به گزارش نما آیا تعارف کنیم؟ آیا در برابر حادثه جان سوز بزرگ راه قم باز هم جنجالی بپا شود و چند روز دیگر همه چیز را فراموش کنیم ؟ آیا با تسلیت و سلام وصلوات می شود موضوع را هضم کرد ؟آیا درد های واقعی را نگوییم ؟ آیا این حادثه را حادثه بدانیم و از کنارش عبور کنیم ؟ آیا به تاسفی وتاثری ختم کنیم ؟ آیا بازهم ملاحظه این وآن را بکنیم ؟ آیا سوختن بیش از 40 تن از هموطنانمان این مقدار داغ نیست که بیدار شویم ؟که بخاطر جان انسان ها قدری صریح و سریع باشیم و بدانیم که نه یک جا که چند جای کار ما می لنگد؟ که راست وحسینی ثابت کنیم که همه ما به طریقی دراین مصایب شریک ومقصریم؟ آقایان ،خانم ها ،بزرگان ،اعاظم ،علما ، دانشمندان ، مسولین ومردم بخاطر 50 خانواده عزادار که در این حادثه مچاله خواهند شد بگذارید کمی صریح باشیم و کمی از پرده ندانمکاری ها ی همه مان را بالا بزنیم ، بگذارید از همه عذر بخواهیم ولی گفته باشیم که اشکال کار کجاست ؟ این که دیگر سیاسی نیست ، این که دیگر پای استکبارجهانی نیست.
به گزارش بولتن نیوز، همه می دانیم که شهر های ما در خطر زلزله های مهیبند ، تا کنون چندین شهر بزرگ بر اثر زلزله با خاک یکسان شده اند ، تهران پایتخت کشور در خطر زلزله است ، مردم ما در خطر سیل هم هستند ، جاده هایمان همه ساله به اندازه یک جنگ تمام عیار کشته و زخمی می دهند ، در کارخانه ها وکارگاه ها ایمنی به شوخی گرفته می شود ، آلودگی هوای شهر های بزرگ مثل یک بمب شیمیایی اما بی صدا عمل می کند ، هر از چندی هکتارها جنگل در آتش می سوزند ، ریز گردها امان از سینه و ریه های مردم 10 استان ما را ربوده است وخدا می داند فردا چه بیماری های عجیبی سر برآورند وهمه را غافلگیر کنند ، کل ناوگان هوایی ما فرسوده است وفراز و فرود هواپیماها به نذر و نیاز بسته است ...با این همه چرا ساکتیم ؟چرا سال هاست با همه این معضلات دست و پنجه نرم می کنیم ولی سوراخ دعا را نیافته ایم ؟
چرا همچنان جاده های ما سالیانه بیش از 20 هزار نفر قربانی می گیرند ؟چراهمه پول و امکانات و ثروت و تدبیر و فکر کشور را روی این خطرها متمرکز نمی کنیم ؟ شاید همه از بزرگ تا کوچک از عامی تا عالم از مسوول تا غیر مسوول سهل انگاریم ! جان انسان ها ، جان خودمان ، جان فرندانمان از اهمیت اصلی و اساسی بر خوردا نیست ، خودمان همه وهمه دست به دست هم داده ایم تا زندگی هامان روی ریل خطر حرکت کنند ، چرا تعارف کنیم و نگوییم که ما اولویت را به حفظ جان ها نداده ایم ، ایمنی در زندگی هامان تزیینی بیش نیست ،زندگی را بعنوان بزرگترین موهبت الهی پاسداری نمی کنیم ،فقط خوب بلدیم که اگر مرگ ناگهانی عزیزی را دیدیم ناله سر کنیم و صورت خویش را خراش دهیم ! در اثر غفلت و بی نظمی و شلختگی ما همه چیز دست بدست هم می دهند تا حادثه پشت حادثه پیش بیاید و ما انگارنه انگار که اشرف مخلوقات خداوندیم ! خود را دست بسته حوادث کرده ایم در حالی که در بسیاری از کشورها برای همه اینها فکرها و پول ها و اراده های خویش را بکار بسته اند ،همین چند شب پیش در یکی از بزرگ راه های لندن 200 خودرو با هم تصادف کردند وتصاویرش را هم سیمای جمهوری اسلامی پخش کرد ، همه این تصادف ها فقط چند مجروح به همراه داشت ! راستی چه کس ارزش موهبت الهی زندگی را درک کرده است ؟ مای شیعه اثنی عشری یا انگلسیان کافر؟
