به گزارش نما به نقل از مشرق، فعاليت جناحها و گروههاي مختلف سياسي براي انتخابات آتي رياست جمهوري آغاز شده است. در اين ميان "هاشمي رفسنجاني" ۷۸ ساله نيز بر فعاليتهاي سياسي خود که بر محور انتخابات ميچرخد افزوده است.
اگر بخواهيم به اختصار از سناريوهاي ممکن و محتمل در باب فعاليت هاشمي رفسنجاني در انتخابات آتي رياست جمهوري بنويسيم به نظر ميرسد که چهار سناريوي زير کاملا يا تاحد زيادي محتمل هستند:
۱. حضور مستقيم به عنوان کانديدا
به نوشته دیدبان، تا چند هفته قبل اين سناريو چندان قائل و طرفداري نداشت و غالبا تصور ميکردند که هاشمي از حضور شخصي در انتخابات به عنوان کانديدا منصرف است و ديگر در انتخاباتي کانديدا نخواهد شد. کهولت سن، شکست در انتخاباتهاي سابق و تخريب شدن وجهه او در ميان مردم از عوامل اين امر تلقي ميشد.
اما به واسطه برخي تلاشهاي رسانهاي از جمله تيتري که روزنامه آرمان روابط عمومي؛ روزنامه نزديک به جريان هاشمي تنظيم کرد که [آغاز رايزنيها: آيت الله هاشمي کانديداي رياست جمهوري ميشود] و نيز مصاحبه اخير هاشمي با اصحاب رسانه و خبري که سايت شخصي هاشمي رفسنجاني در اين باره منتشر کرده است، سناريوي حضور مستقيم هاشمي در انتخابات تقويت شد. سايت هاشمي رفسنجاني در صفحه اول خود اين خبر را با اين تيتر نگاشته است که [نیازی به حضورم باشد کوتاهی نخواهم کرد]
و همين امر به علاوه شواهد و قرائن ديگر باعث شده است که بسياري تصور کنند که گزينه کانديدا شدن هاشمي جدي است. برخي اخبار ديگر نيز به اين سناريو و برداشت کمک ميکند. به عنوان مثال انتشار مجدد تبليغات انتخاباتي سال ۸۴ آقاي هاشمي در سايت او و بازنشر فيلمها و تبليغات آن دوره باعث شده است برخي با جديت از حضور هاشمي به عنوان کانديداي سال ۹۲ سخن بگويند. به عنوان مثال دیدن این لینک جالب است.
اما برخي ديگر چنين تحليل ميکنند که هاشمي بازي «ميآيم، نميآيم» را براي تقويت اثر خويش در عرصه سياست و تاثيرگذاري بر جريانهاي سياسي ديگر که تصميماتشان با آمدن يا نيامدن هاشمي تاثير ميپذيرد مطرح کرده است و از اين رو هر چند او به اين بازي ادامه خواهد داد ولي گزينه کانديدا شدن او را نبايد خيلي جدي گرفت. به عنوان مثال تحليلگراني به صراحت بيان ميدارند که هاشمي در هيچ شرايطي کانديداي انتخابات نخواهد شد و خبرسازيهاي صورت گرفته عامدانه و در جهت افزايش قدرت چانهزني وي است.
اين تحليلگران معتقدند که خبر آمدن هاشمي براي انتخابات ۹۲ قطعا با اهداف ديگري منتشر شده است چرا که مدعي هستند:
«محمد هاشمی برادر و رئیس دفتر آیتالله هاشمی رفسنجانی، این اخبار را نادرست و گمانهزنی رسانهها دانست و نامزدی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در انتخابات ریاست جمهوری دور یازدهم را قویاً تکذیب کرد.
