مرزبندی با جریان‌ معاند كلید گفتمان بین‌حزبی

عکس خبري -مرزبندي با جريان‌ معاند کليد گفتمان بين‌حزبي

اصلاح‌طلبان داخل نظام در همه سطوح انتخابات تأیید صلاحیت شده‌اند این موضوع نشان می‌دهد، نظام هیچ‌گاه دنبال حذف این جریان از قدرت نبوده است.

به گزارش نما، عباس سلیمی‌نمین، پژوهشگر حوزه تاریخ، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی اصولگراست. او به واکاوی بخش‌هایی از جریان اصلاحات پرداخته و در ادامه بر ضرورت دور کردن تندروها از اردوگاه اصلاح‌طلبان و اصولگرایی برای رسیدن به نقطه‌ای حرف می‌زند که به‌گفته او، افراد معقول و سالم هر دو جریان بتوانند با یکدیگر گفت‌وگو کنند و براساس منافع ملی نظام به جمع‌بندی‌های سیاسی برسند. او از اینکه نظام تمایلی به حذف اصلاح‌طلبان از جریان قدرت ندارد سخن به میان می‌آورد. اما، می‌گوید این جریان باید مرزبندی مشخصی با جریان‌های غربگرا و ضدانقلابی داشته باشد.

مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران می‌گوید نمی‌توان از عملکرد بخشی از جریان اصولگرا به این نتیجه رسید که اصلاح‌طلبان در حال افراطی‌شدن نسبت به دوران دوم خرداد هستند بلکه، باید در شناخت این جریان به همه مولفه‌های اثرگذاری در جمع‌بندی یک جریان سیاسی توجه کرد: در تحلیل شناختی از جریان چپ، باید کلیت آن را درنظر گرفت. معتقدم، نیروهای معقول جریان اصلاحات باید آن بخش از جریان خود را که تندروتر هستند به عقلانیت دعوت کند یا در نهایت با سازوکارهای حزبی درون خود این نیروها را طرد کند. شاهد آن هستیم که اکنون برخی نیروهای جریان چپ و طرفدارانشان، بخشی از عملکرد طیف افراطی این جریان را نمی‌پذیرند و قبول ندارند. مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران، ادامه می‌دهد: نیروهای تندروی جریان چپ، روزگاری در قالب جریان حزبی و با تابلویی مشخص فعالیت سیاسی می‌کردند اما اکنون، این جریان با آن تابلو فاصله زیادی گرفته است به‌گونه‌ای که نه‌تنها اصلاح‌طلبی را دنبال نمی‌کنند بلکه، با تخریب منافع ملی و حتی جریانی که زمینه‌ساز ظهور و بروزشان شده است می‌کوشند قرائت دیگری از اصلاح‌طلبی ارائه کنند که مورد پذیرش چپ‌ها نیست.

این پژوهشگر سیاسی، با تأکید بر اینکه نیروهای معقول اصلاح‌طلب باید این مشکل را با مرزبندی با جریان تندروی خود برطرف کند، می‌گوید: متأسفانه ارتباطاتی میان نیروهای سیاسی و حزبی ما وجود ندارد. یکی از بحث‌هایی که در قالب این ارتباطات می‌تواند برطرف شود همین نوع مشکلات است. اگر می‌خواهیم کار حزبی کنیم، باید در چارچوب مسائل و منافع ملی حرکت کنیم و تندروی‌ها منجر به خدشه وارد شدن به این مسیر می‌شود. از این‌رو، نیروهایی باید میدان‌دار جریانات سیاسی شوند که قادر باشند افرادی را که شرایط و تعاملات بین‌حزبی را بر هم می‌زنند از دور رقابت‌ها بیرون کنند. سلیمی‌نمین با اشاره به اینکه نظام بارها به جریان چپ برای حضور در انتخابات و کسب قدرت فرصت داده است، این موضوع را نشانه تعامل نظام با این جریان می‌داند.

او می‌گوید: رهبری بارها اعلام کردند جریان اصلاح‌طلب درون نظام است و این جریان باید بتواند فعال باشد و فعالیت کند. براین اساس، بارها اصلاح‌طلبان داخل نظام در همه سطوح انتخابات تأیید صلاحیت شده‌اند و این موضوع نشان می‌دهد نظام هیچ‌گاه دنبال حذف این جریان از قدرت نبوده است. وی با بیان اینکه ایجاد فضای تعامل و شفاف کردن دیدگاه‌های جریان‌های سیاسی برای افزایش توان رقابت جریان‌های سیاسی یک ضرورت غیرقابل اجتناب است، می‌گوید: اگر بتوانیم در فضای تعامل و گفت‌وگو دیدگاه‌های خود را شفاف کنیم، آن زمان می‌توان یک رقابت معقول و منطقی را میان جریان‌های سیاسی شاهد بود. برای تحقق چنین هدفی، اصلاح‌طلبان خود باید نقش مؤثرتری در شفاف‌سازی و مرزبندی با جریان‌هایی داشته باشند که منافع ملی را مخدوش می‌کنند.

