از او بکنند، و اینجا هم مرکز توطئه درست کنند، و مرکز پخش چیزهایی که توطئهگری است درست بکنند، نمیدانم، همه چیزهایی که میخواهند بکنند، بکنند و ملت ما و جوانهای ما و جوانهای دانشگاهی ما و جوانهای روحانی ما بنشینند تماشا کنند.»
این نخستین واکنش امام به ماجرای تسخیر سفارت بود اما حمایت امام از دانشجویان به همین تایید ختم نشد. امامخمینی(ره) چند روز بعد از این واقعه، درجمع کارکنان شهرداری اهواز در ادامه حمایتهای خود اینگونه از حرکت دانشجویان حمایت میکنند: «حالا که این لانه فساد کشف شده است، خیلی چیزها برای ملت ما باید کشف بشود. آنجا دستگاههای جاسوسی زیاد، معالاسف ظرف چند ساعتی که نتوانستند این جوانهای عزیز ما، درها را درست باز بکنند. برای اینکه درها جوری بوده است که قابل بازکردن نبوده است، رمزهایش را نمیدانستند اینها. در آن زیرزمینهای بزرگ، اسناد بزرگی که از جاسوسیشان بوده است.
از جنایتهاشان بوده است، از خائنینی بوده است که با آنها همکاری داشتند بهکلی از بین بردند، تمام را مثل پودر گرفتند درآوردند کاغذها را. معذلک یک مقداریش را که دیگر فرصت برایشان نشده است که از بین ببرند، دست دوم و سومش مانده است که برای کشف اینها و فهم اینکه اینها چه هست، محتاج به کارشناسان است.» بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در واکنش به حواشی به وجود آمده برای دانشجویان تسخیرکننده لانه هم واکنش نشان داده و فرمودند: «اینها با هر طریقی که شده است میخواهند که این نهضت را آلوده کنند.
الان-از قراری که شنیدم- راجع به این جوانهای پاکی که رفتند در این مراکز فساد، این جوانهایی که من نمیشناسمشان، لکن از عمل معلوم است که عمل انسانی بوده، پاک بوده -اشخاصی هم که میشناسند میگویند که مسلم هستند- خب، الان یکدستهای از همین خرابکارها و همینهایی که سنگ ملت را به سینه میزنند، اینها را با توطئه خودشان میخواهند بدنام کنند اینها را توی ملت. بگویند باید این اسناد را بیاورند، همین امروز بیاورند اینجا والا خودشان چهجورند. آقا، اسناد آمریکاست. اسناد کسی است که ورزیده شده در توطئه.»
نقش امام خمینی(ره) در شکلگیری تحکیم وحدت
بهار سال 58 و به فاصله چند ماه از به ثمر نشستن مبارزات انقلابی، دانشجویان انقلابی کشور، هرکدام در گوشه و کناری مشغول برنامهریزی و کمک به پیشبرد اهداف انقلاب نوپای ایران اسلامی هستند. فعالیتهایی که تاثیر آن در شکلگیری نهادهای مختلف کشور مانند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، جهاد سازندگی و شورای عالی انقلاب فرهنگی کاملا مشهود و روشن است. تعدادی از اعضای انجمنهای اسلامی دانشجویان که نقش مهمی در پیروزی انقلاب ایفا کردند به فکر ایجاد مجموعهای از انجمنها به منظور انسجام بخشی به فعالیتها و حرکتها میافتند. هسته اولیه این حرکت خدمت امام میرسند و دغدغه خود را مطرح میکنند.