یکی از سایتهای نزدیک به خانواده هاشمی رفسنجانی هم از قطعیت عدم کاندیداتوری رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در انتخابات آتی ریاست جمهوری خبر داد و با اشاره به دیدار سیدمحمد خاتمی رئیس جمهور پیشین ایران با آیتالله هاشمی رفسنجانی نوشت که هاشمی رفسنجانی در این دیدار با قاطعیت تصمیم به کاندیداتوری خود را تکذیب کرده و خطاب به حجتالاسلام والمسلمین خاتمی تصریح کرده است من نه تنها تصمیم به کاندیدا شدن در انتخابات ندارم، بلکه حتی اگر پست ریاست جمهوری را دودستی هم به من بدهند، حاضر به قبول آن نیستم.»
۲. حضور به عنوان پدر معنوي اصلاحات
سناريوي ديگري که فعاليت انتخاباتي هاشمي ميتواند بر اساس آن شکل بگيرد بازي کردن نقش پدر معنوي اصلاح طلبان و بازسازي کننده آنهاست.
هاشمي دراين زمينه نيز فعاليتهاي فراواني داشته است و به نظر اين تحليلگران هاشمي با بازسازي يک جريان اصلاحات جديد به عرصه انتخابات آتي رياستجمهوري وارد ميشود. از نظر اين تحليلگران هاشمي خواهد کوشيد تا جريان اصلاحات جديد از برخي عناصر تندروي خارج از نظام زدوده شود و غلبه جريان کارگزاران سازندگي بر اين اصلاح طلبي جديد قوت يابد.
در اين ميان برخي از تحليلگران اصلاح طلب از هاشمي به عنوان "کاتاليزوري براي بازسازي اصلاحات" و بازگشت آنها به عرصه سياست کشور سخن ميگويند.
اما درايت سياسي حکم ميکند که نپذيريم هاشمي فقط در حد يک کاتاليزور باقي بماند و نقشي در اين واکنش شيميايي به خود اختصاص ندهد و فقط تسريع کننده واکنش باشد و در محصول نهايي حضوري نداشته باشد. اين تصور، تصوري خام و مبتني بر ساده پنداشتن شخص هاشمي و ناديده گرفتن سابقه و پيچيدگيهاي سياسي او است.
اگر هاشمي در يک فرايند شيميايي کلان مانند بازسازي اصلاحات حضور داشته باشد به طور قطع بخش قابل توجهي از محصول نهايي با برچسبي از او خواهد بود که قابل انفکاک از وي نباشد. شايد همين امر است که باعث شده است برخي از تحليلگران رقابتي پنهان را ميان هاشمي از يک سو و برخي از اصلاحطلبان شناخته شده مانند خاتمي و عبدالله نوري و موسوي خوئيني ها از سوي ديگر در نظر بگيرند و مدعي باشند که هر يک از اينها براي بازسازي اصلاحات نقشه و طرح خاص خود را دارد و هر يک از اين که ديگري اصلاحات را مال خود کند نگران است.
در هر صورت يک سناريوي محتمل ديگر اين است که هاشمي با برگ اصلاح طلبان و کانديداهاي آنها وارد انتخابات رياست جمهوري شود.
۳. حمايت از کانديداي وحدت ملي؛ راهبري طرح وحدت ملي
اين سناريو شواهد فراواني دارد و هاشمي بارها و بارها از اين که از طرح وحدت ملي حمايت ميکند و به آن رضايت خواهد داد سخن گفته است. به عنوان مثال يکي از آخرین حمايتهاي علني از این طرح که هاشمي بانی آن بوده است در این لینک قابل مشاهده است.
همين امر باعث شده است که برخي از تحليلگران حتي تبليغات صورت گرفته در باب حضور هاشمي درانتخابات ۹۲ به عنوان کانديدا را نيز زمينه سازي براي طرح وحدت ملي بدانند.
منظور از طرح وحدت ملي از منظر هاشمي، تکرار همان چيزي است که او در دولتهاي خود در دو دوره بعد از جنگ انجام داده است. به طوري که گروههاي سياسياي که با هاشمي قابل جمع هستند و ميانجيگري و وساطت او را ميپذيرند در کنار هم يک دولت واحد شکل بدهند.
