فهرست ترورهای فرقان چگونه نوشته می شد؟

عکس خبري -فهرست ترورهاي فرقان چگونه نوشته مي شد؟

اشتراك بالای فهرست ترورهای به دست آمده از گروهك فرقان و سازمان منافقین است؛ لیستی شامل نام 22 روحانی و پانزده نفر غیر روحانی كه اركان انقلاب محسوب می شدند.

به گزارش نما ،سوم خرداد 1359 با اعدام اكبر (عباس) گودرزي، عملا پرونده گروهك فرقان براي هميشه بسته شد. اگرچه برخي تلاش كردند تا اين شبكه را زنده نشان دهند و يا برخي ترورهاي ديگر را به آنها نسبت دهند (همچون ترور آيت الله العظمي خامنه اي) اما تفاوت سبك ترورها، عدم تداوم اين ادعاها بدون فروپاشي جديد در سازمان و ... چنان مي نماياند كه ترورهاي متاخر از تاريخ فوق توسط سازمان مجاهدين خلق(منافقين) انجام مي گرديد، اما از آنجا كه سازمان تا مدتي نگران پيامدهاي بين المللي ترورهايش بود؛ به صورت رسمي آنها را نمي پذيرفت.
عموم مطالبي كه درباره فرقان منتشر مي شود، تبار آن را منحصر به تفكرات اكبر گودرزي مي داند. با اين وصف يك شبهه عميق فرارويمان قرار مي گيرد كه آيا چنين گروه كوچك و بدون پشتوانه اي به تنهايي از همه گروه هاي اپوزسيون ديگر خروجي عملياتي تري داشته است؟ در سال 1358، در شمردن نام گروه هاي چريكي "فرقان" در ميان چند گروه اول با سازماني عملياتي تر، سابقه اي طولاني تر و نيز عضوگيري گسترده تر جايي نداشت. با اين وجود چگونه چنين امري معقول به نظر مي رسد؟
شايد اجلاس گوادلوپ رمز اين ماجرا باشد. اجلاسي كه با نگراني از "حاكميت شوروي بر ايران پس از انقلاب در حال پيروزي" تشكيل شد. در اوائل دي 1357 والري ژيسكاردستن رئيس جمهور فرانسه از سران دولت‌هاي آمريكا، انگلستان و آلمان درخواست كرد به جزیره گوادلوپ سفر كنند تا به‌طور غير رسمي راجع به بحرانهاي بين‌المللي با يكديگر به بحث و تبادل‌نظر بپردازند. از جمله راهكارهاي اتخاذ شده در اين اجلاس تهيه فهرستي بود كه با ترور آنها مي توانست انقلاب را به سرنگوني بكشاند. آنگونه كه در اسناد پرونده كشميري در خصوص خاتمه بخشيدن به رسيدگي به اتهامات آمريكايي ها در 17 شهريور به دست مي آيد؛ طرحي به عنوان "طرح جوش" در ساواك مطرح گرديده بود كه بر اساس آن نيروهاي مفيد انقلاب شناسايي و شكار شوند. اين طرح قرار بود در حاشيه 17 شهريور رخ دهد كه با هوشياري شهيد بهشتي و ديگر اعضاي مركزيت انقلاب به شكست انجاميده بود. فهرست ترورها پس از اجلاس گوادلوپ بار ديگر بر روي ميز قرار گرفت و قرار بر آن شد كه از هر گونه راهكار ممكن اين اقدام به سرانجام برسد. هایز آخرین تیر ترکش آمریکا بود كه پس از گوادلوپ به تهران آمد. او در کتاب خاطراتش نوشته است: «من برای بررسی این مسأله، مخفیانه به تهران آمدم که کودتا چگونه میسر است و آیا اصلاً به مصلحت هست یا نه؟ پس از بررسی‌های بسیار، از واشنگتن دستور رسید که دولتی قوی به رهبری شاپور بختیار تشکیل شود. در صورتی که این کار شکست بخورد کودتای نظامی انجام خواهد شد. »
با خروج شاه و نخست وزيري بختیار، تلاش بسیاری برای ممانعت از بازگشت امام صورت گرفت اما بختيار هم دربرابر فشارهای مردم نتوانست مقاومت کند.
 هایزر پس از خروج از ایران و دیدار با سران آمریکا برای اجرای مرحلهٔ نهایی برنامهٔ طراحی‌شده بار دیگر به ایران بازگشت. بر این اساس او در روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ در ساختمان ستاد مشترک ارتش در زیرزمین این ستاد همراه با سایر افسران آمریکایی گرفتار شده بود. قرار بود این کودتا با نام رمز «کورتاژ» در شب ۲۲ بهمن روی دهد و طی آن ده‌ها هزار نفر از رهبران و افراد انقلابی دستگیر و به قتل برسند. اما اینبار کودتا بر اساس سه ضلعی اقتدار ارتش ، حمایت بیگانگان و آرامش در پی خروج از کشور نتوانست محقق شود و دستور امام مبنی بر شکستن حکومت نظامی در شامگاه 21 بهمن ماه سبب شد تا این کودتا به انجام نرسد و شاه که امید داشت بار دیگر ظفرمندانه به ایران بازگردد، در شرایطی گرفتار شد که حتی آمریکا نیز حاضر به پذیرش وی نبود.
حلقه مفقوده ماجرا را شايد بتوان در اين سند يافت. نشريه یادآور كه متعلق به مؤسّسه مطالعات تاریخ معاصر ایران است، در شماره زمستان 1388 و بهار 1389 خود سندي را منتشر كرد كه چگونگي مهره يابي براي ترور توسط گروهي بدون پشتوانه اطلاعاتي را نشان مي دهد:
به دنبال اشغال[تسخیر]سفارت آمریکا اسنادی به دست آمد که دلیلی روشن بر ارتباط همه جانبه ی یک طلبه ی قدیمی با سفارت و وعده ی ترور های هفتگی! وی به وزارتخارجه آمریکا بوده و به طور محرمانه مخابره شده است.
نمونه ای از این اسناد سند زیر است:

