قاهره ، سرانجام آشوب

سعدالله زارعی

درباره اهداف و مسير تحولات روزهاي اخير در مصر گمانه زني هاي زيادي مطرح شده است در عين حال شايد جمعبندي «انور عكاشه» يكي از چهره هاي شاخص «جمعيت الجهاد مصر» از دقت بيشتري برخوردار باشد. او روز گذشته در مصاحبه خود گفت: «چه بسا گسترده شدن دايره خشونت در كشور، دخالت ارتش را به دنبال داشته باشد كه اين به نفع انقلاب نبوده و نابودي آن و نيز سرنگوني رئيس جمهور منتخب را به دنبال خواهد داشت و موجب اعمال قانون منع رفت و آمد و تسلط كامل بر اوضاع و در نتيجه تولد مجدد نظام سابق خواهد شد».
آشوب ها و تظاهرات اخير كه از روز جمعه (سالگرد انقلاب) و در پي اعلام رأي دادستاني عليه عوامل حادثه سال گذشته استاديوم مصر صورت گرفت و به اعلام حالت فوق العاده در سه استان پورت سعيد، اسماعيليه و سوئز انجاميد، بر شكاف هاي داخلي در مصر افزوده است و اين در حالي است كه برابر اعلام رسمي تا يك ماه آينده بايد انتخابات جديد مجلس الشعب مصر برگزار شود و از اين رو مي توان گفت اولين آثار آشوب هاي رو به گسترش كنوني به تعويق افتادن زمان برگزاري انتخابات مجلس خواهد بود. درخصوص اين تحولات نكات قابل توجهي وجود دارد:
1- انتخابات قانون اساسي مصر اگرچه با رأي «آري» 75درصدي شركت كنندگان مواجه شد اما در عين حال ميزان مشاركت مردم مصر در اين همه پرسي حدود 37درصد بود اين به آن معناست كه فقط حدود 28درصد از واجدان شرايط رأي -حدود 52ميليون نفر- به قانون اساسي جديد رأي داده اند از اين رو هر چند قانون اساسي جديد از مشروعيت قانوني برخوردار است چرا كه با هنجار حقوقي مصر سازگار مي باشد اما در عين حال از حمايت قاطبه نزديك به همه مردم مصر برخوردار نيست. با توجه به اين موضوع، جريان اخوان المسلمين و رئيس جمهور منتخب آن بايد بلافاصله رايزني ها را با سران گروهها- بخصوص گروههايي كه نقش عمده اي در انقلاب مصر داشته اند- وارد مذاكره مي شد و به يك ساز و كار مشترك در اداره مصر و اداره دوره انتقالي مي رسيدند. اين موضوعي بود كه از آن غفلت شد و بنا به گفته بعضي از رهبران مخالف، محمد مرسي از پذيرش نقش ديگران در اداره امور سر باز زد. البته اين تنها بخشي از صحنه است.
2- براي مخالفين، ورود ارتش در صحنه و دخالت آن به نوعي «مطلوب» ارزيابي شده است. مخالفين را مي توان بطور كلي به دو دسته تقسيم كرد؛ «عوامل رژيم گذشته» كه اصطلاحا فلول خوانده مي شوند و «رهبران احزاب مخالف و در عين حال انقلابي». ورود ارتش به صحنه از نظر فلول، خارج كردن اختيار اوضاع از دست رئيس جمهور و اخوان المسلمين و در نهايت بازگرداندن رژيم گذشته است. اين پروژه اي بود كه با كانديداتوري احمد شفيق در انتخابات كليد خورد ولي به نتيجه نرسيد. در اين ميان «طارق الزمر» رئيس دفتر حزب سازندگي و توسعه مصر روز گذشته گفت: «تاريخ هرگز فراموش نخواهد كرد كه چه كسي به احمد شفيق نامزد شكست خورده انتخابات رياست جمهوري كه به امارات گريخته بود قول داد كه مصر گرفتار جنگهاي خياباني خواهد شد كه هدف از آن سرنگوني رئيس جمهور است.
