علی مصباح یزدی: لیبرال‌ها با تهید و تطمیع می‌خواستند پدرم را از صحنۀ مبارزه بیرون كنند

عکس خبري -علي مصباح يزدي: ليبرال‌ها با تهيد و تطميع مي‌خواستند پدرم را از صحن? مبارزه بيرون کنند

فرزند آیت‌الله مصباح یزدی گفت: دشمنان سعی كردند با تهدید، تطمیع و یا ترور شخصیت، به مقابله با پدر بپردازند و در زمان اصلاحات هم سعی داشتند ایشان را از صحنۀ مبارزه بیرون كنند.


به گزارش نما، حجت‌الاسلام علی مصباح یزدی، فرزند آیت‌الله مصباح یزدی، دربارۀ برخی ابعاد شخصیتی پدر مرحومش گفت: پدرم مرد وظیفه بود. تأکید همیشگی ایشان این بود که ما بنده‌ایم و هر لحظه باید تشخیص دهیم خدا از ما چه انتظاری دارد و چه وظیفه‌ای در قبال او داریم. حقیقتاً سراسر زندگی ایشان به همین نحو گذشت و در این مسیر به هیچ عامل دیگری و یا تهدیدی اهمیت نمی‌داد. اگر احساس می‌کردند وظیفه‌شان حضور در عرصۀ علمی است، تمام همت و تلاش خود را در آن راستا قرار می‌دادند.

وی افزود: اوایل پیروزی انقلاب، آن زمان که مسئلۀ بازسازی ‌علوم انسانی از سوی امام مطرح شد، ایشان با تأسیس دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، شاید بدون اغراق روزی ۱۶ ساعت کار می‌کرد. اگر زمانی تشخیص می‌داد که باید با انحراف فکری مبارزه کنند، وارد صحنه می‌شدند؛ چه آن زمان که مارکسیست‌ها و چه در زمانی که لیبرال‌ها و غرب‌زده‌ها به عنوان دو جریان فکری خطرناک برای انقلاب مطرح شدند. در این شرایط ما می‌دیدیم که گاهی ۶ یا ۷ سخنرانی در شهرهای مختلف داشتند؛ با اینکه سن ایشان اقتضاء نمی‌کرد این مقدار تلاش کنند. چه بسا بخشی از بیماری پدرم برای همین فعالیت‌ها بود. دشمنان هم در این مدت سعی کردند با تهدید، تطمیع و یا ترور شخصیت، به مقابله با پدر بپردازند. در زمان اصلاحات هم دیدیم که ایشان با چه هجمه‌ای مواجه بودند؛ آنها سعی داشتند آیت‌الله مصباح را از صحنۀ مبارزه بیرون کنند و از ادامۀ مسیر، پشیمان و یا فعالیت‌های ایشان را بی‌اثر کنند، اما پدر به هیچ‌کدام از این تهدیدها ارزشی قائل نبود.

علی مصباح یزدی ضمن اشاره به خاطره‌ای از پدر بزرگوارشان گفت: اویل انقلاب، بحث مخالفت با اندیشۀ دکتر شریعتی خیلی مطرح بود. در این زمان آیت‌الله مصباح نقدهای تندی بر افکار دکتر داشتند. یکی از موافقان و طرفداران دکتر شریعتی در جلسه‌ای با استاد بحث می‌کرد. ایشان هم خیلی منطقی و آرام به این فرد منتقد پاسخ می‌داد. آخر سر آن فرد حرفی زد که خیلی برایم جالب بود. گفت چه سرّی است حتی کسانی که با شما مخالف‌اند، شما را دوست دارند؟ پدر پاسخ داد شاید به این دلیل باشد که من تعصبی ندارم و هرچه می‏‌گویم، از روی دلسوزی است و دلم می‌خواهد اگر کسی شبهه‌ای دارد و گمراه شده، او را راهنمایی کنم؛ وگرنه با هیچ‌کس دشمنی ندارم.

وی دربارۀ روش برخورد آیت‌الله مصباح با خانواده گفت: ایشان باوجود اشتغالات زیادی که داشتند و شاید هفته‌ها در بیرون از منزل و حتی شهرستان‌ها تردد داشتند و خستگی کار و سفر در تنشان بود، وقتی در منزل حضور داشتند، رفتارشان با بزرگ‌ترها و کوچک‌ترها، رفتار سراسر محبت، صفا و صمیمیت بود. با بچه‌ها گرم می‌گرفتند و با زبان خودشان با آنها برخورد می‌کردند. مهمانی که در منزل تا آخر شب حضور داشت، هیچ‌وقت ندیدم که به او بفرمایند دیروقت است. با وجود خستگی زیاد، بدون آنکه خم به ابرو بیاورند، با مهمان می‌نشستند.

فرزند آیت‌الله مصباح ادامه داد: پدرم هیچ‌وقت سعی نکرد حرف خودشان را به دیگران و حتی فرزندان خود تحمیل کنند. اگر کسی به خطا می‏‌رفت، در حد اینکه خطای او را هشدار دهند و مسیر صحیح را به او توضیح دهند، کفایت می‌کردند. چیزی را تحمیل نمی‌کردند و تصمیم‌گیری را بر عهدۀ خود ما قرار می‌دادند؛ مثلاً هیچ وقت به ما نگفتند طلبه شوید.

وی دربارۀ نحوۀ برخورد علامه مصباح با همسرشان گفت: در طول عمرمان خاطرم نیست آیت‌الله مصباح به مادرم «تو» بگویند. همیشه با احترام و با القاب محترمانه با ایشان برخورد می‌کرد. هیچ وقت دعوای این دو بزرگوار را مشاهده نکردیم.
منبع: تسنیم

۱۳۹۹/۱۰/۲۰

اخبار مرتبط