چنين دولت وحدت ملياي ميتواند توسط يکي از اصولگرايان يا اصلاحطلباني که حاضر باشد تحت رهبري هاشمي سهامي به گروه ديگر ارائه کند و تعدادي از وزارتخانهها را در اختيار آنها قرار دهد قابل شکلگيري است.
اما به نظر ميرسد که برخي از گروههاي سياسي از چنين طرحي حمايت خواهند کرد. چنان که خبر زير نشان دهنده خوشنودي برخي از گروههاي سياسي از طرح وحدت ملي به راهبري هاشمي رفسنجاني است: طرح هاشمی برای دولت وحدت ملی را حمایت میکنیم.
۴. حمايت از کانديداي خاص خود
بسياري از تحليلگران معتقدند که در انتخابات آتي هاشمي رفسنجاني با کانديداي خاص خود خواهد آمد که البته تلاش خواهد کرد اين کانديدا را به گروههاي اصلاح طلب و اصولگرا بقبولاند. تفاوت اين سناريو با سناريوي دولت وحدت ملي آن است که کانديداي مطرح در سناريوي دولت وحدت ملي کانديدايي است که خود به جريان اصولگراياني وابسته است که هاشمي آنها را معتدل ميداند و اميدوار است اکه اصلاح طلبان نيز از آن جريان حمايت نمايند و يا لااقل بخشي از بدنه اصلاحات به اين جريان بپيوندند.
اما در اين سناريو کانديدايي که ارائه ميشود اصالتا بيانگر موضع هاشمي و مورد حمايت خاص وي است و البته اميد هاشمي اين خواهد بود که اين فرد به حمايت جريانهاي اصولگرا و اصلاح طلب نيز تا حد ممکن دست يابد. از اين روست که برخي تاکيد دارند که هاشمي کانديداي انتخابات نميشود و احتمال مطرح شدن يک کانديداي ديگر مثل حسن روحاني را به عنوان گزينه مورد حمايت هاشمي بيان ميکنند.
البته در اين که گزينه مورد حمايت هاشمي در اين سناريو چه کسي خواهد بود نيز وحدت نظري حاکم نيست و گاه از افراد ديگري سخن به ميان ميآيد که مشخص نيست چقدر توان بازيگري در سناريويي از اين دست را دارند. به عنوان مثال فلاحيان وزير اطلاعات دوران هاشمي از نيامدن هاشمي و حمايت تلويحي از خودش صحبت کرده است.
ارزيابي
در ارزيابي اين سناريوها بايد خاطر نشان کرد که اوضاع سياست در ايران خصوصا در عرصه انتخابات چنان لحظه به لحظه تغيير ميکند که نميتوان پيشبيني قطعي و جدياي را خصوصا چند ماه قبل از انتخابات مطرح کرد. به عبارت ديگر چنين کاري در ايران بيشتر به پيشگويي شبيه خواهد بود تا پيشبيني معمول در عرصه سياست. حتي به نظر ميرسد که در بسياري از موارد خود سياستمداران نيز نميدانند که در عمل تا پايان اين دوره چه خواهند کرد و آنها نيز با سناريوهايي محتمل مواجه هستند که به اقتضاء شرايط به انتخاب از ميان آنها و عملي کردن يکي از آنها دست ميزنند.
در اين مساله خاص مورد تحليل نيز به نظر ميرسد که فضا براي خود بازيگران اين صحنه و در اينجا شخص هاشمي نيز کاملا روشن نيست و از اين رو او در ميان گزينههاي محتمل بالا و شايد گزينههايي ديگر در حال انتخاب و تصميم است. از اين رو شاهد آن خواهيم بود که سناريوهاي محتمل بالا از سوي او تا نزديکتر شدن به انتخابات پيگيري خواهد شد و به اقتضاء شرايط در مورد يکي از آنها تصميم عملي گرفته خواهد شد. اما با توجه به شرايط کنوني به نظر ميرسد که گزينه سوم يعني «حمايت از کانديداي وحدت ملي؛ راهبري طرح وحدت ملي» محتملترين گزينه مورد حمايت هاشمي باشد.