چرا هنوز ندانسته ایم ؟ تلویزیون ما فرهنگ سازی نکرده ونمی کند ،سایت ها و روزنامه هایمان به مردم آموزش نداده اند که امنیت و ایمنی صد عامل دارد ، از هزار جا باید تدبیر شوند و همه چیز به هم پیوسته است ، آن کارخانه لاستیک سازی که دقت و کیفیت را فدای پول می کند ، آن کارگری که حقوق درستی دریافت نمی کند و در کارش مایه نمی گذارد ، آن وارد کننده ای که برای پول بیشتر لاستیک بنجل می آورد ، آن راننده یا کمک راننده ای که لاستیک غیر استاندارد زیر اتوبوس مسافربری می گذارد و آن پلیسی که از فرسودگی این لاستیک چشم فرو می بندد یا اصلا جز ء وظایفیش نیست ، آن وزارتخانه ای که باید ناظر بر اتوبوس ها باشد ، آن بازرسی که باید مو را از لای ماست این اتوبوسها بیرون بکشد و خود آن مسافری که به اولین اتوبوس سوار می شود و از ایمنیش مطمئن نمی شود ، از راننده اش حساب نمی کشد همه وهمه در سوختن این 40 نفر انسان شریکند ، قصه شرکت همه ما در داستان های جگر خراش حادثه ها قصه بلند و پر دامنه ایست ، راستی داستان سوختن دانش آموزان دبستان شین آباد به کجا کشید ؟ وزیرش که به طعنه عذر خواهی کرد و در مقابل احتمال استعفا فقط خندید ! داستان غرق یک مینی بوس پر از مسافر درمخزن سد کارون 3 چه شد ؟هواپیماهای سقوط کرده ، ساختمان های غیر استاندارد خراب شده در زلزله ها وسیل ها همه وهمه پرونده های بازی هستند که گویی هیچ وقت خیال بستن ندارند .
ناوگان هواپیمایی ما فرسوده است ؟چه باید کرد ؟چرا آن را نوسازی نمی کنیم ؟مگر یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیا نیستیم ؟چرا حمل و نقل ریلی که ایمن ترین حمل ونقل دنیا است را گسترش نمی دهیم ؟ چرا جاده هایمان را چند بانده نمی کنیم ؟چرا خودروسازانمان بی کیفیت ترین خودروها را به گرانترین قیمت ها به مردم می فروشند و اخطارها ی راهنمایی و رانندگی در مورد ترمزهای غیر استاندارد را به هیچ می گیرند ؟روشن است ، تعارف هم ندارد ما دراولویت بندی هایمان کاریکاتوری رفتار می کنیم ، هنوز نگفته ایم که اول از هر سیاستی و هر تصمیمی و هر هزینه ای وخرج هر ثروتی از کشور این جان ایرانیان است که باید در اولویت اصلی واساسی و بی چون وچرا قرا گیرد .
تا زمانی که این معنا سرلوحه کار همه دولت ها و خود مردم قرار نگیرد دنیا و طبیعت با ما شوخی ندارد و سوگمندانه باید بگوییم که ما و کشورمان و آسمانمان و جاده هایمان و مدرسه هایمان و خانه هایمان آبستن پا به ماه حوادثند . برای عبور از مرزهای خطر و حادثه درک و وجدان این معنا که هرکدام ازما مقصر سهل انگار این حوادثیم یک ضرورت است . اگر این ذهنیت به یک اعتقاد و باور ملی تبدیل شود همه چیز برای حفظ جان انسان ها و حفظ کرامت انسانها بسیج خواهد شد وپول کشور پیش و بیش از هرچیزی خرج جان هایی خواهد شد که حرمتشان از کعبه بالاتر است . راستی دیده ایم اسرائیل غاصب برای تبلیغ هم که شده روی جان شهروندانش ، شهروندانی که هیچ اصالت ملی و میهنی ندارند تا چه حد مانور می دهد وحتی 800 اسیر را با یک جسد صهیونیستی معاوضه می کند ؟ حالا ما برای حفظ جان پیر و جوان و زن و مرد و کودک خود که آن همه خوبی را در خویش جمع کرده اند چه بهایی باید بدهیم ؟پول نفتی که از زیرپای همین مردم بیرون می آید آِیا خرج بورسیه های خارج از کشور ازما بهتران شود ؟آیا سمینارهای رنگارنگ وهمایش های الوان و بی نتیجه مهمتر است یا جان هموطنانمان ؟آیا وقت آن نرسیده که اولویت ها را خوب بشناسیم و در تمرکز روی مهمترینشان لحظه ای درنگ نکنیم ؟