به گزارش تراز یكى از بلاهاى بزرگى كه از قديم ترين زمانها دامنگير بشر شده و امروز با شدت بيشتر ادامه دارد، بلاى رشوه خوارى است كه از بزرگترين موانع اجراى عدالت اجتماعى بوده و هست و سبب مى شود قوانين كه قاعدتاً بايد حافظ منافع طبقات ضعيف باشد به سود مظالم طبقات نيرومند كه بايد قانون آنها را محدود كند به كار بيفتد.
زيرا زورمندان و اقويا، همواره قادرند كه با نيروى خود، از منافع خويش دفاع كنند و اين ضعفا هستند كه بايد منافع و حقوق آنها در پناه قانون حفظ شود. بديهى است اگر باب رشوه گشوده شود قوانين درست نتيجه معكوس خواهد داد، زيرا اقويا هستند كه قدرت بر پرداختن رشوه دارند و در نتيجه قوانين بازيچه تازه اى در دست آنها براى ادامه ظلم و ستم و تجاوز به حقوق ضعفا خواهد شد.
در همین راستا در یه ۱۸۸ سوره بقره آمده است:
«وَلاَ تَأْكُلُواْ أَمْوَالَكُم بَيْنَكُم بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُواْ بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُواْ فَرِيقًا مِّنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالإِثْمِ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ.»
«و اموالتان را در ميان خود به ناحق مخوريد و آن را به سوى قاضيان (به عنوان رشوه) سرازير نكنيد تا پارهاى از اموال مردم را به گناه و ناحق بخوريد در حالى كه (حرمت كارتان را) مىدانيد.»
سه نکته در خصوص آیه فوق:
* رشوه در هر اجتماعى نفوذ كند، شيرازه زندگى آنها از هم مى پاشد و ظلم و فساد و بي عدالتى و تبعيض در همه سازمانهاى آنها نفوذ مى كند!
اگر این گناه بسیار بزرگ شیوع یابد از قانون عدالت جز نامى باقى نخواهد ماند. لذا در اسلام مساله رشوه خوارى با شدت هر چه تمامتر مورد تقبيح قرار گرفته و محكوم شده است و يكى از گناهان كبيره محسوب مى شود.
** برخی بجای اینکه با دانستن شوم بودن و بزرگی گناه دست از آن بردارند خودشان را گول می زنند! به این صورت که اين هدف شوم را در لابلاى عبارات و عناوين فريبنده ديگر انجام می دهند و رشوه خوار و رشوه دهنده از نامهايى مانند هديه، تعارف، حق و حساب، حق الزحمه و انعام استفاده می كنند ولى روشن است اين تغيير نامها به هيچ وجه تغييرى در ماهيت آن نمى دهد و در هر صورت پولى كه از اين طريق گرفته مى شود حرام و نامشروع است. تأسف بار تر اینکه حتی برخی دینداران نیز گول این اسامی دروغین را می خورند.
*** در نهج البلاغه در داستان هديه آوردن اشعث بن قيس مى خوانيم كه او براى پيروزى بر طرف دعواى خود در محكمه عدل على عليه السلام متوسل به رشوه شد. شبانه ظرفى پر از حلواى لذيذ به در خانه حضرت آورد و نام آن را هديه گذاشت. على عليه السلام بر آشفت و فرمود: «هبلتك الهبول اعن دين الله اتيتنى لتخدعنى؟...»
«سوگواران بر عزايت اشك بريزند، آيا با اين عنوان آمده اى كه مرا فريب دهى و از آيين حق باز دارى!؟… به خدا سوگند اگر هفت اقليم را با آنچه در زير آسمانهاى آنهاست به من دهند كه پوست جویی را از دهان مورچه اى به ظلم بگيرم هرگز نخواهم كرد، دنياى شما از برگ جويده اى در دهان ملخ براى من كم ارزشتر است على را با نعمتهاى فانى و لذتهاى زودگذر چه كار؟…»