وی در ادامه به استحاله شدن برخی نیروهای جریان اصلاح‌طلب و برنامه‌ریزی برخی طیف‌های این جریان برای تغییر در تعریف دشمن اشاره می‌کند و می‌گوید: برخی نیروهای اصلاح‌طلب از ابتدا استحاله شدند و عامدانه تلاش کردند رقابت‌های داخلی را تبدیل به خصومت و دشمنی کنند تا بتوانند خصومت در برابر دشمن را کاهش دهند. این جریان تلاش می‌کرد با تغییر مرز دشمن از خارج، این مرز را به داخل تعمیم دهد و نیروهای سیاسی داخل نظام را به 2 طیف دوست و دشمن تبدیل و آنان را ناگزیر از صف‌آرایی مقابل یکدیگر کند. آنان می‌کوشیدند با این اقدام، توجیه کافی برای نزدیک شدن به دشمن را کسب کنند.

سلیمی‌نمین، با تأکید بر اینکه همه جریان‌های سیاسی داخل نظام باید براساس منافع و مصالح ملی با یکدیگر به گفت‌وگو بپردازند، می‌گوید: یکی از مشکلات جدی جریان اصولگرا این است که با نیروهای سالم و متعهد جریان اصلاح‌طلب تعامل و گفت‌وگو ندارد. در گذشته تلاش‌هایی از سوی مرحوم عسگراولادی و احمد توکلی برای گفت‌وگوی جریانی میان طیف‌های اصولگرا و اصلاح‌طلب انجام شد اما، متأسفانه این تلاش‌ها ناکام ماند. این پژوهشگر سیاسی به دلایل چرایی توقف این گفت‌وگوها اشاره می‌کند و می‌گوید: وجود عناصر تندروی اصولگرا که هر نوع ارتباطی با اصلاح‌طلبان را نفی می‌کنند و نیز وجود نیروهای تندروی اصلاح‌طلب مانع ادامه گفت‌وگو میان جریان‌های سیاسی اصولگرا و اصلاح‌طلب شد.

این گروه‌ها نگذاشتند تعاملات مفید میان جریانات سازنده‌ای که می‌خواهند در چارچوب قانون فعالیت کنند ایجاد شوند. وی به این سؤال که جریان‌های سیاسی دنبال قدرت هستند و از این‌رو نزدیکی و تعامل میان آنان غیرممکن به‌نظر می‌رسد، پاسخ می‌دهد: قدرت میان جریان‌های سیاسی دست‌به‌دست می‌شود. به این دلیل، این جریان‌ها باید با هم گفتمان داشته باشند تا در چارچوب این گفت‌وگوها بتوانند به عقلانیت بیشتر نزدیک شوند. رسیدن به عقلانیت بیشتر مانع از بروز و ظهور برخی عناصر تندرو و در نهایت اختلاف‌افکنی آنان میان جریان‌های سیاسی خواهد شد.

در راستای این گفت‌وگوهاست که اختلاف نظرها به دشمنی تبدیل نمی‌شود و می‌توان منافع ملی را تأمین کرد. مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران بر ضرورت توجه احزاب و جریان‌های سیاسی بر اشتراکات با یکدیگر تأکید می‌کند.

وی با بیان اینکه نباید همه اصلاح‌طلبان را با یک دید ارزیابی کرد، می‌افزاید: نمی‌شود همه اصلاح‌طلبان را با یک چوب راند. وقتی آقای عارف برای انتخابات ریاست‌جمهوری از سوی شورای نگهبان تأیید صلاحیت می‌شود، نمی‌توانیم بگوییم چون او نگاهی غیر از من به مسائل دارد پس او را قبول ندارم.

همه باید به قانون پایبند باشیم. نوع تفکر عارف می‌تواند با من تفاوت داشته باشد اما وقتی او مورد تأیید شورای نگهبان است به این معناست که عارف با دیدگاهی که من دارم اشتراکات زیادی دارد.

منبع: روزنامه همشهری

۱۴۰۰/۱۱/۱۰

اخبار مرتبط