دور زدن سبك زندگی به اسم جهانی‌سازی

آمریكایی ها نقشی را به اصلاح دادند كه كمونیست ها پیش از این در اتحادیه جماهیر شوروی به آن داده بودند به این معنا كه غرب همواره در پی یك دشمن فرضی است و رسانه را ابزار مبارزه با آن می كند.

به گزارش نما به نقل از شبستان، "ما امروز می بینیم شبکه های مختلف ماهواره ای، کمپانی های بزرگ فیلم های سینمایی و شرکت های عظیم انیمیشن سازی و بازی های رایانه ای به گونه ای سردمدار ترویج سبک زندگی هستند که خاص تفکر خودشان است و اینکه ما می بینیم در طی این 20 سال" 148" شبکه ماهواره ای فارسی زبان راه افتاده است و هیچ کدام از اینها بی هدف و فقط برای سرگرم کردن مردم ماراه اندازی نشده اند."؛ این جملات بخشی از گفتگوی ما با حجت الاسلام منصور امامی، مدرس حوزه و دانشگاه در خصوص تاثیر رسانه ها در تغییر فرهنگ و سبک زندگی است که مشروح آن را می خوانید:


غرب برای تحقق فرهنگ مد نظر خود و همسویی جوامع با آن چقدر بر سبک زندگی متکی است و از این مسیر در فرهنگ جوامع نفوذ می کند؟
واژه تمدن اصطلاحا همان فرهنگ است و یا به عبارتی دیگر فرهنگ، مانند روح و تمدن هم مانند جسم آن می ماند و خلاصه اینکه تمدن خود را در سبک زندگی نشان می دهد لذا سبک زندگی خیلی مهم و عصاره فرهنگ و تمدن یک جامعه است.
انسان موجودی سه ساحتی است یک جنبه آن به علم و ادراکش مربوط می شود و مسائلی را می تواند ادراک کند، آموزش ببیند و درک کند. جنبه دوم انسان به احساس ارتباط می یابد و انسان با این بعد می تواند عاشق شود، نفرت و دوست داشتن را تجربه کند و برآیند این دو خصلت، رفتار انسان را به وجود می آورد و از جنبه درونی هم رفتار انسان نمودی از ادراکات و احساساتش است.
زمانی که ما بخواهیم رفتار یک فرد و به تناسب آن، سبک زندگی یک اجتماع را تغییر دهیم، باید روی دو موضوع کار کنیم 1- روی ادراکات و 2- روی احساسات افراد و سعی در تاثیر روی شور و شعور افراد جامعه داشته باشیم.
هم اکنون در جوامع گوناگون نیز همین اقدام را انجام می دهند و اگر بخواهند سبک زندگی جدیدی ارائه کنند آن را تئوریزه می کنند و در قالب های عقلی و نقلی در نظر می گیرند و از سمت دیگر کارهایی را انجام می دهند تا از این طریق بتوانند روی احساس مردم تاثیر بگذارند و در این میان رسانه ها و مخصوصا سینما تاثیر فوق العاده ای دارند، بدین خاطر که به طور همزمان می تواند ادراک و احساس را تحت پوشش قرار دهد.


رسانه ها به ویژه هالیوود در این میان ایفاگر چه نقشی هستند؟
ما امروز می بینیم شبکه های مختلف ماهواره ای، کمپانی های بزرگ فیلم های سینمایی و شرکت های عظیم انیمیشن سازی و بازی های رایانه ای به گونه ای سردمدار ترویج سبک زندگی هستند که خاص تفکر خودشان است و اینکه ما می بینیم در طی این 20 سال" 148" شبکه ماهواره ای فارسی زبان راه افتاده است و هیچ کدام از اینها بی هدف و فقط برای سرگرم کردن مردم ماراه اندازی نشده اند.
حتما پشت پرده این کانال ها اتفاقاتی می افتد و یکی از این موارد تغییر در سبک زندگی مردم است به این خاطر که آنها اهداف و شعارهایی دارند که آن را دنبال می کنند، بطور مثال وقتی آنها از جهانی سازی و جهانی شدن حرف می زنند که واقعیت آن "آمریکایی سازی" است برای آن خیلی کار می کنند و از رسانه ها بیشترین کمک را می گیرند.
جوزف نای نویسنده کتاب "قدرت نرم" می گوید آمریکایی ها نقشی را به" اصلاح" دادند که کمونیست ها پیش از این در اتحادیه جماهیر شوروی داده بودند به این معنا که غربی ها هموراه بدنبال این هستند که یک دشمن فرضی برای خود داشته باشند که با اشکال مختلف اهداف از پیش تعیین شده خود را پیش ببرند. رسانه ها هم عهده دار تغییر سبک زندگی و از طرفی هم وظیفه دشمن سازی یا دوست سازی برای آنها هستند.



ما امروز با جریان هایی چون سکولاریسم پنهان و لیبرالیزم مواجه هستیم که در بیشتر موارد بدون آنکه متوجه باشیم ما را احاطه می کنند، تاثیر این جریان ها بر فرهنگ چیست و در مقایسه با جریان هایی چون عرفان های نوظهور چقدر برای فرهنگ و به تبع آن سبک زندگی مخرب و آسیب رسان هستند؟
رسانه هر گروهی، پایه و مبنایش روی اعتقادات آن گروه استوار شده است. رسانه های غربی بر مبنای تفکر جدایی دین از سیاست یا بی دینی و اصالت لذت و رسیدن به هدف به هر وسیله ای که شده بناگذاری شده و تا زمانی که انسان را میمون جهش یافته می دانند و بر مبنای فلسفه فردی به نام نیچه می گویند "خدا مرده است" و وقتی بر مبنای فلسفه ماکیاولی می گویند هدف وسیله را توجیه می کند و..... بر همین اساس برنامه سازی های آنان هم اینگونه خود را نشان می دهد.
لذا وقتی کارهای اساسی که توسط کمپانی های عظیم در بحث خبرسازی و یا فیلم سازی و دیگر موارد رسانه ای فرهنگی صورت گرفته است شما می بینید که تا 10-15 سال اخیر تقریبا ردپایی از معنویت راستین وجود ندارد، بخاطر اینکه در سالیان اخیر بحث مدرنیته بود ادعا می کردند که خدا نقشی در زندگی بشر جدید ندارد، دین را افیون و امری شخصی می دانستند اما در این 20 سال اخیر وقتی دیدند فطرت تشنه انسان ها به دنبال معنویت راستین آمده معنویت را برای مردم ارائه می کنند تا با اهدافشان در تضاد نباشد.
لذا می بینیم در فیلم های پرفروش و مطرح آنها در سطح دنیا، دین مطرح بودیسم است، چرا؟ بدین خاطر که در دین بودا، خدا قیامت نیست و دین شخصی و ژله ای است که هر گاه خواستی آن را از فریزر در میاوری و استفاده می کنی.
در فیلم ماتریکس، 2012 در اواتار که انیمیشن سریالی است و همچنین فیلم های بسیار زیادی که می سازند ترویج نوعی از مکاتب قدیمی مانند بودا که حرفی برای گفتن در دین و سیاست ندارند را مطرح می کنند و یا اینکه با اختراع و ایجاد مکاتب جدید که ملغمه ای از مکاتب گوناگون است فقط سعی می کنند نوعی حالت منگی و یا تخدیر به افراد بدهد و با اینها خیال انسان را راحت می کنند که شما هم اکنون معنویتی دارید پس راحت باشید.

۱۳۹۳/۳/۳۱

اخبار مرتبط