از منظر اين گروه راه حل بازگشت ارتش به صحنه مديريت تحولات است و از اين رو بايد شورش ها و درگيري ها گسترش يابد تا ارتش بهانه لازم را براي ورود بدست آورد. اما مخالفيني كه نقشي در انقلاب داشته اند بدون ترديد با بازگشت رژيم سابق و نقش آفريني ارتش در ساختار آينده مصر موافق نيستند اما با اين وجود رفتارشان به گونه اي است كه ايفاي چنين نقشي را در حال حاضر مناسب مي دانند! چرا؟ از منظر اين گروه ورود ارتش به معادله قدرت از يك سو به محدود شدن قدرت رئيس جمهور و اخوان المسلمين مي انجامد و از سوي ديگر ورود ارتش به معناي ناكارآمدي رئيس جمهور و بازسازي قواعد رژيم گذشته است. يكي از فعالان انقلاب مصر- عمار حسن علي- مي گويد اعلام وضعيت فوق العاده به مثابه شكست انقلاب مصر است چرا كه يكي از مهمترين اهداف انقلاب، لغو حالت فوق العاده بود. اگر حالت فوق العاده را با منافع مخالفين اعم از فلول و نيروهاي انقلاب منطبق بدانيم، مي توانيم بگوئيم، اعلام حالت فوق العاده كه پس از حوادث و درگيري در سه استان، از سوي محمد مرسي اعلام شد، پوست خربزه اي بوده كه زير پاي رئيس جمهور و جمعيت اخوان قرار داده اند.
3- اعلام حالت فوق العاده در مصر، چيزي را تغيير نداده است، تظاهرات كماكان در اين سه استان و دو استان ديگر- قاهره و الدقهليه- ادامه پيدا كرده، ورود ارتش در عين حال كه موثر نبوده و به مهار اوضاع نيانجاميده بلكه تلفاتي نيز در پي داشته و صورت حساب رئيس جمهور را سنگين تر كرده است. رفتار ارتش از دو منظر قابل توجه است يكي منظر امنيتي و ديگري منظر اجتماعي. ارتش نمي خواهد خود را هزينه مرسي و اسلام گرايان كرده و نفوذ اجتماعي خود و نيز نفوذ در بين سطوح نخبگان و نيروهاي خارجي را از دست بدهد و از اين رو مصوبه مجلس شوراي مصر- مجلسي 100 نفره كه با حكم رئيس جمهور تشكيل شده و در حكم مجلس سناست- كه ارتش را به كمك نيروهاي پليس مأمور كرد، نتيجه اي در برنداشت. از سوي ديگر ارتش وخامت اوضاع امنيتي را به مثابه ضربه به امنيت ملي نمي داند بلكه آن را در راستاي تضعيف قدرت اسلام گرايان ارزيابي كرده و مطلوب مي داند. اين نكته بيانگر آن است كه اسلام گرايان به هيچ وجه نمي توانند روي كمك ارتش بعنوان بخشي از ساختار امنيتي نظام حساب باز كنند كمااينكه تحولات امنيتي شش ماه اخير سينا و عدم هماهنگي ارتش با رئيس جمهور منتخب اين موضوع را به اثبات رساند. محمد مرسي نبايد وضع فوق العاده را اعلام مي كرد و از قضا بايد ارتش را به محافظت از تظاهرات و تجمعات فرا مي خواند در اين صورت از يك سو مخالفان نمي توانستند خود را «مظلوم» و «ذي حق» جلوه داده و عواطف را به نفع خود تحريك كنند و از سوي ديگر ارتش مسئول رخدادهاي به وجود آمده شناخته مي شد و لذا براي حفظ وجهه خود در ميان مردم و مخالفان مانع آشوب و گسترش آن مي شد. خطاي استراتژيكي مرسي در اعلام حالت فوق العاده حتي بعضي از جريانات اسلام گرا نظير حزب «مصر قدرتمند» -ابوالفتوح- و جمعيت الجهاد- انورعكاشه و...- را به انتقاد از رئيس جمهور واداشت و آنان را به پيوستن به صف معترضان در التحرير سوق داد.
4- تحولات روزهاي اخير عمدتاً با محوريت وابستگان رژيم سابق گسترش پيدا كرد. نيروهايي كه دست به كشتن ديگران زدند، مغازه ها را به آتش كشيدند و مانع فعاليت عادي شهروندان بخصوص در پايتخت شدند، نيروهاي انقلاب نبودند كما اينكه حمدين صباحي رهبر ناصريست ها و محمدالبرادعي رئيس حزب الدستور از اين حوادث تبري جستند كاملاً هم معلوم بود كه اين گونه اقدامات با اهداف نيروهاي انقلاب همخواني ندارد. اراذل و اوباش مصر با حمايت مالي و سياسي فلول به ميدان آمدند و هدف عمده آنان زمينه سازي براي ورود ارتش به صحنه و در نهايت وقوع كودتا در اين كشور است. اين موضوع اگر به درستي مورد تجزيه و تحليل قرار گيرد مي تواند به مهمترين نقطه ضعف رهبران اعتراضات كنوني تبديل شده و صفوف آنان را از هم جدا نمايد.