پاسخ امام جمله ارزشمند و بیادماندنی برای اعضای انجمنهای اسلامی میشود؛ «بروید و تحکیم وحدت کنید.» پس از تهیه اساسنامه و مرامنامهای که توسط نماینده امام خمینی یعنی آیت الله خامنهای تایید میشود، دهه آخر شهریور به عنوان زمان نشست 10 روزه اعضای انجمنهای اسلامی دانشجویان دانشگاههای سراسر کشور تعیین شد و دفتر تحکیم وحدت موجودیت یافت. امام 29 شهریور با اعضای حاضر در نشست دیدار و نکات مهمی را درخصوص فعالیتهای انجمنهای اسلامی به آنها گوشزد میکنند، در بخشی از صحبتهای امام آمده است: «الان انجمنهای اسلامی زیاد است، هم انجمنهای اسلامی در دانشگاهها زیاد است و هم جاهای دیگر، شاید در بسیاری از ادارات هم انجمن اسلامی دارند، اول وظیفه این است که این اشخاصی که انجمن اسلامی را تشکیل میدهند خودشان راهشان همان راه اسلام باشد، عملشان عمل اسلامی باشد، اخلاقشان اخلاق اسلامی باشد، خودشان را ساخته باشند و بسازند، اگر ساخته هستند ـ که انشاءالله موفق بشوند که ساختهتر بشوند ـ و اگر ساخته نیستند، جدیت کنند که خودشان را بسازند؛ یعنی همه چیزشان را تطبیق بدهند با احکام اسلام و بینش از احکام اسلام، به همه ابعادش هم، تا آن حدودی که برایشان ممکن است پیدا بکنند؛ اسلام برای چه آمده است، چه میخواهد بگوید، این چه جور مکتبی است، تمییز بدهند بین مکتب اسلام با سایر مکتبهایی که ادعاها را دارند و واقعیتها را ندارند. آن وقت مشغول فعالیت بشوند.»
دفاع امام از حق دانشجویان جوان در تعیین سرنوشت کشور
یکی از روحانیون مشهور و پرنقش سالهای ابتدایی انقلاب، به دانشگاه میرود و نقشآفرینی در سیاست را در حیطه صلاحیت روحانیون و مجتهدان اعلام میکند. این صحبت با واکنش منفی امامخمینی(ره) مواجه میشود. بنیانگذار انقلاب اسلامی در سخنرانی اسفندماه سال62 در جمع مدیران و کارکنان صداوسیما چند هفته مانده به برگزاری انتخابات مجلس دوم با رد چنین ادعایی میگوید: «از قراری که من شنیدهام در دانشگاه بعض از اشخاص رفتهاند گفتهاند که دخالت در انتخابات، دخالت در سیاست است و این حق مجتهدین است. تا حالا میگفتند که مجتهدین در سیاست نباید دخالت بکنند، این منافی با حق مجتهدین است، آنجا شکست خوردهاند حالا عکسش را دارند میگویند.
این هم روی همین زمینه است، اینکه میگویند انتخابات از امور سیاسی است و امور سیاسی هم حق مجتهدین است هر دویش غلط است. انتخابات سرنوشت یک ملت را دارد تعیین میکند. انتخابات بر فرض اینکه سیاسی باشد و هست هم، این دارد سرنوشت همه ملت را تعیین میکند، یعنی آحاد ملت سرنوشت زندگیشان در دنیا و آخرت منوط به این انتخابات است. اینطور نیست که انتخابات را باید چند تا مجتهد عمل کنند. این معنی دارد که مثلا یکدویستتا مجتهد در قم داشتیم و یکصدتا مجتهد در جاهای دیگر داشتیم، اینها همه بیایند انتخاب کنند، دیگر مردم بروند کنار؟! این یک توطئهای است که میخواهند همانطوری که در صدها سال توطئهشان این بود که باید روحانیون و مذهب از سیاست جدا باشد و استفادههای زیاد کردند و ما ضررهای زیاد از این بردیم، الان هم گرفتار ضررهای او هستیم.
حالا دیدند آن شکست خورد، یک نقشه دیگر کشیدند، و آن این است که انتخابات حق مجتهدین است، انتخابات یا دخالت در سیاست حق مجتهدین است. دانشگاهیها بدانند این را که همانطوری که یک مجتهد در سرنوشت خودش باید دخالت کند، یک دانشجوی جوان هم باید در سرنوشت خودش دخالت کند. فرق مابین دانشگاهی و دانشجو و مثلا مدرسهای و اینها نیست، همهشان با هم هستند. اینکه در دانشگاه رفتند و یک همچو مطلبی را گفتند، این یک توطئهای است برای اینکه شما جوانها را مأیوس کنند... باید دانشگاهیها متوجه باشند که اگر چنانچه افرادی در دانشگاه هستند که شیطنت دارند میکنند، اینها را باید توجه کنند که گول اینها را نخورند. خودشان دخالت در امور انتخابات بکنند.» متن کامل بیانات امام در جلد ششم صحیفه امام(ره) قابلمطالعه است.
منبع: روزنامه فرهیختگان