محرمانه و فوری
از سفارت آمریکا در تهران به وزارت امور خارجه
یکی از دوستان قدیمی دفتر سیاسی که یک طلبه ی قدیمی است وسال گذشته مسئول مرکز بحث های ایدئولوژیک برای شاگردانش بود ،یک دید خلاصه ای از فرقان داد.
یازده نفر از شاگردان قدیمی این شخص عضو گروه فرقان در تهران هستند. تعداد اعضای گروه فرقان چهل الی پنجاه نفر می باشد.آنها ترکیبی از چپ گراها و راست گراها هستند. اگر چه بیشتر آنها نامتعادل هستند.به جز بعضی از افراطیون اغلب آنها اصول اسلامی را قبول دارند و احساس می کنند که ترور راهی است که آنها از دست روحانیونی که با نظرات آنها هماهنگی ندارند خلاص می شوند.
یکی از اعضای فرقان افتخار می کرد که آنها در نظر دارند خرابکاری را با ترور هفته ای یک روحانی شروع کنند و تا رسیدن به موفّقیّت ادامه دهند.اشکال در این است که در اینکه موفّقیّت چقدر می تواند باشد به توافق نرسیدند.منبع بیان داشت اعضای گروه فرقان که با آنها در تماس است توجّهشان را به اهداف داخلی معطوف کرده اند.

خسروشاهي كه در يادداشت خود اين سند را فاش ساخته، در ادامه آورده است: در اینجا باید اشاره کنم که رابط سفارت با فرقان شخصی بنام "ویکتور تام ست" بوده که به هنگام اشغال سفارت و گروگانگیری به وزارت خارجه ایران پناهنده شد . به رغم درخواست رسمی و کتبی دادستانی انقلاب اسلامی از وزارت خارجه برای بازجویی از وی در رابطه با ماجرای فرقان سرپرست وزارت خارجه ایران یعنی آقای "صادق قطب زاده" از تحویل او به دادستانی خودداری نمود و او که عضو اصلی و فعّال شبکه ی جاسوسی سیا در ایران و حلقه ی وصل سیا با فرقان بود به کمک سفارت کانادا در ایران به سلامتی به واشنگتن برگشت.

آنها كه به تاريخ انقلاب اسلامي آشنا هستند به خوبي مي دانند كه نقش افرادي همچون شهيدان مطهری و مفتح در نهضت براي عموم بسيار ناشناخته تر از چهره هاي به ظاهر انقلابي تر آن روز بود. تحفظ شهيد مطهري در مبارزات تا حدي بود كه تا مدتي پس از شهادت وي، چهره هاي تراز اول انقلاب در مصاحبه هاي خود به نقش هدايتگر شهيد مطهري در انقلاب و مديريت غيرعلني وي مي پرداختند و تاكيد مي كردند كه بر خلاف تصور رايج او انقلابي بود!  شناسايي چنين چهره هايي بي شك توسط گروهي داغ و انقلابي ميسر نبود؛ اما براي ساواك و دستگاه هاي جاسوسي آمريكا چنين موضوعي چندان مكتوم نبود. از نكات مقوم اين ادعا، اشتراك بالاي فهرست ترورهاي به دست آمده از گروهك فرقان و سازمان منافقين است؛ لیستی شامل نام 22 روحانی و پانزده نفر غیر روحانی که ارکان انقلاب محسوب می شدند.
شناخت كامل فرقان در اين مختصر نمي گنجد و بازخواني عقده هاي گودرزي و نيز هدايتگران التقاطي آن فصلي مجزا مي طلبد. اما مي توان چنين گفت كه در حقيقت، فرقان بيش از آنكه يك گروه چريكي باشد؛ تشكيلاتي عملياتي، جزم انديش و افراطي بود كه انگيزه بالايي براي تحقق تفكر خويش داشت. همين امر موجب طمع آمريكا به آن براي ترورها گرديد و شايد از همين رو بود كه شهيد لاجوردي ضمن برخورد قاطع با اين گروهك، تلاش بسياري براي هدايت اعضاي فرقان كرد و بسياري از آنها نيز با شناخت حقيقت، توبه حقيقي كرده و با پيوستن به صفوف دفاع مقدس شربت شهادت نوشيدند. اما همين لاجوردي سازمان مجاهدين را داراي نفاق مي دانست و از اين رو معتقد بود كه نبايد توبه آنها را همچون توبه گروهك فرقان دانست.

۱۳۹۳/۳/۳

اخبار مرتبط