مخالفان اصلي كه جريان انقاذ- جبهه نجات ملي- را شكل داده اند در حال حاضر وجود انبوه شركت كنندگان در تجمعات التحرير و... را غنيمت به حساب آورده و چشم خود را بر صحنه گرداني جريانات بدنام بسته اند آنان گمان مي كنند قادرند تحولات را به سمت اجبار اخوان و مرسي به پذيرش تغيير بندهايي از قانون اساسي و چشم پوشيدن از بدست آوردن اكثريت در پارلمان سوق دهند و از فلول سواري بگيرند و حال آنكه ممكن است اتفاق معكوسي روي دهد يعني جريان حمدين صباحي و... جاده صاف كن فلول در بازگرداندن حاكميت قبلي شوند.
5- ميز گفت وگوها كه روز گذشته به دعوت محمدالمرسي رئيس جمهور و با حضور تقريباً نيمي از مخالفين در كاخ الاتحاد قاهره برگزار شد مي تواند در كاستن از دامنه بحران مؤثر باشد. اين گفت وگوها البته بدون حضور رهبران جبهه نجات ملي برگزار شد اما در همان حال دو تن از رهبران اصلي جريان- صباحي و البرادعي- اصل گفت و گو را پذيرفتند و شركت در آن را منوط به تحقق شرايطي نظير تشكيل كميته اي از حقوقدانان قانون اساسي براي اصلاحات قانون اساسي جديد و پذيرش دولت نجات ملي كردند. با نگاه به شرايط داخلي مصر، به نظر مي آيد گفت و گو و توافق مهمترين راه حل مصر مي باشد اين گفت و گو بايد توام با تنازل از مواضع و خواسته هاي فعلي دوطرف باشد وگرنه به نتيجه نمي رسد و به شرايط غيرقابل پيش بيني مي انجامد.
6- يكي از نكات مهمي كه امروزه مصري ها به عيان شاهد آن بودند دخالت آمريكا و هم پيمان هاي غربي آن و سران رژيم هاي عربي وابسته به آمريكا بود. بعضي از اين كشورها با تعطيل كردن سفارتخانه ها عملا به تصويرسازي مصري در حال دگرگوني پرداخته و در همان حال سرويس هاي اطلاعاتي آنان با استفاده از عناصر تعليم ديده در قالب يك مجموعه غيررسمي امنيتي- بلوك سياه- در دامن زدن به آشوب ها نقش هاي مهمي بازي كردند. اين گروه اولين بار در اسكندريه ظاهر شدند و در اندك زماني در قاهره به ميدان آمده و در ايجاد حريق در كاخ رياست جمهوري نقش داشتند. در همان حال شبكه هاي تلويزيوني نظير «العربيه» وابسته به عربستان سعودي به برجسته سازي آشوب ها و عمومي نشان دادن آن روي آوردند. العربيه دائما بر ميزان مطالبات تجمع كنندگان دامن مي زند. روز گذشته اين شبكه اعلام كرد «جبهه نجات ملي در صورت عدم پاسخگويي به خواسته هاي اين جبهه، احزاب و گروه هاي سياسي را به برگزاري انتخابات زودهنگام رياست جمهوري فرا مي خواند.» و اين در حالي است كه مواضع صباحي، مرسي و البرادعي صرفا اصلاح موادي از قانون و تشكيل دولتي مشترك بين اخوان و مخالفين است. اقدامات تحريك آميز غربي ها كه در قالب تعطيل كردن سفارتخانه ها و ايجاد شبكه هاي امنيتي نظير «بلك بلوك» و اقدامات تحريك آميز رسانه هاي عربستان و امارات بوده است، بخوبي نشان مي دهند كه در كنار خواسته هاي گروه هاي مخالف داخلي، يك برنامه ريزي خارجي هم براي ايجاد تغييرات و به عبارت بهتر بازگرداندن مناسبات گذشته وجود دارد و حال آن كه بازگشت به گذشته به دلايل فراوان ناممكن است و شواهد نشان مي دهند كه ملت مصر توانايي درك شرايط و توطئه ها عليه انقلاب خود را دارد.
کیهان

۱۳۹۱/۱۱/۱۱

اخبار مرتبط